فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۶۹۳ مورد از کل ۶۹۳ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۸
91 - 111
حوزههای تخصصی:
در گفتمان دادگاه هریک از مشارکان از افراد حقوقی گرفته تا افراد عادی می کوشند تا روایات خاص خود از رویداد(های) انجام شده را ارائه دهند یا آنکه در تلاش هستند تا روایت موجود در ذهن خود را اثبات کنند؛ بنابراین، می توان درون مایه گفتمان دادگاه را «جنگ روایات» نام نهاد. در این جنگ برتری روایات، مشارکان از انواع راهبردهای گفتمانی و تعاملی بهره می برند که در قالب ابزارهای (غیر)زبانی مطرح می شوند؛ ازاین رو، قابل بحث و بررسی هستند. یکی از انواع راهبردهای مذکور استفاده از «قسم» است که در پژوهش حاضر به مثابه ابزار اقناع مخاطب در نظر گرفته می شود. در جستار حاضر تلاش بر آن است که ابعاد ساختاری، معنایی و کاربردشناختی قسم در گفتمان دادگاه واکاوی شود. نگارندگان به منظور تحقق این مقصود به طور عمده از رویکردهای کمّی و کیفی برای تحلیل داده ها بهره برده اند . در بُعد کیفی انواع کارکردهای قسم در چارچوب «زبان شناسی فرهنگی» و با استفاده از «طرح واره های فرهنگی» تحلیل شده اند؛ در بُعد کمّی نیز از محاسبات آماری برای بررسی ساختار و میزان فراوانی گونه های مختلف قسم استفاده شده است. بررسی داده ها بیانگر آن است که بالاترین گونه های به کاررفته در قالب ساختار قسم به حوزه های معنایی خداوند (الله، خدا) و قرآن (کلام الله، کلام خدا) مربوط است. همچنین وجود تنوع معنایی در انواع قسم های به کاررفته را می توان در پیشینه فرهنگی-اجتماعی مشارکان دنبال کرد. به علاوه، بررسی انواع طرح واره های فرهنگی قسم در گفتمان دادگاه مؤید آن است که می توان دست کم پنج کارکرد گفتمانی قسم شامل «دفاع از خود»، «اثبات ادعا»، «تهمت زدن»، «تهدید یا هشدار» و «درخواست» را از هم متمایز کرد. درخور بیان است که داده های پژوهش حاضر از جلسات متعدد دادگاه های کیفری، حقوقی و خانواده شهرستان دورود در بازه زمانی ۱۲/۱۰/۱۴۰۱ تا ۲۰/۰۳/1402 استخراج شده است.
نقش متغیر سن در حفظ یا تغییر زبان: مطالعه ای موردی درباره کردی کرماشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر زبان در جامعه های دو یا چندزبانه دغدغه ای جهانی است. در شهر دو یا چندزبانه کرمانشاه نیز گرایش قوی برای به حاشیه راندن زبان مادری درمیانِ خانواده ها مشاهده می شود. هدف اصلی در این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی، بررسی تأثیر سن بر تغییر زبان گویشوران کردی کرماشانی در شهر کرمانشاه است. فرضیه پژوهش این است که بین سن مخاطبان و حفظ زبان رابطه ای مستقیم وجود دارد؛ یعنی نوجوانان به سرعت درحالِ تغییر زبان کردی به فارسی هستند. برای انجام پژوهش حاضر، 384 آزمودنی (مرد و زن از 3 گروه سنی زیر 20 سال، 20 تا 50 سال و 50 سال به بالا) به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند تا به پرسش نامه پاسخ دهند. چارچوب نظری پژوهش، شیوه تحلیل حوزه ای فیشمن (1966) است. داده ها از حوزه های مختلف زبانی (خانواده، کوچه و بازار، اداره، مدرسه، مذهب و هنر و سرگرمی) گردآوری و با نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که کاربرد زبان کردی در حوزه خانواده حتی کمتر از حوزه های اداری و کوچه و بازار است. همچنین میزان یادگیری این زبان در خانواده های کرمانشاهی به عنوان زبان اول از 5/82 درصد در مخاطبان بالای 50 سال به 28 درصد در افراد زیر 20 سال کاهش یافته است. درمقابل، فراگیری فارسی به منزله زبان اول در مقایسه با دو گروه سنی بالاتر به یکباره حدود 10 برابر افزایش یافته است. یافته ها بیانگر شتاب در فرایند تغییر زبان در نوجوانان کرمانشاه است.
استعاره و ابهام معنایی بر اساس نظریه شناخت کوانتومی فویاما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گذر از زبان استعاری و رسیدن به زبان تحت اللفظی، مستلزم پیمودن مسیری از ابهام تا شفاف سازی معنا است. این مسیر، از عبارات به ظاهر غیرمرتبط ازنظر معنایی آغاز می شود و با گذر از حوزه استعاره های نامتعارف و تبدیل این عناصر به استعاره های متعارف، سرانجام به ترکیب های تحت اللفظی منتهی می گردد. فویاما (2023) فرایند درک عبارات استعاری را نظیر عملکرد ذرات در آزمایش دوشکاف در فیزیک کوانتوم می داند که براساس آن تعیین مشخصه ذره ای یا موجی ذرات همانند درک گویشوران از مقوله عبارات ترکیبی و غیرترکیبی، پس از گذر از صافی گویشوران قابلِ پذیرش است. برای آزمودن این فرضیه، با استفاده از پرسش نامه های اینترنتی از 108 شرکت کننده خواسته شد که به درجه ابهام 192 عبارت استعاری از 1 تا 7 امتیاز دهند. روش پژوهش نیز توصیفی–تحلیلی است و داده ها از آثار چند شاعر معاصر ایرانی استخراج شده اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که عبارات به ظاهر غیرمرتبط ازنظر معنایی، دارای بیشترین درجه ابهام هستند و وظیفه تولید معانی جدید را بر عهده دارند. همچنین هم پوشانی برخی حوزه ها، تغییر مقوله عبارات استعاری را نشان می دهد که به معانی جدید موردپذیرش گویشوران وابسته است.
تحلیل افعال دو مفعولی فرعی در گونه جافی زبان کردی در چارچوب صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال دومفعولی اصلی از ساخت های موجود در زبان های طبیعی هستند. به علاوه، زبان ها به کمک روش هایی افعال تک مفعولی را به افعال دومفعولی فرعی تبدیل می کنند. در مقاله حاضر تلاش بر آن است که نشان داده شود: اول اینکه در گونه جافی به دو روش افعال تک مفعولی به افعال دومفعولی فرعی تبدیل می شوند؛ دوم اینکه ساخت های دارای افعال دومفعولی فرعی در چارچوب رویکرد صرف توزیعی بهتر از دیگر رویکردهای زبانی تحلیل می شوند. در روش نخست، یکی از حروف اضافه همراهِ مفعول غیرصریح به جمله دارای افعال گذرای غایتمند اضافه می شود. در روش دوم، علاوه بر آن ها تکواژ الحاقی-سببی باید به ریشه افعال گذرای غایتمند و ناگذر کنشی اضافه شود. شواهدی وجود دارند که رویکرد نحومحور صرف توزیعی بهتر می تواند ساختار نحوی، مقوله بندی و بازنمود معنایی این ساخت ها را تحلیل کند. نتایج حاصل از تحلیل ساخت های دومفعولی اصلی و فرعی گونه جافی به ترتیب از وجود دو مقوله الحاقی پایین و الحاقی بالا در پیشینه پژوهشی حمایت می کنند. مقوله الحاقی پایین (AppIPlow) برای آرایش نحوی ساخت های اصلی پایین تر از vP قرار می گیرد؛ بااین حال، مقوله الحاقی بالا (AppIPhigh) برای معرفی ساختار نحوی افعال دومفعولی فرعی بالاتر از مقوله vP و پایین تر از مقوله جهت (VoiceP) جای می گیرد. ساختار نحوی حاصل در چارچوب رویکرد صرف توزیعی، تمایز مقوله بندی و بازنمایی آوایی و معنایی افعال دومفعولی فرعی و اصلی را موجب می شود.
بررسی نمود در فرایند تکرار کامل ناافزوده در چارچوب نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
75 - 49
حوزههای تخصصی:
فرایند تکرار یکی از سازوکارهای مهم در ساخت واژه های زبان فارسی است که به ایجاد واژه های جدیدی با معنای مستقل از پایه واژگانی منجر می شود. این پژوهش با هدف تحلیل فرایند تکرار کامل ناافزوده در چارچوب نظریه صرف توزیعی هله و مرنتز (1993 ) انجام شده است. هدف کلی از این پژوهش تبیین فرایند تکرار کامل نا افزوده و همچنین چگونگی شکل گیری مفهوم نمود در صورت مکرر بر پایه این نظریه است. با توجه به اینکه با اضافه شدن بخش تکرار شونده برای تشکیل صورت مکرر غالباً مقوله نحوی پایه تغییر می کند و در بسیاری از این نمونه ها مفهوم نمود تداومی نیز شکل می گیرد، بررسی این فرایند از دیدگاه صرف توزیعی اهمیت می یابد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و گردآوری داده ها به شکل کتابخانه ای است. ابتدا 78 نمونه از نمونه های تکرار کامل نا افزوده که مفهوم تداوم و تکرار عمل را در خود واژگانی کرده اند بر پایه ی طبقه بندی شقاقی (1379) و همچنین طبقه بندی رضایتی کیشه خاله و دیگران (1394) استخراج شد. سپس، در قالب نمودارهای درختی و از طریق ادغام واحد های زبانی و چگونگی به کارگیری اصول نظریه صرف واژگانی ازجمله قواعد ترمیمی، شکاف، وندافزایی، قواعد تنظیم آوایی و زیرمشخصه های تخصیصی به تبیین این داده ها پرداخته شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در ساخت صورت های تکراری کامل مانند "آهسته آهسته" عموماً قواعد وندافزایی و قواعد ترمیمی و همجوشی دخیل هستند. هسته واژگانی در طی فرایند ادغام با بخش تکرارشونده گره نحوی مشخصی را به وجود می آورد در نتیجه جابجایی آن به گروه نمود مشخصه نمودی خود را بازبینی می کند. در این رابطه برای ساخت فرایند تکرار کامل نا افزوده قواعد شکاف و حذف، نقشی را ایفا نمی کنند و تشکیل صورت مکرر از طریق به کارگیری قواعد وند افزایی، قواعد ترمیمی و هم جوشی حاصل می شود. به این ترتیب، عناصر واژگانی در سطح نحو شکل می گیرند و از نمود تداومی برخوردار می شوند. این پژوهش نشان می دهد که تکرار صرفی به عنوان یک فرایند واژه سازی در سطح واژه و بالاتر از واژه عمل می کند و معنای جدیدی به این صورت زبانی می افزاید. یافته های این پژوهش همچنین می تواند در قالب الگویی برای تحلیل های صرفی در زبان ها و گویش های مختلف مورد استفاده قرار گیرد و چشم اندازی تازه برای درک بهتر ساختار صرفی زبان های دیگر فراهم کند.
بررسی رابطه دو زبانگی و سرمایه اجتماعی: مطالعل موردی شهروندان 18 تا 60 سال شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه دوزبانگی و سرمایه اجتماعی موضوعی درخور توجه در پژوهش های جامعه شناسی و زبان شناسی است. هدفی که در این نوشتار دنبال می شود بررسی هم بستگی بین دو متغیر دوزبانگی و سرمایه اجتماعی است؛ دراین زمینه، این پرسش مطرح می شود: آیا دوزبانگی با سرمایه اجتماعی رابطه هم بستگی دارد؟ به بیان دیگر، آیا افراد دوزبانه از سرمایه اجتماعی بالاتری نسبت به تک زبانه ها برخوردار هستند؟ این پژوهش به روش پیمایشی درباره 385 نمونه آماری از شهروندان شهر کرمانشاه انجام شده است. روش گردآوری داده ها، پرسش نامه بوده و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری PPS استفاده شده است. بنابر یافته های پژوهش، بین «تک زبانگی و دوزبانگی»، «دوزبانگی و چندزبانگی»، «تک زبانگی، دوزبانگی و چندزبانگی» برحسب میانگین سرمایه اجتماعی، تفاوت معنادار آماری وجود دارد. نتیجه کلی پژوهش بیانگر آن است که هم بستگی نسبتاً قوی بین دوزبانگی و سرمایه اجتماعی وجود دارد. البته معنای این رابطه آن نیست که دوزبانگی لزوماً سرمایه اجتماعی بالاتری را تضمین می کند، بلکه به این معناست که این رابطه ابزارهای زبانی و فرهنگی را در اختیار گویشوران قرار می دهد. این می تواند توسعه اجزای اصلی سرمایه اجتماعی یعنی توسعه شبکه ها و منابع اجتماعی را آسان کند.
حروف اضافه در زبان شهمیرزادی: ابزاری برای حالت دهی به گروه های اسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر شیوه حالت نمایی و نقش حروف اضافه در نشانه گذاری حالت در زبان شهمیرزادی بررسی شده است. برای تحلیل داده های زبانی براساس چارچوب نظری پژوهش، از داده های پرسشنامه تهیه شده برای این کار و همچنین داده های شهمیرزادی در پایگاه داده های اطلس زبانی ایران بهره گرفته شده است. علاوه براین برای تدقیق و محک داده ها، از منابع مکتوبِ مرتبط که دارای اطلاعات واژگانی و نحوی هستند، استفاده گردیده است. تحلیل داده ها نشان می دهد که در هر دو نوع حالتِ دستوری و معنایی در این زبان نشانه گذاری حالت با حروف اضافه صورت می گیرد. حروف اضافه در شهمیرزادی از نوع پس اضافه هستند و نشانه گذاری حالت در این زبان از نوع تحلیلی است و از وندهای تصریفی استفاده نمی شود. به عبارت دیگر در این گونه زبانی حالت های مکانی، همراهی، ابزاری و ازی با حروف اضافه وابسته یا مستقل و از سوی دیگر حالت های اضافی، به/ برایی، مفعولی و ازی (در صورتی که از صورت قدیمیِ /ǰǝn-/ استفاده شود) با حروف اضافه وابسته (پی بست) نشان داده می شوند.
بازنمایی برخی تحولات درزمانی در گویش بیرجندی (با رویکردی به چند متن کهنِ گویشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
47 - 23
حوزههای تخصصی:
گویش بیرجندی در زمره گویش های فارسی رایج در مرز شرقی ایران است که در قیاس با دیگر گویش های خراسان به جهت موقعیت کویری آن، دوری از مرکز و عدم آمیختگی قومی و نژادی، تحول کمتری یافته است. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای- میدانی به بررسی تحولات آوایی، دستوری و واژگانی گویش بیرجندی با محوریت چند متن کهن ازجمله نِصاب صبوحی (اوایل قرن سیزدهم هجری)، پژوهش ایوانُف (حدود یک قرن پیش) و دیوان حکیم نزاری (قرن هفتم هجری) و همچنین منابع مرتبط با نمونه هایی از ادبیات شفاهیِ محلی پرداخته شده است. واژه های گویشی مندرج در این منابع نیز بر مبنای الگوی IPA واج نویسی شدند تا خوانش صحیح آن ها میسر گردد. همچنین برای اطمینان از صحت تلفظ و معنی واژه های منتخب، اطلاعات گویشی 10 گویشور بومیِ کم سواد بالای 60 سال در دو جنسیت مورد توجه پژوهندگان قرار داشته است. در این راستا، راهنمای گردآوری و توصیف گویش ها (زمردیان، 1386) و راهنمای ﮔﺮدآوری گویش های ایرانی (فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1399) نیز به لحاظ ساختاری موردعنایت پژوهشگران قرار داشته است. به علاوه شم زبانی نویسندگان نیز به عنوان گویشوران بومی در باب برخی ملاحظات تلفظی، مورد نظر بوده است. نتایج حاصل از یافته ها برخی از تحولات آوایی، وندهای مهجور و ساخت های دستوری روبه زوال و نمودهای فعلی منسوخ را در گویش بیرجندی نشان می دهد که بعضاً تا قرن پیش رایج بوده اند. همچنین به نظر می رسد این گویش در قرون اخیر از حیث واژه های اختصاصیِ محلی به طور محسوس تهی شده است؛ به گونه ای که برآیند این تحولات، حاکی از تسریع در روند معیارشدگی آن است.
روابط نحوی و نحوه بازنمایی آن در زبان لری، گونه استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه میان فعل و موضوع های آن از روابط بنیادی در زبان های بشری محسوب می شود. این رابطه در زبان های مختلف به شیوه های متفاوتی شکل می گیرد و نقش های دستوری متفاوتی ایجاد می کند. هدف مقاله حاضر، تعیین روابط نحوی و نظام حالت زبان لری، گونه استان کهگیلویه و بویراحمد است. روش مطالعه توصیفی- تحلیلی است و داده ها از طریق ایجاد پیکره صوتی به دست آمده است؛ به دفعات، گفت وگوی افراد با گوشی تلفن همراه ضبط و پیکره صوتی ایجاد و اطلاعات لازم از آن استخراج گردید. نتایج مطالعه نشان داد که روابط نحوی و معنایی این گونه، شامل رابطه های فاعلی، مفعولی، اضافی، ندایی، انواع مفعول حرف اضافه ای و رابطه مکانی می شود. نظام حالت از نظر نحوی، چه موضوع های واژگانی یا ضمیری، چه زمان و نمود فعل، گذشته و کامل یا غیرگذشته و ناقص، در رده نظام های فاعلی- مفعولی یا کامل مفعولی جای می گیرد؛ با این حال از لحاظ معنایی و در صرف اشتقاقی، ردی از نظام کُنایی- مطلق نشان می دهد.
یادگیری ساخت شرطی زبان فارسی توسط غیرفارسی زبانان در چارچوب نظریه پردازش پذیری: ارائه الگویی برای آموزش این ساخت به فارسی آموزان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
134 - 105
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های حوزه آموزش زبان دوم دستور زبان است. آموزش دستور زبان فارسی به غیرفارسی زبانان نیز با چالش های فراوانی روبه رو است. افزون براین، یکی از مسائل مهم در حوزه یادگیری و آموزش زبان دوم این است که زبان دوم آموزان در طول یادگیری زبان دوم چه مراحلی را پشت سر می گذارند و علت آن چیست. یکی از نظریه های مطرح در این حوزه نظریه پردازش پذیری است که براساس آن، فراگیری زبان دوم از یک سلسله مراتب تکوینی به نام سلسله مراتب پردازش پذیری تبعیت می کند. با توجه به سلسله مراتب پردازش پذیری زبان دوم آموزان به ترتیب، واژه های محتوایی، واژه های نقشی، گروه ها، جمله ها و بندهای پیرو را یاد می گیرند. به دلیل اهمیت جایگاه دستور و چالش برانگیزبودن یادگیری و آموزش برخی از ساخت های دستوری زبان فارسی بر آن شدیم تا ابتدا، براساس نظریه پردازش پذیری مرحله بندی یادگیری ساخت شرطی زبان فارسی توسط غیرفارسی زبانان را بررسی کرده و سپس، الگویی برای آموزش این ساخت به فارسی آموزان غیرایرانی ارائه دهیم. برای انجام این کار نخست، برمبنای ویژگی های نحوی ساخت شرطی در زبان فارسی جایگاه این ساخت را در سلسله مراتب پردازش پذیری مشخص نمودیم. سپس، با استفاده از تکنیک مصاحبه به گردآوری داده ها پرداختیم. شرکت کنندگان این پژوهش 120 فارسی آموز غیرایرانی که در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان دانشگاه علامه طباطبائی مشغول به یادگیری زبان فارسی بودند و براساس استاندارد مرجع آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بنیاد سعدی در 5 سطح مقدماتی، پیش میانی، میانی، فوق میانی و پیشرفته قرار داشتند انتخاب شدند. مصاحبه ها هم زمان ضبط و بعد، به متن نوشتاری تبدیل شدند. سپس، براساس اصول سه گانه روش شناختی در نظریه پردازش پذیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. پس از تجزیه وتحلیل داده ها مشخص شد فارسی آموزان خارجی به ترتیب، اگر+ حال التزامی + حال ساده؛ اگر+ حال ساده+ حال ساده؛ اگر+ گذشته استمراری+ گذشته استمراری؛ اگر+ گذشته استمراری/ دور + گذشته استمراری/ دور؛ اگر+ گذشته التزامی+ حال ساده؛ اگر+ گذشته ساده+ حال ساده و سایر ساخت های شرطی را یاد می گیرند. درنهایت، براساس یافته ها الگویی برای آموزش ساخت شرطی زبان فارسی به غیرفارسی زبانان ارائه شد.
ضمیر مشترک «خود»، کاربردها و معانی متنوع آن (مطالعه موردی: دیوان شرف الدین شفروة اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از انواعِ کلمه در زبان فارسی، مانندِ ضمایر مشترک گاه کاربردها و معانی متنوعی دارند که اغلب چندان توجهی به آنها نشده است. ازجمله این ضمایر در دیوان شرف الدین شفروه اصفهانی، شاعر زیسته در قرن ششم هجری، ضمیر مشترک «خود» است. این ضمیر ظاهرا از تکیه کلام های گفتاری این شاعر است که به زبان شعر وی نیز راه یافته است. معانی متنوع «خود»، کاربردهای آن و نقشی که در تصحیح متن دیوان دارد، قابل توجه است. در این مقاله، به معانی متنوع این ضمیر و نقش های آن می پردازیم و سپس نقش ضمیر «خود» را در تصحیح متن، به عنوانِ عنصری درون متنی، با ذکر نمونه هایی بررسی می کنیم.
همبسته های نوایی پرسش واژه ها در پرسش های استفهامی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش های استفهامی دو دسته اند: مبتداسازی شده و پایه. در دسته اول پرسش واژه از جایگاه اصلی خود به ابتدای جمله منتقل می شود و در دسته دوم کلمه پرسشی در جایگاه همتای خبری خود باقی می ماند. در این پژوهش، همبسته های نوایی پرسش واژه ها را در پرسش های استفهامی پایه در زبان فارسی در چارچوب یک مطالعه آزمایشگاهی بررسی کردیم تا عوامل نوایی تأثیرگذار بر تمایز آوایی پرسش واژه ها از همتاهای غیراستفهامی آن ها را به دست آوریم. نتایج نشان داد دیرش هجای تکیه بر فاصله زمانی بین دو نواخت L و H (وقفه زمانی L-H) در سطح هجای تکیه بر برای تمام پرسش واژه ها در تمامی جایگاه ها از همتاهای غیراستفهامی آن ها به طور معناداری کمتر است. بررسی همبستگی دو پارامتر دیرش هجای تکیه بر و وقفه زمانی L-H نشان داد فاصله زمانی نواخت های L و H تکیه زیروبمی پرسش واژه ها به طور نظام مند وابسته به دیرش هجای تکیه بر است. این نتایج همچنین نشان داد مقدار بیشینه F0 در مرز پایانی هجای تکیه بر و متوسط فرکانس پایه و دامنه زیروبمی در طول هجای تکیه بر با تغییر خوانش دستوری یک سازه از غیرپرسشی به پرسشی به طور معناداری افزایش می یابد. به این ترتیب شکل کلی منحنی زیروبمی در محل وقوع پرسش واژه به طور معناداری با همتای خبری آن متفاوت است و فارسی زبانان هنگام تولید پرسش های استفهامی پایه از تمامی عوامل نوایی وابسته به زمان و فرکانس پایه برای تمایز پرسش واژه ها از سازه های غیرپرسشی استفاده می کنند.
بررسی پس اضافه «دَری» /dæri/ در گونه غربی زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر نقش معنایی و کارکرد دستوری پس اضافه /dæri/ در گونه غربیِ زبانِ مازندرانی مطالعه شده است. داده های پژوهش، برپایه شمِ زبانی یکی از نگارندگان و همچنین گفتار طبیعی گویشوران انتخاب گردیده است. تعداد گویشورانِ آزمودنی ۱۵ نفر (مرد و زن) است. آزمودنی ها از ۴۰ تا ۷0 سال و بر زبان فارسی معیار، به عنوان زبان دوم تسلط دارند. داده های تاریخیِ لازم، به روش کتابخانه ای و از طریق جست وجو در فرهنگ نامه ها گردآوری شده و نقش معنایی و کارکرد دستوری حرف اضافه مذکور، براساس زیرنظریه های «حالت» و «تتایی» از نظریه «اصول و پارامتر های چامسکی»، در جملات طبیعی بررسی گردیده است. نتایج بررسی نشان می دهد که پس اضافه /dæri/، تنها در گونه غربی زبان مازندرانی وجود دارد و تنها بر نقش معنایی «خاستگاه» یا «منشأ» دلالت دارد. پس اضافه /dæri/ هسته گروه حرف اضافه ای قرار می گیرد و قابل حذف نیست. این گروه حرف اضافه ای می تواند نقش مکمل (متمم) فعل را در جمله برعهده داشته باشد. گروه اسمی که مکمل (متمم) این حرف اضافه است باید به لحاظ معنایی بی جان باشد؛ مگر اینکه این پس اضافه (dæri) در یک ترکیب شرکت نماید.