سال 1392 از سوی مقام معظّم رهبری به عنوان سال «حماسة سیاسی و حماسة اقتصادی» نامگذاری شده است. بنابراین، اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف به منظور یکی از ابعاد تحقّق حماسة اقتصادی برای جامعه از اهمیّت بسیار زیادی برخوردار است، به طوری که فرهنگ مصرفی مناسب، امکان سرمایه گذاری را فراهم می کند و از این طریق می تواند موجب رشد و توسعة اقتصادی جامعه شود.آنچه پدیدة اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف را اولویّت بخشیده، همانا اهمیّت فاصله گرفتن از روند شکل گیری نوعی جامعة مصرفی است که الگوی مصرف در آن جامعه از شکل مصرف بهینه و منطقی منحرف شده است و فرهنگ مصرفی سیری ناپذیر مبتنی بر تجمّل گرایی، اسراف و لذّت طلبی بر آن حاکم گردیده است، به گونه ای که در چنین جامعه ای، انسان ها با مصرف، تنها به امید مصرف کردن زندگی می کنند. لذا پدیدة مصرف زدگی که ویژگی آشکار چنین جوامعی است، ارمغان پیامدهای مصرف گرایانة نظام سرمایه داری، همسو با روند جهانی شدن در ابعاد اقتصادی و فرهنگی است که به واسطة رسانه های پرشتاب، دیجیتال و تکنولوژی های پیشرفتة ارتباطاتی در گسترش اقتصاد جهانی و توسعة بازارهای مصرف ملّی و بین المللی به ترویج فرهنگ مصرف گرایانه و تغییر رفتارهای مصرفی مردم پرداخته است. با توجّه به اهمیّت موضوع، هدف این پژوهش بررسی ابعاد گوناگون اصلاح الگوی مصرف (مدیریّت مصرف) به عنوان یکی از عرصه های تحقّق حماسة اقتصادی است. لذا نخست اهمیّت و ضرورت اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف مورد بحث قرار می گیرد و پس از آن، ضرورت اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف از دیدگاه قرآن و روایات آورده شده است و در ادامه، نحوة شکل گیری و ترویج مصرف گرایی بررسی شده است و در پایان نیز پس از بحث دربارة مصادیق اسراف و تبذیر و آثار آن، نتیجه گیری و پیشنهادها ارائه گردیده است.
مسئلة «استنتاج باید از هست»، یکی از مسائل مهم در معرفت شناسی اخلاق است. درستی نظریه هایی که گزاره های اخلاقی را از طریق ارجاع به گزاره های غیراخلاقی توجیه می کنند، مبتنی بر پیش فرضِ امکان استنتاج باید (اخلاقی) از هست می باشد؛ اما گروهی از فیلسوفان اخلاق ادله ای برای عدم امکان استنتاج باید (اخلاقی) از هست آورده اند. این پژوهش با رویکرد نظری و تحلیلی، تلاش دارد تا با طرح ادلة دو طرف و ارزیابی آنها، امکان استنتاج باید (اخلاقی) از هست و چگونگی این استنتاج را نشان دهد.
به تصریح بسیاری از آیات قرآن و یافته های جامعه شناسی، دینداری در برابر انحرافات اجتماعی مصونیت ایجاد می کند و زمینه کاهش آنها را فراهم می آورد؛ اما پرسش این است که با این ویژگی دینداری، چرا بخشی از دینداران، اهل کج رفتاری نیز هستند؟ چرا بعضی مواقع دینداری نه تنها مصونیت ایجاد نمی کند که به گسترش انحرافات و مسائل اجتماعی با اشکالی جدید می انجامد؟ بنابراین، هدف، تبیین این مسئله با مراجعه به آیات قرآن و تفاسیر است. این هدف با اتخاذ رویکردی تفسیری و پدیدارشناسانه و استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، میسر شده است. نتایج نشان می دهد راز مسئله تحقیق در سیالیت و مدرج بودن دینداری نهفته است. از آنجا که دینداری با نگاهی تقلیل گرایانه، دارای هفت مرتبه قابل سنجش تجربی است، در اولین مراتب به دلیل ضعف و سستی ایمان، احتمال بروز انحراف اجتماعی بسیار است و با عبور از مراتب اولیه و حرکت به مراتب بالاتر، دینداری تقویت می شود.
این پژوهش با روش تحلیل محتوا و با هدف بررسى محتواى کتاب هدیه هاى آسمان پایه پنجم ابتدایى از منظر پرداختن به سؤالات دینى کودکان تدوین یافته است. جامعه و نمونه آمارى این پژوهش کتاب هدیه هاى آسمان پایه پنجم ابتدایى بوده است. ابزار پژوهش فهرست واره محقق ساخته شامل 4 مقوله اصلى خداشناسى، نبوت، امامت و معاد بود. نتایج تحقیق نشان داد برخلاف تصور برآمده از پژوهش هاى روان شناسان تحولى نگر، مبنى بر به تأخیر انداختن آموزش مفاهیم دینى کودکان تا زمان دستیابى آنها به تفکر انتزاعى، به دلیل خاص و فراهم بودن زمینه آشنایى با مفاهیم دینى در محیط زندگى کودکان، اقدام مؤثرى براى آموزش مفاهیم دینى، که بخشى از آن در راستاى پاسخ گویى به سؤالات دینى کودکان محقق مى گردد، امرى ضرورى است. یافته هاى مربوط به تحلیل محتواى کتاب درسى حاکى از آن بود که 57.4 درصد از کل محتواى کتاب (متن و تصویر) در زمینه خداشناسى، 35.11 درصد در زمینه نبوت، 72.11 درصد در زمینه امامت و 03.4 درصد در زمینه معاد به مقوله پاسخ گویى به سؤالات دینى کودکان پرداخته و در مجموع 88.31 درصد متن و 92.32 درصد تصاویر کتاب به محورهاى مذکور اختصاص یافته است. در راستاى نتایج به دست آمده ضرورت بازنگرى در محتواى کتاب مورد مطالعه به منظور هماهنگى بیشتر با اهداف برنامه درسى ملى در زمینه پاسخ گویى به سؤالات دینى کودکان و متناسب سازى با نیازها و توانمندى ها و کنجکاوى هاى مخاطبان پیشنهاد شد.