فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
فهم قرآن کریم افزون بر دانش هاى رایج پایه، مبتنى بر شناخت قواعد زبانى است. قرآن به لحاظ محتوا، مشتمل بر انواع معارف عقیدتى، اخلاقى و تربیتى، فقهى و حقوقى و تاریخى است و به لحاظ ساختار لفظى، سرشار از زیبایى هاى بیانى، فصاحت و بلاغت و محسنات لفظى و معنایى. به همین سبب، سبک بیانى قرآن در انتقال معانى، منحصر در یک وجه و الگوى بیانى خاص نیست، بلکه به تناسب هر موضوعى از سبک بیانى خاصى نظیر زبان عرفى، کنایى، استعارى و رمزى استفاده کرده است. در مجموع، زبان قرآن زبان عرفى و عقلایى است. مقصود از زبان عرفى تنها کاربرد الفاظ در معناى موضوع له حقیقى آنها نیست، بلکه زبان عرفى گستره اش انواع استعمالاتى است که عقلا در محاورات خود به کار مى گیرند. راز استفاده از سبک هاى بیانى متنوع، تأثیرگذارى آن در معرفت بخشى و هدایت گرى است. نوشتار حاضر با روش توصیفى تحلیلى به بررسى این موضوع مى پردازد.
تناسب ساختار با محتوا با توجه به دو نظریة «نظم» و «آشنایی زدایی» (به محوریت سورة مبارکة «لیل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
حوزههای تخصصی:
پیوند و ارتباط دو سویة ساختار با محتوا در تمامی آثار ارزشمند ادبی، امری انکارناپذیر است. توجه و کنکاش در این مسئله و نیز اثبات چنین ارتباط دوسویه ای، از اهداف مهم مکتب عبدالقاهر جرجانی است که در نقد جدید نیز فرمالیست های روسی آن را مطرح کردند و تأکید بسیار بر آن دارند. قرآن کریم به منزله نقطة اوج و نیز سرآمد آثار ادبی، از این ویژگی بهره تمام و کمال برده است ازاین رو، تأمل و ژرف نگری ویژه ای می طلبد. در این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی کوشش شده است، بخش اندکی از زیبایی های ساختاری قرآن را با محوریت دو نظریة «نظم» و «آشنایی زدایی» بررسی شود و تأثیر سازوکارهای زبانی و جنبه های ساختاری بر مضمون و محتوا نشان داده شود. با نظر به هدف مذکور، ابتدا به بررسی نظریة نظم و همانندی های موجود میان این نظریه با اصل برجسته سازی فرمالیست ها می پردازد، سپس تلاش می کند با توجه به دو نظریة فوق، ساختارهای زبانی سورة مبارکة «لیل» و ارتباط آنها با محتوای این سوره را تحلیل و بررسی کند. سورة مبارکة لیل ساختارهای زبانی و موسیقایی هدفمند، منظم و منسجمی دارد. ساختار منظم نحوی و استفاده گسترده از تکنیک تکرار و نیز برجسته سازی به صورت توازن آوایی، واژگانی و نحوی در این سوره کاملاً مشهود است.
بررسی توصیفی معنای «کریم» در قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژة «کریم» از نظر مفهوم و معنا یکی از واژه های مهم و در عین حال، پیچیدة قرآنی است که تاکنون با رویکرد معناشناسانه به آن پرداخته نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است تا به روش توصیفی تحلیلی، این واژه را در قرآن مجید، مورد واکاوی قرار دهد. در این پژوهش، با استفاده از قاعدة سیاق و ارتباط مفهومی واژة «کریم» با واژه های همنشین و جانشین، چگونگی کاربرد این واژه در سراسر آیات قرآن مجید تبیین گردیده است. واژة «کریم» در قرآن از دایرة تنوّع معنایی گسترده ای برخوردار است و در یازده معنا از قبیل: بخشش بلاعوض، عطای بدون نقصان و خواری، عطای بدون طلب، مختوم به مُهر، پُرفایده و ... به کار رفته است. همچنین، این واژه با واژه های «مجید» و «جواد» بر محور جانشینی در یک حوزة معنایی قرار دارد. کشف مؤلّفه های معنایی «کریم» سبب آشکار شدن بخش اندکی از معارف نهفته در باطن آیات می شود و نشان دهندة نظام مند بودن اندیشة قرآن است.
چیستی و ترابط معنایی «فرهنگ» و «دین» در «فرهنگ دینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقولاتی از قبیل فرهنگ و دین، اصلی ترین عناصر قدرت نرم یک کشور در دنیای کنونی قلمداد می شوند. در هم تنیدگی این دو عنصر، ترکیبی پرقدرت و پرکارکرد به نام «فرهنگ دینی» را شکل می دهد که راز اقتدار و پیشرفت همه جانبه هر جامعه ای است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که در تعریف معرفت شناسانه، فرهنگ «ادراک عمومی نسبت به محیط» و در تعریف واقع شناسانه، «وضع و روح حاکم بر مجموعه نگرشها و تعاملات اجتماعی و محیطی» می باشد. بر این اساس، فرهنگ دینی «وضع و روح حاکم بر مجموعه نگرش ها و تعاملات اجتماعی و محیطی جامعه است که از منابع و مبانی دینی برمی خیزد». البته «فرهنگ دینی» بُعد «بایسته مدار» فرهنگ در جامعه است. ابزار گردآوری فیش ها به اصطلاح کتابخانه ای است که داده های دیجیتال و غیر دیجیتال را گرد آورده و روش پژوهش توصیفی تحلیلی بر روی داده ها می باشد
پایه بودن اعتقاد به خدا از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
اعتقاد به وجود خدا، همواره در معرض حملات نظری بوده و یکی از این موارد، چالش در توجیه این باور است. در مقاله حاضر، نظرهای علامه سید محمدحسین طباطبایی و آلوین پلانتینگا در مواجهه با چالش فوق بررسی و با تحلیل دیدگاه آنها، مقایسه ای انجام خواهد گرفت. اگرچه هر دوی ایشان اعتقاد به خدا را از دلیل بی نیاز می دانند و برهان را تنها مؤید ایمان می پندارند، پلانتینگا که به سنت معرفت شناسی اصلاح شده تعلق دارد، با نقد بنیادی نظریه مبناگروی سنتی در توجیه، گزاره «خدا وجود دارد» را برای فرد دیندار از جرگه گزاره های واقعاً پایه معرفی می کند و البته آن را بدیهی نمی داند. این در حالی است که او نمی تواند معیار جامع و مانعی را برای گزاره های پایه ارائه دهد. اما علامه طباطبایی که به مکتب مبناگروی سنتی در توجیه وفادار است، برای اثبات وجود خدا از اصلی بهره می برد که مناقشه ای در پایه بودن آن وجود ندارد؛ یعنی اصل عدم اجتماع نقیضین. به این ترتیب علامه طباطبایی با تحلیل موضوع گزاره فوق، آن را به عنوان گزاره ای بدیهی اولی معرفی می کند.
جایگاه و آثار باور به خدا در سبک زندگی خانوادگی از منظر قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
یکی از مهم ترین مباحث اعتقادی، مسئلة باور و شناخت خداست که از عمیق ترین نیازهای انسان و همانند چراغ روشنگری است که مسیر زندگی را برای انسان ها مشخّص می کند و به آن معنا و مفهوم می بخشد و زندگی پاک و واقعی را از زندگی معمولی و طبیعی جدا می سازد. سبک زندگی یکی از پردامنه ترین بحث هایی است که همة ابعاد زندگی انسان را در بر می گیرد، ولی خانواده به عنوان بستر فرهنگ های گوناگون و زمینه ساز سعادت و شقاوت افراد و جامعه، و بنیادی ترین و اوّلین نهاد اجتماع، شاخص ترین بُعد زندگی انسان می باشد. بنابراین، بحث از سبک زندگی در عرصة زندگی خانوادگی، از مباحث بسیار ضروری است. خدا باوری به عنوان اوّلین باور دینی، مسیر زندگی را برای خانواده ها روشن می کند و آثار زیادی در سبک زندگی خانواده ها دارد: تقویت ایمان، سلامت جسم و روان، آرامش روحی، وحدت و همبستگی، خوش بینی و معنایابی زندگی، تقویت روحیّة رضا و تسلیم، تقوا، آسان شدن مشکلات و ایجاد روحیّة صبر و بردباری از جمله آثار این مبنا می باشد.
شواهد کشف باوری معنای زندگی در دیدگاه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطابق دیدگاه کشف باوری در باب معنای زندگی، معنای زندگی هم وجود خارجی دارد و هم قابلیت کشف. طباطبایی اگرچه متعرض به این مسئله نشده، ولی شواهدی در آثارش وجود دارد که نشان می دهد به کشف باوری معتقد است. طباطبایی معتقد است فاعل، فعل و غایت در وجود واحد متحدند. غایت مرتبه ای بالاتر در سلسله مراتب وجودی است، و در نتیجه هدایت الهی غایت زندگی انسان است و غایت زندگی انسان لازمه وحدت فعل الهی است. تحلیل شاهد فوق نشان می دهد طباطبایی به چهار پیشفرض واقع گرایی هستی شناختی، غایت باوری، عقل گرایی و نظریه صدق باور دارد که دیدگاه وی در باب کشفی بودن معنای زندگی را مشخص می سازد. تحلیل شواهد آثار طباطبایی مؤید قول ایشان به کشف باوری معنای زندگی است.
تطبیق ارکان حرکت بر پدیده مرگ از منظر قرآن کریم و صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
انسان به لحاظ اینکه توان مشاهده بعد غیرمادی خود و این جهان را ندارد، مرگ را نیز که واسطه جهان مادی و مجرد است نمی تواند درست درک کند. ازاین رو، نیاز به کسی دارد که بر هر دو جهان اشراف داشته باشد. خداوند متعال در قرآن کریم از این واقعه و چگونگی آن خبر می دهد. به اعتقاد شیعه، افزون بر این، پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع)دارای این ویژگی می باشند. امام سجاد(ع)، در ضمن دعاهای خود، واژگانی درباره مرگ به کار می برد که فهم رابطه روشمند آنها با یکدیگر ساختار درونی معنای مرگ (حرکت بودن) را آشکار می کند. آن واژگان عبارت اند از: «خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا» [دلالت داردکه مرگ نوعی حرکت است]، «اجل» [که مبدأ این حرکت را نشان می دهد]، «المصیر الیک » و «لقاء» و «اللّحاق بک» [که بر منتهای آن دلالت می کنند]. عبارت «خروج نفس از بدن» و واژه «تَوَفَّی» نیز دلالت می کند که متحرک حرکت مرگ نفس انسانی است. قید انسان به این منظور است که این مرگ مختص انسان است و حیوان غیرانسانی و گیاه و غیرجاندار را شامل نمی شود. محرک اصلی این حرکت ذات باری تعالی است که فرشته مرگ به امر و قدرت الهی به انجام آن مبادرت می ورزد. در این مختصر، برآنیم فقط با تحلیل واژگان مترادف «موت»، حرکت بودن مرگ را اثبات نموده، تمامی ارکان حرکت را برآن تطبیق دهیم
تحلیل و نقد برداشت دکارت از خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تصویر دکارت از «خدا»، جوهری نامتناهی، سرمد، تغییرناپذیر، قائم به ذات، عالم مطلق، قادر مطلق و آفریننده هر موجود دیگری است. تقریر وی از برهان وجودی برای اثبات خدا، چندان تازگی ندارد و جذابیت آن بیشتر از این جهت است که او دیدگاه مکانیستی و هندسی خویش از جهان را با توسل به اثبات وجود خدا توجیه می کند و ازاین رو خدا در فلسفه دکارت، شأن وجودی ندارد؛ بلکه شأن او معرفتی است که درنتیجه با خدای واقعی، فاصله عمیقی پیدا می کند. به باور دکارت، خدا عالَم را مانند دستگاه عظیمی از اجسام متحرک آفریده و آن را به حال خویش رها ساخته است تا به حرکتش ادامه دهد که این با انتقاد مخالفان مواجه شده است. پرسش درباره خدای موردنظر دکارت این است که آیا واقعاً او خدای وجودی و حقیقی است و دکارت به آن اعتقاد دینی دارد یا اینکه این خدا بیشتر برای تضمین معرفت یقینی و تبیین جهان موردنظر دکارت با روش مکانیکی و هندسی طراحی شده است؟ این مقاله درپی تحلیل و بررسی این پرسش و نقد دیدگاه دکارت از سوی برخی از متفکران غربی و فیلسوفان مسلمان است.
خدای درون سیستم- خدای بیرون از سیستم نسبت مکان و زمان با خدا در سیستم های شناختی نیوتن و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
مباحثات زمان و مکان عموماً حول محور مطلق گرایی و نسبی گرایی شکل گرفته است. براساس مطلق گرایی زمان و مکان هستی های واقعی و مستقل از اشیاء محسوب می شوند. در مقابل نسبی گرایان بر این باورند که زمان و مکان نسبت بین اشیاء و تعینات آن ها هستند. هرچند نیوتن و کانت هر دو، زمان و مکان را اموری مستقل از اشیاء می دانند، اما زمان و مکان نیوتنی وابسته به وجود خدا است و زمان و مکان کانتی وابسته به ذهن انسان است. این نوشتار با بررسی نسبت خدا با زمان و مکان در دو سیستم شناختی نیوتن و کانت قصد پی گرفتن دیدگاهی را دارد که براساس آن، نظریه نیوتن در مورد زمان و مکان، مجال وجود خدا در سیستم شناختی او را فراهم می کند و نظریه کانت در این باره، راهی برای بیرون گذاشتن خدا از سیستم شناختی او، به وجود می آورد.
پیامدهاى انکار معاد در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از توحید، بیشترین آیات قرآنى مربوط به موضوع «معاد» است، تا جایى که گفته شده بیش از یک سوم آیات درباره جهان پس از مرگ بوده و بسیارى از آنها بیانگر آثار ایمان یا پیامدهاى انکار معاد هستند؛ زیرا ایمان به معاد ضامن اجراى قوانین الهى و زمینه ساز نیل آدمى به کمال نهایى و سعادت ابدى است و این خود به نحوى گویاى اهمیت ایمان به معاد و لزوم توجه به آن است. مقاله حاضر با روش تحلیلى توصیفى در یک بررسى قرآنى، در باب پیامدهاى انکار معاد به تبیین این موضوع مى پردازد که ایمان نداشتن به معاد چگونه تأثیرى بر سرنوشت آدمى دارد. آیا پیامدهاى انکار معاد تنها در زندگى اخروى انسان نمودار مى شود یا زندگى دنیوى او را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد؟ در این نوشتار، سعى بر آن است تا حقایق مزبور از طریق آیات قرآنى فحص و بررسى گشته و طرحى نو در این زمینه ارائه گردد.
معرفت شناسی گواهی از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
معرفت شناسی گواهی از شاخه های جدید معرفت شناسی است و سعی دارد به سؤالاتی درباره معرفت بخشی گواهی، جایگاه گواهی نسبت به سایر منابع معرفتی و نحوه ایجاد باور توسط گواهی بپردازد. به نظر می رسد که این مباحث برای قاضی عبدالجبار نیز مطرح بوده است. وی گواهی را راهی برای حصول معرفت دانسته و شبهات سمنیه که برای گواهی ارزش معرفتی قائل نبوده اند را رد کرده است. همچنین معتقد است در فرآیند تبادل از راه گواهی، این باور گوینده و خصائص معرفتی اوست که به شنونده منتقل می شود. از سوی دیگر، وی مانند ابوعلی جبائی اعتقاد دارد که گواهی ارزشی همردیف با سایر منابع معرفتی دارد و فروکاستنی به آنها نیست. این دیدگاه های معرفتی زیربنایی برای برخی آرای دین شناختی عبدالجبار ازجمله مبحث اثبات وقوع معجزات شده است.
کثرت گرایی دینی در کتاب الانسان الکامل عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه کثرت گرایی دینی در تفکر غربی با وجود اینکه سابقه چندانی ندارد؛ از تأثیر و گسترش آن در اندیشه دینی در جوامع مختلف نمی توان غافل شد. زمینه های پذیرش این نظریه در فرهنگ ایرانی- اسلامی، با توجه به میراث عرفانی- اسلامی و ظرفیت های روادارانه موجود در آن فراهم شده است. تسامح و تساهل در آثار عرفانی چنان گسترده و فراگیر است که تا مرز کثرت گرایی به معنای امروزی آن پیش می رود. در این مقاله، پس از معرفی مختصر آراء جان هیک که به طبقه بندی و بسط این نظریه اقدام کرده است، به بررسی پاره ای مضامین کثرت گرایانه در میراث عرفانی- اسلامی پرداخته شده است، و در پی آن، آراء کثرت گرایانه عزیزالدین نسفی در کتاب الانسان الکامل مورد تحلیل قرار گرفته است. تحلیل آراء نسفی این باور را تقویت می کند که مبانی معرفت شناختی نسفی بر مبانی هستی شناختی او استوار است. وی با تفکیک حقیقت بودین از حقیقت نمودین، قائل به وحدت درونی در ورای کثرت آشکار هستی است. نسفی این وحدت باطنی را به کل شئونات هستی تعمیم می دهد و علت اصلی اختلافات را توجه کردن به کثرت ظاهری و متوقف شدن در آن می داند. این مقاله با ذکر شواهدی از کتاب الانسان الکامل درباره مسائلی چون برابری افراد، اختلاف مذاهب، کثرت راه های رسیدن به خدا و مانند این ها در پی مشخص کردن نسبت آن با کثرت گرایی است.
معرفت شناسی حکمت نبوی در فلسفه سینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
مراد از «حکمت نبوی» در اینجا نظام فکری و فلسفی ای است که معتقد است پیامبر و فیلسوف نور معرفتشان را از مشکات و منبع واحد می گیرند و معرفت یقینی فقط از آن منبع افاضه می شود. بنابراین، در این نوشتار کیفیت دستیابی به این معرفت از جانب پیامبر و فیلسوف مورد بحث قرار می گیرد. با اینکه به واسطه این منشأ واحد می توان وحدت نبوت و حکمت را نتیجه گرفت ولی نشان خواهیم داد که هرگز از آن لازم نمی آید که فیلسوف نیز مقامی هم تراز با مقام پیامبر داشته باشد بلکه فیلسوف حتی در بالاترین مرتبه، از اسوه پیامبر تقلید می کند و راه او را ادامه می دهد.
بررسی حقیقت مرگ در دین زرتشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین زرتشت، از جمله ادیانی است که پیروان آن خود را در زمره ادیان توحیدی به شمار می آورند. بر اساس باورهای زرتشتیان، روح انسان با مرگ از بین نرفته، به حیات خود ادامه می دهد. مرگ در نگاه ایشان، جدایی روح از تن بوده و آن را به منزلة انتقال به عالم دیگر دانسته اند. آنچه موجب تمایز دین زرتشت از سایر ادیان توحیدی شده، نگاه آنان به چیستی مرگ است. در نظر آنان، مرگ از جمله شرور در عالم بوده که خالق و پدیدآورنده آن اهریمن است، و اهورامزدا به طور مستقیم در ایجاد آن دخالتی ندارد. مرگ بر موجودات عالم تحمیل شده، وظیفه مؤمن زرتشتی این است که با مرگ و سایر اموری که در نظر آنان شرّ است، به مقابله و مبارزه بپردازد. این مقاله، با نگاه توصیفی تحلیلی و بر اساس متون اوستایی، پهلوی و مستندات زرتشت پژوهان نگاشته شده است. نویسنده، با فرض توحیدی بودن دین زرتشت، به نقد و بررسی انتساب این امور به دین اصیل زرتشت پرداخته است.
کاربرد نظریه حوزه معنایی در مطالعات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه معنایی با دو رویکرد درزمانی و هم زمانی قابل بررسی است که در بررسی درزمانی تغییراتی معنایی همچون تعمیم یا گسترش معنایی، تخصیص معنایی، مجاز، استعاره، ترفیع معنایی و تنزل معنایی مورد توجه قرار می گیرند. بر این اساس، پاره ای از واژگان قرآنی در مقایسه با دوره جاهلی دچار توسعه مفهومی و افزایش مدلول های خود شده اند و برخی دیگر مفهومی تخصصی یافته و کاهشی در مدلول های آنها رخ داده است. همچنین فرایندهایی همچون مجاز، استعاره، ترفیع و تنزل نیز در بخشی از واژگان های قرآنی قابل مشاهده است. شناسایی این دسته از تغییرات و دسته بندی آنها می تواند در روشن شدن معنای واژگان قرآنی تأثیر بسزایی داشته باشد. همچنین با بررسی هم زمانی حوزه معنایی و در نظر گرفتن باهم-آیی های همنشینی و متداعی واژه ها، امکان دست یافتن به روابط موجود بین واژگان های قرآنی و ترسیم آنها بصورت شبکه ای از مفاهیم به پیوسته در قالب ترسیم روابط افقی و عمودی واژگان ها وجود دارد. مقاله حاضر با روشی توصیفی به بررسی درزمانی و هم زمانی حوزه معنایی می پردازد و در صدد تبیین کاربرد این موضوع در بررسی واژگان قرآنی است.
مفهوم شناسی «تورات» و «انجیل» در کاربردهای قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم علاوه بر آنکه یهودیان و مسیحیان را «اهل کتاب» معرفی می کند، هجده بار از واژه «تورات» و دوازده بار از واژه «انجیل» برای مجموعه معارف الهی اعطا شده به حضرت موسی × و حضرت عیسی × استفاده می کند. از طرفی، قرآن در ضمن آیات تصدیق، که گاه خطاب به یهودیان و مسیحیان هستند، به حسب ظاهر، متن مقدس آنان را تأیید می کند. حال این سؤال رخ می نماید که آیا کاربردهای «تورات» و «انجیل» در قرآن را می توان ناظر به متن موجود در زمان نزول آیات دانست یا نه؟ در پاسخ این سؤال دو فرض قابل تصور است. بنا بر فرض نخست، چگونه می توان این دو نام را با وجود ناهمخوانی های محتوایی بین قرآن و متون مقدس یهودی مسیحی به جا مانده از آن زمان، ناظر به این متون دانست؟ و در صورت پذیرش فرض دوم، چگونه می توان آیاتی را که به تصدیق متون موجود در دست یهودیان و مسیحیان معاصر نزول قرآن اشاره دارند، توجیه و تبیین کرد؟ این نوشتار، با اشاره به نوعی دلالت خاص برای کاربردهای واژه های «تورات» و «انجیل» به پرسش مزبور پاسخ می دهد.
جلوه هایی از اقتصاد زبانی در قرآن کریم«بررسی موردی جزء 26 30»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد زبانی گفتاری است که در همه زبان های دنیا وجود دارد و به این معناست که کمترین فعالیت عضلانی و ذهنی برای ارائه معانی و مفاهیم مدّ نظر ارائه گردد و به دیگر بیان همان اصلی است که از آن به نام «اصل کم کوشی» یاد می شود. زبان عربی نیزیکی از زبان هاییاست که اقتصاد، ویژگی بارز آن است. قرآن کریم نمونه والای گزیده گویی و ایجاز است و اصل کم کوشی در آن موج می زند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی جلوه های اقتصاد زبانی در پنج جزء آخر قرآن را بررسی کند. دستاورد پژوهش بیان گر آن است که قرآن برایحفظ و جایگیری سریع در اذهان و برای ارتباط برقرار کردن و انتقال رسالت، به اصل کم کوشی در تمامی سطوح و لایه های زبانی توجه ویژه کرده است. در قرآن حتی در به کارگیری آواها، اصل استفاده بهینه فروگذاری نشده و از قدرت فاکتورگیری واژگان نهایت بهره برداری شده است تا برون دهانرژی، چه ذهنی و چه فیزیکی به حداقل رسانده شود.
الزامات روش شناختی مطالعات میان رشته ای قرآن کریم (بررسی نمونه محور آثار مرتبط با معناشناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقق یک مطالعه میان رشته ای صحیح در گرو ایجاد هم سنخی و مجانست میان رشته های درگیر در آن است. ایجادِ سه گونه هم سنخی برای چنین مطالعاتی ضروری است: هم سنخی از جهتِ روش ، زبان و مبانی معرفت شناختی. ایجاد هم سنخی در این سه جهت می تواند ترکیب و هم گرایی را در مطالعه میان رشته ای ایجاد کند. مسلماً هم سنخیِ روشی یکی از مهمترینِ این الزامات محسوب می شود. بررسی نمونه محور بخشی از پژوهش های میان رشته ای در حوزه مطالعات قرآنی سه لازمه روش شناختی را برای ایجاد هم سنخی روشی نشان می کند: 1- استفاده از روش هایی که در گفتمان علمی خود مقبول واقع شده و حد و مرز و استقلال خود را یافته باشند؛ 2- تنقیح دقیق معنای مورد نظر از روش مورد استفاده و بیان تمایز روش مورد نظر با روش های مشابه و بیان ضرورت استفاده؛ 3- استفاده ارگانیکی از روش مورد نظر به جای استفاده مکانیکی از آن. تحقق این سه ویژگی موجب می شود ایجاد زبان مشترک و برقراری گفت وگوی میان رشته ای که به حل مسئله و یا فهم بهتر پدیدار منجر می شود، به دست آید.