فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۶۱ تا ۲٬۸۸۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
موانع طولی یکی از اشکال ژئومورفیک درون کانالی هستند که در قسمت مرکزی کانال های رودخانه ای تشکیل می شوند و به علت اینکه نقش مهمی در فرایند شریانی شدن رود دارند دارای اهمیت هستند. از این رو در این مقاله تشکیل موانع طولی و نقش آن در تغییر الگوی کانال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. محدوده مورد مطالعه حوضه آبریز لاویج رود نام دارد که در استان مازندران و جنوب شهر نور در دامنه های شمالی البرزمرکزی قرار گرفته است. روش تحقیق بدین صورت بوده است که 3 بازه از مسیر رود که دارای موانع طولی بوده اند مورد بررسی قرارگرفتند. نقشه برداری از مسیر رود با استفاده از GPS انجام گرفت و موقعیت موانع طولی در کانال رود مشخص گردید. سپس از چندین مقطع عرضی از هربازه نقشه برداری شد و اندازه ذرات رسوبی با استفاده از روش شمارش پبل تعیین گردید. حد دبی لبالبی با استفاده از شواهد میدانی شناسایی گردید. سپس با استفاده از روابط تنش برشی مرزی (کل)، تنش برشی بحرانی و پایداری نسبی بستر، توانایی رود مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مقدار کم تنش برشی شکل بستر نشان می دهد که قسمت زیادی از انرژی رودخانه صرف غلبه بر مقاومت اشکال بستری می شود. نسبت کمتر از 1 پایداری نسبی بستر در بازه های مورد مطالعه نشان دهنده پایداری کم ذرات رسوبی در بستر رود می باشد. از این رو موانع طولی در قسمت های عریض کانال رود در جریان های کمتر از لبالبی و در نتیجه تغذیه زیاد رسوب و کاهش قدرت رود انباشته شده اند. تعداد این موانع در بعضی از بازه ها نشان دهنده تغییر تدریجی الگوی رود از حالت تقریبا مستقیم به الگوی تقریبا شریانی می باشد که نتیجه آن ناپایداری بیشتر کانال می باشد.
جستاری پیرامون سختی اقلیم زمستانی تبریز و ارتباط آن با نوسانات شمالگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نوسان های شمالگان» الگوی تغییر دهنده و مسلط اقلیمی در زمستان های نیمکرة شمالی است. در این تحقیق با استفاده از داده های مربوط به متغییرهای اقلیمی فصل زمستان و شاخص نوسانات فشار سطح دریا در شمالگان ارتباط پیوند از دور بین الگوی مذکور با سختی زمستان در تبریز بررسی شده است. برای اثبات اثر پیوند از دور بر سختی زمستان از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه ضرایب همبستگی پیرسون نشان از وجود ارتباط پیوند از دور بین نوسانات شمالگان و سختی زمستان در تبریز است. پس از محاسبه «شاخص سختی زمستان» تبریز روند پولی نومیال تغییرات آن ترسیم شد که روندی رو به کاهش را از خود نشان میدهد. روند نزولی شاخص مذکور مبین کاهش شدت و سختی زمستان های تبریز در سال های اخیر و ملایم تر شدن اقلیم زمستانی آن است. روند نزولی متغییرهای اقلیمی روزهای برفی و روزهای یخبندان و روند افزایشی درجه حرارت زمستانی تبریز نیز دیگر دلایل کاهش سختی زمستان در تبریز هستند. با توجه به ضرایب همبستگی معنا داری که بین شاخص نوسانات شمالگان و متغییرهای اقلیمی دما، روزهای برفی، روزهای یخبندان و شاخص سختی زمستان محاسبه شده است، میتوان الگوی نوسانات شمالگان را عامل تعیین کنندة سختی یا ملایمت زمستان های تبریز دانست.
برآورد بار آلودگی ناشی از آلاینده های محیط زیستی تأثیرگذار بر آب سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با رشد جمعیت در نواحی شهری، تأمین آب سالم و بهداشتی یکی از نیازهای اولیة بشر محسوب میشود. علاوه بر این آلاینده های مختلف ناشی از فعالیت های شهری، کشاورزی و صنعتی در نقاط همجوار و محدوده های پیرامون، منابع تأمین آب شهری وارد محیط زیست میشود، به نحویکه ضرورت مطالعه برای جلوگیری از آلودگی منابع آب و شناسایی منابع آلاینده را نشان میدهد. هدف از تحقیق در این مقاله، شناسایی منابع آلایندة آب سبزوار که در محدودة تأمین آب این شهر قرار دارند، با استفاده از داده های موجود میباشد و روش های کاهش آلودگی احتمالی منابع آب نیز مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها نشان داد که میزان آلودگی ناشی از بار ازت در محدودة مورد مطالعه در سال 1385 برابر 9/1725 تن است. بر این اساس، آلاینده های کشاورزی به دلیل تمرکز اراضی زراعی و باغی در سطح محدودة مورد مطالعه و شدّت استفاده از کودهای شیمیایی و حیوانی و سموم دفع آفات، با 6/68 درصد بالاترین نقش را در آلودگی دارند و پس از آن به ترتیب آلاینده های شهری و روستایی با 9/29 درصد و آلاینده های صنعتی با 5/1درصد قرار گرفته اند. با توجه به یافته ها، تکمیل شبکة جمع آوری فاضلاب سبزوار، جداسازی فاضلاب های صنعتی از فاضلاب شهری وتصفیة جداگانة آن به همراه راه اندازی شبکه های جمع آوری و تصفیة فاضلاب در واحدهای صنعتی، اجرای طرح توسعة تصفیه خانه های فاضلاب، طرح شناخت شرایط و وضعیت آبهای زیرزمینی محدودة طرح، به منظور تکمیل بانک اطلاعاتی منابع آب زیرزمینی و استفاده از پسآب تصفیه شدة شهری در بخش کشاورزی برای نواحی شهری و روستایی پیشنهاد شده است.
تجزیه و تحلیل و پیش بینی برخی عناصر اقلیمی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییرات مکانی پرفشار جنب حاره در بارش های تابستانه نیمه جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"به منظور شناسایی ارتباط مکانی سیستم پرارتفاع جنب حاره با بارش های تابستانه نیمه جنوبی ایران، داده های بارش روزانه ایستگاه های سینوپتیک نیمه جنوبی ایران در دوره 1987 تا 2005 مورد بررسی قرار گرفت و شش دوره بارش فراگیر انتخاب گردید. بعد از بررسی نقشه فشار سطح زمین و ارتفاع ژئوپتانسیل در ترازهای 700، 500 و 300 هکتوپاسکال در روزهای بارش انتخاب شده، دو الگوی متفاوت شناسایی گردید. در الگوی نوع اول، در نتیجه حرکت چرخندی سیستم موسمی، رطوبت اقیانوس هند و دریاهای مجاور به سطوح پایین تروپوسفر انتقال می یابد. در سطوح میانی، ناوه غربی به سمت نیمه جنوبی ایران گسترش یافته و سبب عقب نشینی زبانه پرارتفاع جنب حاره به عرض های پایین می شود. همچنین محور زبانه پرفشار جنب حاره تقریبا به حالت غربی - شرقی قرار می گیرد. در بارش های این الگو حداکثر کاهش ارتفاع ژئوپتانسیل به ترتیب در ترازهای 300 و 500 هکتوپاسکال اتفاق می افتد و به علت تضعیف سیستم جنب حاره در سطوح میانی تروپوسفر ضخامت لایه همرفت تا تراز 500 هکتوپاسکال ادامه می یابد. در الگوی نوع دوم، سیستم موسمی به سمت ناحیه مطالعه ما گسترش یافته و همراه با نزدیک شدن کم فشارهای موسمی بارش های شدیدی رخ داده است.
در این نوع الگو ناوه جریانات غربی به سمت حوضه دریای مدیترانه گسترش یافته و سبب عقب نشینی زبانه پرارتفاع جنب حاره به سمت شمال آفریقا می شود و هسته پرارتفاعی از آن جدا شده و بر روی ایران باقی می ماند. در چنین شرایطی سیستم پرارتفاع به لایه های بالاتر انتقال می یابد و شرایط برای صعود هوای مرطوب موسمی و ایجاد بارش های همرفتی ایجاد می شود. در بارش های این الگو حداکثر کاهش ارتفاع ژئوپتانسیل در تراز 700 هکتوپاسکال رخ داده و ضخامت لایه همرفت نسبت به الگوی اول کمتر بوده و تا بالاتر از تراز 700 هکتوپاسکال می رسد"
مقایسه روش های پیکسل پایه ، شیء گرا و پارامترهای تاثیر گذار در طبقه بندی پوشش / کاربری اراضی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی یکی از مهم ترین روش های استخراج اطلاعات از تصاویر رقومی ماهواره ای است. در روش های معمول پیکسل پایه، طبقه بندی براساس ارزش عددی هریک از پیکسل ها انجام می شود که نتیجه بازتاب عارضه های متناظر آن در سطح زمین است. توانایی روش های کلاسیک در طبقه بندی تصاویر ماهواره ای هنگامی که اشیاء متفاوت اطلاعات طیفی مشابهی دارند محدود می با شد. این امر موجب کاهش صحت روش های طبقه بندی پیکسل پایه می گردد. اما در روش طبقه بندی شیءگرا اطلاعات طیفی با اطلاعات مکانی ادغام گردیده و پیکسل ها براساس شکل، بافت و تن خاکستری در سطح تصویر با مقیاس مشخص سگمنت سازی شده و طبقه بندی تصویر براساس این سگمنت ها انجام می شود. در این تحقیق الگوریتم طبقه بندی پیکسل پایه حداکثر احتمال و الگوریتم طبقه بندی نزدیک ترین همسایه شیءگرا در طبقه بندی تصاویر سنجنده HDR ماهواره ای SPOT 5 مورد مقایسه قرار گرفته است و به منظور مقایسه نتایج، نقشه کاربری اراضی استان آذربایجان غربی با هر دو روش طبقه بندی تهیه شده است. مقایسه نتایج مربوط به صحت کلی طبقه بندی ها نشان می دهد که روش طبقه بندی شیء گرا با افزایش دقت معادل 7% در هر دو شاخص صحت کلی و کاپا، در طبقه بندی تصاویر ماهواره ای از دقت بالاتری برخوردار است. نتایج این تحقیق در استخراج نقشه های کاربری اراضی استان آذربایجان شرقی و آشکارسازی تغییرات کاربری 30 ساله محدوده بالادست سد ستارخان مورد استفاده قرار گرفت.
تاثیر تغییرات اقلیمی بر روند تغییرات سری زمانی برخی از پارامترهای اقلیمی در ایران
حوزههای تخصصی:
پیشرفت و صنعتی شدن جوامع بشری در قرن گذشته باعث تشدید غلظت گازهای گلخانه ای و مشاهده تغییراتی در اقلیم و آب و هوای نقاط مختلف کره زمین شده است. نماد این تغییرات اقلیمی، در تغییر مقادیر طولانی مدت پارامترهای هواشناسی می باشد. از این رو در این تحقیق هدف اندازه گیری میزان روند تغییرات زمانی و تعیین پراکندگی پارامترهای درجه حرارت، سرعت باد، ساعت آفتابی و تبخیر- تعرق در کل کشور می باشد. پس از جمع آوری آمار و اطلاعات 36 ایستگاه سینوپتیک با طول دوره آماری 45 ساله، روند تغییرات زمانی پارامترهای مذکور در مقیاس فصلی و سالیانه برای هر ایستگاه به روش آزمون معنی دار بودن شیب خط روند زمانی محاسبه گردید. خلاصه نتایج بیانگر آن است که درجه حرارت حداقل در فصل تابستان و پاییز، در بیشتر از 75 درصد ایستگاه ها و در فصل بهار و زمستان در بیشتر از 65 درصد ایستگاه ها دارای روند صعودی می باشد، روند درجه حرارت حداکثر نیز در فصل پاییز در 75 درصدی ایستگاه ها، صعودی و در فصل زمستان در 60 درصد ایستگاه ها، نزولی می باشد و پارامتر درجه حرارت نقطه شبنم نیز در فصل بهار، پاییز و زمستان در 80 درصد و در فصل تابستان در 60 درصدی ایستگاه ها دارای روند نزولی است. روند پارامتر سرعت باد در فصل تابستان، پاییز و زمستان در بیشتر از 60 درصد ایستگاه ها مثبت می باشد، پارامتر ساعت آفتابی نیز تقریبا در تمام سطح کشور دارای روند صعودی است و همچنین تبخیر- تعرق گیاه مرجع در مقیاس فصلی و سالیانه در بیشتر از 65 درصد ایستگاه ها دارای روند افزایشی می باشد.
مقایسه روش تجربی بهینه برای برآورد تابش با مقیاس های زمانی مختلف در ناحیه اقلیمی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تابش خورشیدی، یکی از مهمترین پارامترهای تاثیرگذار در توازن حرارتی جو زمین بوده و مبنای بسیاری از مطالعات اقلیمی است. با توجه به نبود امکان استفاده از پیرانومتر در همه، روش های تجربی بسیاری برای برآورد آن توسط محققان در سراسر جهان پیشنهاد شده است. در این تحقیق از هفت الگوی پیشنهادی که برای اقلیم نیمه خشک مشهد واسنجی شده است، برای انتخاب بهترین الگوی برآورد تابش خورشیدی در مقیاس های زمانی مختلف استفاده شده است. این الگوها عبارت اند از الگوی آنگستروم - پرسکات پیشنهادی توسط فائو، الگوی آنگستروم - پرسکات واسنجی شده توسط خلیلی و رضایی صدر شماره 1 و 2، الگوی آنگستروم - پرسکات واسنجی شده توسط علیزاده و خلیلی، الگوی رگرسیون خطی علیزاده و خلیلی، الگوی صباغ و الگوی گلور - مک کلوت. بررسی نتایج در دو مقیاس روزانه و ماهانه (متوسط روزانه در ماه) نشان داد که در مقیاس روزانه الگوی آنگستروم - پرسکات واسنجی شده توسط خلیلی و رضایی صدر که دارای R2=0.647، RMSE=4.50، MBE=-0.37 و t=0.80 است و طیف جذبی بخار آب موجود در اتمسفر نیز در آن منظور شده است، بهترین الگوی برآورد تابش خورشیدی در اقلیم نیمه خشک مشهد می باشد. همچنین در این مقیاس، معادله آنگستروم - پرسکات شماره 2 (واسنجی شده توسط خلیلی و رضایی صدر) و معادله رگرسیونی علیزاده و خلیلی در اولویت های بعدی قرار دارند. برای مقیاس ماهانه نیز، می توان الگوی گلور - مک کلوت را R2=0.849، RMSE=2.70، MBE=0.08 و t=0.29 و به عنوان بهترین الگوی برآورد تابش خورشیدی در این منطقه معرفی نمود.
تحلیل همدید بارش های سنگین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یکی از سنگین ترین و فراگیرترین بارش های کشور (روزهای 12/8/1373 تا 17/8/1373)، جهت آگاهی و شناخت سازوکارهای موثر بر رخداد این گونه رویدادهای فرین بررسی شد. در این دوره حدود نیمی از ایستگاههای کشور بارش چشمگیری داشتند. جهت تحلیل این رویداد، رویکرد محیطی به گردشی انتخاب شد. بعد از ترسیم نقشه های همبارش روزهای مورد مطالعه، نقاط اوج بارش و مراکز ثقل آنها به دست آمد و سپس الگوهای گردشی اصلی و منابع رطوبتی در زمان این رویدادها استخراج شد. تحلیل نقشه های فشار تراز دریا نشان داد که الگوی پرفشار اروپا - کم فشار عراق در رویداد این بارش ها موثر بوده است. در این زمان زبانه ای از پرفشار اروپا و دریای سیاه از شمال غرب کشور نفوذ کرده و با کم فشار عراق شیو شدیدی را موجب شده است. به نظر می رسد تحت این شیو شدید فشار و همچنین ادغام رودبادهای جنب حاره ای و جبهه قطبی بر روی عراق، فرود عمیق بر روی قبرس، تغذیه رطوبتی خلیج فارس در ترازهای 925 و 850 هکتوپاسکال، تغذیه رطوبتی دریای سرخ و مدیترانه و سیاه در ترازهای بالاتر، این بارش های سنگین اتفاق افتاده است.
بررسی و تحلیل نوسانات بارش برف سنگین در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور تحلیل و بررسی تغییرات بارش برف سنگین در منطقه شمال غرب کشور، آمار روزانه دما و بارش 10 ایستگاه سینوپتیک که شامل ایستگاه های پر برف محدوده مطالعاتی را می شوند، از سازمان هواشناسی کشور دریافت گردید. بررسی ها نشان داد که بارش برف سنگین در همه ایستگاه ها و در طول دوره آماری مشترک دارای نوسانات زیاد و روند کاهشی بوده است. استفاده از آزمون رتبه ای من کندال در مورد ایستگاه های دارای آمار طولانی مدت، وجود روند نزولی در دریافت بارش برف سنگین را برای ایستگاه های تبریز و ارومیه و عدم وجود روند در اردبیل و خوی را نشان داد. همچنین آزمون گرافیکی من کندال نشان داد که در دهه اخیر بارش برف سنگین به جز تبریز در سه ایستگاه دیگر در جهت کاهشی، تغییر ناگهانی داشته، اگر چه این تغییر، معنی دار نبوده است. بررسی تغییرات ماهانه بارش برف سنگین، وقوع این نزولات در بازه زمانی طولانی هشت ماهه (اکتبر تا می) را برای ایستگاه های اردبیل، اهر و خلخال نشان می دهد. از نظر نسبت بارش برف سنگین به کل بارش های سنگین برای 5 ماه برفی سال، اردبیل با 90 ٪ و مراغه فقط با 41٪ به ترتیب بیشترین و کمترین نسبت را دارا بوده اند.
تحلیل مقایسه عملکرد شبکه های عصبی مصنوعی و مدل های رگرسیونی پیش بینی رسوب معلق : مطالعه موردی : حوضه آبخیز اسکندری واقع در حوضه آبریز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های حائز اهمیت در مدیریت محیط در ژئومورفولوژی کاربردی حل مشکل برآورد رسوب یک سیستم رودخانه ای میباشد. هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد مقایسه ای دونوع شبکه عصبی مصنوعی (مدل ژئومورفولوژیکی و مدل غیر ژئومورفولوژیکی) و دو نوع مدل رگرسیونی (مدل توانی ومدل غیر خطی چندگانه) برای پیش بینی بار رسوب معلق حوضه اسکندری در حوضه آبریز زاینده رود میباشد. مدل ها براساس آمار 104 حادثه وقوع همزمان ثبت شده دبی و رسوب طراحی شده اند. پارامترهای ژئومورفولوژیکی بکار رفته در مدل های مزبور شامل: نسبت ناهمواری، ضریب شکل و تراکم زهکشی می باشند. شبکه های عصبی مصنوعی طراحی شده از نوع انتشار برگشتی چهار لایه است. بهترین نتایج پیش بینی مربوط به روش شبکه عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی با ضریب تبیین معنی دار 98/0 و جذر میانگین خطای 49/4 در مقایسه با روش شبکه عصبی مصنوعی طراحی شده بر اساس آمار جریان با مقادیر ضریب تبیین 96/0 و خطای35/5 میباشد. عملکرد روش های رگرسیونی با ضریب تبیین 893/0 و خطای66/8 برای روش چند متغیره غیرخطی ومقادیر ضریب تبیین 814/0 و خطای برآورد 05/15 برای روش غیر خطی ساده توانی ضعیف تر از شبکه های عصبی مشاهده گردید. تفاوت فاحش در شاخص های ارزیابی مدل های شبکه عصبی مصنوعی نسبت به روش های رگرسیونی در عملکرد مناسب آنها برای تعداد کم نمونه های مدل میباشد. بنابراین شبکه های عصبی مصنوعی به خصوص شبکه های ژئومورفولوژیکی به عنوان یک ابزار قوی پیش بینی شایسته بار رسوب یک سیستم پیچیده رودخانه ای معرفی میشوند.
مدل تغییرات مکانی بارش در زاگرس میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط بارش و ارتفاع به منظور برآورد میزان و نحوه تغییرپذیری بارش در مناطق کوهستانی، همواره از موضوعات مورد توجه اقلیم شناسان بوده است. در این تحقیق سعی شده است از طریق مدل رگرسیونی، بارش منطقه زاگرس میانی مدل سازی گردد. تمام داده های موجود بارندگی منطقه مورد مطالعه ـ اعم از سازمان هواشناسی (سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی) و وزارت نیرو ـ گرد آوری شد، که پس از تبدیل داده های وزارت نیرو به تاریخ میلادی، کل ایستگاه هایی که دارای داده کامل بین سال های 1995 تا 2004 بودند انتخاب شدند. بدین منظور بارندگی به عنوان متغیر وابسته و ارتفاع، شیب، جهت شیب، طول و عرض جغرافیایی، فاصله از خط مبنای غربی، فاصله از خط الراس به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. دو متغیر فاصله از خط مبنای غربی و فاصله از خط الراس ها تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته اند. مدل سازی از طریق متغیرهای مستقل معنادار انجام پذیرفت و با تقسیم منطقه به دو بخش رو به باد و پشت به باد و همچنین ترسیم نیمرخ های طولی بارش و ارتفاع، عمود بر خط الراس ها، نحوه تغییرپذیری مکانی بارندگی بررسی گردید. بدین ترتیب مشخص شد که با وجود هماهنگی نسبی بین بارندگی و ناهمواری، هسته بیشینه بارندگی بر محور مرتفعِ ناهمواری ها منطبق نیست. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه معناداری بین فاصله از خط الراس و بارش وجود دارد و این موضوع در تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به معنی داری این متغیر (در سطح 99 درصد)، پیشنهاد می گردد در پژوهش های آتی برای مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس و به ویژه زاگرس میانی، از این متغیر استفاده شود. همچنین به دلیل معنی دار نبودن متغیر مستقل فاصله از خط مبنای غربی، استفاده از آن در سایر پژوهش های مرتبط با مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس میانی پیشنهاد نمی شود
اثر شدت زهکشی در دوره های مختلف رشد کلزا به عنوان کشت دوم بعد از برنج (مطالعه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات برای اجرای کشت دوم کلزا در شالیزارهای استان گیلان، غرقاب بودن این اراضی در نیمهی دوم سال است. برای بررسی اثر غرقابی (زهکشی ناکافی) برعملکرد کلزا، یک مطالعه گلدانی با مدت های غرقابی 2، 5، 7 و 10 روز و اعماق ایستابی 10- ، 5- ، 0 ، 5+ سانتیمتری از سطح خاک، در سه مرحلهی رشد گیاه شامل مراحل گیاهچه ای، آغاز گلدهی و 50 درصد گلدهی به صورت طرح فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی مورد آزمایش قرار گرفتند. رقم کلزا در این مطالعه Hyola 308 بود. افزایش مدت غرقابی باعث کاهش معنیدار عملکرد، اجزای عملکرد و صفات گیاهی بجز وزن هزار دانه شد. بطوری که افزایش مدت غرقابی از 2 روز به 10 روز باعث به ترتیب 2/19% و 8% کاهش عملکرد دانه و درصد روغن گردید. هرچند که کاهش عملکرد دانه در سه روز اول چندان چشمگیر نبود ولی به طور متوسط با هر روز افزایش مدت غرقابی از 2 روز به 10 روز عملکرد دانه و درصد روغن به ترتیب94/0 گرم و 44/0 درصد کاهش یافت. همچنین عملکرد و وزن هزار دانه با کاهش عمق ایستابی از 5+ به 10- سانتیمتری از سطح خاک افزایش معنیدار یافتند. عملکرد دانه و درصد روغن با کاهش عمق ایستابی تا 10- سانتیمتری خاک به ترتیب 7/11 و 4/7 درصد افزایش یافت. ضمن اینکه به طور متوسط هر سانتیمتر کاهش عمق ایستابی از 5+ تا 10- سانتیمتری خاک، عملکرد دانه و درصد روغن را به ترتیب 23/0 گرم و 15/0 درصد افزایش داد. بین غرقابی در دوره های مختلف رشد از نظر عملکرد و تعداد خورجین ها تفاوت معنیدار وجود نداشت. اما صفات تعداد دانه در خورجین و درصد روغن به غرقابی در مرحلة سوم (50% گلدهی) و صفت وزن هزار دانه به غرقابی در مرحلة اول (گیاهچه ای) حساس تر نشان داده اند.
ارزیابی ژئومورفولوژیکی توسعه شهری در قلمروی حوضه های زهکشی سطحی مطالعه موردی: کلان شهرتهران.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوعات مربوط به مطالعات ژئومورفولوژیکی از منظر ارزیابی در کلان شهر تهران که طی نیم قرن گذشته توسعه یافته، متعدد است. بررسی حوضه های زهکشی سطحی و آبراهه های آن یکی از این موضوعات میباشد. تغییر مسیر آبراهه ها و مسیل های طبیعی بدون توجه به اصول و فرایندهای ژئومورفولوژیکی در شهر تهران میتواند آثار زیانباری را به ساکنان شهر وارد کند. در حال حاضر زهکشی شهر تهران از طریق سه محدوده 1- حوضه های منتهی به کانال سیل برگردان غرب و رودخانه کن؛ 2- حوضه های منتهی به کانال ابوذر و مسیل باروتکوبی؛ 3- حوضه های شهری منتهی به زمین های زراعی جنوب شهر(محدوده صالح آباد) انجام میشود.
در این مقاله حوضه های مذکور همراه با شبکه آبراهه ها قبل از توسعه فعلی شهر به کمک نقشه های توپوگرافی سال 1343، عکس های هوایی دو دوره مختلف و نقشه های زمین شناسی ترسیم و سپس محدوده کلیه حوضه های کوهستانی و شهری در وضعیت کنونی با استفاده از نقشه های توپوگرافی سال1380 و با توجه به تغییرات شبکه زهکشی تعیین شد. حداکثر آبدهی هر حوضه از طریق روش استدلالی و به کمک منحنیهای شدت، مدت، فراوانی ایستگاه های مهرآباد و سعدآباد برای دوره های بازگشت 2، 5، 10، 25، 50 و100 ساله محاسبه گردید. با استفاده از خصوصیات فیزیوگرافی، نوع سامانه زهکشی و محاسبات هیدرولوژیکی آنها و از طریق مقایسه این خصوصیات با ماهیت تلفیقی حوضه ها، محدودیت های ژئومورفولوژیکی توسعه در قلمروی حوضه های زهکشی سطحی ارزیابی شد.
روش تحقیق بر پایه روش تحلیلی استوار است. ابزار اصلی این تحقیق سامانه اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم افزارArc GIS میباشد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تلفیق حوضه ها، تغییر مسیر آب های سطحی و تبدیل آنها به کانال های مصنوعی باعث افزایش آبدهی، به خصوص در دوره های بازگشت بالاترشده و در نتیجه افزایش میزان مخاطره سیلاب های شهری را به دنبال دارد. قطع مسیرآبراهه های اولیه و ایجاد الگوی جدید آبراهه ای در قلمروی کلان شهر تهران بدون توجه به اصول و معیارهای ژئومورفولوژیکی انجام شده است. بنابراین توجه به الگوی فضایی و جایگیری آنها در تطبیق با چشم انداز کلی حوضه ها از طریق بهکارگیری اصول ژئومورفولوژیکی به منظور توسعه پایدار و کاهش مخاطرات ضرورتی قطعی است.
تحلیل هم زمانی و هم مکانی روزهای بارش در استان کردستان
حوزههای تخصصی:
تاثیر جهت دامنه های کوهستانی ایران بر تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ کواترنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که بر ارتفاع خط تعادل آب و یخ اثر می گذارد، مقدار انرژی دریافتی از خورشید است که به عوامل متعددی، از جمله زاویه تابش، عرض جغرافیایی، مقدار و جهت شیب دامنه ها و ... بستگی دارد. در این جا کوشش شده است با استفاده از زاویه تابش خورشید و روابط فیزیکی، میانگین انرژی دریافتی روزانه در طی سال بر سطوح ارضی، در هر مقدار شیب و در هر جهت جغرافیایی محاسبه شود. در مرحله بعدی، با در نظر گرفتن دمای ثابت صفر درجه سانتی گراد (برای برآورد برف مرز دایمی) و دمای پنج درجه (در برآورد ارتفاع خط تعادل آب و یخ) و مقایسه ( comparative ) مقدار انرژی دریافتی سطوح ارضی که شیب یکسان، ولی جهت جغرافیایی مخالف هم دارند، تفاوت مقدار انرژی دریافتی از خورشید آنها برآورد گردید و سپس مقدار تفاوت انرژی به تفاوت ارتفاعی تبدیل شد؛ و به این ترتیب، تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ در سطوح ارضی مختف به دست آمد. هر چند اعداد برآوردی ارتفاع برف مرز دایمی و خط تعادل آب و یخ، رقوم ارتفاعی هستند که با ارتفاع کنونی بسیاری از ناهمواریهای ایران منطبق نیستند، ولی با توجه به پایین بدن ارتفاع برف مرز دایمی و خط تعادل آب و یخ دورههای یخچالی کواترنری، می توان نتایج حاصله را به گذشته نیز تعمیم داد. از بررسی به عمل آمده، می توان چنین نتیجه گرفت: 1- در صورتی که افت محیطی دما، در هر صد متر افزایش ارتفاع 48 صدم سانتی گراد باشد، با کاهش 5 درجه تا 12 درجه سانتی گراد دمای ایران زمین در دوره کواترنری، ارتفاع برف مرز دایمی 1042 تا 2500 متر پایین تر از ارتفاع برآوردی بوده است؛ 2- بیشترین تاثیر جهت شیب سطوح ارضی بر تفاوت ارتفاعی خط تعادل آب و یخ، در دامنه هایی دیده می شود که امتداد کوهستانی آنها، غربی- شرقی باشد؛ 3- امتداد شمالی- جنوبی ناهمواریها، هیچ اثری بر تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ ندارد.
تجزیه و تحلیل کیفیت زمانی و مکانی آبهای زیرزمینی جلگه میناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت آبهای زیرزمینی نقش به سزایی در مدیریت منابع آب ایفا می نماید. در این مطالعه آنالیز کیفیت آب زیرزمینی و ارزیابی وضعیت هیدروشیمی در سفره جلگه میناب با توجه به بررسی عناصر شیمیایی در آب زیرزمینی و با مد نظر قرار دادن ویژگیهای زمین شناختی انجام شده است. از تکنیکهای GIS جهت تهیه نقشه های مورد نیاز و جداول و دیاگرامها استفاده گردید. برای انجام مطالعات هیدروشیمی جلگه میناب در طی یک دوره ده ساله از اطلاعات مربوط به نمونه برداری آب چاهها که توسط شرکت آب منطقه ای تهیه شده، استفاده گردید. این داده ها در طی سالهای 1385- 1375 در دو فصل خشک(تابستان) و تر (زمستان) جمع آوری شدند، که در فصول خشک در بیشتر سالها فقط هدایت الکتریکی و کلر اندازه گیری شده است. به این منظور پس از بررسی آمار موجود، بر اساس نتایج کل دوره نمونه برداری، تغییرات زمانی و مکانی کیفیت در چاههای نمونه برداری بررسی شده است. و شاخص های مختلف کیفی در مناطق مختلف جلگه محاسبه و نمودارها و جدولهای لازم تهیه و ارائه گردید است. در این پژوهش همچنین آبهای زیرزمینی از نظر مصارف مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند