فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۶٬۳۱۶ مورد.
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
87 - 99
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان یکی از فعالیت های مهم در جهان بشمار می آید که همواره توسعه آن موردتوجه کشورها و صاحب نظران می باشد. در فرآیند توسعه و بازاریابی گردشگری، وفاداری به مقصد از عوامل کلیدی و مهم بشمار می آید. باید توجه داشت عوامل مختلفی می تواند بر وفاداری گردشگران به مقصد تأثیرگذار باشد. هدف این پژوهش بررسی و سنجش وفاداری گردشگران در شهر قشم و عوامل مؤثر بر آن است. تحقیق حاضر از نوع هدف کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز بر اساس روش اسنادی و میدانی(پرسشنامه) تهیه شده است. جامعه آماری پژوهش را گردشگرانی تشکیل می دهند که از شهر قشم دیدن کرده اند. نمونه آماری پژوهش شامل 322 گردشگر می باشد. داده های گردآوری شده بر اساس روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد پردازش قرارگرفته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سطح وفاداری گردشگری در قشم بالاتر از حد متوسط می باشد و در بین مؤلفه های مؤثر بر وفاداری بیشترین میزان تأثیر مربوط به مؤلفه آگاهی از مقصد و کمترین میزان تأثیر مربوط به مؤلفه تصویر مقصد می باشد.
بررسی حس تعلق مکانی در مجتمع های مسکونی و نقش طبیعت بر آن (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی اکباتان، پردیسان، زیتون و مهرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
183 - 200
حوزههای تخصصی:
طبیعت و فضاهای سبز، عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای ساکنان می شود. این حس، عامل مهم در شکل گیری حس تعلق مکانی بوده و نهایتاً منجر به ایجاد محیط های با کیفیت می شود. توجه به فضاهای سبز شهری و بوستان های محلی، بیشتر با هدف تأمین حداقل فضای سبز مورد نیاز برای شهرها صورت می پذیرد؛ اما مسئله اصلی اینجاست که با وجود اثرگذاری این فضاها بر حس تعلق مکانی ساکنان، کیفیت و چگونگی این تأثیرات تبیین نمی شوند؛ بنابراین بررسی نقش طبیعت در راستای تقویت حس تعلق مکانی در جوامع شهری، بسیار ضروری و پراهمیت جلوه می کند. بر این اساس پژوهش حاضر به بررسی میزان تأثیرگذاری طبیعت بر حس تعلق مکانی در مجتمع های مسکونی اکباتان تهران، پردیسان قم، زیتون اصفهان و مهرگان قزوین پرداخته است. روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی و همبستگی است و تجزیه وتحلیل ها بر اساس 360 پرسش نامه تکمیل شده توسط ساکنان این 4 مجتمع مسکونی انجام گرفت. پس از بارگذاری و وزن دهی عوامل سنجش طبیعت و تعلق مکانی از طریق محاسبه مقدار کای اسکوئر در سطح معناداری (0.05>P)، نتایج حاصله به با کمک نرم افزارهای Lisrel و SPSS نشان داد ارتباطی معنادار و مثبت بین دو متغیر طبیعت و حس تعلق مکانی در نمونه های مورد مطالعه برقرار است. ضریب تأثیر طبیعت در تعلق مکانی ساکنان در مجتمع های مسکونی اکباتان (0.87)، پردیسان (0.42)، زیتون (0.91) و مهرگان (0.37) به دست آمده است. همچنین با توجه به اینکه مقدار RMSEA در مجتمع های مسکونی به ترتیب برابر با (0.054)، (0.042)، (0.061) و (0.040) به دست آمده، رابطه بین طبیعت با تعلق مکانی مورد تأیید قرار گرفته است.
سنجش پیاده روی ایمن در محدوده میدان ارگ شهر کرمان با تأکید بر پویایی فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
179 - 200
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های حضور انسانی در فضاهای شهری که سبب پویایی این فضاها و نیز افزایش نقش اجتماعی آن ها می شود، حرکت پیاده است. امروزه با سلطه تدریجی حرکت سواره بر فضاها و معابر شهری که موجب تجاوز به حریم پیاده و افزایش آلودگی هوا و صوتی شده است، ایمنی عابران پیاده بیش از پیش مورد توجه است. در این راستا هدف پژوهش حاضر، سنجش پیاده مداری ایمن در محدوده میدان ارگ شهر کرمان با تأکید بر پویایی شهری است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی مبتنی بر شیوه میدانی است. جامعه آماری پژوهش را افراد پیاده رو و ساکن محدوده میدان ارگ تشکیل می دهند که به صورت تصادفی، 284 نفر از افراد پیاده رو و ساکن در طول یک هفته و 30 نفر از متخصصان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پایایی داده های مورد استفاده به وسیله آزمون کرونباخ 818/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماریT تک نمونه ای و همچنین به منظور اولویت بندی ضریب اهمیت و تأثیر شاخص ها از مدل DEMATEL استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای برای سنجش مطلوبیت پیاده مداری ایمن در شاخص های پویایی شهری نشان می دهد، بین حد مبنا (3) و مقدار محاسبه شده (28/2) اختلاف معناداری وجود دارد. همچنین نتایج مدل DEMATEL نشان می دهد، از بین شاخص های مؤثر بر پیاده مداری ایمن محدوده میدان ارگ، شاخص ایمنی و امنیت با مقدار 852/8 بیشترین تعامل و شاخص جذابیت و سرزندگی با مقدار 712/8 کمترین تعامل، شاخص ایمنی و امنیت با مقدار 586/1 مؤثرترین عامل و شاخص فعالیت های اجتماعی با مقدار 241/1- تأثیر پذیرترین عامل هستند.
ارزیابی قابلیت پیاده مداری فضاهای شهری با رویکرد نوشهرگرایی (نمونه موردی: محله کیانپارس در شهر اهواز)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
61-74
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر رویکردهای نوین شهرسازی و برنامه ریزی شهری در جهان، رهیافت و نگرشهای انسان محوری و پیاده محوری را به جای الگوهای تکنوکراتیک و ماشین محور هدف قرار داده است. یکی از این رویکردها، نوشهرگرایی می باشد که در بسیاری از اصول و جنبه ها، همبستگی و قرابت خاصی با رهیافت های پیاده محور دارد و در بسیاری از معیارها و شاخصها اشتراکات زیادی با هم دارند. پژوهش حاضر که به منظور ارزیابی قابلیت پیاده مداری محله کیانپارس اهواز با رویکرد نوشهرگرایی صورت گرفته، با وام گیری از مبانی نظری مطالعات پیشین، 32 شاخص پیاده مداری مستخرج از رویکرد نوشهرگرایی را با استفاده از روش پیمایشی مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که محله کیانپارس از مجموع 32 شاخص مورد بررسی، تنها در 5 شاخص از نظر قابلیت پیاده مداری مناسب و واجد شرایط تشخیص داده شده است و در بقیه شاخصها فاقد قابلیت مناسب برای پیاده روی می باشد و درمجموع الگوی ماشین محوری بر این محله حکمفرما است. در پایان راهکارهایی برای افزایش قابلیت پیاده مداری این محله و تغییر رویکرد ماشین محوری ان به سمت رهیافت پیاده محوری ارائه شده است.
ارزیابی میزان رضایت از کیفیت خدمات مدیریت شهری در مناطق حاشیه نشین (مطالعه موردی: اسلام آباد کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
289 - 306
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، ارزیابی کیفیت خدمات مدیریت شهری در مناطق حاشیه نشین شهری است. این پژوهش با استفاده از مدل سروکوال انجام گرفت و در آن، به این پرسش پاسخ داده شد که آیا عملکرد مدیریت شهری در محدوده مورد مطالعه براساس مدل سروکوال در قالب پنج بعد محسوسات، قابلیت اطمینان، اعتماد، پاسخگویی و همدلی موفق عمل کرده است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و در سال 1396 در محله اسلام آباد شهر کرج انجام شد. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی ساکنان محدوده مذکور است و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان، 328 نفر به دست آمد. ابزار اصلی این پژوهش، پرسشنامه مبنی بر مدل سروکوال است. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS انجام شد و براساس نوع متغیرهای پژوهش، از روش های آمار ناپارامتریک استفاده شد. به منظور سنجش پایایی پرسشنامه ها، ضریب آلفای کرونباخ به کار رفت. ضریب مورد محاسبه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS، 72/0 به دست آمد که نشانگر روایی و پایایی پرسشنامه هاست. همچنین در تحلیل های آماری، از آزمون های ناپارامتریک، ویلکاکسون، فریدمن و آزمون T استفاده شد. براساس نتایج، میان سطح رضایتمندی افراد مورد مطالعه و ویژگی های فردی، تفاوت معنا داری وجود دارد که این امر بر احساس رضایت آن ها از کیفیت خدمات شهری بسیار تأثیرگذار است. همچنین افزایش سطح سواد شهروندان، سطح انتظارات آن ها را افزایش داده است. در تمامی ابعاد کیفیت خدمات، میان انتظارات و ادراک های پاسخگویان شکاف وجود دارد. شکاف موجود در بعد پاسخگویی (33/3-) نشان می دهد شهروندان برای انتقال نظرات و پیشنهادهای خود درباره مسائل مختلف عمرانی، اجتماعی و اقتصادی در سطح محله های شهری، همچنین انتقاد از این مقوله ها دسترسی آسانی به مدیریت شهری ندارند. در ابعاد ضمانت که به عواملی از قبیل ایجاد اطمینان در میان شهروندان مربوط است، انتظارات آن ها کمتر برآورده می شود و تأثیر این عوامل احتمالی برای بیان شکاف انتظارات ادراک های پاسخگویان کاملاً مشهود است.
مدل سازی احتمال تغییر رشد شهری با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
169 - 182
حوزههای تخصصی:
در کشور های در حال توسعه، تمایل زیاد برای تمرکز جمعیت در مناطق شهری و به تبع آن رشد سریع و ناموزون شهر ها سبب شده است که طراحان و برنامه ریزان شهری، استفاده از سیاست ها و راهکار های مناسب را جهت اجتناب از تأثیرات مخرب زیست محیطی و اجتماعی- اقتصادی در دستور کار قرار دهند. در این راستا، اطلاعات مکانی و زمانی مرتبط با الگوهای نرخ رشد، درک بهتری را از فرآیند رشد شهری فراهم نموده و ابزار های مناسب را جهت اخذ سیاست های مدیریتی و برنامه ریزی در اختیار مدیران شهری قرار می دهند. لذا هدف اصلی این پژوهش، محاسبه احتمال تغییر رشد شهر مشهد با استفاده از روش های رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی مصنوعی می باشد. برای این منظور، جهت تهیه نقشه کاربری اراضی، از تصاویر ماهواره ای لندست 7 (سال 2002) و لندست 8 (سال 2015) استفاده شد. سپس با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه (MLP)، طبقه بندی تصاویر انجام شد و نقشه های کاربری اراضی شهری با دقت کلی 948/0 و شاخص کاپای 936/0 برای سال 2002 و همچنین دقت کلی 817/0 و شاخص کاپای 775/0 برای سال 2015 استخراج شدند. در نهایت، با اجرای رگرسیون لجستیک بین نقشه کاربری اراضی شهری سال 2015 (به عنوان متغیر وابسته) و فاکتور های مؤثر از جمله عوامل فیزیکی و عوامل انسانی به همراه نقشه اراضی سال 2002 (به عنوان متغیر های مستقل)، نقشه پتانسیلی پیشرفت اراضی شهری تهیه شد. ارزیابی مدل رگرسیونی ایجاد شده با استفاده از دو شاخص Pseudo-R<sup>2</sup> و ROC نشان داد که این مدل با مقدار ROC معادل 87/0 و مقدار Pseudo-R<sup>2</sup> برابر 345/0 دارای قابلیت بالایی جهت نمایش تغییرات و تعیین مناطق مستعد تغییر می باشد و می توان برازش مدل را نسبتاً خوب در نظر گرفت.
بررسی آثار اقتصادی و اجتماعی شیوه های بهره برداری در نواحی روستایی (مطالعة موردی: روستاهای برنجکار شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش بررسی آثار اجتماعی (کاهش سختی کار تولید، کاهش مهاجرت، کاهش فقر و افزایش فرصت های شغلی) و آثار اقتصادی (شامل افزایش درآمد، افزایش تولید، کاهش ضایعات محصول، انجام به موقع عملیات زراعی و کاهش هزینه تولید) که شیوه های بهره برداری (مکانیزه، سنتی و نیمه مکانیزه) کشت برنج در روستاهای شهرستان رشت به دنبال دارد. روش: به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از روش پیمایشی (جمع آوری پرسش نامه از ۴۰۰ خانوار روستایی) که به شیوه خوشه ای انتخاب شده است، استفاده شده است. برای محاسبه حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد. همین طور برای تجزیه و تحلیل یافته ها و دستیابی به مدل نهایی پژوهش در فرضیه تحقیق از مدل تحلیل واریانس (ANOVA) با استفاده از نرم افزار Spss استفاده شده است. نتیجه گیری: طبق نتیجه به دست آمده در مدل آنالیز واریانس با ۹۵ درصد اطمینان می توان گفت بین شیوه های بهره برداری در اثرات اقتصادی و اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد. این تفاوت دو به دو در آزمون LSD نیز قابل مشاهده است این تفاوت عمدتاً در هزینه کاشت و در نیروی کار طی مراحل کاشت، داشت و برداشت است. محدودیت ها: از جمله موانعی که در این پژوهش وجود داشت، کم سوادی و بی اطلاعی بسیاری از کشاورزان از بحث مکانیزاسیون بود و همچنین، دردسترس نبودن بسیاری از کشاورزانی که انتخاب شده بودند. راهکارهای عملی: ازجمله پیشنهادی که با توجه به نتایج به دست آمد، ارائه یک آموزش درست و به جا توسط مسؤولان برای افزایش اطلاع کشاورزان با شیوه های نوین کشاورزی است تا بتوانند با اطلاعات کامل به بیشترین سود در کشاورزی برسند. اصالت و ارزش: با توجه به نتایج به دست آمده، این پژوهش می تواند کمک رسان کشاورزانی باشد که می توانند در امر تولید با بهترین امکانات و کمترین هزینه بازدهی مثبتی در امر تولید داشته باشند.
ارزیابی تأثیر رسانه های مجازی در توسعه صنعت گردشگری از دیدگاه کاربران شبکه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
53 - 69
حوزههای تخصصی:
دومین اقتصاد جهان پس از نفت با عنوان صنعت گردشگری شناخته شده که درآمدهای بسیاری را برای کشورهای مختلف در پی دارد و از طرفی گسترده ترین صنعت دنیا در حال حاضر به یکی از مؤلفه های تفکیک ناپذیر زندگی انسان تبدیل شده است. از صنعت گردشگری به علت سازوکار منحصربه فرد اقتصادی خود به عنوان صادرات نامرئی نیز یاد می شود. گردشگری به عنوان پدیده ای چندبعدی و فرا بخشی از عناصر و اجزایی تشکیل شده است که ارتباطات متقابل و چند سویه آن ها در قالب یک سیستم یکپارچه، قابل درک و شناخت است. هدف تحقیق ارزیابی تأثیر رسانه های مجازی با استفاده ازنظرات و دیدگاه کاربران شبکه های مجازی داخلی در راستای توسعه گردشگری می باشد. نوع تحقیق کاربردی و ماهیت آن توصیفی-تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی-پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه می باشد. جامعه آماری تعداد 8 گروه از شبکه های مجازی داخلی با کارکردهای مختلف و متوسط 2500 نفر عضو می باشد. تعداد 258 نمونه پرسشنامه صحیح از بین تمام نمونه ها انتخاب شده است. تجزیه وتحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین توسعه صنعت گردشگری و استفاده از رسانه ها و شبکه های مجازی یک خلأ یا فاصله وجود دارد ولی با توجه به دیدگاه پرسش شونده ها می توان گفت که با افزایش فعالیت آن ها و گسترش دامنه تبلیغات و خدمات در صنعت گردشگری می توان امید داشت که کاربران این شبکه ها و گردشگران به استفاده از این رسانه ها روی بیاورند و شاهد توسعه نوآورانه گردشگری باشیم.
بررسی میزان رضایت مندی شهروندان از ارگونومی شهری محله سعدی شهر ایلام
حوزههای تخصصی:
ارگونومی یا مهندسی فاکتورهای انسانی، علمی ترکیبی با هدف افزایش بهره وری، سلامتی، ایمنی و رفاه انسان در محیط است. این علم در تلاش است بجای متناسب سازی انسان با محیط، محیط را با انسان متناسب سازد. ارگونومی مسئله ای است که امروزه بایستی در طراحی محله ها و شهر مورد توجه قرار گیرد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رضایتمندی شهروندان از وضعیت ارگونومی شهری محله سعدی شهر ایلام به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای، مشاهده و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه است. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط اساتید و کارشناسان این حوزه تأیید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 934/0 محاسبه و تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی و استنباطی (شاخص هال ین وتن و آزمون T تک نمونه ای) در نرم افزار spss انجام شد. نتایج حاکی از آن داشت که وضعیت ارگونومی شهری محله سعدی شهر ایلام از نظر شهروندان رضایت بخش نیست و ساکنان از وضعیت ایمنی و ارگونومیک محله، سلامت محیط، ارگونومی مبلمان شهری و ارگونومی محیط های عمومی محله سعدی رضایت ندارند. به عبارتی می توان بیان نمود که در طراحی محیط محله سعدی ارگونومی شهری یا فاکتورهای انسانی رعایت نشده است.
ارزیابی میزان تاب آوری اجتماعی شهری موردشناسی؛ شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبرد های بین المللی سازما:ن ملل متحد، برای کاهش بلایا، ایجاد تاب آوری جوامع در برابر سوانح طبیعی و انسانی است. در همین راستا، تحقیق حاضر، به ارزیابی و تحلیل میزان تاب آوری اجتماعی در شهر مرزی زاهدان می پردازد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت؛ اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) با توجه به شاخص های فضای ذهنی شامل: سرمایه اجتماعی (اعتماد عمومی، اعتماد نهادی، مشارکت رسمی، مشارکت غیررسمی و آگاهی و تعلق مکانی) می باشد. جامعه آماری، تعداد 587730 نفر ساکن در مناطق 5 گانه شهر زاهدان بر اساس آخرین سرشماری عمومی (1395) می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 384 پرسشنامه محاسبه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع گردید. در تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها از آزمون های آماری شامل آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، در مجموع، این نتایج به دست آمده: میانگین کلی شاخص های سرمایه اجتماعی (24/2) و تعلق مکانی (09/2) در تمامی مناطق پایین تر از حد متوسط (3) و دارای وضعیت نامطلوبی بوده و وضعیت هر یک از این شاخص ها، در بین مناطق شهر با یکدیگر یکسان نیست. همچنین، مناطق یک، پنج و دو دارای وضعیت مطلوب تری نسبت به مناطق سه و چهار شهر زاهدان (حاشیه نشینان و مهاجرین عمدتاً در این دو منطقه زندگی می کنند) به لحاظ شاخص های سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی هستند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که فضای ذهنی نامناسب در مناطق شهری زاهدان (مخصوصاً در مناطق 3 و 4) باعث آسیب پذیری و عدم تاب آوری اجتماعی شهر گردیده و به تبع آن، امنیت اجتماعی[1] و توسعه این مناطق را به خطر انداخته است (فضای ذهنی نامناسب تهدیدی برای تاب آوری شهر می باشد). [1]. منظور، ناامنی اجتماعی است. بررسی ناامنی سیاسی موضوع این پژوهش نیست.
ارزیابی سطح پایداری محلات غیر رسمی با استفاده از مدل ردپای اکولوژیک مطالعه موردی: محله عباس آباد شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
89 - 98
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های ناپایداری توسعه شهری (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) گونه ای از سکونت با مشکلات حاد موسوم به اسکان غیررسمی است که در حال گسترش فزاینده بوده و نیازمند اتخاذ تدابیر ویژه برای ساماندهی وضعیت کنونی و جلوگیری از گسترش آن در آینده است. با مطرح شدن توسعه پایدار شهری در دهه 1980 و لزوم توجه به همه ابعاد وجودی شهر(اعم از زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی) به عنوان پایه های توسعه پایدار شهری، مشکل سکونتگاه های غیررسمی وارد فاز مطالعاتی جدیدی شد که بیشتر مربوط به ارزیابی سطح پایداری در این گونه سکونتگاه ها می شود. تفکر توسعه پایدار باعث پیدایش روش ها و شیوه های کاربردی نوینی در راستای ارزیابی اثرات زیست محیطی از دهه 1990 تا به امروز شده است. در این میان تحلیل ردپای اکولوژیک یکی از شاخص هایی است که توجه بیشتری را در سطوح آکادمیک، سیاسی و آموزشی به خود جلب کرده است. ردپای اکولوژیک شاخصی است که با ارزیابی و محاسبه انرژی و مواد مستعمل در یک شهر، منطقه و یا کشور، فشاری را که جمعیت و فرایندهای صنعتی بر اکوسیستم وارد می سازند، برآورد می کند. شهر سنندج به عنوان مرکز استان کردستان در دهه های اخیر شاهد موج های عظیم مهاجرت از روستاها به داخل شهر بوده و همین امر باعث ایجاد سکونتگاه های خودرو و غیررسمی زیادی مانند عباس آباد، نایسر و ... در این شهر شده است. از این رو در این پژوهش سعی شده است تا با روشی تحلیلی_توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی و با بهره گیری از شاخص ردپای اکولوژیک، میزان پایداری محله عباس آباد شهر سنندج به عنوان یکی از محلات غیررسمی شهر سنندج مورد سنجش قرار گیرد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میزان کل ردپای اکولوژیک محله عباس آباد برابر با 74560.551هکتار بوده که این مقدار با توجه به جمعیت 19هزار و 578 نفره این محله مبین سرانه 3.808 هکتار برای هر نفر در سال 90 می باشد.
تحلیل مناسبات میان نهادی در مدیریت بازآفرینی شهری پایدار بافت های فرسوده مطالعه موردی: کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
19 - 30
حوزههای تخصصی:
از تشریک مساعی نهادی در مدیریت شهری با عنوان ماحصل فعالیت های درون و میان نهادی سازمان های شهری یاد می شود که مکمل عمل جمعی بوده و در فرآیند مدیریت شهری دارای ویژگی های اعتماد، همکاری، مشارکت، تعامل، تسهیل گری و انسجام است. دراین راستا موجبات شکل گیری نقش کنشگران مدیریت بازآفرینی شهری پایدار در حوزه های سیاست گذاری اجرایی، مدیریت اجرایی، توسعه گری اجرایی و تسهیل گری و تعامل نهادی می شود. پژوهش حاضر به بررسی ظرفیت تشریک مساعی میان نهادی مدیریت بازآفرینی بافت های فرسوده شهرهای ایران به صورت عام و کلانشهر اهواز به صورت خاص می پردازد. جامعه آماری این پژوهش اعضای ستاد بازآفرینی شهری پایدار است. روش پژوهش از نوع توصیفی_تبیینی با رویکرد تحلیل کمی و کیفی است و به همین منظور اطلاعات مورد نیاز بر پایه رجوع به اسناد معتبر علمی، برداشت های میدانی و پرسشنامه از کارشناسان و مصاحبه با مدیران نهادهای عضو ستاد بازآفرینی بافت های فرسوده شهری به عنوان کنشگران مدیریت بازآفرینی شهری کلانشهر اهواز جمع آوری شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره در غالب نرم افزار SPSS و همچنین از نرم افزار تحلیل شبکه های اجتماعی UCI NET برای تجزیه و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفته، استفاده شده است. نتایج بیانگر این است که با توجه به نقش هر کنشگر، باید ارتقای ظرفیت های نهادی، متناسب با ضرورت ها و الزامات تحقق بازآفرینی شهری پایدار به عنوان پیش فرض در نظر گرفته شود و با استفاده از رویکرد نونهادگرایی تلاش اصلی بر استفاده از ظرفیت های تعاملی و تشریک مساعی مبتنی بر ارتباط و همکاری میان کنشگران، در مقابل ایجاد ساختارهای جدید باشد. به منظور تحقق رهیافت مدیریت یکپارچه در بازآفرینی شهری پایدار در سطح کلانشهر اهواز ضروری است هر کدام از کنشگران این حوزه در رهیافتی مشارکتی، وضعیتی متناسب با منابع قدرت و علایق و منافعی که دارند ایفای نقش نمایند. در این راستا تنظیم روابط متقابل میان کنشگران و همکاری میان آنها باید مبتنی بر برنامه بلندمدت و در نظر گرفتن منافع عمومی باشد.
سنجش شاخص های کالبدی مؤثر بر مؤلفه زیبایی شناسی در توسعه های شهری معاصر مطالعه موردی: نواحی آماده سازی شده در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
45 - 58
حوزههای تخصصی:
در طرح های آماده سازی زمین به عنوان مهم ترین الگوی توسعه شهری دهه های اخیر باوجود تأکید بر برنامه ریزی کاربری زمین، جمعیت و حمل ونقل، توجه کمتری به کیفیت های محیطی شده است. همین امر سبب گردیده تا این بافت های شهری شرایط بسیار سطح پایینی از جنبه های کیفی محیط و سیما و منظر شهری دارا باشند و در نتیجه نتوانند برای ساکنان خود، محیطی جذاب و آرام ایجاد کنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سنجش شاخص های کالبدی مؤثر بر مؤلفه زیبایی شناسی از دیدگاه شهروندان ساکن در سه محدوده که در دهه های اخیر و در نتیجه طرح های آماده سازی زمین شکل گرفته اند، انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و با روش پیمایشی و همبستگی و به کمک پرسشنامه و مطالعات اسنادی انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران معادل 100 خانوار در هر کدام از مناطق مورد مطالعه برآورد شده و از شیوه نمونه گیری تصادفی نیز برای تکمیل پرسشنامه ها استفاده شده است. روایی ظاهری پرسشنامه به کمک اساتید دانشگاه یزد و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ تأیید گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری رگرسیون خطی چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده و از آزمون های دوربین واتسون جهت بررسی هم خطی متغیرها و کولموگراف_اسمیرنوف برای تشخیص نرمال بودن توزیع داده های پژوهش و همچنین برای تبیین معنی داری مدل رگرسیونی چندگانه از روش تحلیل واریانس ANOVA استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از شاخص های بیست گانه مطالعه شده، در هر کدام از محدوده ها تمامی شاخص ها دارای اثر مستقیم و معنی دار بر مؤلفه زیبایی شناسی هستند. به صورت کلی شاخص های عدم تکرار و یکنواختی بدنه ها، تناسب عرض معابر شهری و پیوستگی جداره مهم ترین شاخص های مشترک مؤثر بر مؤلفه زیبایی شناسی بوده و دارای رابطه مستقیم و معنی دار از دیدگاه شهروندان هستند.
بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر ارتقای شاخص های اقتصادی روستاهای شهرستان زرین دشت
حوزههای تخصصی:
بررسی های مختلف نشان می دهد که مفهوم سرمایه اجتماعی در تحلیل های اقتصادی و اجتماعی پیرامون توسعه روستایی مطرح شده و بر منابع موجود در روستا تاکید بسیار دارد و این منابع شامل روابط انسانی، نهادها و شبکه ها در ساختار اجتماعی است. هدف این پژوهش بررسی تاثیرات سرمایه اجتماعی بر ارتقای شاخص های اقتصاد روستایی است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام کار، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق را تمام سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان زرین دشت(7927نفر) تشکیل می دهد که با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 310 پرسشنامه به صورت تصادفی ساده تکمیل شده است. برای تعیین پایایی پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. میزان آلفای محاسبه شده 86/0 است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهدکه در بین متغیرهای سرمایه اجتماعی دو متغیر اعتماد اجتماعی با میانگین 861/2 و متغیر مشارکت اجتماعی بامیانگین810/2 دروضعیت نامطلوب و متغیر انسجام اجتماعی با میانگین 019/3 در وضعیت مطلوب قرار دارند و متغیر ارتقای شاخص های توسعه اقتصادی با مقدار میانگین 425/2 در سطح نامطلوب است. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که همبستگی مثبت و معناداری با ضریب 434/0 درصد و ضریب تعیین 167/0بین متغیر سرمایه اجتماعی و ارتقای شاخص های اقتصادی مناطق روستایی وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون چندگانه نشان می دهد انسجام اجتماعی با ضریب بتای 384/0 بیشترین تاثیر را بر شاخص های اقتصادی دارد و مشارکت اجتماعی با ضریب بتای143/0 تاثیر گذار است. با توجه به اینکه مولفه اعتماد اجتماعی سطح معنی داری را نشان نمی داد از معادله حذف شد.
تحلیل کارایی نسبی کشورهای خاورمیانه از لحاظ شاخص های توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه به عنوان یک فرایند، مهم ترین بحث کشورهای در حال توسعه است. همچنین از توسعه پایدار به منزله ی نیروی محرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی تمامی کشورها به ویژه کشورهای در حال رشد نیز یاد شده است. هدف این مقاله تحلیل کارایی سیزده کشور خاورمیانه طی سال های 2009 تا 2012 م از لحاظ شاخص های توسعه پایدار از طریق 32 شاخص (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است. جهت تجزیه و تحلیل داده های از مدل های برنامه ریزی کمی خطی ناپارامتریک تحلیل پوششی داده ها، مدل آنتروپی شانون و نرم افزار dea slover استفاده شده است. محدوده جغرافیایی این پژوهش منطقه خاورمیانه و جامعه آماری آن 13 کشور می باشد. نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد در بین شاخص های توسعه پایدار در خاورمیانه شاخص های تولید ناخالص ملی، میزان پس انداز و اشتغال بیشترین ضریب همبستگی به ترتیب با مقادیر 0.74،0.64 و 0.58 درصد را با متغیر خروجی یعنی توسعه پایدار دارند. از لحاظ کارایی نسبی در بین کشورهای خاورمیانه به ترتیب کشورهای امارات متحده عربی و قطر با میزان کارایی یک درصد و با سطح عملکرد عالی به عنوان کشورهای کارا و کشورهای عراق، یمن و سوریه به ترتیب با میزان کارایی 974/0، 961/0 و 957/0 درصد با سطح عملکرد ضعیف به عنوان کشورهای ناکارا از لحاظ شاخص های توسعه پایدار در خاورمیانه هستند. در نهایت نتایج این پژوهش نشان می دهد بیش از 60 درصد کشورهای خاورمیانه از لحاظ شاخص های توسعه پایدار دارای سطح عملکرد متوسط طی سال های 2009 تا 2012 هستند.
بررسی مؤلفه های معماری در مساجد معاصر ایران: رویکردها و روش ها
حوزههای تخصصی:
از اوایل دوره قاجار در پی تحولات سیاسی، اقتصادی و مذهبی، همچنین توجه به مدرنیسم پس از گسترش آن در غرب، به تدریج خصوصیات معماری ایرانی به تقلید از غرب تغییر کرد و رویکردهای مختلفی در معماری معاصر ایران ایجاد شد. بنای مساجد به عنوان یک عنصر شاخص در کالبد شهری در انعکاس رویکردها و روش های معماری نقش اساسی را ایفا می کند و همواره مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با بیان؛ توصیفی- تحلیلی، ضمن تببین مواردی چون؛ ویژگی ها و مؤلفه های معماری مسجد (معنا و مفهوم، خوانایی، نوآوری، سلسله مراتب و ...) و رویکردهای معماری مساجد، به بررسی شکل گیری سه نمونه از مساجد معاصر ایران( مسجد الجواد، مسجد فولاد شهر، مسجد دانشگاه شهید چمران) در چارچوب موارد مذکور می پردازد. پس از تجزیه و تحلیل نمونه های موردی، در نهایت می توان گفت رویکردهایی در مسیر نوگرایی مساجد معاصر و در جهت انطباق با معماری سنتی موفق بوده اند، که به اصول و معیارهای سنتی مساجد مانند؛ ساختار کلی حجم، مؤلفه های معماری و ماهیت کلی مصالح سنتی پایبند بوده اند و با تغییرات در تزئینات و استفاده از مصالح جدید و نوآوری در عناصر کالبدی به ارتقای عوامل یاد شده نه جایگزینی آنها پرداخته اند به گونه ای که زبان معماری گذشته را برای پاسخ دادن به نیازهای معاصر سازگار کند.
تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر برنامه ریزی شهر خلاق (مطالعه موردی: ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای خلاق به عنوان مراکز نوآوری، خلاقیت و تبدیل ایده به ثروت شناخته می شوند. از آنجا که ایده و نوآوری، عناصر اصلی رقابتی در عصر جهانی شدن هستند، داشتن شهر خلاق، آرمان هر جامعه ای به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی مؤثر در برنامه ریزی شهر خلاق با تأکید بر شهر ارومیه است. نوع پژوهش کاربردی است و به روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری آن سی نفر از استادان، متخصصان و کارشناسان حوزه برنامه ریزی شهری هستند. گردآوری داده ها برای بررسی مؤلفه های شهر خلاق، به دو صورت اسنادی (داده های ثانویه) و پیمایشی (داده های اولیه) صورت می گیرد. این مؤلفه ها و معیارها عبارت اند از: مقیاس، صنایع خلاق، طبقه خلاق، زیرساخت های خلاقیت، کارایی و اثربخشی، سرزندگی، فناوری ارتباطی، تنوع اجتماعی، سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی که برای این منظور، 16 زیرمعیار و 106 متغیر با بررسی دقیق منابع خارجی و داخلی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه و مصاحبه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های پنل خبرگان، تحلیل اثرات متقاطع و نرم افزار میک مک به صورت ترکیبی استفاده شد. نتایج پژوهش و نحوه توزیع و پراکنش متغیرها در صفحه پراکندگی، نشان دهنده ناپایداری سیستم است. با توجه به نتایج نرم افزار میک مک، پانزده عامل به عنوان عوامل کلیدی انتخاب شدند که بیشترین تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم را داشتند. از میان این عوامل، شش عامل به طبقه خلاق و سه عامل به زیرساخت های خلاقیت مربوطند که بیشترین تأثیر را بر قرارگرفتن ارومیه در مسیر تحقق شهر خلاق دارند.
بررسی تطبیقی سطح امنیت در پارک های شهری از منظر عدالت فضایی (مطالعه موردی: پارک های شهری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
307 - 330
حوزههای تخصصی:
پارک ها و فضای سبز شهری از مهم ترین عوامل مؤثر در شکل دهی پایداری اجتماعی هستند و یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع محسوب می شوند. زمانی می توان از این فضاها استفاده مطلوب کرد که فرد در آن احساس امنیت و آرامش کند. نابرابری در کیفیت طراحی، خدمات رسانی و امکانات این مکان ها، سبب مطلوب نبودن آن می شود؛ بنابراین، در پژوهش حاضر بررسی تطبیقی سطح امنیت در پارک های شهری با رویکرد عدالت فضایی صورت گرفت. محدوده مورد مطالعه پارک های ملت و کوه سنگی شهر مشهد در مناطق توسعه یافته شهر، و پارک های وحدت و رجا در مناطق کمتر توسعه یافته هستند. در پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر، اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. برای سنجش سطح امنیت، 22 معیار با نظر متخصصان تعیین شد. وزن دهی معیارها نیز با مدل تحلیل سلسله مراتبی و به کارگیری دیدگاه های متخصصان صورت گرفت. به منظور رتبه دهی پارک ها از روش تحلیل رابطه خاکستری استفاده، و اطلاعات اولیه با پرسشنامه هاستخراج شد. با استفاده از فرمول کوکران، 384 پرسشنامه به دست آمد، اما برای اطمینان بیشتر 400 پرسشنامه تکمیل شد. براساس یافته های پژوهش، وضعیت امنیت در پارک های واقع در مناطق توسعه یافته شهر مشهد از مناطق کمتر توسعه یافته مناسب تر است؛ به طوری که پارک ملت در توسعه یافته ترین سطح، و پارک وحدت در پایین ترین سطح توسعه قرار دارند.
تحلیل فضایی شاخص های اجتماعی تاب آوری شهری در مناطق چهارگانه شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: «الگوی شهر تاب آور» به عنوان راهکاری جدید به منظور کاهش هرچه بیشتر آسیب پذیری شهری در محافل علمی مطرح شده است. از این رو هدف پژوهش حاضر ارزیابی شاخص های تاب آوری اجتماعی در مناطق چهارگانه شهر کرمان است. روش: روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نوع هدف در زمره تحقیقات کاربردی جای می گیرد. با توجه به موضوع تحقیق و منطقه مورد مطالعه روش گردآوری داده ها زمینه یابی (تحقیق پیمایشی) انتخاب شده، روش نمونه گیری تصادفی منظم و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری شامل شهروندان شهر کرمان و حجم نمونه اقتباس شده از فرمول کوکران 428 است. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک ویکور و به کمک نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: مناطق چهارگانه شهر کرمان از نظر شاخص های اجتماعی تاب آوری شهری در وضعیت متفاوتی قرار دارند به طوری که منطقه دو شهر با مقدار Q برابر با صفر در مجموع شاخص های مورد ارزیابی از وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر مناطق قراردارد. سپس منطقه سه شهر با مقدار Q برابر با 0.370 در رتبه دوم و بعد از آن منطقه یک شهر با مقدار Q برابر با 0.852 در رتبه سوم قرار گرفته است. در آخر منطقه چهار شهر با توجه به شاخص های تاب آوری اجتماعی با مقدار Q برابر با 1 در رتبه چهارم و در وضعیت نامطلوبی نسبت به سایر مناطق شهر قرار دارد. یافته های حاصل از میانگین بیانگر این مهم است که در مجموع در شهر کرمان، شاخص آگاهی با میانگین 2.6 از وضعیت بهتری نسبت به سایر شاخص ها برخوردار است؛ سپس شاخص دانش، مهارت و سرمایه اجتماعی با مجموع میانگین (2.4)، (2.3)، (2.1) در رتبه های بعدی و در آخر شاخص نگرش با مجموع میانگین 1.8 در رتبه پنجم نسبت سایر شاخص ها قرار گرفته است. نتایج: شاخص های تاب آوری اجتماعی در مناطق شهر کرمان در حد مناسبی نبوده و بیش از نیمی از مناطق شهر کرمان در برابر حوادث طبیعی مانند زلزله با توجه به شاخص های تاب آوری اجتماعی از تاب آوری لازم برخوردار نسیتند.
تحلیل پایداری محله های شهری با تأکید بر شورای اجتماعی محلات (مطالعه موردی ناحیه دو منطقه یازده شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
15 - 26
حوزههای تخصصی:
امروزه شورای </strong> محلات</strong> نقش مهمی در توسعه شهرها ایفا می کنند و تشکیل شورا یکی از اقدامات اساسی در جهت نظم بخشیدن به مشارکت مردم در جریان توسعه شهرهاست. ازاین رو در پژوهش حاضر سعی شده است که تحلیل پایداری محله های شهری با تأکید بر شورای اجتماعی محلات در ناحیه دو منطقه یازده شهر مشهد بررسی شود. این تحقیق از نوع توصیفی </strong> –</strong> تحلیلی بوده و داده های موردبررسی از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل ساکنین محل بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 250 نفر تعیین شده است. برای انتخاب نمونه ها از نمونه گیری تصادفی سامانمند استفاده شده است. در تحلیل داده ها جهت بررسی نرمال بودن توزیع میانگین نمرات از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، برای ارزیابی عملکرد از آزمون پارامتریک </strong> T</strong> و برای سنجش وابستگی از آزمون اسپیرمن استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین عملکرد شورای اجتماعی محلات و پایداری اجتماعی با ضریب همبستگی 0.403 و سطح معنی داری 0.000 با توجه به مثبت بودن ضریب همبستگی رابطه مستقیم، بین عملکرد شورای اجتماعی محلات و پایداری اقتصادی با ضریب همبستگی 0.032 و در سطح معنی داری 0.615 عدم همبستگی، بین عملکرد شورای اجتماعی محلات با پایداری بوم شناختی با ضریب همبستگی 0.067- و سطح معنی داری 0.291 نیز عدم همبستگی و در رابطه با عملکرد شورای اجتماعی محلات و پایداری فرهنگی محله با ضریب همبستگی 0.216 و سطح معنی داری 0.001 و با توجه به مثبت بودن عدد ضریب همبستگی رابطه مستقیم وجود دارد. درمجموع، نتایج حاصل از تحلیل یافته های پژوهش، نشان از موفقیت نسبی شورای اجتماعی محلات در پایداری محلات محدوده موردمطالعه دارد.</strong><br /> </strong>