یافته این نوشتار آن است که براى فهم اندیشه امام خمینى باید به دنبال شناخت سرمشقهاى امام یا به تعبیر دیگر شخصیتهایى بود که امام آمال خود را در اندیشه و رفتار آنان متجلى مىدید. یکى از بارزترین این شخصیتها، آیة الله مدرس است که به موارد قابل مقایسه زیادى در این دو شخصیت مىتوان رسید. با توجه به تقدم زمانى مدرس مىتوان شواهدى دال بر تأثیرپذیرى امام از ایشان دست یافت. به نظر مىرسد یافته این مقاله براى درک عمیقتر اندیشه و رفتار امام خمینى مناسب باشد.
نهضت اصلاحى و مقدس امام حسین (ع) حادثه عظیم و اثرگذارى در تاریخ اسلام مىباشد که از یک سو اوضاع سیاسى و اجتماعى موجود را دستخوش تغییرات اساسى کرده و از سوى دیگر نتایج روحى و معنوى عمیقى به جاى گذاشت .
برانگیختگى روحى و انقلاب علیه خود، بروز اخلاق متعالى در جامعه و طرد اخلاق تسلیمپذیرى و یاس، پیامدهاى مثبت قیام حسینى در جان افراد مىباشد . و از حیثسیاسى و اجتماعى، بازتاب سریع قیام امام حسین (ع)، وقوع قیامها و حرکتهاى متعددى در شهرهاى اسلامى بود که اوضاع نظام خلافت و ارکان حکومت اموى را متزلزل کرد . نویسنده در این مقاله سعى کرده استبا رویکردى تاریخى این حوادث را در قرن نخست پس از شهادت امام حسین (ع) تبیین نماید . وى ابتدا به اعتراض زید ابنارقم در مجلس ابنزیاد و نقش بسیار سازنده کاروان اسیران بهویژه امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) در گسترش و استمرار نهضتحسینى پرداخته، سپس قیام عبدالله بن عفیف ازدى، قیام مردم مدینه، قیام توابین و مختار در کوفه را به عنوان حرکتهاى متاثر از نهضت امام حسین (ع) مورد بررسى قرار داده است .
بر اساس اصل 99 قانون اساسى، نظارت بر انتخابات بر عهده شوراى نگهبان است، شوراى نگهبان در راستاى عملیاتى کردن این اصل چند سالى است که اقدام به تأسیس دفاتر نظارتى در استانها و شهرستانها کرده است و این امر اخیرا باعث بحثهایى در سطح کشور شده است. همه بحثها بر محور این است که آیا این اقدام شورا مطابق با قانون مىباشد یا مخالف با آن؟ طرفین بحث ادلّهاى براى نظریّه خود اقامه نمودهاند.
مدّعاى این مقاله این است که دلیلى بر غیرقانونى بودن این اقدام شورا در دست نیست و ادلهاى که مخالفان اقامه کردهاند خالى از خدشه نمىباشد.
اسلامی، تفاوت جوهری با کارگزاری در دیگر نظامها دارد. زیرا در نظامهای سرمایه سالار و سودمحور سرمایه داری، معیار اصلی، دستیابی به سود و لذت است، اما در نظام الهی سود و لذت محور نبوده و تعیین کننده نمیباشند، بلکه سنتی الهی و اصولی ارزشی و متعالی، محور و مبنا شمرده میگردند.
در این نوشتار، عنوان کارگزار به عاملی در درون سیستم حاکمیت، که به ایفای یک نقش، چه جزیی و چه کلی، میپردازد، تعریف شده است. کارگزاری در نظام اسلامی، در یک نظام سلسله مراتبی قرار میگیرد و لذا مکانیسمی منحصر به فرد دارد و از صبغه و رنگ دینی، به نحو کاملی برخوردار است. از این رو، کارگزاری در نظام دینی، اجرای عملیاتی اندیشههای الهی در حق جامعه و حکومت است و کارگزار نظام دینی باید از رشد فکری، عقلانی، معرفتی و اخلاقی بالایی برخوردار باشد و بالاخره در تصویری کلی، کارگزاران مدینهی دینی، همگی در یک نقطه اشتراک دارند و آن اشتراک در فضیلت است.
با توجه به تغییرات جوهری کارگزاری نظام دینی با نظامهای سودمحور، کارگزاری در نظام دینی، مقولهای ابزاری است، یعنی ابزار تحقق عدالت و معنویت، و نوعی امانت داری است زیرا مردم حاکمیت بر خود را به امانت به او میسپرند و به همین جهت امری معطوف به خدمت است و طبیعتاً کارگزاران باید شایستهترین باشند.
تربیت اخلاقی کارگزاران، میتواند امور مهم فوق را برآورده سازد و بدین روی تربیت آنان، وظیفهی نظام و سیستمهای آموزشی است. این تربیت باید در چند جهت صورت پذیرد؛ تربیت در بعد مردم گرایی و تربیت در بعد تهذیب نفسانی، درک مسؤولیت و...
نکته دیگر این نوشتار، بایدهای اخلاقی کارگزاران نظام دینی است که در چند شبکهی فردی و شخصی، الهی، مدیریتی، تودهای و اجتماعی به بحث درآمدهاند. لذا اموری همچون تهذیب نفس، برخورداری از انگیزههای مقدس، مناعت طبع و ساده زیستی، مشارکت در شعائر دینی، توجه به خدا در همهی حالات و برخورداری از صفت حیا و ظرفیت روحی بالا و اعتماد به نفس و نیز عشق به مردم، تعهد خدمت رسانی و در نظر داشت مساوات در بین مردم از اموری هستند که در شبکههای چهارگانه فوق، باید ملحوظ نظر قرار گیرند.
مقاله حاضر به مطالعه تطبیقى مبانى نظرى دکترین گفتوگوى تمدنها و اندیشه اسلامى پرداخته است. دربادى امر بررسى معانى منتزع از گفت و گو و تحلیل نشانه شناختى «باختین» از آن، مقدمات درک مبانى و پیش شرطهاى لازم براى گفتوگو فراهم مىشود و با رجوع به متون و سنن اسلامى، ضمن بررسى و تطبیق تفکر اسلامى با مبانى گفتوگو در اندیشه باختین و ابزارها و روشهاى انجام آن، این نتیجه به دست آید که اساس این مکتب فکرى مبتنى بر گفتوگو است.