فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعات بسیاری در سراسر جهان وجود تغییر در عوامل اقلیمی و هیدروکلیمایی را تایید می نماید. توسعه شهرها و صنایع و افزایش تولید گازهای گلخانه ای از یک طرف و تغییر کاربری اراضی در سطح حوضه رودخانه ها از طرف دیگر می تواند موجب دگرگونی در رژیم منابع آبی و در مواردی تشدید سیلاب ها شود. بنابراین، اهمیت بررسی و آشکارسازی این تغییرات بیش از بیش آشکار است. در این تحقیق 18 مدل AOGCM که در گزارش ارزیابی چهارم IPCC مورد استفاده قرار گرفته اند، برای ارائه بهترین تصویر از وضعیت عوامل هواشناسی دما و بارندگی ماهانه در افق سال های 2040، 2070 و 2100 میلادی در حوضه آبریز رودخانه شش پیر مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بودن که با توجه به شاخص های RMSE ، همبستگی منطقه ای و BIAS برای ماه های مختلف در منطقه مدل های متفاوتی بهترین برازش را داشته است. بنابراین، در این مطالعه با توجه به 8 سناریوی مختلف (دو سناریوی بالا و پایین برای هر یک از خانواده های A1 ، A2 ، B1 و B2 ) برای افق های مذکور بارندگی و دما برآورد گردید. نتایج حاکی از آن بود که به طور متوسط میزان افزایش دمای متوسط سالانه بترتیب برای افق های 40، 70 و 100 برابر با 1.7، 3.2 و 4.5 درجه سانتیگراد است. همچنین این تغییرات برای پارامتر بارندگی بترتیب 2، 8 و 19 درصد افزایش بوده است. البته به صورت ماهانه تغییرات کاهشی نیز در ماههای مختلف وجود داشته است. در پایان این تحقیق با استفاده از داده های روزانه بارندگی و آبدهی رودخانه و همچنین با استفاده از مدل هیدرولوژیکی AWBM میزان آورد آبی برای افق های مورد نظر و همچنین وضعیت سیلاب ها در سطح حوضه برآورد گردید. برآوردها حاکی از کاهش شدید آوردها در دوره های آتی بوده است. به طوری که در دوره های 2040 و 2070 به طور متوسط 39 و 43 درصد کاهش داشته اما در دوره 2100 با کمی بهبود به 32 درصد کاهش آورد منتج شده است.
اولویّت بندی نواحی کنترل فرسایش خاک با استفاده از تکنیک های ارزیابی چندمعیاره و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولویّتبندی، در اجرای پروژههای منابع طبیعی امر بسیار مهم و ضروری میباشد و به تصمیمگیران اجازه خواهد داد تا مناسبترین استراتژیهای مدیریتی و پایدار را در درازمدت اجرا نمایند. وضعیت کنونی فرسایش با یک شاخص نسبی نمیتواند بطور دقیق اولویّت نواحی جهت کنترل فرسایش خاک را شناسایی نماید. هدف از این تحقیق شناسایی اولویّتهای حفاظت با استفاده از یک روش ارزیابی چندمعیاره در حوضه ی آبخیز وازرود مازندران میباشد. روند تغییرات خطر فرسایش نشاندهنده ی مناطقی است که خطر فرسایش در آنها در حال ازدیاد بوده و همچنین به عنوان یکی از معیارهای شناسایی اولویّتها میباشد. پهنهبندی خطر فرسایش در قالب معادله تلفات خاک اصلاح شده جهانی (RUSLE)در سالهای 2000 و 2010 انجام گرفت و به شش ناحیه ی خطر خیلی کم، کم، متوسط، شدید، خیلی شدید و فوقالعاده شدید تقسیم گردید. روند تغییرات فرسایش خاک با مقایسه نتایج خطر فرسایش بین 2000 و 2010 و ارزیابیهای چند معیاره محقق گردید. دو سطح با بالاترین اولویّت، مناطق با درجه فرسایش شدید و یا افزایش قابل توجه در فرسایش که در این 10 سال اخیر به وقوع پیوسته را شامل میشود (32/1588 هکتار و 31/11% از کل منطقه مورد مطالعه) و به عنوان مناطق کنترل فرسایش خاک و اختصاص استراتژیهای مدیریتی مناسب در آن پیشنهاد میگردد. دو سطح میانی مناطق با وضعیت فرسایشی پایدار در طول زمان یا تغییرات جزیی را شامل میشوند و به اقدامات کنترلی کمتری نیازمندند.
تحلیل سینوپتیک سامانه های همراه با بارش سنگین و سیل زا در حوضه رودخانه کشکان برای دوره آماری (1384-1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل سینوپتیک سامانـههای هـمراه با بارش سنـگین حوضه رودخانه کـشکان میپردازد. پس از بررسی آمار 34 ساله ایستگاههای حوضه و اطراف آن سه توفان دارای حداکثر بارش انتخاب شدند. پس از بررسی نقشههای هوا، رطوبت و اختلاف فشار سطح زمین و ارتفاع 850 هکتوپاسکال از 48 ساعت قبل از بارش تا پایان توفان، نتایج نشان داد که با توجه به اینکه 3 توفان منتخب از بین شدیدترین توفانها در دوره آماری انتخاب شدهاند، علیرغم اینکه نمونههای انتخابی در فصول مختلف سال رخ دادهاند اما سیستم به وجود آورنده آنها یکسان بوده است و الگوی سامانههای ادغامی مدیترانه- سودانی بالاترین بارش را ایجاد کرده است. در سه توفان منتخب شرایط سینوپتیکی حاکم بدین شرح بوده است: 1- وجود پرفشار مستقر در شمالغربی اروپا و ریزش هوای سرد عرضهای بالاتر به پشت کم فشار مستقر در شرق مدیترانه. 2- تقویت کم فشار سودانی و حرکت آن به سمت شمالشرق. 3- در روزهایی که حداکثر بارش در حوضه اتفاق افتاده است این دو کمفشار در شرق عراق با هم ادغام شدهاند و پرفشار مستقر در شرق ایران نیز با ریزش هوای سرد بر روی دریای عمان و عرب و از طرفی وجود واچرخند عربستان باعث انتقال رطوبت به درون سامانه کم فشار مستقر در غرب ایران و منطقه مورد مطالعه شده است و حداکثر بارش را ایجاد کرده است.
شبیه سازی بارش- رواناب با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مورد: حوضه آبخیز فریدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل، یکی از پدیده های ویرانگر طبیعی است که پیش بینی آن از اهمیت بالایی برخوردار است و در این میان برآورد بارش- رواناب به دلیل تأثیرگذاری عوامل مختلف، دشوار است. در این پژوهش با استفاده از شبکه پرسپترون چند لایه(MLP)، قانون یادگیری پس انتشار خطا(BP)، الگوریتم لونبرگ- مارکوارت(LM) و معیارهای RMSE و R2 جهت کارایی مدل، 6 سناریو تعریف گردید. بررسی حالات مختلف نشان داد که بهترین مدل شبکه عصبی جهت شبیه سازی بارش- رواناب، مدلی است با ساختار1-32-6 نرون در لایه های ورودی، پنهان و خروجی که مقادیر میانگین مربعات خطای مدل در مراحل مختلف آزمایش، صحت سنجی و آزمون به ترتیب؛ 23/0، 19/0 و 21/0 و ضریب همبستگی در بهترین سناریو به ترتیب؛ 98%، 97% و 96% می باشد که حاکی از همبستگی بالا و معنی داری بین مقادیر مشاهداتی و مقادیر پیش بینی شده دارد. نتایج حاصل، توانایی بالای شبکه عصبی مصنوعی در مدله نمودن بارش- رواناب را به هنگام استفاده از پارامترهای ؤئومورفولوژیکی در حوضه فریدن به خوبی نشان می دهد.
تحلیل زمانی- مکانی چرخندهای ایران در سال 1376 خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، جهت تحلیل زمانی- مکانی چرخندهای ایران در سال 1376 خورشیدی، از محدوده مکانی 30- تا 80 درجه طول شرقی و 0 تا 80 درجه عرض شمالی و داده های ژئوپتانسیل با شبکه بندی 5/2 ٭ 5/2 درجه قوسی در ترازهای 1000، 925، 850، 700، 600 و 500 هکتوپاسکال استفاده گردید که به صورت شش ساعته (00، 06، 12، 18 زولو) از پایگاه داده (NCEP/NCAR) استخراج شده است. بدین صورت که، ابتدا پایگاه داده های ژئوپتانسیل در نرم افزار مت لب ایجاد گردید، در گرادس داده ها به نقشه تبدیل شده و در سرفر نقشه ها ترکیب و مورد بررسی و تحلیل نهایی قرار گرفته است. تحلیل زمانی چرخندهای ایران نشان داد که بیشترین فراوانی چرخندی مربوط به تراز 500 هکتوپاسکال با 2/27 درصد و کمترین فراوانی با 11 درصد از آن تراز 850 هکتوپاسکال می باشد. فصل زمستان با 5/31 درصد چرخندزایی، بیشترین و فصل تابستان با 8/18 درصد، کمترین میزان چرخندزایی را به خود اختصاص داده است. بررسی مکانی چرخندهای ایران حاکی از این است که کم فشار پاکستان در اغلب فصل ها در ترازهای پایین گسترش یافته است. بر روی ایران، چرخندزایی قوی یافت نمی شود و مراکز چرخندی که ایران را تحت تأثیر قرار می دهند عمدتاً از مناطق مختلف جغرافیایی نشأت می-گیرند و در داخل کشور فعال نیستند.
مدل سازی روش های برآورد مؤلفه های مسطحاتی برخان (مطالعة موردی: برخان های جنوب کویر چاه جام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخان ها، یکی از مشهورترین تپه های ماسه ای هستند که حاصل تراکم رسوبات بادی در مناطقی با وضعیت ضعیف تا متوسط از نظر میزان رسوب و بادهای غالب یک جهته می باشند. خصوصیات شکل-شناسی برخان، متأثر از عوامل مختلف زمانی و مکانی است. ارتباط بین مؤلفه های مورفومتری برخان پیوند نزدیکی با مورفولوژی سه بعدی آن دارد. شناسایی این روابط و ارائه مدل های آن ها در شناخت رفتار و نحوة عملکرد این چشم انداز در طبیعت مؤثر خواهد بود. هدف از این پژوهش مدل سازی روش های برآورد پارامترهای مسطحاتی برخان نظیر محیط و مساحت به کمک مؤلفه های مورفومتری آن در قالب مدل های آماری در منطقة جنوب کویر چاه جام است. در این زمینه، ابتدا مهم ترین پارامترهای مورفومتری 52 برخان به روش نمونه برداری طولی مورد اندازه گیری میدانی قرار گرفت. سپس با تحلیل و ارزیابی آن ها از طریق آزمون های آماری، رابطه سنجی و مدل سازی مؤلفه های محیط و مساحت برخان های مطالعاتی انجام شد. نتایج آنالیز رگرسیون غیرخطی چندگانه، حاکی از ارتباط معنی دار مساحت با حاصل ضرب طول و عرض با ضریب تبیین 936/0 و خطای برآورد 321/0 است. همچنین رابطة محیط با حاصل جمع طول و عرض با ضریب تبیین 904/0 و خطای برآورد 431/0 معنی دار می باشد. در مجموع نتایج تحقیق حاضر امکان محاسبة دقیق و سریع مؤلفه های مسطحاتی برخان را در قالب مدل های آماری فراهم می آورد.
تحلیل رژیم بارندگی منطقه جنوب و جنوب غرب کشور
حوزههای تخصصی:
برآورد فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه آبخیز رودخانه زال با استفاده از روش های پسیاک، پسیاک اصلاح شده و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبخیز رودخانه زال در جنوب شهرستان خلخال و جنوب استان اردبیل واقع شده است و یکی از زیر حوضه های حوضه آبریز رودخانه قزل اوزن است. هدف پژوهش پیش رو، ارزیابی و مقایسه فرسایش خاک و حجم رسوب تولیدی حوضه آبخیز رودخانه زال با استفاده از مدل های پسیاک و پسیاک اصلاح شده (ام. پسیاک) است. در این پژوهش با تفکیک حوضه به چهار زیرحوضه لرد، زال، کلبندرود و دره چای، میزان فرسایش خاک و تولید رسوب کل حوزه آبخیز و زیرحوضه های آن با استفاده از روش های پسیاک و پسیاک اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که در مدل پسیاک کل حوضه آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت فرسایش، در کلاس و شدت رسوب دهی متوسط و زیرحوضه زال در کلاس و شدت رسوب دهی زیاد قرار دارند. رسوب ویژه به وسیله مدل پسیاک در کل حوضه 6/388، زیرحوضه زال 9/520، زیرحوضه کلبندرود 8/409، زیرحوضه دره چای 1/357 و زیرحوضه لرد 1/311 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شده است، در حالی که در مدل ام. پسیاک کل حوضه آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت رسوب دهی، در کلاس و شدت رسوب دهی کم و زیرحوضه زال در کلاس و شدت رسوب دهی متوسط قرار گرفت و رسوب ویژه در کل حوضه 1/195، زیرحوضه زال 1/263، زیرحوضه کلبندرود 206، زیرحوضه دره چای 179 و زیرحوضه لرد 5/155 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شد.
طبقه بندی مورفولوژیکی خط هوشمند ساحلی در راستای مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی (پژوهش موردی: از نوشهر تا بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر دانشی موضوعات مورد پژوهش خود را به منظور شناخت بهتر و سهولت در امر پژوهش، طبقه بندی می کند. با توجه به اینکه تمام فعالیت های انسان اعم از اقتصادی اجتماعی، توسعه ای و غیره، روی سطح زمین انجام می شود و این سطح از لندفرم هایی تشکیل شده که موضوع مورد پژوهش ژئومورفولوژی است، بنابراین ضرورت مطالعه، شناخت و طبقه بندی این لندفرم ها، گام نخست برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه محیط و به ویژه مناطق ساحلی است. هدف این پژوهش بررسی و طبقه بندی لندفرم های سواحل نوشهر تا بابلسر به روش خط هوشمند ساحلی است. خط هوشمند، نقشه ای خطی است که خط ساحل را نمایش می دهد و با توجه به تغییر ویژگی لندفرم های ساحلی، به بخش هایی تقسیم می شود. هر بخشِ جداگانه خط ساحلی، شامل مجموعه ای از ویژگی های بخش مورد نظر است. این منطقه در راستای عرض جغرافیایی ""55 '18 °36 تا ""00'44 °36 شمالی و طول جغرافیایی ""00 '30 °51 تا ""00 '45 °52 خاوری با مساحتی در حدود 57/2068 کیلومتر مربع قرار گرفته است. در این راستا از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری زمین، تصاویر ماهواره ای Landsat & IRS در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی و نیز، بازدیدهای میدانی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشانگر این است که کرانه های منطقه مورد پژوهش را می توان در پنج کلاسِ کرانه های ماسه ای، کرانه های ماسه ای با کاربری مسکونی، کرانه های ریگی، دهانه رودخانه ها و تأسیسات انسانی (مانند بندر، موج شکن و غیره) طبقه بندی کرد. در این بین گسترده ترین لندفرم، کرانه های ماسه ای است که به طور چشمگیری در منطقه وجود دارد. با توجه به پست بودن و شیب کم این کرانه ها و نیز اینکه این مناطق از مراکز پرجمعیت کشور شمرده می شوند، در برابر تغییر اقلیم و بالا آمدن تراز دریا که برای دهه آینده پیش بینی شده، در معرض خطر قرار می گیرند. بنابراین بایستی در مدیریت این مناطق به این مسئله توجه ویژه کرد.
طبقه بندی خودکار لندفرم های حوضه آبخیز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز بروجن در استان چهارمحال وبختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لندفرم یک عارضه ژئومرفیک از سطح زمین است که خصوصیات ظاهری خاص وشکل قابل تشخیص دارد. بنیان واساس شناسایی وطبقه بندی لندفرم ها برپایه ژئومرفومتری است، ژئومرفومتری به کمیت عناصر اصلی ریخت شناسی زمین ازجمله شیب،جهت شیب، ارتفاع واختلاف ارتفاع نسبی عناصر، موقعیت مکانی عناصر نسبت به هم، وضعیت شبکه زهکشی و میزان تحدب یا تقعر عناصر می پردازد. در حال حاضر طبقه بندی لندفرم ها عموما"" مبتنی بر تشخیص کارشناسی است که به طریق دستی وبا استفاده از عکسهای هوایی ،نقشه های توپوگرافی و برداشت های صحرایی انجام می گردد که روشی است زمان بر،پرهزینه،کم دقت وغیر قابل تکرار ،اما در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیای و سه معیار شاخص TPI،شیب وموقعیت مکانی عوارض سطح زمین، اقدام به طبقه بندی خودکار لندفرم های حوزه آبخیز بروجن گردیده است. نتایج نشان داد که این روش توانایی خوبی در جداسازی وطبقه بندی لندفرم ها دارد به گونه ای که 9 لندفرم در حوزه آبخیز بروجن شناسایی وطبقه بندی گردید و بدین ترتیب رهیافتی برای طبقه بندی خودکار لندفرم های یک حوزه آبخیز ارائه گردیده به این منظور که زمینه انجام مطالعات جامع برای ارائه روش های کمی ودقیق برای شناسایی وطبقه بندی خودکار لندفرم ها در حوزه های آبخیز فراهم گردد .
استخراج گسل های البرز مرکزی با استفاده از تصاویر سنجنده ASTER به روش بصری و رقومی خودکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کاربردهای دورسنجی در زمین شناسی تهیه نقشه خطواره هاست که به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات در مطالعات زمین شناسی مناطق مختلف در نظر گرفته می شود. هدف از این تحقیق، استخراج خطواره های (گسل) البرز مرکزی با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده ASTER به روش بصری و رقومی خودکار است. بعد از انجام تصحیحات هندسی تصاویر تکنیک های بارزسازی مکانی شامل فیلترگذاری، تجزیه مؤلفه های اصلی و نسبت گیری باندی بر روی تصاویر سنجنده ASTER اعمال شد. استخراج خطواره ها بر روی این تصاویر پردازش شده به دو روش تفسیر بصری و رقومی خودکار انجام شد. سپس خطواره های استخراج شده به دو روش بصری و رقومی خودکار با یکدیگر و با خطواره های (گسل) استخراج شده از نقشه زمین شناسی منطقه مقایسه گردید. نتایج نشان داد که میزان گسل های استخراج شده با روش تفسیر رقومی خودکار با میزان گسل های نقشه زمین شناسی همخوانی ندارد و روش تفسیر رقومی خودکار نتوانسته سبب استخراج و شناسایی خطواره های گسلی منطقه (گسل خزر و شمال البرز) شود. ولی میزان خطواره های استخراج شده به روش بصری با میزان گسل ها در البرز همخوانی بیشتری نشان می دهد. بنابراین روش رقومی خودکار به علت دقت پایینی که دارد، برای مطالعات زمین شناسی که بر مبنای مطالعات صحرایی دقت بالایی دارد، پیشنهاد نمی شود. در نتیجه، بهترین روش برای انجام مطالعات زمین شناسی و بررسی های ساختاری در مناطق وسیع و یا مناطقی که دسترسی به آنها مشکل است، استفاده از روش تفسیر بصری و رقومی سازی دستی برای استخراج خطواره هاست.
برآورد مکانی و پهنه بندی تبخیروتعرق مرجع در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین توزیع مکانی تبخیر و تعرق مرجع (ETo) در مدیریت و برنامه ریزی منابع آب، مطالعات بیلان آبی و برآورد نیاز آبی گیاهان از اهمیت زیادی برخوردارست. بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین مناسب-ترین روش درون یابی برای برآورد مکانی ETo و پهنه بندی این متغیر در استان خوزستان است. بدین منظور از داده های هواشناسی 42 ایستگاه در یک دوره آماری 28 ساله استفاده شد و برای تخمین مقادیر ETo در ایستگاه ها، روش فائو پنمن مانتیث بکار برده شد. به منظور برآورد مکانی ETo، هفت روش درون یابی مشتمل بر وزنی عکس فاصله، اسپلاین، گرادیان خطی سه بعدی، کریجینگ عمومی، کوکریجینگ، کریجینگ با روند خارجی و رگرسیون کریجینگ ارزیابی شدند. برای تحلیل واریوگرافی در روش های کریجینگ، پنج مدل نیم تغییرنمای کروی، نمایی، خطی، خطی دارای حد آستانه و گوسی بر داده-های ETo برازش شده و براساس مجموع مربعات، خطای کمتر و ضریب تبیین بالاتر نیم تغییر نمای مناسب انتخاب شد. تعیین مناسب ترین روش درون یابی بر اساس محاسبه شاخص های ریشه میانگین -مربعات خطا، میانگین خطای اریب و میانگین انحراف مطلق روش های مختلف انجام شد. با بررسی شاخص های خطا معلوم شد روش کوکریجینگ با مدل نیم تغییرنمای گوسی دارای کمترین خطا بود و به عنوان بهترین روش برای مکانی کردن داده های ETo ماهانه و سالانه در خوزستان معرفی شد. در مدل نیم تغییرنمای گوسی کوکریجینگ، نسبت بخش ساختاردار به کل تغییرپذیری در بیشتر ماه ها 1 بود که بیانگر ساختار مکانی قوی در تغییرات هم زمان متغیرهای ETo و ارتفاع است. اما دقت شود روش کوکریجینگ در بیشتر ماه ها دارای خاصیت کم برآوردی است.
شناسایی عوامل بازدارنده موفقیت تشکل های آب بران از دیدگاه بهره برداران حوزه های کرخه شمالی و جنوبی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر ناکامی تشکل های آب بران در منطقه کرخه شمالی و جنوبی استان خوزستان انجام شده است. جامعه آماری مطالعه را 1219 نفر از بهره برداران حوزه های آبیاری و زهکشی کرخه شمالی و جنوبی استان خوزستان تشکیل داده اند. برای تعیین نمونه آماری، جدول مورگان و تاکمن به کار گرفته شد و حجم نمونه 300 نفر محاسبه گردید. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه ای که روایی آن را صاحب نظران ترویج و آموزش کشاورزی تأیید کردند و پایایی آن نیز از طریق مطالعه پیشاهنگ تأیید گردید، گردآوری شد و از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل عاملی، منجر به شناسایی چهار عامل بازدارنده موفقیت تشکل های آب بران شد: عامل سرمایه اجتماعی (564/30)، عامل مدیریتی (307/19)، عامل آگاهی (540/6)، و عامل حمایت و پشتیبانی دولت (633/4). این چهار عامل در مجموع 044/61 درصد کل واریانس را تبیین کرده اند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیرهای میزان تحصیلات، تعداد شرکت در دوره های آموزشی- ترویجی و میزان تمایل برای مشارکت در فعالیت های اجتماعی با دیدگاه بهره برداران در خصوص عامل مدیریتی و آگاهی بازدارنده موفقیت، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. این در حالی است که میان متغیرهای موقعیت اراضی آبی و سابقه عضویت در تعاونی آب بران با دیدگاه بهره برداران در خصوص عامل های بازدارنده موفقیت تشکل های آب بران - به غیر از عامل حمایتی دولت - رابطه منفی و معنی داری به چشم می خورد.
تحلیل ژئومورفولوژیکی مکان گزینی مراکز نظامی (نمونه موردی: دامنه های غربی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به تحلیل ژئومورفولوژیکی مکان گزینی مراکز نظامی موجود در دامنه ها ی
غربی کوهستان سهند، ازجمله، پادگان پیاده مکانیزه لشگر 21 حمزه ی سیدالشّ هدا، واقع در
شهر تبریز، مرکز آموزش 03 عجب شیر و گروه 11 توپخانه ی مراغه و سایر مراکز نظامی
موجود در محدوده ی مورد مطالعه پرداخته شده است. هدف از این پژوهش تولید نقشه ای است
که با شناسایی و الوی تبندی مکا نها، مناطق مناسب برای احداث مراکز نظامی را مشخّص کند.
روش کار بدین صورت انجام گرفت که ابتدا با تنظیم پرسش نامه به روش پیمایشی ، نظرات
متخصصان نظامی و ژئومورفولوژی درباره ی عوامل مؤثّر در مکان گزینی مراکز نظامی جمع آوری
شد. سپس با برداشت نقاط زمینی و رقومی کردن لایه های مورد نیاز از روی نقشه های موجود،
AHP تهیه و همچنین وزن دهی داده ها با استفاده از روش Arc GIS پایگاه داده در نرم افزار
و پردازش دادها ی مکانی و غیر مکانی در AHP انجام گرفت. درنهایت با استفاده از روش
نقشه ی مکان های مناسب، متوسط و نامناسب برای احداث پادگان ،Arc GIS محیط نرم افزار
ترسیم شد. نتایج نشان می دهد که شرایط مناسب مکان گزینی در نیمه ی شمالی منطقه ی مورد
مطالعه، مساحت بیشتری را نسبت به نیمه ی جنوبی منطقه شامل می شود که دربرگیرنده ی
قسمت هایی زیادی از تبریز، اسکو و شبستر است. همچنین قسم تهای کمتری از بناب، ملکان،
آذرشهر و عج بشیر از شرایط مناسب برخوردارند. منطقه ی مراغه و قسم ت ها ی کمی از
آذرشهر، اسکو و بناب، شرایط متوسطی برای مکان گزینی دارند.
بررسی پارامترهای گرانولومتریک در محیط بادی (مطالعه موردی: بند ریگ کاشان)
حوزههای تخصصی:
مطالعه شرایط اقلیمی برای توسعه توریسم با استفاده از شاخص TCI(نمونه موردی استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از شاخص اقلیم توریستی میکزکوفسکی (TCI) ، به ارزیابی اقلیم توریستی استان آذربایجان شرقی پرداخته شده است. این شاخص به شکلی سیستماتیک شرایط اقلیمی را برای توریسم مورد ارزیابی قرار می دهد. برای محاسبهً این شاخص پارامترهای میانگین حداکثر ماهانهً دمای روزانه، حداقل رطوبت نسبی، میانگین رطوبت نسبی روزانه، بارش، کل ساعات آفتابی و سرعت باد مورد استفاده قرار می گیرند. در این پژوهش شاخص مورد نظر برای 9 ایستگاه سینوپتیک استان آذربایجان شرقی برای یک دورهً 20 ساله (2010- 1990) محاسبه و نتایج حاصله به محیط GIS وارد شد. سپس با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، پهنه بندی از شرایط اقلیم گردشگری استان در ماه های مختلف انجام گرفت. نقشه های حاصله نشان می دهد که اقلیم گردشگری استان آذربایجان شرقی دارای تنوع زیادی می باشد. به طوری که ماه های اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد و شهریور دارای بهترین شرایط از نظر آسایش اقلیمی گردشگران می باشد و ماه های آذر، دی، بهمن و اسفند دارای بدترین شرایط از این نظر هستند.
ارزیابی مورفولوژی مجرای رودخانه لیقوان با روش طبقه بندی راسگن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به منظور تحلیل شرایط گذشته مورفولوژی مجرای رودخانه لیقوان (حدفاصل ایستگاه لیقوان و هروی)، داده های مقاطع عرضی رودخانه برای محاسبه پارامترهای مورفولوژیکی مانند نسبت عرض به عمق، شاخص گود افتادگی بستر، مساحت مقطع عرضی در بده لبریز، عرض بده لبریز، حداکثر عمق، عرض دشت سیلابی و شیب سطح آب به نرم افزار HEC-RAS معرفی شد و پارامترهای دیگری چون، ضریب انحنا و اندازه متوسط رسوبات بستر، برای طبقه بندی سطح II راسگن برای هر بازه به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که رودخانه از نوع سینوسی بوده و بر اساس طبقه بندی راسگن بازه های ۲، 6، 20، ۲۱ و ۲۶ از نوع B ، بازه های 1، 4، ۵، ۷، ۸، 9، 10، 11، 12،۱۳،۱4،۱۷، 18، 19، 23، ۲۴، 25، 27 و 28 از نوع C، بازه 3، 15 و ۱۶ از نوع E هستند. در بازه نوع B، بستر و ساحل نسبتاً پایدار بوده و سیستم محدودی از ذخیره رسوبی دارند. در نوع C نسبت عرض به عمق بیش از ۱۲ بوده و میزان گودافتادگی بستر متوسط بوده و در زمان رویدادهای بزرگ، سیلاب ، دشت سیلابی را فرامی گیرد. در نوع E نسبت عرض به عمق کم بوده و میزان ضریب انحنا بالاست و این رودخانه ها پایدار هستند. در نهایت تعدادی از مجراها به خوبی با این طبقه بندی سازگار بوده و تعدادی دیگر این قابلیت را نداشته اند. بنابراین این روش توانایی پیش بینی کمی ژئومورفیکی رودخانه لیقوان را دارد. درنتیجه این نوع طبقه بندی مورفولوژیکی از مجرای رودخانه، می تواند در توسعه طرح های مهندسی و بحث های مدیریتی و احیای رودخانه مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی کمی پیچان رودهای رودخانه آجی چای در محدوده خواجه تا ونیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکثر سازههای آبی و کاربریهای که بر روی رودخانهها و یا در حاشیه آنها قراردارند، به نوعی متأثر از تغییرات مورفولوژیکی رودخانهها میباشند. از این رو بررسی این پدیده از مهمترین بخش مطالعات طرحها و کاربریهای فوق محسوب مـیشود. در این پـژوهش نیز بخشی از رودخانه آجیچای در شمال شرق تبریز به طول حدودا 22 کیلومتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این تحقیق بررسی روند تغییرات مورفولوژیکی رودخانه در مقطع زمانی 52 ساله با استفاده از پارامترهای هندسی کانال از قبیل طول قوس، طول دره و شعاع دایرههای مماس بر قوسهای رودخانه در قالب مدلهای ضریب خمیدگی و زاویه مرکزی میباشد. بدین منظور مسیر رودخانه از روی عکسهای هوایی و تصویر ماهواره IRS سنجنده pan در محیط GIS Arc در دو بازه و دو دوره (1335-1374 و 1374-1387) رقومی و محاسبه شد و سپس علل تغییرات با استفاده از نقشههای توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000، دادههای هیدرولوژیکی و روش میدانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که 1) رودخانه بهطور میانگین در هر دو بازه و در هر دو دوره از انحنای قوسهای خود کاسته است. بهطوری که زاویه مرکزی در بازه اول از 137 به 100 درجه و در بازه دوم از 160 به 148 درجه و ضریب خمیدگی در بازه اول از 33/1 به 15/1 و در بازه دوم از 48/1 بـه 27/1 رسیده است. همچنین تعداد قـوسها در سال 1387 نسبت به سال 1335 افـزایش چشمگیری داشته است بهطوری که در سال 1387 در بازه اول تعداد آنها از 11 به 51 و در بازه دوم از 19 به 86 مورد رسیده است. 2) هیچ الگوی شبه پیچانرودی یا نعلاسبی درآن دیده نمیشود. 3) تغییرات مورفولوژیکی رودخانه آجیچای در بازه زمانی و مکانی مورد مطالعه بیشتر متأثر ازعوامل طبیعی از قبیل کاهش قدرت جریان به علت کاهش میانگین سالانه دبی آب و رسوب، انباشت رسوب و لیتولوژی سست میباشد.
تحلیل مولفه های اصلی مشخصات بارش سالانه شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مولفههای اصلی یک روش بهینه ریاضی برای کاهش حجم دادهها و تبدیل متغیرهای اولیه به چند مولفه محدود است بهطوری که این چند مولفه بیشترین پراش متغیرهای اولیه را توجیه نماید. در این مطالعه برخی مشخصات آماری بارش سالانه شهر زنجان شامل مجموع بارش سالانه، تعداد روزهای بارانی، بزرگترین بارش روزانه در سال، نسبت بارش بیشینه به مجموع بارش سالانه و مشخصاتی از قبیل انحراف معیار، چولگی، کشیدگی، میانگین قدر مطلق انحراف از میانگین و میانگین قدر مطلق تغییرپذیری سالانه که از بارش ماهانه برای هر سال محاسبه گردید در معرض تحلیل مولفههای اصلی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با چهار مولفه میتوان بیش از 95 درصد از تغییرات بارش سالانه را توضیح داد. مولفه اول که بالاترین پراش دادهها (6/42 درصد) را تبیین میکند، نماینده بارش سالانه و شاخصهای مطلق تغییرپذیری آن یعنی انحراف معیار، میانگین قدر مطلق انحراف از میانگین و میانگین قدر مطلق تغییرپذیری سالانه میباشد. مولفه دوم نماینده شاخصهای شکل توزیع فراوانی (چولگی و کشیدگی)، مولفه سوم نماینده بارشهای بیشینه و در نهایت مولفه چهارم نماینده تعداد روزهای بارانی میباشد. تحلیل روند نمرات مولفهها نشان داد که نمرات مولفههای اول و چهارم به ترتیب دارای روند معنی دار کاهشی و افزایشی حول یک خط را دارند که نشان از کاهش بارش در طول دوره آماری مورد مطالعه از یک طرف و یکنواخت شدن توزیع زمانی آن دارد.
پهنه بندی مخاطرات جوی منطقه ی شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، پهنه بندی مخاطرات جوی در شمال شرق ایران (خراسان بزرگ) می باشد. برای این منظور از داده های سازمان هواشناسی کشور در مقیاس روزانه و ماهانه برای تعداد 17 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک در محدوده سه استان خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی برای یک دوره 38 ساله( 2008-1971) استفاده شد. در این تحقیق تعداد 13 مخاطره جوّی مهم در محدوده خراسان بزرگ مورد بررسی قرار گرفت. بطور کلی پدیده ها در قالب دو روش اصلی مورد بررسی قرار گرفت و نقشه های فراوانی وقوع به تفکیک برای هریک از مخاطرات با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه شد. در ادامه با در نظر گرفتن میزان مشابهت ها و تفاوت ها، 13 مخاطره جوی یاد شده در قالب 3 دسته اصلی مخاطرات دمایی، مخاطرات مرتبط با دید و مخاطرات بارشی دسته بندی شدند و برای هر دسته نقشه پهنه بندی فضایی تهیه گردید. در نهایت با ترکیب نتایج حاصل از بررسی تمامی مخاطرات، نقشه جامع مخاطرات جوّی منطقه مطالعاتی تهیه شد. یافته های تحقیق نشان داد بخش های کوهستانی شمال خراسان از جهت فراوانی وقوع رخدادها، جزء پرمخاطره ترین مناطق محسوب می گردند، درحالی که بخش های غربی و جنوبی خراسان از کمترین میزان خطرپذیری برخوردارند. الگوی فضایی وقوع مخاطرات بیانگر روند افزایشی مخاطرات دمائی از شمال به جنوب بوده و در مقابل مخاطرات بارشی از الگویی معکوس برخورداراند، مخاطرات مرتبط با دید یک الگوی غالب مداری را بویژه در نیمه شمالی خراسان نشان می دهند، بطوری که از غرب به شرق بر میزان وقوع رخدادهای مرتبط با دید افزوده می شود.