فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سده هشتم هجری، فرقه ای موسوم به «اهل حق» توسط سلطان اسحاق (سُحاک) در کردستان تأسیس شد. وی سنگ بنای ایدئولوژی خود را دُن به دُن (تناسخ) قرار داد. وی این نظریه را از ادیان هندو و بودایی اخذ کرده بود. سلطان اسحاق از این طریق توانست مشهورترین داستان ها، اساطیر ادیان کهن ایرانی و غیرایرانی و تا حدودی مناسک ایشان را در فرقه تازه تأسیس خود جذب کند. هدف این مقاله، نشان دادن شباهت های ساختاری تناسخ و تا حد ممکن، تعیینِ تأثیرپذیری اهل حق از ادیان هندو و بودایی از طریق کشفِ مضامینِ پنهان در متون اهل حق است. روش پژوهش، رویکرد اسنادی و تاریخی است.
تحلیل ساختار روایت اصحاب کهف در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت، «عمل زبانی» با هدف انتقال معناست و تحلیل روایت، مطالعة اعمال، زندگی ها، سنّت ها، کشف شیوه های انتقال تجربه است. از اهداف خداوند در قرآن کریم، تربیت و معرّفی الگوست و روایت ها و قصص قرآنی، بدون تخیّل، دروغ و مبالغه در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی قرآن قرار گرفته اند. بنابراین، قرآن از عناصر روایت بهره می برد تا هدف تربیتی خود را دنبال کند و بیش از آن، قصّه پردازی نمی کند. روایت اصحاب کهف از زاویة دیدِ تنها دانای کُلّ مطلق حقیقی بیان می شود و از این رو، بی نیاز به منبع یا شاهد، از جزئیّات داستان خبر می دهد. در معرّفی شخصیّت ها، تکیة روایت بیشتر بر نیّات درونی است تا افعال بیرونی و این شخصیّت ها (حتّی سگِ آنان) پویا هستند و به خاطر قدم نهادن در راه حق با کمال اختیار، مشمول رحمت و هدایت خداوند شده، به شرافت و حُسنِ انجام می رسند. در این فضا، حتّی غار محلّ مأوای آنان تقدّس می یابد و به عبادتگاهی مورد تأیید خداوند بدل می شود. زمان و مکان در روایت دقیقاً ذکر نشده است و گویی این واقعه، می تواند در هر صحنة تقابل توحید و شرک رخ دهد. حتّی زمان در این روایت، حول محور شرایط جامعه به دو عنصر «شرک» و «ایمان» تقسیم می گردد. استنتاج از روایت، بدون حاشیه و مقدمّه، به صورت برجسته بیان می شود و یکی از مهم ترین اهداف خداوند برای آوردن این روایت و سایر روایت های قرآنی، استنتاج هایی است که در جای جای روایت بیان می فرماید
ارزیابى کارایى فلسفه اسلام در حل مشکلات معرفت شناسى دینى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر این مسئله را مى کاود که واکنش فلسفه اسلامى در برابر مشکلات فراروى معرفت شناسى دینى چیست؟ آیا در برابر آنها منفعل است؛ دست به توجیه و عقب نشینى مى زند یا آنکه به حل دشوارى ها مى پردازد و راه حل هایى معقول و خردپسند ارائه مى کند؟ نگارندگان پس از تلاش هاى مستمر در طول چندین دهه بدین نتیجه دست یافته اند که فلسفه اسلامى با قلمرو گسترده اش، توان حل بسیارى از دشوارى هاى فلسفه دین و معرفت شناسى دینى را داراست. مجموعه راه حل هایى که ارائه مى دهد، دست کم مى تواند از نگاه اندیشمندانى که با این مشرب همسو نیستند راه حل هایى بدیل در کنار دیگر پاسخ ها به شمار آید. پژوهش موجود پس از بیان فهرستى از مشکلات و پاسخ هاى آنها بر اساس سنت عقلى و فلسفى اسلامى، از باب نمونه، به واکاوى و بررسى دو دلیل از مهم ترین ادله ناتوانى عقل و استدلال عقلى بر وجود خدا، یعنى بى معنایى واژگان و مفاهیم واجب و ممکن و انکار وجود محمولى، مى پردازد و پاسخ هایى بر اساس این سنت ارائه مى دهد.
بدعت های دینی از نگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدعت حکمی است که به دین افزوده و یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از کتاب یا سنّت داشته باشد. خداوند متعال دین خود را کامل و بی هیچ گونه کاستی به آدمیان هدیّه فرموده است و جایی برای افزودن یا کاستن در آن نگذاشته است و اعلام فرموده که دین خالص تنها از آنِ خداست و تنها همان را می پذیرد. با این همه، همواره کسانی بوده اند که آگاهانه یا ناآگاهانه آنچه را در دین نبوده است، به آن نسبت داده اند و در دین بدعت گذاشته اند. این مقاله ضمن معناشناسی بدعت به ابعاد مختلف آن مانند عوامل پیدایش بدعت، مصادیق بدعت و ... با استفاده از روش تفسیر موضوعی و تحلیل محتوای کیفی پرداخته است. حقیقت بدعت را سه مطلب تشکیل می دهد: 1 دستکاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. 2 گستردن آن در میان مردم. 3 نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است. از این بیان روشن می شود که هر گونه نوآوری که در آن، این عناصر سه گانه وجود داشته باشد، بدعت است و در صورت نبود یک یا همگی آنها، از قلمرو بدعت خارج است. برای مواجهه با بدعت ها، اوّلین گام آگاه ساختن مردم از حقیقت دین، دومین گام، جلوگیری از تقلید کورکورانه و سومین گام، برائت از بدعت گذاران است. پی ریزی نظام امر به معروف و نهی از منکر نیز کمک خواهد کرد که بدعت ها شناخته گردد و جلوی اجرای آن در جامعه گرفته شود.
تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده اخیر، ظهور موج اصلاح گری و نواندیشی دینی با رویکرد بازگشت به قرآن، فصل جدیدی در تفکر دینی، مطالعات قرآنی و تفسیر قرآن کریم گشوده است. آن چه این دوره را متمایز می کند ظهور رویکردهای نوین به دین و تفسیر قرآن است. در این میان جریان «التقاط» به ویژه در ایران تأثیر به سزایی در اندیشه دینی، تفسیر و مطالعات قرآنی داشته است. این مقاله به تبارشناسی التقاط و بررسی اشکال دگرگونی آن می پردازد. ازاین رو ابتدا با ارائه تعریفی روشن از التقاط، پیشینه و زمینه های آن تبیین می گردد. سپس با ارائه مصادیق آشکار، روزنه های نفوذ التقاط در نواندیشی دینی و تفسیر قرآن، نمایانده و در نهایت به دسته بندی و معرفی کوتاه سه جریان اصلی التقاط در سده اخیر ایران پرداخته می شود. به این امید که بتوان با نقد و بررسی جریان التقاطِ مطرود و تفکیک آن از نوآوریِ مطلوب، از یک سو حربه اتهام التقاط را در برابر نوآوری روشمند ناکارآمد کرد و از سوی دیگر به روند شتاب آمیز مطالعات قرآنی و اشتیاق روز افزون به تفسیر قرآن، کمک نمود تا محققان، قرآن پژوهان و مفسران جوان، ناخواسته در دام التقاط های نوین و نهان گرفتار نشوند.
بررسی کتاب اندیشه ی اسلامی 1 از دید تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد است به تحلیل انتقادی متن کتاب اندیشه ی اسلامی 1 پرداخته، مشخّص کند که آیا نویسندگان اصل بی طرفی را در ارائه ی مطالب رعایت کرده اند یا خیر. بدین منظور، چارچوب ون دایک (2003) مورد استفاده قرار گرفته است. از آن جا که امکان بررسی کل محتوای کتاب میسّر نمی باشد، دو بخش از آن (بخش 2، تحت عنوان وجود خدا و بخش 4 مسأله ی شَر) جهت انجام پژوهش انتخاب شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که مشکلاتی از قبیل ارائه ی استدلال ناقص، استفاده از روش های ناصحیح استدلال، بهره جویی از مثال های نامربوط، تلاش در راستای برتر نشان دادن ایده های موافق در مقایسه با ایده های مخالف، عدم معرفی نظرهای ناهمسو، بهره گرفتن از کلمات و یا عبارات دارای بار منفی جهت کوچک جلوه دادن منتقدان و استفاده از اغراق، در متن کتاب به چشم می خورد و بایسته است که نویسندگان در ویرایش های بعد، نسبت به برطرف نمودن این ایرادها اقدام نمایند.
هرمنوتیک و فهم متن(سخن سردبیر)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی سیمای فرعون در قرآن و عهد قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
چکیده از جمله روش هایی که کتاب های مقدس برای تبلیغ و آموزش بشر به کار می برند، استفاده از قصه است؛ قصه هایی که ریشه در وقایع حقیقی تاریخ داشته، عبرت و الگوی خوبی برای آیندگانند. سرگذشت فرعون و فرعونیان و چالش هایی که حضرت موسی (ع) و دیگر انبیاء در مقابل فرعون با آن مواجه بوده اند، یکی از موضوعاتی است که هم قرآن کریم و هم عهد قدیم را به خود مشغول داشته است. این تحقیق با جستجو در آیات قرآن کریم و کتاب مقدس (عهد قدیم)، به معرفی فرعون پرداخته است. بخشی از زندگی، رسالت و مبارزه ی موسی(ع) به فرعون طاغوت زمانش مربوط می شود، از طرف دیگر همین پیامبر در کتاب مقدس به عنوان منجی و نجات دهنده بنی اسرائیل از چنگال فرعون معرفی شده است. این که فرعون زمان موسی(ع) در قرآن و کتاب مقدس به چه نحوه ای معرفی شده، بر روی چه فرازی از زندگی و شخصیت او در هر دو کتاب تأکید شده و به چه جنبه ها و فرازهایی از زندگی این شخصیت و حکومت او کمتر پرداخته شده و یا اصلاً پرداخته نشده، از مواردی است که سعی شده است در این پژوهش به آن پرداخته شود. هر یک از قرآن و کتاب مقدس بر بخش های ویژه ای از زندگانی و منش فرعون و حضرت موسی (ع) متمرکز شده اند. در پایان، وجوه اشتراک و افتراق این دو کتاب را در بیان سیمای فرعون تلخیص کرده ایم. واژگان کلیدی: قرآن، عهد قدیم، موسی، فرعون، بنی اسرائیل.
بررسی روند تحولات شبه پارادایم های جامعه شناسی دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین به عنوان یکی از فراگیرترین ویژگی های زندگی انسانی، با نهادها و نیروهای سازنده جامعه، ارتباطی متقابل داشته است. در این پژوهش سیر جامعه شناسی دین و روند تحولاتی که جامعه شناسان دین، در حوزه چالش های بین دین، نهادهای اجتماعی و مدرنیته داشته اند، با هدف بازنمودن آن برای علاقه مندان ایرانی، تصویر شده است. به طورکلی، می توان گفت: جامعه شناسان دین، نسبت دین و اجتماع و همچنین مسئله سکولاریسم را در قالب سه پارادایم «عرفی شدن»، «انتخاب عقلانی» و «مدرنیته های چندگانه» مورد بررسی قرار داده اند. به نظر می رسد، آنچه در سیر جامعه شناسی دین با آن مواجهیم، گسترش فهم پدیده «مدرنیته» به مرور زمان است و بهتر است از هریک از سه پارادایم فوق، با عنوان «شبه پارادایم» نام برد.
این پژوهش، به روش اسنادی و کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی تحلیلی انجام، و گردآوری اطلاعات بر اساس مطالعه آثار مکتوب چاپی و الکترونیکی صورت گرفته است.
دگردیسی انسان در خوانش صاحب المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة اصلی پژوهش پیش رو، بیان چیستی و چگونگی دگرگونی انسان در کلام وحی با خوانش و رهیافت خِرَد و ساختار اندیشة صاحب «المیزان» می باشد. همچنین این مقاله کوشیده است پرسش های پیرامون این مسئله بر اساس مبنای علاّمه طباطبائی(ره) را تبیین نماید و بر اساس داده های کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی نوشته یافته است. فرایند این برآیند رسیدن به سه دیدگاه اصلی در چگونگی دگرگونی انسان یعنی دگردیسیظاهری، روحی و نیز ظاهر و باطن انسان می باشد. در خوانش صاحب المیزان، علاوه بر تحقّق تنزّل روحی (دگردیسی اخلاقی)، مرحله ای پس از این امر یعنی دگردیسی جسمانی (دگرگونی تکوینی) نیز محقّق گردیده است. با ملاحظة این سخن که انسانیّت آنان به صورت کامل و نهایی از میان نرفته است. علاّمه تداوم این قاعده در دیگر امّت ها را ممکن دانسته است که مبنای این گفتار را در تأثیرپذیری بدن از روح در نگاه وی می توان پیگیری کرد.
رویکرد درون گروانه و برون گروانه پلانتینگا درباره معقولیت باور به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی نیازانگاری، یکی از دیدگاه های مهم معرفت شناختی درباره معقولیت باور به خدا به شمار می آید. به طور کل، می توان گفت بر اساس این دیدگاه، باور به وجود خداوند نیازمند هیچ گونه استدلال عقلانی نیست. تقریرهای متعددی از این دیدگاه ارائه شده است: یکی از تقریرهای دیدگاه بی نیازانگاری را می توان دیدگاه تجربه گرایی دانست که از سوی افرادی، همچون: سوئین بِرن، آلستون و پلانتینگا ارائه شده است. پلانتینگا درباره معقولیت باور به خدا، دیدگاه معرفت شناسی اصلاح شده را مطرح می کند. تقریر پلانتینگا، در طول آثار وی دو بیان متفاوت داشته است: او در آثار اولیه خود، با اتخاذ رویکردی درون-گروانه از مسأله توجیه، به نقد دیدگاه مبناگروی کلاسیک پرداخته و با طرح تبیینی دیگر از این دیدگاه، باور به خدا را بدون ارائه استدلال عقلانی معقول دانسته است؛ در حالی که در آثار اخیر خود، با ردّ موضع درون گروانه درباره مسأله توجیه، به رویکرد برون گروانه معتقد شده و با ارائه مفهوم تضمین، باور به خدا را بی نیاز از استدلال معرفی می کند. این مقاله به ذکر این دو رویکرد متفاوت پلانتینگا در خصوص معقولیت باور به خدا می پردازد.
نقدی بر مهم ترین مستمسکات بهاییان در ایراد شبهات کلامی دربارة ختم نبوت پیامبر اسلام صل الله علیه و آله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ویژگی های دین اسلام جهانی بودن، جاودانگی احکام و خاتمیت آن نسبت به ادیان دیگر است. مدعیانی که پس از اسلام دعوی نبوت و دین جدید داشته اند ویژگی سوم را به چالش کشیده اند. در میان مدعیانی که در دو قرن اخیر ظهور کردند، میرزا حسینعلی نوری با ارائة آیین بهاییت از اقبال بیشتری بهره مند شد. آیین بهاییت خود را تداوم و استمرار دعوت ادیان الهی همچون یهودیت، مسیحیت و اسلام می داند. ازاین رو بخش مهمی از آثار تبلیغی و آموزشی بهایی به ارائة توجیه و پاسخ و حل ناسازگاری ظهور بهاییت با آموزة خاتمیت اختصاص یافته است. راه حل بهاییان در قالب شبهات کلامی، قرآنی، روایی و... ارائه شده است. این شبهات، خود بر مبانی کلامی و اعتقادی ای همچون نظریة مظهریت، تجلی، وحدت حقیقت مظاهر امر، زمانمند بودن ادیان و لزوم تجدید شرایع به تناسب مقتضیات زمانه استوار شده است. در این مقاله، مبانی مزبور و شبهات کلامی وابسته بدان را بررسی کرد ه ایم.
انسان کامل به روایت ابن عربی و دلئون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
نظریه انسان کامل در عرفان اسلامی و یهود برگرفته از متون مقدس (قرآن و تورات) و سنت های آن دو بوده است و تاریخی به بلندای تاریخ ادیان به صورت عام و تاریخ اسلام به صورت خاص دارد. پس از توحید و معرفهالله، هیچ موضوعی به قدر و منزلت انسان شناسی مدنظر ادیان الهی نبوده است؛ زیرا انسان کامل و آدم قادمون مظهر اتمّ و جلوه اعظم الله و یهوه، جامع اسما، صفات و سفیروت، آغاز و فرجام هستی و قرآن و تورات ناطق است. در میان ادیان الهی، اسلام و یهود و در میان اندیشمندان، عارفان و حکیمان اسلامی و یهودی هردو دین، ابن عربی و دلئون بیش از دیگران به این مهم عنایت داشته اند. مقاله حاضر پژوهشی در این زمینه است.
سرشت وحی: مقایسه آراء مرتضی مطهری و نصرحامد ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبی کیست، وحی چیست
تبیین سرشت وحی یکی از مسئله های پر مناقشه در الهیات ادیان ابراهیمی است. در الهیات اسلامی درباره این موضوع دیدگاه های مختلفی ارائه شده است؛ براساس دیدگاه مشهور، وحی مجموعه ای از حقایق الهی است که توسط پیامبر و در قالب عبارت های زبانی برای انسان ها بیان شده است. در سال های اخیر دیدگاه دیگری نیز درباره ی وحی مورد توجه قرار گرفته که براساس آن وحی فاقد سرشت زبانی است. در این مقاله به مقایسه آراء مرتضی مطهری و نصرحامد ابوزید که هر کدام یکی از این دو دیدگاه را نمایندگی می کنند پرداخته شده است. به باور مطهری نزول وحی به این معناست که پیامبر در صعودی روحانی، حقایق الهی را دریافت کرده است، پس از آن این حقایق در مراتب وجود پیامبر تنزّل یافته و در نهایت به صورت امری محسوس که همان زبان عربی است ظاهر شده است. مطهری الفاظ قرآن را دارای منشاء الهی می داند و معتقد است وحی الهی امری فرا زمانی و فرا تاریخی است. در مقابل ابوزید وحی را فاقد سرشت زبانی می داند و معتقد است پیامبر صرفاً معانی را از فرشته وحی دریافت می کرده، خود به آن صورت زبانی می بخشیده است. به باور او اگر چه کلام خداوند به پیامبر وحی شده است؛ اما آنکه کلام خدا را تعبیر می کند و به آن ساخت عربی می دهد پیامبر است. علاوه بر این ابوزید وحی الهی را امری زمانی و تاریخمند می داند. در این نوشتار شباهت ها و تفاوت های دیدگاه های مطهری و ابوزید در مسائلی مانند ماهیت وحی، نقش پیامبر در فرایند دریافت و انتقال وحی و رابطه وحی با واقعیت و فرهنگ زمانه، مورد بررسی قرار گرفته و به ریشه های تفاوت تحلیل این دو متفکر از سرشت وحی اشاره شده است.
کار آمدی روایات در کشف معارف اعتقادی دین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئلة پژوهش پیش رو این است که آیا می توان در اعتقادات بر اخبار آحاد تکیه کرد یا خیر؟ برآنیم نشان دهیم که امر اعتقادات با تکالیف فقهی تفاوتی آشکار دارد. بدین منظور نگاهی به ادلة حجیت اخبار می افکنیم و میزان کارآمدی آن را در قلمرو واقعیات و اعتقادات بررسی می کنیم. حاصل بررسی اینکه در این قلمرو نیاز به یقین داریم، حال آنکه روایات حتی اگر متواتر باشند، نهایتاً علم به صدورشان می یابیم؛ ولی ازآنجاکه احتمال تقطیع، نقل معنا، پایین بودن سطح فهم برخی روات، تقیه و توریه و... در روایات وجود دارد، اطمینان یافتن به مدلول آنها دشوار است و محتوای آنها در بسیاری موارد یقین آور نخواهد بود. از دیگر سو، در مقام کشف حقایق بر خلاف مباحث فقهی جای جعل اعتبار و حجیت نیست؛ از این رو روایات در حیطة استنباط واقع و بیان اعنتقادات با شرایطی سخت تر از روایات فقهی روبه رویند.
بازخوانى دیدگاه آیت اللّه مصباح در تبیین شناخت عقلى خدا در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امکان شناخت عقلى خدا و میزان آن، اثبات وجود خدا و استدلال بر توحید الوهى از مباحث مهم خداشناسى است. این مقاله به روش توصیفى تحلیلى و با هدف بازخوانى دیدگاه آیت اللّه مصباح در تبیین عنوان هاى یادشده در معارف قرآن است. از دیدگاه آیت اللّه مصباح، شناخت عقلى خداوند ممکن است و انسان مى تواند از اوصاف خداوند که در آیات و سخنان معصومان آمده، در حد سطح درک خود آگاه گردد. قرآن اصل وجود خدا را بى نیاز از استدلال مى داند و آن را به عنوان مسئله مطرح نکرده است، اما استدلال ضمنى بر اثبات وجود خدا در قرآن وجود دارد. استدلال بر توحید اله مکرر در قرآن آمده که ازجمله آنها، مى توان به برهان موجود در آیه 22 انبیاء اشاره کرد. این برهان ارتباطى به برهان معروف تمانع نداشته و نتیجه آن، اثبات وحدت اله از راه استوارى و عدم فروپاشى جهان موجود است.
رویکردی روش شناختی به تمایزات عقاید و احکام دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی قرآن بر پایه تحلیل هدف غایی آموزه های آن
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی قرآن، دانشی میان رشته ای بین «تفسیر و علوم قرآنی» با «زبان شناسی» است. بهره گیری از این دانش بر غنای تفسیر می افزاید. شناخت زبان قرآن نیازمند معیارهایی است که بتواند درستی گزاره-های دریافتی را تضمین کند. گمانه زنی درباره زبان قرآن به «افتراء بر خدا» منجر شده و در نهایت «تفسیر به رأی» را رقم می زند. شناخت روشمند زبان قرآن، این آفت را دفع می کند. هدف پژوهش حاضر، ارائه روشی برای شناخت زبان قرآن و درستی آزمایی تفسیر است. بهره گیری از «هدف قرآن» به عنوان مبنای شناخت زبان آن، کشف هدف قرآن از درون قرآن و پرهیز از گمانه زنی های غیر مستند به وحی، از ویژگی های این پژوهش است. نوشتار حاضر، تأثیر هدف قرآن بر زبان شناسی آن را با تطبیق بر مواردی گویا، اثبات کرده است.
نقش اراده انسان در تحقق آینده موعود از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آینده بشریت و فرجام تاریخ، همواره مورد دقت نظر متفکران و اندیشمندان الهی و غیرالهی بوده است. از میان طرح های تاریخی موجود در مکاتب مختلف، قرآن کامل ترین و نویدبخش ترین طرح را برای بشریت ترسیم نموده که براساس آن، آینده ای سرشار از خیر و سعادت برای همه انسان ها بیان گردیده است. برمبنای تفکر آینده گرای قرآن، انسان ها با اراده خویش و به کارگیری قوانین جاری تاریخ که در قالب سنت های اجتماعی- تاریخی در آیات مطرح شده، به هیچ وجه نسبت به آینده خویش منفعل و مجبور نبوده، بلکه بدین وسیله آگاهی لازم برای ساختن آینده خود و جهان را کسب کرده و با اراده ای فعال، مسیر آینده جهان و سرنوشت خود را معین می سازند. بر این اساس، مقاله حاضر بر آن است تا در ابتدا مبانی تفکر آینده گرای قرآن را با استفاده از تفسیر آیات و سخن معصومان (ع) تبیین نماید و سپس نقش فعال انسان را در تحقق آینده موعود از نظر قرآن با استفاده از مبانی تفکر آینده گرای این کتاب الهی اثبات نماید.
هدایت باطنی و معنوی امام و مسئلة امامت در اندیشة علاّمه طباطبائی و تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مراتب عالی ولایت در مسألة امامت، ولایت معنوی است که با اشراف و تصرّف معنوی امام به اذن الهی در نفوس آماده تحقّق می یابد. مراد از ولایت معنوی نوعی اقتدار و تسلّط معنوی است که با پیمودن صراط عبودیّت و رسیدن به مقام قرب برای امام به اذن الهی حاصل می شود. در دیدگاه علاّمه طباطبائی، ولایت به این معنا غیر از نبوّت، خلافت، وصایت و نیز غیر از امامت به معنی مرجعیّت دینی و یا حتّی زعامت سیاسی است. انسان افزون بر حیات ظاهری، دارای حیات معنوی و باطنی است و برای رسیدن به مراتب عالی در آن نیاز به راهنما و امام و دستورهای خاص دارد. علاّمه طباطبائی امامت را مقامی برتر از نبوّت می داند که پس از پیمودن مراحل مختلف و آزمایش های سخت صلاحیّت آن برای بعضی از انبیاء و افراد خاص به وجود می آید و دارندة آن به امر الهی به هدایت باطنی مردم می پردازد و با تصرّف ولایی، انسان های آماده را به مقصود و مطلوب حقیقی و الهی رهبری می کند. علاّمه این نوع هدایت را هدایت به امر می نامد. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوة کتابخانه ای درصدد واکاوی هدایت باطنی و ولایت معنوی امام و زوایای آن از منظر علاّمه طباطبائی(ره)و به صورت خاص، در تفسیر المیزان است.