فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۸۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
جاده تبریزـ مرند، در بخشی از مسیر خود با عبور از گردنه استراتژیک پیام، جلگه صوفیان و تبریز را به دشت مرند ارتباط میدهد. در این مسیر، جاده از زمینهایی عبور میکند که ارتفاع زیاد، گسترش نهشتههای سطحی کواترنر، دامنههای ناپایدار و فعالیت فرایندهای ژئومورفولوژیکی متعدد از ویژگیهای آن است. علاوه بر این، وقوع سیلابها و روانههای خردهسنگی، حرکات تودهای، وجود گسلهای فعال، فرسایش قهقرایی و عملکرد نادرست انسان در بهرهبرداری از امکانات منطقه، اجرای طرحهای عمرانی از قبیل راهسازی را با مشکلاتی مواجه ساخته است. شناسایی دقیق مسیر و ارزیابی ژئومورفولوژیکی آن، بررسی آثار ژئومورفیکی ایجاد خطوط ارتباطی و شناسایی مخاطرات طبیعی ناشی از عوامل ژئومورفولوژیکی، اهداف این تحقیق را شامل میشوند. این تحقیق اهمیت توجه به فرایندهای ژئومورفولوژیکی را در مهندسی راهسازی و همچنین برنامهریزیهای آمایش سرزمین در مناطق مشابه، تبیین میکند و بر توانایی و نقش دادههای ژئومورفولوژیکی در طراحی راههای ارتباطی تأکید دارد.
ارزیابی ژئومورفولوژیکی پتانسیل حرکات دامنه ای تاقدیس سیاه کوه، غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع زمین لغزش و تحمیل خسارت جانی و مالی، لزوم شناسایی، اولویت بندی مناطق حساس و تدوین برنامه های خاص مکانی جهت کاهش خسارات آن در نواحی مستعد را می طلبد. تاقدیس سیاه کوه یکی از مناطقی است که آثار زمین لغزش های متعدد در قسمت های مختلف آن مشاهده شده است.. در این پژوهش پس از بررسی تصاویر ماهواره ای، نقشه زمین شناسی و مطالعات میدانی عوامل مؤثر با استفاده از مدل آنتروپی بررسی شدند و نسبت به تهیه ماتریس آنتروپی و نقشه پهنه بندی زمین لغزش در محیط ARC GIS 10 و ارائه راهکار جهت کاهش خسارات آن با توجه به شرایط منطقه اقدام شده است. نتایج نشان می دهند که فاصله از گسل 06/46 درصد، ارتفاع 26/28 درصد، شیب 54/17 درصد، لیتولوژی 14/7 درصد و جهت شیب 1 درصد در وقوع زمین لغزش های منطقه تأثیرگذار بوده اند. نقشه پهنه بندی نشان می دهد که پهنه های کم خطر تنها 76/21 درصد از منطقه را در بر می گیرند و 23/78 درصد از منطقه در پهنه ای با خطر متوسط و بالا قرار دارد که از پتانسیل بالای منطقه در زمینه رخ داد زمین لغزش حکایت دارد. ساخت و ساز با فاصله از گسل و سازند آسماری پرشیب، ایمنی سازی مسیرهای ارتباطی، کنترل اقدامات حفاری و خاک برداری در سازند آسماری، مهمترین اقدامات برای کاهش خسارات حرکات دامنه ای در تاقدیس سیاه کوه هستند.
مسائلی چند درباره شکل زمین (سابقه مطالعه، روشهای متداول و نتایج حاصله) (1)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی ارزش علمی و ارزش افزوده مکان ژئومورفیک تالاب های پل دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﻳﻜﻲ از مهم ترﻳﻦ ﻇﺮﻓﻴﺖﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮاره ﻧﻘﺶ ﺗﻌﻴﻴﻦﻛﻨﻨﺪه ای را در ﺗﻮﺳﻌﻪ و ارﺗﻘﺎی ﺳﻄﺢ رﺷﺪ اﻗﺘﺼﺎدی اﻳﻔﺎ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺻﻨﻌﺖ ﺗﻮرﻳﺴﻢ اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺟﺎذﺑﻪ ﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد ﮔﺮدﺷﮕﺮی اﻳﺮان، محرومیت های آن به ویژه در ﻣﻮرد تالاب ها در زﻣﻴﻨﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮی ﻧﮕﺮان ﻛﻨﻨﺪه اﺳﺖ ﭘ ﺲ ﺑ ﺎ ﺗﻮﺟ ﻪ ﺑ ﻪ ﺗ ﻮان ﺑﺎﻻی ﻛﺸﻮر، ﺟﻬﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﮔﺴﺘﺮش اﻣﺮ ﮔﺮدﺷﮕﺮی و ﻛﻤﻚ ﺑﻪ رﺷﺪ و ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻗﺘﺼﺎدی، اﻓﺰاﻳﺶ درآﻣﺪ و ﺑﺎﻻﺑﺮدن ﺳﻄﺢ اﺷﺘﻐﺎل در ﻛﺸﻮر، ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﮔﺴﺘﺮش ﺗﻮرﻳﺴﻢ، اﻣﺮی اﺳﺖ ﻻزم و ﻛﻮﺗﺎﻫﻲ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ، ﺑﺎﻋﺚ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪن ﻳﻜﻲ از زﻣﻴﻨﻪ ﻫﺎی ﻣﻬﻢ اﻗﺘﺼﺎدی و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.یکی از جاذبه های طبیعی استان لرستان تالاب های زیبای پل دختر است که به عنوان مکان های توریستی ژئومورفولوژیک تعریف می شوند. این منطقه از نظر جغرافیایی در47 درجه و43 دقیقه طول شرقی و 33 درجه و 47 ثانیه عرض شمالی و در ارتفاع 680 متری از سطح دریا واقع شده است. به منظور ارزیابی و رتبه بندی عیار های موجود در ژئومورفوسایت تالاب های پل دخ تر از روش ارزیابی ارزش علمی و ارزش افزوده اس تفاده شد در این پ ژوهش، ضمن آنالیز کامل این م کان از لحاظ ارزش های علمی، اق تصادی، اکولوژیکی، زیبایی شناختی و تاریخی بین ژئومورفولوژی و دیگر پدیده های طبیعی و فرهنگی رابطه ایجاد گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ارزش علمی این مکان نسبت به ارزش افزوده امتیاز بالاتری کسب نتموده است. همچنین زیرم عیارهای ارزش افزوده که شامل ارزش اق تصادی و ارزش زیبایی می باشند به ترتیب کمترین و بیشترین امتیاز را کسب نموده اند.
طبقه بندی مورفولوژیکی خط هوشمند ساحلی در راستای مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی (پژوهش موردی: از نوشهر تا بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر دانشی موضوعات مورد پژوهش خود را به منظور شناخت بهتر و سهولت در امر پژوهش، طبقه بندی می کند. با توجه به اینکه تمام فعالیت های انسان اعم از اقتصادی اجتماعی، توسعه ای و غیره، روی سطح زمین انجام می شود و این سطح از لندفرم هایی تشکیل شده که موضوع مورد پژوهش ژئومورفولوژی است، بنابراین ضرورت مطالعه، شناخت و طبقه بندی این لندفرم ها، گام نخست برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه محیط و به ویژه مناطق ساحلی است. هدف این پژوهش بررسی و طبقه بندی لندفرم های سواحل نوشهر تا بابلسر به روش خط هوشمند ساحلی است. خط هوشمند، نقشه ای خطی است که خط ساحل را نمایش می دهد و با توجه به تغییر ویژگی لندفرم های ساحلی، به بخش هایی تقسیم می شود. هر بخشِ جداگانه خط ساحلی، شامل مجموعه ای از ویژگی های بخش مورد نظر است. این منطقه در راستای عرض جغرافیایی ""55 '18 °36 تا ""00'44 °36 شمالی و طول جغرافیایی ""00 '30 °51 تا ""00 '45 °52 خاوری با مساحتی در حدود 57/2068 کیلومتر مربع قرار گرفته است. در این راستا از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری زمین، تصاویر ماهواره ای Landsat & IRS در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی و نیز، بازدیدهای میدانی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشانگر این است که کرانه های منطقه مورد پژوهش را می توان در پنج کلاسِ کرانه های ماسه ای، کرانه های ماسه ای با کاربری مسکونی، کرانه های ریگی، دهانه رودخانه ها و تأسیسات انسانی (مانند بندر، موج شکن و غیره) طبقه بندی کرد. در این بین گسترده ترین لندفرم، کرانه های ماسه ای است که به طور چشمگیری در منطقه وجود دارد. با توجه به پست بودن و شیب کم این کرانه ها و نیز اینکه این مناطق از مراکز پرجمعیت کشور شمرده می شوند، در برابر تغییر اقلیم و بالا آمدن تراز دریا که برای دهه آینده پیش بینی شده، در معرض خطر قرار می گیرند. بنابراین بایستی در مدیریت این مناطق به این مسئله توجه ویژه کرد.
ارزیابی پتانسیل توسعه کارست در تاقدیس کبیرکوه استان ایلام با استفاده از تلفیق فازی و روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و سنجش از دور و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف منابع آب زیر زمینی به عنوان یکی از راه های تأمین آب شرب در جهان با توجه به نیاز روزافزون جهانیان به آب، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. در این تحقیق به بررسی درجه اهمیت عوامل موثر در توسعه کارست در بخشی از پهنه کارستی زاگرس در محدوده تاقدیس کبیرکوه در استان ایلام پرداخته شده است. بدین منظور لایه های اطلاعاتی لیتولوژی، چگالی خطواره ها، شیب سطح زمین، بارش، ارتفاع، پوشش گیاهی و تراکم آبراهه ها با استفاده از اطلاعات رقومی سنجش از دور، نقشه های زمین شناسی، نقشه های توپوگرافی و آمار بارش فراهم شد و برای تهیه مدل پتانسیل توسعه کارست به نرم افزار ArcGIS معرفی شد. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و بازدید های صحرایی به صورت نقشه-های معیار طبقه بندی شده و با توجه به درجه اهمیت هرکدام از پارامترها رتبه ای از 1 تا 9 داده شده و همچنین به هر لایه براساس اولویت در پتانسیل توسعه کارست و با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن مناسب اختصاص داده شد. سپس لایه ها به نرم افزار Idrisi انتقال یافته و با استفاده از روش فازی استاندارد سازی روی آنها اعمال شده است. سپس برای تهیه نقشه پتانسیل توسعه کارست لایه های موجود با روش هم پوشانی در محیط نرم افزار Idrisi با استفاده از ماژول Image Calculator با هم تلفیق شدند. در این روش وزن هر لایه با توجه به تأثیری که آن لایه در توسعه کارست دارد به صورت درصد و نقشه یا مدلی بدست آمد که توسعه کارست را در سازندهای مختلف دارای پتانسیل نشان می-دهد. آنالیز حساسیت مدل مذکور نشان داد که مهمترین پارامتر تأثیرگذار بر روی توسعه کارست در تاقدیس کبیرکوه، پارامتر لیتولوژی می باشد. این مدل با استفاده از آمار چشمه های منطقه و حوضه آبگیر آنها بویژه چشمه های پر آب منطقه ارزیابی و صحت سنجی گردید. بطوریکه همخوانی مطلوبی بین حوضه آبگیر چشمه های پر آب منطقه و مناطق با توسعه کارست مشاهده گردید.
سال جهانی کوه ها و وضعیت زیست بومهای کوهستانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
محیط شناسی ۱۳۸۱ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
تحلیل هیدروژئومورفولوژیک آبخوان کارستی چشمه ساسان-دشت ارژن فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر حفاظت و مدیریت صحیح منابع آب موجود در آبخوان های کارستی، به دلیل اهمیت ویژه آن ها در تامین آب شرب، مورد توجه بسیار بوده است. چشمه ساسان در جنوب غرب استان فارس، در سمت راست رودخانه شاپور و در قاعده سازند آسماری-جهرم ظاهر شده است. آب این چشمه در شهرستان کازرون در زمینه اقتصاد کشاورزی و تامین آب منطقه بخصوص شهر بوشهر از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق به منظور طبقه بندی آبخوان کارستی و شبیه سازی منحنی فروکش آبدهی و تخمین حجم آب ذخیره شده در بخش اشباع و غیر اشباع آبخوان کارستی از روش مانجین استفاده شد. نتایج نشان دهنده شیب ملایم منحنی فروکش و ذخیره دینامیکی زیاد که کمتر تحت تاثیر بارش قرار می گیرد است. از نظر طبقه بندی مانجین، سیستم آبخوان کارستی منطقه نشتی، دارای عمق زیاد و درز و شکاف فراوان بصورت جزء یا تماما در زیر رسوبات با نفوذپذیری کم محصور شده است. روش مانجین هماهنگی نسبتاً خوبی در شبیه سازی مقادیر دبی های دوره فروکش طی سالهای مختلف دارد و حداکثر درصد خطای روش مانجین در برآورد حجم آب ذخیره شده در آبخوان کارستی برابر با 51/5 درصد می باشد. بطور متوسط حدود 75 درصد از کل حجم آب ذخیره شده سالانه در آبخوان مربوط به بخش ذخیره اشباع (جریان پایه) و بقیه مربوط به غیراشباع (جریان سریع) است. در این آبخوان کارستی، شبکه کارستی بخوبی توسعه نیافته است و سیستم از نوع افشان است. با توجه به اینکه عمدتا منطقه از آهک تشکیل شده است اشکال کارستیک در منطقه توسعه یافته اند که نقش مهمی در جذب نزولات جوی و نفوذ آب دارند و در نهایت با توجه به قرار گیری چشمه ساسان در سازند آسماری-جهرم و حجم آب، کارست زایی در قسمت های پایین دست، به صورت انواع لاپیه ها نمایان می شود.
تحلیلهای زمین ساخت- رسوبی چاله تکتونیکی و در حال گسترش مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت مرند با روندی شرقی _ غربی، یک چاله ساختمانی نئوژن- کواترنری به طول 50کیلومتر و عرض متوسط 5/7 کیلومتر است که در شمال غرب ایران و در حد فاصل دو رشته کوه عمده این منطقه(قره داغ و میشوداغ) واقع شده است. در حال حاضر چاله مرند انباشته از نهشتههای کواترنری است که در قالب مخروطافکنههایی در امتداد جبهههای کوهستانی مشرف به دشت ردیف شدهاند. گسل شمالی میشو در امتداد گسل تبریز به طرف شمال غرب و با آثار ژئومورفیکی متعدد، در حاشیه جنوبی این چاله تکتونیکی واقع شده است. تبیین نقش عوامل تکتونیکی در ایجاد چاله تکتونیکی مرند و ارزیابی میزان فعالیتهای تکتونیکی از طریق تحلیل دادههای رسوبی مورفولوژیکی، مهمترین اهداف این تحقیق میباشند که با تکیه بر دادههای حاصل از مقاطع ژئوفیزیکی و ژئوالکتریکی و آثار ژئومورفولوژیکی حاصل از کارهای میدانی و تحلیل نقشههای زمین شناسی و توپوگرافی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان داد که با وجود برخورداری دشت مرند و ناهمواریهای اطراف آن از دینامیک بالای تکتونیکی، چشم انداز کنونی آن بیشتر نتیجة عملکرد فعالیتهای تکتونیکی در گذشته و به ویژه در کواترنری میباشد. یافته های مقاله اطلاعاتی را در ارتباط با فعالیتهای تکتونیکی کواترنری منطقه در اختیار گذاشته است. به طور کلی، بر اساس این یافتهها سیمای توپوگرافیکی و ژئومورفولوژیکی فعلی دشت مرند به شدت از فعالیتهای تکتونیکی کواترنری متأثر شده است و بر طبق شواهد موجود همین عامل مهمترین نقش را در ایجاد چاله تکتونیکی و در حال گسترش مرند داشته است. یافتههای این تحقیق می تواند راهنمای خوبی برای محققین در مطالعة آثار ژئومورفیکی گسلها در نواحی فعال تکتونیکی باشد.
هیدرودینامیک و پایداری رودخانه قشلاق و تأثیر آن در توسعه شهری سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها سیستمی پویا بوده و همواره برای رسیدن به تعادل بستر در مسیر خود برداشت، حمل و رسوب گذاری می کنند. به همین دلیل مشخصه های مورفولوژیکی آن ها به طور پیوسته در طول زمان تغییر می کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی تغییرات مورفولوژی رودخانه قشلاق، شامل الگوی رود، روند تغییرات و جابجایی مسیر جریان آب، شناخت نظری فرایندهای رودخانه با در نظر گرفتن متغیرهای محیط طبیعی و همچنین تشخیص و پیش بینی مسیرهای بحرانی ازنظر فرسایش کناری رودخانه انجام شده است. محدوده ی موردمطالعه یک بازه 55 کیلومتری است که از دیوار سد وحدت (قشلاق) در 12 کیلومتری شمال شرق شهر سنندج شروع شده و تا سد در دست احداث ژاوه ادامه می یابد. تکنیک اصلی کار مقایسه زمانی و مکانی تغییرات بستر رودخانه است. جهت انجام پژوهش حاضر از ابزارهایی مانند نقشه های توپوگرافی 1:25000، نقشه زمین شناسی 1:100000، تصاویر ماهواره ای لندست مربوط به تابستان سال 1364 و 1393 و همچنین مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. کنترل تغییرات از طریق کار میدانی صورت گرفته و در نرم افزار Arc GIS نقشه ها و تصاویر رقومی شده، زمین مرجع گردیده و پارامترهای هندسی رودخانه با روش برازش دایره های مماس بر قوس رودخانه در محیط نرم افزاری Auto Cad انجام شده است. سپس تحلیل های کمی با استفاده از روابط ریاضی به دست آمده است. نتایج حاصل مؤید آن است که از ابتدای محدوده موردبررسی تا حوالی روستای سواریان تغییرات به دلیل جنس سست سازندها و تأثیرات بسیار زیاد عوامل انسانی، بسیار بالاست به گونه ای که می تواند توسعه بدون برنامه شهری را با اختلال مواجه کند. اما در ادامه مسیر، در بازه زمانی موردمطالعه تغییرات کم تری مشاهده می شود.
نقش تراکم زهکشی واختلاف ارتفاع بر وقوع لغزش های دره ای درکوهستان های نیمه خشک مطالعه موردی :دامنه های شمال غربی سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوهستان های نیمه خشک،به لحاظ حاکمیت شرایط اقلیمی خاص وویژگی های هیدرولوژیگی وتوپوگرافی ،ازمستعدترین مناطق برای وقوع لغزش ها ،بویژه لغزش های دره ای محسوب می شوند .دراین مناطق ،تشکیل آبراهه های عمیق وتغییرآرایش جریان آب ها درطول آنها،از عوامل تحریک کننده اصلی مواد دیواره دره ها،به وقوع لغزش به شمارمی آیند .در طول آبراهه های عمیق منطقه موردمطالعه ،به عنوان یک منطقه کوهستانی نیمه خشک ،لغزش های های متعددی بوقوع پیوسته است .با توجه به نقش این لغزش ها درتغییرویژگی های هیدرولوژیکی دره ها وهمچنین تغییردرمیزان بار رسوبی رودخانه ها وتهدید مساکن روستائی ،نقش عوامل مختلف دروقوع آنها، ازجمله تراکم زهکشی ،اختلاف ارتفاع و ویژگی های سازندهای سطحی ،با استفاده از نقشه های زمین شناسی ،توپوگرافی ،عکس های هوایی ونمونه برداریها وبازدید های میدانی ،مورد بررسی وتحلیل گرفته اند .نتایج این تحلیل های نشان می دهد که میزان گسیختگی ها ولغزش های دره ای ،تابع میزان تراکم زهکشی ،بویژه تراکم آبراهه های عمیق ،تابع تغییرات نسبت های Ds/Dd وهمچنین تابع تغییرات R می باشد .تا ارتفاع معینی از شیب های منطقه وبرروی سازندهای سست ومنفصل، هرچه برمیزان اختلاف ارتفاع افزوده می شود ،احتمال وقوع لغزش های دره ای نیز افزایش می یابد.
بررسی پدیده زمین لغزه نامانلو در منطقه شیروان، شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده زمین لغزش از جمله حوادث طبیعی مهمی است که در شمال خراسان و به خصوص ناحیه شیروان – بجنورد معمولا باخسارات و ضایعات فراوان همراه است. این پدیده تهدیدی جدی از نظر فرسایش خاک و تخریب دامنه ها، جنگل ها، اراضی کشاورزی، جاده ها و مناطق مسکونی و نیز پرشدن مخازن سدها محسوب می شود.مقاله حاضر، ضمن معرفی زمین لغزش نامانلو، علل اصلی ناپایداری دامنه ها را مورد بحث قرار می دهد. نامانلو در شمال شرق شهر شیروان در دره ای به همین نام در بخش مرکزی رشته کوه های کپه داغ قرار دارد. سنگ بستر روستای نامانلو و حوالی آن را سازند سرچشمه تشکیل می دهد که عمدتا از تناوب شیل و مارن با تداخل های آهکی تشکیل یافته است.علاوه بر مسائل زمین شناسی، توپوگرافی، آب و هوا، وجود نیروهای دینامیکی حاصل از فعالیت گسل ها و همچنین کم شدن مقاومت برشی خاک در اثر جذب آب، از عوامل مهم وقوع زمین لغزش در این منطقه می باشند.
بررسی میزان روان آب و رسوب در رخنمون های مارنی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واحدهای مارنی در قلمروی حوضههای آبخیز استان آذربایجانشرقی گسترش قابل ملاحظه داشته، و موجب انواع ناهنجاریهای طبیعی از جمله فرسایش خاک ، انواع رخساره های فرسایشی (سطحی، شیاری - گالی ) و رسوبزایی بالا در حوضهها هستند. در این پژوهش ابتدا نقشه زمینشناسی استان رقومی شـده و نقشه سنگشـناسی تـهیه گردید. پس از آن نواحی رخنمون مارنی با توجه به سازندهای زمینشناسی اسخراج شدند. بر این اساس سه واحد مارنی شامل مارن ائوسن، مارن کرتاسه و مارن میوسن تعیین گردید سپس نقشه اقلیم و نقشه شیب استان در سیستم GIS و نرمافزار ILwis قطع داده شدند و در نهایت نقشه نهایی مارنهای استان و واحدهای کاری تعیین گردیدند. میزان روانآب و رسوبزایی مارنها بر روی پهنه های مارنی با استفاده از بارانساز صحرایی اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که بیشترین رواناب و رسوب جمع آوری شده مربوط به مارن میوسن میباشد که حداکثر رسوب جمعآوری شده با مقدار 145 گرم بر لیتر در فرسایش خندقی و در شیب 10-30 درصد اتفاق افتاده است. حداقل رسوب و روانآب جمعآوری شده مربوط به مارن کرتاسه به خصوص در فرسایش سطحی بوده که مقدار آن 94/0 گرم بر لیتر میباشد. ضریب هبستگی شیب توپوگرافی با مقدار روانآب برابر با 479/. بوده و از نظر آماری ارتباط آنها با هم کاملاً معنیدارهستند. ضریب هبستگی ساده بین روانآب با مقدار رسوب برابر 452/. بوده و ارتباط آنها باهم خیلی معنیدار است. ضریب هبستگی بین مقدار رسوب ناشی از فرسایش خاک توسط بارانساز با کربن آلی و مواد خنثی شونده برابر با 374/.- و 382/.- بوده و ارتباط معنیدار دارند.
تحلیل ساختاری و زمین ساختی طاقدیس سبزپوشان براساس مطالعات مرفوتکتونیکی و تحلیل آماری درزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوه سبزپوشان طاقدیسی، شکنجی است که در جنوبغربی شیراز و در منطقه ساختاری چین خورده زاگرس قرار دارد. روند محور طاقدیسی سبزپوشان برخلاف دو طاقدیس مجاور، از راستای عمومی رشته کوه های زاگرس پیروی نمی کند و در جهت ساعتگرد چرخیده است. یک گسل امتداد لغز عرضی نیز در جنوب طاقدیس آن را به دو بلوک شمالی و جنوبی تقسیم می نماید. روش های کمی و کیفی مرفوتکتونیکی، نرخ متفاوتی از بالاآمدگی در قسمت های مختلف این طاقدیس را روشن می سازد. نقشه کانتوری اندیس SL منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که میزان بالا آمادگی در قسمت پهن شده مرکزی کوه نسبت به محور طاقدیس متقارن است؛ ولی در مجاورت گسل امتداد لغز عرضی (سبزپوشان) بالا آمدگی بیشتر می باشد. الگوی آبراهه های این طاقدیس روند جابجا شده محور آن را در قسمت مرکزی به اثبات می رساند و تحلیل آماری درزه ها در نقاط مختلف منطقه مورد مطالعه یک تنش فشارشی محلی با راستای N66E را نشان می دهد که باعث چرخش ساعتگرد روند محور طاقدیس، حرکت راستگرد گسل عرضی سبزپوشان و بسیاری تغییرات ساختاری و مرفوتکتونیکی گردیده است.
بازسازی سطوح دیرینة دریاچة ارومیه در کواترنری با مطالعة پادگانه های دریاچه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی پادگانه های کواترنری دریاچة ارومیه، تعیین ارتفاع دقیق آن ها و بازسازی سطوح و مناطق دیرینة تحت تأثیر نوسانات سطح آب دریاچه است. طی مطالعات میدانی، با استفاده از شواهد فسیلی، رسوب شناسی و ژئومورفولوژیکی 24 پادگانة دریاچه ای در مناطق زنبیل داغی، گلمانخانه، نقده، جزیرة اسلامی، مهاباد، میاندوآب، بوکان، ملکان، سلماس، تسوج و الخچی شناسایی شد. با استفاده از جی .پی. اس دو فرکانسه ارتفاع دقیق پادگانه ها محاسبه شد. این پادگانه ها در ارتفاعی بین ۱۲۹۷ متر در جزیرة اسلامی تا ۱۳۶6 متر در غرب ملکان قرار دارند. با توجه به داده های ارتفاعی به دست آمده، هشت سطح ارتفاعی مربوط به پادگانه های دریاچه ای را که همان تراز آب در کواترنرند، برای دریاچة ارومیه می توان تعریف کرد. از طریق بازسازی ارتفاع این سطوح پادگانه ای، محدودة آبگیری دریاچة ارومیه در دوره های گذشته تعیین و محدودة تأثیر آن ها بر روی تصاویر ماهواره ای ترسیم شد. براساس نتایج این پژوهش، بالاترین سطح پیشروی دیرینة آب دریاچه در سواحل جنوبی آن و بیشینة مساحت دریاچه معادل ۱۳۹۰۰ کیلومترمربع بوده است که سطح آبگیری آن نسبت به سال ۲۰۱۱ در حدود ۱۰۰۰۰ کیلومترمربع بیشتر بوده است.
نقش مؤلفه های ژئومورفولوژی در تشکیل و تغذیه سفره آب زیرزمینی مطالعه موردی: دشت ذهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به دو روش استنباطی- تحلیلی و وزنی، رابطه بین مولفه های ژئومرفولوژی با منبع آب زیرزمینی دشت ذهاب واقع در مغرب استان کرمانشاه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در روش اول، با استفاده از داده های چاه های اکتشافی و پیزومتری، تغییرات سطح آب زیرزمینی دشت ذهاب با عناصر ژئومورفولوژی این دشت مورد ارزیابی مقایسه ای قرار گرفته است و در روش دوم نیز با استفاده از تلفیق 7 متغیر: شیب، زمین شناسی، ژئومورفولوژی، کاربری اراضی، هیپسومتری، بارش و تراکم زهکش در محیط GIS، مبادرت به پهنه بندی حوضه به واحد های هیدروژئومورفولوژی گردید. نتایج حاصل از هر دو روش بیانگر رابطه معنی دار بین عناصر ژئومورفولوژی و منبع آب زیر زمینی در دشت ذهاب می باشد. در واقع این بررسی نشان داده است که هرچند دشت ناودیسی انباشته از مواد رسوبی جوان زمینه تشکیل سفره آب زیرزمینی در دشت ذهاب را فراهم آورده است، اما نقش اصلی در تغذیه این منبع را مخروط افکنه های حاشیه شرقی دشت ذهاب و بستر سیلابی رود جگیران بعهده دارند. این عوارض علاوه بر نفوذ مستقیم 112/5 میلیون متر مکعب آب برگشتی کشاورزی و 147/4 میلیون متر مکعب آب باران (البته با مشارکت رسوبات سطح دشت)، موجب نفوذ 570/7 میلیون متر مکعب آب از جریان سطحی نیز می شوند. تقسیم بندی حوضه دشت ذهاب نیز نشان داده است که از نظر هیدرو-ژئومورفولوژی، دشت تراکمی با رسوبات آبرفتی و مخروط افکنه ای بیشترین نقش در نفوذ آب به داخل زمین را دارند. دشت های فرسایشی(گلاسی) پوشیده از مواد دامنه ای از این لحاظ در درجه دوم و دامنه های نامنظم با مواد واریزه ای در درجه سوم اهمیت قراردارند. نقش اراضی بد لندی در تغذیه دشت نیز غیر مستقیم است. اراضی بد لندی آب حاصل از بارش را به جریان سطحی تبدیل می کنند و این آبها نیز توسط رودخانه جگیران به روی مخروط افکنه حاشیه شرق دشت ذهاب زهکشی شده و در آنجا نفوذ داده می شوند.
ارزیابی شواهد ژئومورفولوژیک برای گودال برخوردی احتمالی زیروکی در سیستان و بلوچستان، جنوب شرق ایران
حوزههای تخصصی:
با وجود مطالعات گسترده ی انجام شده درباره ی پدیده های ژئومورفولوژی ایران، تا کنون بررسی گودال های برخوردی مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله بر اساس روش های سنجش از دور و برداشت های میدانی، یک ساختار گودالی شکل در دشت سمسور در جنوب شرقی ایران مورد ارزیابی قرار گرفت که پیش از این توسط ""منصوری دانشور و باقرزاده"" در سال های 2011 و 2013 به عنوان یک گودال احتمالی حاصل از برخورد شهاب سنگی معرفی شده است. گودال زیروکی توسط ""باراتوکس و همکاران"" در سال 2012 به عنوان یک سایت دارای پتانسیل برخورد معرفی شده و در آگوست 2013 به عنوان تنها گودال برخوردی شهاب سنگی امکان پذیر و قابل تأیید در ایران در پایگاه تخصصی ساختارهای برخوردی جهان (دانشنامه مخاطرات طبیعی دانشگاه نووسی بیرسک، روسیه) ثبت گردید. اگر این گودال به عنوان گودال برخوردی تأیید شود آنگاه اولین نمونه ی در ایران و سومین نمونه آن درخاورمیانه پس از ""وبار"" در عربستان و ""جبل وقف الصوان"" در اردن خواهد بود. ارزیابی گودال زیروکی با استفاده از تفسیرهای سنجش از دور ژئومورفولوژیکی و در سطوح مختلف مطالعات توپوگرافی، ژئوفیزیک، زمین شناسی، و پتروگرافی به انجام رسیده است. مهم ترین نتایج حاصل شده از این تحقیق نشان دهنده ی ساختار واضح گودالی شکل با لبه های برآمده و توپوگرافی برجسته مرکزی می باشد. همچنین اطلاعات ژئوفیزیک به خوبی نشان دهنده ی یک بی هنجاری ثقلی منفی و دایره ای شکل منطبق بر گودال است که آن را از پدیده های آذرینی و دیگر شکل های فرسایشی متمایز می سازد.