فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۲٬۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
رطوبت خاک در فرایندهای تعاملی بین جو و زمین و تغییرات جهانی اقلیم نقش مهمی ایفا می کند. در سه دهة گذشته، محققان بسیاری به تعیین رطوبت خاک، با استفاده از داده های سنجش از دوری، توجه داشته اند. روش های مثلثی و ذوزنقه ای از روش های سنجش از دوری اند که با ترکیب داده های حرارتی و مرئی، شاخصی برای میزان رطوبت را تعیین می کنند. یکی از مهم ترین موارد تأثیرگذار در دقت این روش ها، دقت تعیین لبه های خشک و مرطوب در نمودار پراکندگی دما/ پوشش گیاهی است. درنتیجه، ناتوانی در تعیین لبه های مذکور، در برخی روزها و شرایط، امکان استفاده از این روش ها را محدود می کند. هدف این مطالعه مطرح کردن روشی برای تعیین دقیق لبه های خشک و اشباع، در تمامی روزها و شرایط، با استفاده از تلفیق داده های سری زمانی دما و پوشش گیاهی است. به منظور تحقق این هدف، خطوط هم رطوبت به منزلة خطوطی معرفی می شوند که رطوبت در امتداد آن ها مقدار ثابتی است و برای تعیین لبه های خشک و مرطوب در هر روز به کار رفته اند. شاخص میزان رطوبت خاک پیشنهادی برای 28 روز در سال 2014، در منطقه ای از شهر مونیتوبا در کشور کانادا، با استفاده از ویژگی های دو خط انتخاب شده از میان خطوط هم رطوبت به دست آمده ازطریق داده های دمای سطح، دمای هوا و شاخص پوشش گیاهی سنجندة MODIS، محاسبه و با استفاده از داده های زمینی ایستگاه های رطوبت سنجی شبکة RISMA واقع در این منطقه، ارزیابی شده است. در تمامی 28 روز، تصویر شاخص پیشنهادی که معرف میزان رطوبت خاک است، به منزلة خروجی روش پیشنهادی به دست آمد. ضریب همبستگی شاخص به دست آمده با میزان رطوبت خاک در روزهای بدون پوشش گیاهی به 92/0 رسیده و این مقدار ضریب همبستگی، در روزهای با پوشش گیاهی انبوه، کمتر بوده است.
تعیین شاخص های خشکسالی تنش تبخیری (ESI) و سلامت گیاه (VHI) در حوزه آبخیز تویسرکان به کمک تصاویر ماهواره ای مودیس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی می تواند در اثر کمبود بارش و اثری که بر روی کاهش آب قابل دستس برای گیاه اثرمی گذارد، شناسایی شود. تهیه نقشه پهنه بندی خشکسالی در مدیریت مناسب منابع آب در سطح ناحیه ای و ملی موثر خواهند بود. همچنین استفاده از تکنیک سنجش از دور می تواند نقشه پهنه بندی و کلاسه شده خشکسالی را به خوبی نمایش دهد. در همین راستا استفاده از شاخص های خشکسالی که به کمک سنجش از دور تعیین می شوند مفید خواهند بود. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی دو شاخص خشکسالی سنجش از دوری تنش تبخیری (ESI) و سلامت گیاهی (VHI) و تطابق با شاخص خشکسالی بارش استاندارد(SPI) در حوزه آبخیز تویسرکان همدان می باشد. به این منظور از 32 تصویر ماهوراه ای مودیس از سال 2003 تا 2010 استفاده شد. نتایج نشان داد که روند تغییرات شاخص خشکسالی بارش استاندارد با دو شاخص خشکسالی سنجش از دوری تنش تبخیری و سلامت گیاهی در طی این 8 سال تطابق داشته است. در نهایت نقشه های پهنه بندی خشکسالی حوزه آبخیز تویسرکان در طی سالهای 2003 تا 2010 ارائه شد. ضرایب ماتریکس همبستگی بین VHI وESI 75% ، بین ESI و SPI، 6% و بین VHI وSPI 69% بوده است. نقشه های پهنه بندی شده نشان داد که شدت تغییرات کلاس خشکسالی در مرکز حوزه که دارای پوشش گیاهی بیشتری می باشد، حداکثر است.
تعیین مناطق بالقوة صید ماهی در خلیج فارس، با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط دریا فرصت های مهمی را برای پیشرفت در زمینة شیلات و بهره برداری منابع طبیعی فراهم می کند. ماهیگیری منبعی برای تهیة مواد غذایی است و منبعی مهم برای درآمد در ایران شمرده می شود. با توجه به نیاز بسیار برای شناسایی میزان توزیع منابع ماهی، اطلاعات به دست آمده از ماهواره ها نقش مهمی در برنامه های کاربردی شیلات ایفا می کنند. داده های سنجش از دور مربوط به رنگ اقیانوس می توانند در کاربردهای بسیاری همچون ماهیگیری تجاری، حمل ونقل دریایی و استخراج معدن در اقیانوس استفاده شوند. با توجه به اینکه تصاویر ماهواره ای پوشش مکانی گسترده و تکرار بالایی فراهم می کنند، در پیش بینی مکان های بالقوة ماهیگیری می توانند بسیار یاریگر باشند. توان تفکیک طیفی بالای سنجندة مودیس (MODIS) و دارابودن باندهای حرارتی متعدد آن را به نسبت دیگر سنجنده ها در موقعیت ممتازی قرار می دهد. اعتبارسنجی تصاویر دمای سطح دریا مربوط به سنجندة مودیس با داده های برداشت شده در ایستگاه های زمینی با ضریب همبستگی 84/0 انجام شد. در این تحقیق پس از تهیة لایه های دمای سطح آب، ارتفاع سطح دریا، غلظت کلروفیل -a و شیب حرارتی سطح آب، نقشة مکان های مستعد صید ماهی در خلیج فارس تهیه شد. روش های فازی نمایشی قوی از اجزای مهم تصمیم گیری مکانی و همچنین، نمایش مفاهیم مبهم و غیردقیق را فراهم می کنند. وزن دهی لایه ها به روش FAHP صورت گرفت و بیشترین وزن به دادة دمای سطح دریا، در جایگاه پارامتر مؤثر در این تصمیم گیری داده شد. پس از روی هم گذاری لایه ها، نتایج ارزیابی دقت نقشه های نهایی نشان می دهد که 82% از میزان صید انجام شده در دریا در مکان هایی صورت گرفته است که بهترین مناطق در نقشه های مناطق مستعد صید شمرده می شوند. با صید هدفمند می توان بازدهی صید را در زمانی کمتر از زمان کنونی افزایش داد. این امر می تواند با ادغام سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی تحقق یابد.
یک مدل ترکیبی رگرسیون کاربری اراضی فازی برای ارزیابی کمی آثار سلامت محیطی ناشی از سناریوهای ترافیکی، نمونة مطالعاتی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، روش جدیدی برای مدل سازی کمی آثار سلامت محیط ناشی از سناریوهای ترافیکی پیشنهاد شده است. برای این منظور، دو مدل مبتنی بر سیستم های استنتاج فازی سلسله مراتبی عرضه شده است. در توسعة مدل مورد استفاده برای ارزیابی تأثیر سیستم حمل و نقل در غلظت ذرات معلق، از داده های مربوط به یک مدل پراکنش استفاده شده است. مدل رگرسیون کاربری اراضی فازی 1حاصل افزون بر مزایایی همچون امکان مدل سازی تغییرات غلظت آلاینده با رزولوشن بالا، حجم پردازش مناسب و لحاظ کردن برهمکنش میان انتشار و فرایندهای آب وهوایی، امکان استفاده از داده های توصیفی و غیرقطعی را نیز دارد. برای توسعة مدل مورد استفاده در ارزیابی تأثیر غلظت ذرات معلق ناشی از ترافیک در سلامت، از یک متریک حاصل از مطالعات اپیدمیولوژیک استفاده شده است. مدل پیشنهادی قابلیت های متریک مذکور را، با ایجاد امکان مدل سازی عدم قطعیت ارتباط میان پارامترها و عدم قطعیت مقادیر پارامترها، بهبود داده است. برای افزایش کارآیی هر دو مدل، از ساختار سلسله مراتبی مبتنی بر مسئله و تولید و تنظیم هم زمان توابع عضویت و مجموعة قواعد ازطریق یادگیری استفاده شده است. برای بررسی کارآیی روش پیشنهادی، تأثیر سه سناریوی ترافیکی در سلامت محیطی در شهر اصفهان ارزیابی شده است. از میان سناریوهای یادشده، طرح مناطق کم انتشار و طرح زوج و فرد، به ترتیب، بیشترین و کمترین مزایای مرتبط با سلامت محیطی را دارند. نتایج حاصل نشان می دهد روش پیشنهادی برای ارزیابی سلامت محیطی، در مقایسه با روش های مشابه، دقت و کارآیی مطلوبی دارد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت داخلی با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم ژئوپلیتیک را می توان با توجه به ارتباط گسترده ای که میان سیاست، قدرت و جغرافیا برقرار می کند، دانش تأمین کننده امنیت در سطوح مختلف دانست که علاوه بر نقش آفرینی در سطوح مختلف امنیت بین المللی، منطقه ای و ملی، در سطح امنیت محلی نیز دارای نقش های مؤثر هستند. مقالة حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت داخلی با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره ( MCDM ) به رشتة تحریر درآمده است و تلاش می کند به پرسشِ اصلیِ «عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت داخلی کدامند؟» و پرسشِ فرعیِ «عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت داخلی چه اولویتی نسبت به همدیگر دارند؟» پاسخ دهد. برای پاسخ به این پرسش ها، عوامل ژئوپلیتیکی در قالب 6 گروه و 49 زیرگروه مورد بررسی قرار گرفتند. این پژوهش با روش توصیفی- پیمایشی صورت گرفته و جامعة آماری آن نخبگان دانشگاهی آشنا با مفهوم امنیت ملی بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامة محقق ساخته استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ برابر 966/0 است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل عاملی تأییدی، آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و آزمون تی تک نمونه ای و همچنین برای اولویت بندی عوامل از روش AHP و TOPSIS استفاده شد که عمده ترین نتایج آن به این قرار است: عوامل طبیعی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به عنوان عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت محلی به ترتیب اولویت زیر می باشند: عوامل اقتصادی، عوامل سیاسی، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی، عوامل امنیتی و عوامل طبیعی.
تعیین اولویت احیاء بافت های فرسوده شهری با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره (نمونه: محله سرشور مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد به عنوان دومین شهر پرجمعیت ایران با ۲۲۴۵ هکتار بافت فرسوده شهری که یک سیزدهم مساحت شهر را شامل می-شود، با معضلی بزرگ برای احیا این بافت مواجه می باشد. محله سرشور مشهد که در محدوده اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) قرار گرفته، با وسعتی حدود ۶۱ هکتار و شامل ۲۱۶۶ قطعه است. هدف پژوهش، اولویت بندی قطعات محله سرشور برای احیاء می باشد تا جهت دهی مناسبی برای دستگاه های متولی، ساکنین و سرمایه گذاران وجود داشته باشد. روش تحقیق، توصیفی/ تحلیلی است و برای رسیدن به هدف، پنج شاخص قدمت، تعداد طبقات، کاربری، مصالح و دوام، انتخاب و از طریق برداشت میدانی از محدوده جمع آوری گردید. برای تعیین وزن هر یک از معیارها و زیر معیار ها، تعداد ۵۰ عدد پرسشنامه در دو مرحله از متخصصان این حوزه گردآوری و سپس این اوزان یکسان برای هر یک از معیارها و زیر معیار ها به همراه اطلاعات برداشت شده، به صورت جداگانه در مدل های تحلیل سلسله مراتبی، تحلیل شبکه ای، فازی و همپوشانی وزنی در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی وارد و اجرا شد که خروجی نهایی نقشه ها به صورت قطعاتی با بیشترین تا کمترین اولویت جهت احیاء به تفکیک هر مدل و کاربری طبقه بندی گردید. نتایج حاصل از پژوهش بیان گر آن است که در محله سرشور اولویت اول احیا، قطعات با کاربری مسکونی (۵۲ قطعه) و در مرحله بعد قطعات با کاربری تجاری/ اداری (۱۳۲ قطعه) قرار دارد. همچنین مشخص گردید که مدل های تصمیم گیری چند معیاره جهت تعیین اولویت احیا قطعات بافت های فرسوده شهری کارایی داشته و مدل فازی در مقایسه با سایر مدل های مورد بررسی دقت بیشتری دارد.
استفاده از مدل زیر پیکسل جاذبه به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی مدل رقومی ارتفاع (DEM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش قدرت تفکیک مکانی به منظور افزایش میزان اطلاعات در مدل رقومی ارتفاع (DEM) از جمله مهمترین موضوعات در ژئومورفولوژی کمی محسوب می شود. تاکنون مدل های مختلفی به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی ارائه شده است که از بین مدل ها، مدل جاذبه به عنوان جدیدترین مدل، دارای دقت بسیار بالایی می باشد. این مدل برای اولین بار به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی بر روی تصاویر ماهواره ای استفاده شده است. در این تحقیق از مدل جاذبه برای اولین بار به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی DEM استفاده شد. در بررسی حاضر، از دو مدل همسایگی پیکسل های مماس (Touching) و مدل همسایگی چهارگانه (Quadrant) به منظور تخمین مقادیر زیر پیکسل ها استفاده گردید. در مدل جاذبه احتیاجی به کالیبره کردن و آموزش الگوریتم همانند الگوریتم های یادگیری ماشین نیست، این امر موجب می شود که زمان محاسبات برای اجرای الگوریتم کم شود. پس از تولید تصاویر خروجی برای زیر پیکسل ها، در مقیاس های 2، 3 و4 با همسایگی های متفاوت، بهترین مقیاس با مناسب ترین نوع همسایگی با استفاده از نقاط کنترل زمینی تعیین شد و مقادیر RMSE برای آن ها محاسبه شد. تعداد کل نقاط کنترل زمین مستخرج از عملیات نقشه برداری، 2118 نقطه بود. مقدار RMSE برای هر DEM به صورت جداگانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که با استفاده از مدل جاذبه صحت تصاویر خروجی بهبود بخشیده شده و همچنین قدرت تفکیک مکانی آن ها نیز افزایش پیدا کرده است. بر اساس نتایج از بین مقیاس ها با همسایگی های مختلف، مقیاس 3 و مدل همسایگی چهارگانه نسبت به سایر روش ها دارای بیشترین دقت با کمترین میزان RMSE (54/5) برای DEM 30 متر و DEM 90 متر (13/9) می باشد.
مکان یابی کاربری فرهنگی با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و تحلیل شبکه(N.A)، نمونه موردی: منطقه 8 کلان شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون شهرگرایی و شهرنشینی صرف نظر از علل آن، سبب تبدیل شدن نقاط جمعیتی به شهر، بزرگ شدن شهرهای متوسط و کلان شدن شهرهای بزرگ شده است. در این میان هر چه که شهر بزرگ تر باشد، مسائل و مشکلات پیش روی آن نیز بیش تر شده و برنامه ریزی برای آن پیچیده تر می گردد. یکی از مهم ترین کاربری های شهری به دلیل ماهیت خدماتی، آموزشی و اجتماعی آن، کاربری فرهنگی است. هدف از مطالعه حاضر مکانیابی کاربری فرهنگی در منطقه 8 کلان شهر کرج با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تحلیل شبکه (N.A) می باشد که به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام گرفت. نتایج نشان می دهد، در این منطقه به میزان446610 متر مربع کمبود سطح فرهنگی وجود دارد و بسیاری از محلات از دسترسی و بهره مندی از کاربری فرهنگی محروم می باشند. ضمن اینکه برخی از معیارهای مکانیابی نیز رعایت نشده است. در پایان با استفاده از استانداردهای مکان یابی و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) از میان زمین های منطقه 8، اراضی مستعد برای احداث کاربری مزبور انتخاب شدند. سپس با استفاده از تکنیک تحلیل شبکه ای (N.A) نحوه پوشش شبکه، شعاع عملکردی و دسترسی محلات مختلف به کاربری فرهنگی در سطح منطقه ارائه گردید.
ارزیابی و مکان یابی سامانة مدیریت پسماند روستایی با استفاده از تحلیل شبکه مورد شناسی: شهرستان شیروان و چرداول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند روزافزون دورریز پسماندهای روستایی کشور، نیاز مبرم به توجه بیشتر به مدیریت پسماندهای روستایی و نقش آن در حفظ محیط زیست را توجیه می کند. گردآوری پسماند روستایی به دلیل تعدد روستاها و مقدار اندک پسماند روستایی نیازمند به برنامه ریزی فضایی است تا با بهره گیری اقتصادی و مشترک از تجهیزات، حوزة وسیع تری را تحت پوشش قرار داد. هدف اصلی مطالعة حاضر نیز بررسی ارزیابی پتانسیل و مکان یابی سامانة مدیریت پسماند روستایی شهرستان شیروان و چرداول می باشد. روش تحقیق مطالعة حاضر ترکیبی پیمایشی، توسعه ای و دلفی است که رویکرد غالب آن پیمایشی است. جامعة آماری مطالعة حاضر، کلیة روستاهای دارای سکنة دائمی، 198 روستا، بودند. به منظور بررسی جامعه، همة روستاها مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات مورد نیاز، از دهیاران (55 دهیار) و افراد مطلع (در روستاهای فاقد دهیاری) (143 نفر) و اعضای شورای اسلامی روستایی (55 عضو شورای اسلامی روستایی) از طریق پرسشنامه گردآوری شد. همچنین، به منظور تعیین استانداردهای مناسب گردآوری پسماند روستایی، اطلاعات مورد نیاز از 65 نفر مدیران عامل تعاونی های دهیاری ها و کارشناسان سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور و نیز استانداری ایلام دریافت شد. برای ارزیابی سناریوهای پوشش خدمات مدیریت پسماند روستایی، از تحلیل شبکه در نرم افزار Arc gis استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد، فقط در 52/1 درصد از روستاهای مورد مطالعه، زبالة تولیدشده جمع آوری و دفن می شود، 62/11 درصد جمع آوری، دفن و در خارج از روستا تلنبار می شود و 87/86 درصد از زباله ها جمع آوری نمی شود. همچنین، بیشترین رضایتمندی روستاییان از دورة زمانی یک روز در میان و هفتگی است. براساس نظر کارشناسان، بهترین شعاع خدمات رسانی اشتراکی مدیریت پسماند، شعاع 15 و 20 کیلومتر (69 درصد) می باشد. به منظور پوشش خدمات روستایی با توجه به تجهیزات موجود، در مجموع سه سناریو مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی سناریوها نشان می دهد، در صورت سازماندهی مناسب تجهیزات، امکان خدمات رسانی کامل به روستاهای شهرستان فراهم است.
ارزیابی فعالیت های نئوتکتونیکی محدوده گسل بناروان بر اساس شاخصه های ریخت سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشته کوه بزغوش در شمال غرب ایران و بین استان آذربایجان شرقی و اردبیل با روند شرقی- غربی در مختصات بین َ ۰۰ °۴۸ تا َ ۳۰ °۴۷ درجه طول شرقی و َ ۰۰ °۳۸ تا َ ۳۰ °۳۷ درجه عرض شمالی قرار دارد. در این پژوهش رفتار گسل بناروان مورد بررسی قرار می گیرد و هدف از این پژوهش درک بهتری از رفتار تکتونیکی گسل، بررسی اثرات تکتونیک در تکامل چشم انداز و تجزیه وتحلیل مورفولوژی است. به منظور به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد فعالیت نئوتکتونیک، ویژگی های ژئومورفولوژیکی فعالیت گسل بر اساس ارزیابی سیستم زهکشی رودخانه، ژئومورفولوژی پرتگاه ها و جبهه های کوهستان بر اساس روش های ارزیابی حرکات تکتونیکی فعال مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مطالعه با استفاده از شاخص Iat، ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی در محدوده گسل بناروان در دامنه جنوبی رشته کوه بزغوش انجام شد. برای برآورد شاخص Iat، هفت شاخص ژئومورفیک شامل: منحنی های هیپسومتری و انتگرال هیپسومتری (Hi)، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (فاکتور عدم تقارن)(AF)، فاکتور تقارن توپوگرافی عرضی (T)، شاخص طول جریان رود به شیب رود (SL)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع (VF)، شاخص نسبت (V) و نسبت شکل حوضه زهکشی (BS) محاسبه شد. شاخص Iat، فعالیت های تکتونیکی منطقه را در سه کلاس، فعالیت های بسیار زیاد، زیاد و متوسط طبقه بندی کرد. بر اساس این شاخص در منطقه، حوضه ای که دارای فعالیت های کم باشد، وجود ندارد. با توجه به نقشه پهنه بندی فعال ترین منطقه زیر حوضه ۲ و کمترین فعالیت در زیر حوضه های شماره ۳، ۴ و ۷ مشاهده می شود. مطالعه و ارزیابی شاخص های مختلف ژئومورفیک در منطقه مورد مطالعه بر روی ۸ زیر حوضه در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که منطقه از لحاظ فعالیت های نئوتکتونیکی با تکتونیک جوان فعال می باشد؛ منتهی میزان فعالیت در همه جای آن یکسان نیست. در زیر حوضه شماره ۲ فعالیت های جوان بیشتر از سایر زیر حوضه هاست. علت آن را می توان به فعالیت بیشتر گسل اصلی و گسل های فرعی که موجب بالاآمدگی منطقه شده است، نسبت داد.
مدیریت جغرافیایی جمعیت های آسیب دیده از سیل و زلزله (مطالعه موردی: شهرستان سرخه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی منجر به کاهش موجودی سرمایه انسانی، اجتماعی، فیزیکی می شوند و همچنین اثرات کوتاه مدت و بلندمدتی بر متغیرهای کلان اقتصادی و اجتماعی نظیر تولید،سرمایه گذاری، مخارج دولتی، تراز تجاری و فقر دارند که بر روی رشد اقتصادی و اجتماعی اثرگذار می باشد یکی از مسائلی که همواره مورد توجه سازمان های مسئول در مدیرت بحران قرار دارد انتخاب مکانی جهت استقرار اضطراری یا موقت جمعیت های آسیب دیده از سوانح می باشد. در ایران معمولاً مکان گزینی برای اسکان اضطراری شهروندان به صورت تجربی پس از بروز سانحه بدون در نظر گرفتن استانداردهای لازم توسط سازمان های امداد رسان انجام می گیرد. بدیهی است عدم رعایت مکان گزینی صحیح ممکن است فاجعه ی دیگری حتی به مراتب وخیم تر از سانحه اولیه بدنبال داشته باشد. بنابراین لزوم برنامه ریزی، مدیریت و ارائه راهکارهایی مناسب در استقرار اضطراری یا موقت جمعیتهای آسیب دیده قبل از وقوع زلزله الزامی می نماید از این رو این تحقیق با روش توصیقی تحلیلی بر پایه پیمایش به مکانیابی استقرار بهینه جمعیت های آسیب دیده از مخاطرات طبیعی(سیل و زلزله) در شهر سرخه استان سمنان پرداخت. به این منظور مکانهای بهینه اسکان موقت آسیب دیدگان از مخاطرات طبیعی احتمالی را برای منطقه مورد مطالعه، مورد بررسی قرار داده و با تلفیق برنامه ریزی صحیح و علمی در راستای مدیریت بحران با شناخت مکانهای مناسب جهت اسکان موقت آسیب دیدگان و آوارگان ناشی از حوادث احتمالی گام بر داشته شد نتایج تحقیقات و مطالعات انجام شده نشان می دهد که رویکرد به فناوری های نوین می تواند برای شناسایی فضاهای تخلیه جمعیت های آسیب دیده ناشی از زلزله و سیل مناسب باشند و ورزشگاه تختی واقع در جنوب غربی شهر سرخه بهترین مکان مناسب جهت برپایی اردوگاه اسکان موقت افراد بی سرپناه می باشد
ارزیابی، ظرفیت سنجی و پهنه بندی مناطق مستعد گردشگری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و تعیین اولویت پهنه های مستعد گردشگری در استان اصفهان انجام گرفته است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای است و روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و براساس تجزیه و تحلیل سیستمی است. در این تحقیق به منظور ارزیابی براساس تعداد جاذبه، سطوح عملکرد (ملی، محلی، بین المللی) و سطوح دسترسی (پیاده، سواره) نسبت به جاذبه های گردشگری امتیاز داده شده است. پژوهش صورت گرفته در ظرفیت سنجی استان اصفهان به دلیل توسعة گردشگری نشان می دهد عمده ترین پتانسیل های موجود گردشگری انسان ساخت در شهرهای اصفهان و مبارکه است. طبق امتیازات داده شده 32 و 66/14 درصد پتانسیل های گردشگری انسان ساخت مربوط به این دو شهرستان است و از این جهت موقعیت خوبی در سطح استان دارند. در ارزیابی ظرفیت گردشگری تاریخی– فرهنگی استان مشاهده شد بیشترین ظرفیت در مرکز به مرکزیت شهر اصفهان و در شمال شرق به مرکزیت شهر کاشان است. تقریباً 07/34 و 55/22 درصد جاذبه های گردشگری تاریخی- فرهنگی منطقه براساس امتیازات داده شده متعلق به این دو شهرستان است که 49/76 درصد از جاذبه های تاریخی– فرهنگی شهرستان اصفهان متعلق به شهر اصفهان است. بیشترین ظرفیت گردشگری طبیعی استان اصفهان در دو پهنة جنوب و غرب استان است که براساس امتیازات داده شده به پنج گروه طبقه بندی شده اند و بیشترین امتیازات به شهرستان های سمیرم و فریدون شهر مربوط است و این مناطق برای توسعة گردشگری طبیعت محور مناسب اند.
ارزیابی توان زیست محیطی دهستان تازیان به منظور مدیریت اکوتوریسم با استفاده از GIS و AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی توان زیست محیطی، سنجش موجودی و توان بالقوه سرزمین با معیارهای مشخص و از پیش طرح ریزی شده است. در طی سال های اخیر، گردشگری روستایی به عنوان یکی از مهمترین صنایع برخوردار از پتانسیل های لازم برای کمک به جوامع محلی در راستای توسعه فعالیت های اقتصادی، مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، ارزیابی توان زیست محیطی دهستان تازیان به منظور مدیریت اکوتوریسم در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با فرایند تحلیل سلسله مراتبی و انتخاب مناسب ترین مکان های توسعه اکوتوریسم و تدوین معیارهای تأثیر گذار است. بدین ترتیب، 9 معیار به عنوان معیار اصلی و 24 زیر معیار انتخاب شد. با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و با کمک گرفتن از نرم افزار 11Expert Choice، معیارهای انتخاب شده وزن دهی، اولویت بندی و از نرم افزار ArcGIS 10 برای نقشه سازی، تجزیه و تحلیل داده های نمایشی اطلاعات و تلفیق لایه ها استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل شده، معیار زیرساخت های گردشگری بیشترین اهمیت و معیار ویژگی های اجتماعی کمترین اهمیت را داشت. همچنین 74 درصد از کل مساحت دهستان تازیان دارای درجه توان ضعیف، 13 درصد آن دارای توان متوسط، 9 درصد دارای توان خوب و 4 درصد دارای توان بالا برای مدیریت اکوتوریسم است.
تحلیل فضایی نواحی شهر بروجرد از نظر برخورداری از خدمات شهری با الگوهای تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کی از موضوعات بررسی در شهرهای امروزی دستیابی به توسعه پایدار است. از راهکارهای رسیدن به توسعه پایدار، حفظ تعادل، توازن و هماهنگی بین جمعیت و امکانات و خدمات موجود در شهر است. هدف این مقاله تعیین میزان برخورداری هریک از نواحی هفده گانه شهر بروجرد از امکانات و خدمات شهری است و روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است. ابتدا سرانه وضع موجود هریک از کاربری های شهری از نقشه تفصیلی برای هریک از نواحی به طور جداگانه استخراج و سپس با بهره گیری از روش تاپسیس به ارزیابی هریک از نواحی از نظر برخورداری از امکانات و خدمات شهری پرداخته شد. در این پژوهش سرانه کاربری های تجاری، آموزشی، فرهنگی، جهانگردی - پذیرایی، بهداشتی - درمانی، اداری - انتظامی، فضای سبز، تأسیسات و تجهیزات و ورزشی در هریک از نواحی، شاخص های پژوهش و نواحی 17 گانه شهر، گزینه ها در نظر گرفته شده اند. نتایج به دست آمده بیان می کند بیشتر نواحی شهر بروجرد از نظر برخورداری از امکانات و خدمات شهری وضعیت مناسبی ندارند؛ به طوری که می توان نواحی شهر را از لحاظ توسعه یافتگی در چهار سطح توسعه قرار داد؛ به این ترتیب که ناحیه 17 در سطح اول توسعه، نواحی 2، 12 و 15 در سطح دوم توسعه، نواحی 1، 4، 5، 8، 9، 11 و 16 در سطح سوم توسعه و نواحی 3، 6، 7، 10، 13 و 14 در سطح چهارم توسعه قرار دارند؛ بنابراین، توجه به جنبه های ساختار فضایی شهرها از نظر شاخص های مختلف خدماتی و شیوه توزیع جمعیت، ضروری به نظر می رسد.
پیش بینی آلودگی PM10 هوای شهر مشهد با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی MLP و مدل زنجیره مارکف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت ذرات معلق یکی از موارد مهم در کنترل آلودگی شهرها محسوب می شود. این ذرات باعث ایجاد و توسعه بیماری های قلبی و تنفسی مختلف در افراد می گردد. شهر مشهد به عنوان یکی از شهرهای اصلی و پرجمعیت ایران با توجه به شرایط اقلیمی و همچنین توریستی بودن، بیش از هر چیزی در معرض خطر این نوع آلودگی قرار دارد. در این تحقیق سعی شده با استفاده از مدل های پرسپترون شبکه های عصبی مصنوعی و مدل زنجیره مارکوف غلظت PM10 پیش بینی و تحلیل گردد. برای این منظور از داده های ساعتی CO، SO2، PM2.5 و دما برای دو ماه فروردین و اردیبهشت در سال 1394 استفاده شد. از مجموع 1488 سری داده، 1300 داده برای آموزش شبکه و 188 داده جهت صحت سنجی استفاده گردید. نتایج نشان دهنده عملکرد مطلوب این روش ها در پیش بینی میزان آلاینده و همچنین احتمال وقوع ساعات با کیفیت های مختلف آلودگی بود. بهترین مدل پرسپترون میزان آلاینده ذرات معلق را با ضریب همبستگی 88/0، شاخص تطابق 91/0، میانگین بایاس خطای 0874/0 و جذر میانگین مربعات خطای 26/2 پیش بینی نمود، همچنین مدل مارکوف با خطای مطلق متوسط حدود 1/0 درصد احتمالات انتقال وضعیت و تداوم وضعیت های مختلف آلودگی هوای ناشی از ذرات معلق را پیش بینی نمود.
مقایسة نتایج تخمین تبخیر و تعرق واقعی حاصل از مدل های متریک و سبال، با استفاده از تصاویر سنجنده های مودیس و ETM+(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش محصول به تأمین نیاز آبی گیاه وابسته است؛ درنتیجه، تخمین درست نیاز آبی گیاه هم به تولید محصول کمک می کند و هم در مدیریت منابع آب تأثیر دارد. الگوریتم های سبال و متریک از مهم ترین و پرکاربردترین روش های باقی ماندة بیلان انرژی برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از داده های سنجش از دور محسوب می شوند. بر همین اساس، هدف از تحقیق حاضر بررسی نتایج تبخیر و تعرق واقعی با اجرای مدل های متریک و سبال در دشت قزوین است. به منظور ارزیابی نتایج برآورد تبخیر و تعرق واقعی، از دو سنجنده با قدرت تفکیک زمانی و مکانی متفاوت (تصاویر سنجندة مودیس[1] ماهوارة ترا و سنجندة ETM+ ماهوارة لندست 7) استفاده شد. در این زمینه، داده های ایستگاه هواشناسی قزوین و نیز داده برداری لایسیمتری، به منظور صحت سنجی نتایج الگوریتم متریک و سبال، به کار رفت. نتایج مدل های متریک و سبال با مجموع ده تصویر از تصاویر سنجندة مودیس ماهوارة ترا و سنجندة ETM+ ماهوارة لندست 7، با داده برداری های لایسیمتری گیاه مرجع چمن در سال 1380 ارزیابی شدند. سنجندة مودیس با 88/0r =، 91/1 RMSE= و 85/0 SE= میلی متر بر روز و سنجندة ETM+ با 00/1 r=، 91/0RMSE= و 09/0 SE= میلیمتر بر روز در مدل متریک، در مقایسه با مدل سبال، برآوردی دقیق تر از داده برداری لایسیمتر دارند و در این تحقیق، مدل متریک به منزلة مدل برتر برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی در منطقة دشت قزوین توصیه می شود.
ارزیابی تأثیر عناصر اقلیمی و عوامل انسانی در بروز تصادفات جاده ای با استفاده از منطق فازی (نمونه موردی محور مشهد - قوچان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
52 - 66
حوزههای تخصصی:
تصادفات جاده ای از عوامل بسیار مهم مرگ و میر و صدمات شدید جانی و مالی بوده و آثار سنگین اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن ، جوامع بشری کشورهای در حال توسعه و به ویژه ایران را به شدت مورد تهدید قرار داده است . عوامل جغرافیایی، یکی از مهم ترین عوامل بروز این حوادث مرگبار می باشند. از میان عوامل جغرافیایی که در بروز تصادفات جاده ای نقش دارند سهم پدیده های اقلیمی و ژئومورفولوژیکی قابل توجه است. هدف این پژوهش مطالعه اثرات عوامل اقلیمی و انسانی بر بروز تصادفات جاده ای با استفاده از منطق فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در محور مشهد-قوچان می باشد. جهت بررسی محور مذکور نقشه های رقومی ، نقشه های زمین شناسی و کاربری اراضی به همراه آمار ایستگاه های هواشناسی منطقه در یک دوره ی 30 ساله و نیز آمار تصادفات جاده ای بررسی شده است. سپس با کلاسه بندی فراوانی تصادفات محور مذکور در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ، نقشه پهنه بندی خطر تصادفات جاده-ای با درجات زیاد ، متوسط ، کم و خیلی کم تهیه گردید. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که نقش عوامل انسانی در بروز تصادفات جاده ای بسیار زیاد است. به طوری که در بروز بیش از 90 درصد تصادفات، عامل انسانی نقش اصلی را داشته است. هم چنین در بررسی خطرخیز بودن مسیر با مدل فازی زبانی، مشخص شد 5 تا 35 کیلومتر اولیه ورودی و خروجی شهرها پرخطر ترین مناطق در بروز تصادفات جاده ای می باشند.
مدلسازی روابط فضایی اثر توپوگرافی بر دورنمای نیاز گرمایشی ایران با استفاده از مدل میان مقیاس منطقه ایی RegCM4(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر تغییرات آب وهوایی بر تقاضای انرژی برای نیاز گرمایش ساختمان ها امری غیرقابل اجتناب خواهد بود؛ لذا بایسته است به پیش بینی آب وهوای آینده پرداخته شود تا زمینه توسعه، انطباق و استراتژی های مناسب انرژی فراهم گردد. در این پژوهش به منظور ارزیابی نقش توپوگرافی بر دورنمای نیاز گرمایشی ایران از داده های دمای روزانه مدل EH5OM موسسه ماکس پلانک طی دوره آماری (2050-2015 میلادی)، تحت سناریو A1B با تفکیک 75/1 درجه قوسی، برای گستره ایران بارگیری گردید. در گام بعدی داده های نامبرده با تفکیک مکانی 27/0× 27/0 قوسی توسط مدل (RegCM4) ریزمقیاس شدند. سپس با استفاده از روش زمین آمار کریجینگ داده های روزانه دمایی در پهنه ای به ابعاد 15×15 کیلومتر بر ایران گسترانیده شد که نتیجه آن ماتریسی به ابعاد 7200×13140 به دست آمده و نیاز گرمایشی کشور برای دوره آتی بر روی این ماتریس با استفاده از مدل UKMO محاسبه گردید. نتایج نشان داده است که نیاز گرمایشی در ایران دارای الگوی خوشه ای بالا می باشد. واسنجی مدل های رگرسیونی کلاسیک (OLS) و وزن دار جغرافیایی (GWR) نشان داد که در مناطق وسیعی که دارای افت وخیز ارتفاعی زیادی می باشند مدل های رگرسیونی کلاسیک نمی تواند روابط نیاز گرمایشی را با ارتفاع مدل سازی نماید. به طورکلی کشور از لحاظ دورنمای نیاز گرمایشی به سه بخش جلگه ها و سواحل جنوبی و پسکرانه ای، نوار کوهستانی و کوهپایه ای و بالاخره دشت ها و چاله های داخلی و بیرونی قابل پهنه بندی است و وردایی فضایی نیاز گرمایشی برآورد شده مبتنی بر ارتفاع نشان داده است که افزایش مقدار نیاز گرمایشی رابطه مستقیمی توپوگرافی پیچیده محلی دارد.
تحلیلی بر وضعیت مسکن در محلات شهر مراغه با استفاده از مدل های چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آغاز هزارة سوم مشکل دیرپای مسکن هنوز یکی از مهم ترین مشکلات جوامع بشری است و متأسفانه نسبت به گذشته ابعاد آن گسترده تر نیز گشته است. فقدان منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادی، نداشتن برنامه ریزی جامع مسکن و سایر نارسایی هایی که در زیرساخت های اقتصادی وجود دارد از یکسو و افزایش جمعیت شهرنشین از سویی دیگر تأمین سرپناه در کشورهای در حال توسعه را به شکلی پیچیده و چند بُعدی در آورده است. بررسی وضعیت مطلوب مسکن در مناطق شهری یکی از شاخص های توسعة اقتصادی- اجتماعی در کشورهای جهان محسوب می شود. یکی از راه های آگاهی از وضعیت مسکن در فرایند برنامه ریزی، استفاده از شاخص های مسکن است. این پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی- توسعه ای و از لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش 24 شاخص کمّی و کیفی مسکن در 26 محلّه شهر مراغه با استفاده از داده ها و اطلاعات موجود از سرشماری های موجود و داده های مرکز آمار در سال 1390 استخراج گردید، سپس در تحلیل داده ها، ابتدا با استفاده از ضریب آنتروپی شانون، وزن هر یک از شاخص ها برآورد گردید و سپس با بهره گیری از مدل های MOORA، COPRAS و SAWو روش ترکیبی (ادغام)، محاسبه و رتبه بندی شدند. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از پهنه بندی فضایی محلات شهر مراغه از لحاظ شاخص های کمّی و کیفی مسکن با استفاده از نرم افزار Arc GIS نشان می دهد 7/7 درصد محلات متعادل، 54/11 درصد محلات نسبتا متعادل، 62/34 درصد محلات نسبتا نامتعادل و 2/46 درصد محلات نامتعادل می باشد.
سنجش سطح بهره مندی از خدمات شهری با استفاده از دو روش تاکسونومی عددی و روش تلفیق شاخص همپوشانی مورد شناسی: شهرستان های استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که توزیع و چیدمان خدمات شهری نقش مؤثری در جابه جایی فضایی جمعیت و تغییرات اجتماعی داشته و با توجه به اینکه یکی از معیارهای توسعة پایدار، عدالت اجتماعی است؛ از این رو، برقراری ارتباط منطقی و هماهنگ بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات برای رسیدن به پایداری ضروری به نظر می رسد . پژوهش حاضر به سنجش میزان برخورداری از امکانات و خدمات شهری مورد ِنیاز شهرستان های استان مرکزی پرداخته است. در این تحقیق بهره مندی از خدمات شهری در چهار بُعدِ بهره مندی از خدمات آموزشی، ارتباطی، درمانی و فرهنگی مذهبی مورد سنجش واقع شده است. برای دست یابی به این مهم، 24 شاخص براساس تواتر نظر صاحب نظران و متخصصان انتخاب و از روش امتیاز استاندارد شده، استاندارد می شوند؛ سپس شاخص های استاندارد شده با دو روش متفاوت با یکدیگر ترکیب و تحلیل خواهند شد. سپس از طریقِ روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) به وزن دهی ابعاد بهره مندی از خدمات شهری و متغیّرهای هر یک از آن ها پرداخته شد. امتیازات برخورداری از خدمات شهری شهرستان های استان از دو روش تاکسونومی عددی و روش تلفیق همپوشانی شاخص ( IOM ) محاسبه شد. نتایج به صورتِ سطح بندی شهرستان ها در 5 دسته از نظرِ میزان دست یابی به خدمات ارائه شد. برای درک بهتر، نتایج در سامانة اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) ترکیب و ارائه می شود. بررسی نتایج حاصل از میزان برخورداری شهرستان ها از امکانات و خدمات شهری حاکی از تفاوت ناچیز در امتیازات به دست آمده از هر دو روش دارد. در مجموع شهرستان فراهان در هر دو روش در رتبة اول بوده و شهرستان های اراک و ساوه از مناطق محروم به حساب می آیند. از روش تاکسونومی عددی، شهرستان اراک با درجة توسعه یافتگی 84/0، پایین ترین درجة توسعه یافتگی و در میان شهرستان های همگن، شهرستان خنداب با درجة توسعه یافتگی 28/0، توسعه یافته ترین شهرستان استان است. از طریقِ روش IOM ، شهرستان اراک و ساوه با امتیاز 13، کمترین توسعه یافتگی و شهرستان خنداب با امتیاز 83، بیشترین توسعه یافتگی را در میان شهرستان های همگن استان به خود اختصاص داده اند. به طور کلی می توان گفت، بین جمعیت، خدمات و امکانات شهری در شهرستان های استان مرکزی تناسبی صحیح و منطقی وجود ندارد.