تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخ نگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها ارائه دهد. این توصیف و تحلیل البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می مانند. به عبارت دیگر، حاصل تقریبا تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سوال های این مقاله از این قرارند: آیا تاریخ نگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیت های زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روش های روایت پردازی تاریخ نگاری با روش های روایت پردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟
یکی از مشکلاتی که رشته ی تاریخ در دانشگاه های ایران از آن رنج می برد، نداشتن روش علمی مخصوص به خود است. این مسأله پژوهشگران و دانشجویان تاریخ را در سردرگمی روشی فرو برده و آنان را به سمت روش های جامعه شناختی و فلسفی کشانده است که در بسیاری از موارد، خلط، تقلیل و عدم التزام روشی را با خود به همراه دارد. حال باید این سؤال را مطرح کرد که پژوهش تاریخی با چه روشی قرابت بیشتری دارد؟ و آیا می توان از روش مختص به تاریخ در کنار دیگر علوم اجتماعی سخن گفت؟ در نوشتار زیر که متن پیاده شده ی دو سخنرانی دکتر محمدعلی اکبری در «دانشگاه باقرالعلوم (ع)» و «پژوهشکده تاریخ اسلام» با عناوین «نقد روش روایی» و «نوروایت گری» است به سؤالات مذکور پاسخ داده است. متن دو سخنرانی با اندکی تغییر و ویرایش توسط سخنران محترم و گردآورنده در قالب یک نوشتار عرضه شده است. به زعم سخنران، نوروایت گری این امکان را فراهم می آورد که با روشی از جنس تاریخ، با تاریخ روبرو شویم. این روش جدید همانند روش سنتی مورخان در پرداختن به روایت های تاریخی نیست، بلکه از دل نظریات جدید نقد ادبی و پست مدرن بیرون آمده که خود حاصل نقد مکاتب اثبات گرا، نو اثبات گرا منطقی و آنال است.
شکل گیری و گسترش تاریخ شفاهی در ایران مدیون دو موضوع انقلاب اسلامی و جنگ بوده است. بسیاری از مراکز تاریخ شفاهی در ایران با محوریت این دو موضوع تأسیس شده و عمده مصاحبه های تاریخ شفاهی بر پایه این دو محور اساسی انجام شده است. در ایران برخلاف بسیاری از دیگر مراکز تاریخ شفاهی در دنیا اساس کار بر چاپ و انتشار و نه آرشیو مصاحبه های انجام شده در این زمینه گذاشته شده و در همین راستا بسیاری از مصاحبه های تاریخ شفاهی در مراکز مرتبط منتشر شده است. در این مقاله به بررسی جایگاه تدوین در ارائه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در ایران پرداخته می شود. سؤال های مقاله عبارت اند از:1. مؤلفه های تدوین خوب در تاریخ شفاهی چیست؟ 2. انواع تدوین در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی چگونه است؟ 3. شاخصه های تدوین در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی چیست؟ 4. آیا امکان استانداردسازی در روش تدوین تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی وجود دارد؟ رویکرد مقاله تحلیلی انتقادی است و با بررسی کتاب های تاریخ شفاهی در ایران سعی می شود تا ضمن روش شناسی انواع تدوین های صورت گرفته، مؤلفه های ساختاری آن ها استخراج شود و با مشخص شدن نقاط ضعف و قوت در این کتاب ها، پیشنهادهایی در راستای شاخصه های تدوین خوب در تاریخ شفاهی به منظور انجام پژوهش های کامل تر در آینده داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که استاندارد خاصی درزمینه تدوین تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی وجود ندارد و سیاست های سلیقه ای و سازمانی مهم ترین مؤلفه های تدوین هستند. کلیدواژه ها :تاریخ شفاهی؛ انقلاب اسلامی؛ مؤلفه های تدوین؛ استانداردهای تدوین؛ مراکز تاریخ شفاهی.
هدف پژوهش: بررسی و شناسایی عناصر توصیفی مناسب برای تنظیم و توصیف منابع تاریخ شفاهی در آرشیوها و سایر مراکز تولید و نگهداری منابع تاریخ شفاهی. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش با استفاده از روش های پیمایشِ توصیفی و تحلیلِ محتوا انجام شده است و داده ها ازطریق پرسش نامه گردآوری شده اند. جامعه پژوهش، متخصصان حوزه تاریخ شفاهی اند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 20 متخصص به عنوان نمونه انتخاب شده اند. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از آمار توصیفی تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها و نتایج پژوهش: براساس مطالعات انجام شده، از بین 263 عنصر بررسی شده در آرشیوها -پس از حذف عناصر تکراری- 47 عنصر استخراج شدند و با عناصر استانداردهای دوبلین.کور و پی.بی.کور مطابقت داده شدند. براساس تجزیه وتحلیل داده ها و برمبنای دانش و تجربه متخصصان از بین 47 عنصرِ بخش اول پرسش نامه، 7 عنصر «عنوان»، «موضوع»، «پدیدآور»، «زبان»، «شرایط دسترسی»، «چکیده»، «محدوده زمانی» و از بین سایر عناصر استانداردهای مذکور -که در بخش دوم پرسش نامه آورده شده اند- 5 عنصر «شرح فهرست مطالب»، «نقش پدیدآور»، «فرآورده های زبان»، «نوع سبک» و «عنوان برنامه» به عنوان مناسب ترین عناصر برای تنظیم و توصیف منابع تاریخ شفاهی برگزیده شدند.