حمیدرضا عریضی

حمیدرضا عریضی

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه اصفهان

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۱۸۵ مورد از کل ۱۸۵ مورد.
۱۸۱.

مدخلی بر پژوهشهای تجربی با اثرات خوشه ای با توجه به واحد تحلیل در تصادفی سازی و مداخله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آزمایش های تصادفی مدل سلسله مراتبی مداخله گروهی واحد تحلیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۱
مقدمه: مسائل روش شناختی مربوط به تحلیل چند سطحی پیچیده بوده، اما این پیچیدگی در حیطه های متعددی از قبیل سازه های جمعی و مشترک مثمرثمر بوده است. روشهای تحلیل داده هایی که از آزمایشهای تصادفی به دست می آیند، هنگامی که واحد تحلیل با واحد مداخله تناظر دارد به خوبی شناخته شده است. هنگامی که داده های انفرادی و تصادفی با یک مداخله گروهی به کار می روند روشهای آماری متفاوتی باید برای ارزیابی مداخله به کار رود. سه مدل معرفی شده که به ترتیب عبارتند از: مدل اول: افراد به صورت تصادفی به مداخله هائی که به طور منفرد انجام شده گمارده شده اند. مدل دوم: گروههای از قبل موجود به صورت تصادفی به مداخله های گروهی گمارده شده اند. مدل سوم: تصادفی شدن بر مبنای فردی انجام شده اما مداخله به صورت گروهی انجام شده است. در این مقاله نشان داده شده است که برخی مقالات در حیطه رفاه اجتماعی از نوع مدل دوم و سوم هستند در حالی که داده ها با مدل به خوبی شناخته شده اول تحلیل شده اند. مثالی از قلدری در محیط کار که در آن کارکنان در یک شرکت هلدینگ در سایتها و کلاسهای متعدد آموزش رفتار شهروندی دیده اند به ایضاح مدل سوم می پردازد. مؤلفه واریانس برای مثال پژوهشی برای هر سه مدل در سطح 1( δ2) و در سطح 2 (T11 ) محاسبه شده و نشان داده شد که بهترین نسبت این مؤلفه واریانس در مدل سوم پدیدار می شود. روش: همه مقالات (شبه) آزمایشی در فصلنامه رفاه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند که در آنها تحلیل گروهی به کار رفته است. همچنین از روش تحلیل محتوا برای بررسی اشاره به گروه درمانی در پیشینه و بحث و نتیجه گیری استفاده شد. پژوهشهائی که مورد اشاره قرار گرفته اند تمایز بین واحدهائی که به صورت خوشه ای تصادفی شده اما مداخله در سطح فردی یا گروهی است را نشان می دهد. شش تحقیق انتخاب شد، واحد تحلیل در R و T که در این مقاله ها اجرا شده بود تعیین گردید و تناظر بین واحدهای تحلیل مشخص شد. فقط یکی از این مقاله ها مداخله را در خوشه ها به صورت تصادفی انجام داده است اما در سه مقاله تناظر واحد تحلیل R (تصادفی شدن و مداخله) وجود ندارد. تحلیل محتوی نشان داد، فقط در نیمی از پژوهشهای رفاه اجتماعی به مداخله گروهی اشاره شده است هر چند در هیچکدام گروهی بودن در تحلیل آماری بازتاب نیافته است. یافته ها: در هر شش مقاله در فصلنامه رفاه اجتماعی روش آماری از این نظر نقص داشت که به جای روش سلسله مراتبی از روشهای تحلیل آنوا استفاده شده بود؛ بدون توجه به این که در آنها از گروه درمانی استفاده شده است. به جز یک پژوهش توجهی به آثار گروهی در بحث و نتیجه گیری وجود نداشت. به سومین مدل تحلیل داده ها توجه اندکی شده که مسائلی را به دنبال دارد. مهم ترین مسئله در نسبت مؤلفه واریانس درمان به واریانس باقیمانده است. مدلهای رگرسیون سنتی و مدلهای چند سطحی مقایسه شدند. مزیت مدلهای چند سطحی به ویژه در تعیین صریح منبع تغییرپذیری در هر دو سطح فردی و گروهی نشان داده شد. بحث: نتایج حاصل از مقاله حاضر نشان می دهد که در مقالات منتشرشده در فصلنامه رفاه اجتماعی هنگامی که محقق باید در تحقیق خود از مدلهای سلسله مراتبی چندسطحی استفاده می کرده است، از آن استفاده نشده است. توصیه می شود که در این مورد دو مقاله دوران سازی که در یک دهه پیش منتشر شده اند (لی و تامسون، 2005؛ رابرتز و رابرتز، 2005) مورد مطالعه قرار گیرد. مزیت توجه به تناظر واحد تحلیل در تصادفی کردن و مداخله و بین طرح پژوهش و روش آماری در تحلیل داده ها، پژوهش گر را قادر می کند بر نوسانات بین افراد هنگامی که خوشه (گروه) مبنای تصادفی سازی یا درمان است غلبه کند. در پژوهشهای آزمایشی خوشه ای تصادفی از قبیل پژوهش علی پوری نیاز و همکاران (1388) که در سایتها و جوامع متفاوت اجرا شده اند، مدل سوم در این مقاله نسبت به آزمونهای سنتی پیش آزمون پس آزمون برتری دارند. روشهائی که در این مقاله برای تحلیل داده ها معرفی شده را می توان به موقعیتهای پیچیده تر تعمیم داد که به ویژه سنجشهای پیش آزمون به عنوان متغیر همگام در هر دو سطح است.
۱۸۲.

اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان و اضطراب سلامت بیماران مبتلا به آسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسم اضطراب سلامت تنظیم هیجان رفتاردرمانی دیالکتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۰۸
باتوجه به شیوع هم زمان اختلالات روانی در بیماران مبتلا به آسم، درمان های روان شناختی می تواند سهم بسزایی در بهبود علائم روان شناختی این افراد داشته باشد؛ بنابراین، هدف پژوهش، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان و اضطراب سلامت بیماران مبتلا به آسم شهر اصفهان بود. طرح پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مراجعه کننده به بیمارستان خورشید با تشخیص بیماری آسم بودند. در این جامعه، ۲۲ بیمار مبتلا به آسم با روش نمونه گیری دردَسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. روش مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک برای گروه آزمایش در طی هشت جلسه درمانی انجام شد و گروه کنترل و آزمایش در مراحل پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجان و اضطراب سلامت ارزیابی شدند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. مطابق نتایج پژوهش در متغیر تنظیم هیجان در زیرمقیاس ارزیابی مجدد بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود داشت؛ اما در زیرمقیاس سرکوبی، تفاوت معناداری وجود نداشت. در متغیر اضطراب سلامت نیز تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود داشت. براساس یافته های پژوهش، می توان گفت که رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند به بهبود تنظیم هیجان و اضطراب سلامت در بیماران مبتلا به آسم منجر شود؛ بنابراین، این مداخله به عنوان درمانی مؤثر در بهبود این نشانه ها کاربرد دارد و می توان با اجرای آن به بهبود وضعیت روانی مبتلایان به آسم کمک کرد. 
۱۸۳.

اثر بخشی خطا بر روی خلاقیت و برنامه ریزی و تفکر مستقل از میدان دانشجویان رشته های مهندسی

تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۱۶
 تا به حال در کشور ما آموزش مهندسی از پژوهشهای آزمایشی در زمینه شیوه آموزش کمتر بهره برده است. در پژوهش حاضر دو شیوه تشویق به تولید پاسخ بدون نگرانی از خطا و نیز شیوه مرسوم یادگیری همراه با ارزیابی [بدون خطا] با یکدیگر مقایسه شده اند. تشویق به تولید پاسخ بدون نگرانی از ارزیابی شیوه ای است که در شرکت تویوتای ژاپن شیوه مسلط آموزشی بوده است. در پژوهش حاضر نمونه ای از دانش آموختگان رشته مهندسی برای حل مسائل با ماهیت مهندسی با این دو شیوه مقایسه شده اند. دانش آموختگان دانشجویان رشته های رایانه (نرم افزار و سخت افزار)، شیمی و طراحی صنعتی بوده اند که برای استخدام به یک شرکت صنعتی در اصفهان مراجعه کرده اند. تعداد 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه گواه قرار داده شدند که در گروه آزمایشی تولید پاسخ بدون ارزشیابی و در گروه گواه با ارزشیابی (یعنی کنترل خطا) بوده است. یافته ها نشان داد که دانشجویان روش تولید پاسخ بدون نگرانی از ارزیابی نسبت به گروه دیگر در نوآوری، برنامه ریزی و تفکر مستقل از میدان برتری دارند.بر پایه یافته های این پژوهش پیشنهادهایی ارائه شده است.
۱۸۴.

نقش عدالت ادراک شده و هنجار سازمانی بر نگرش نسبت به رفتار شهروندی سازمانی، با توجه به ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی و توافق جویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: رفتار شهروندی سازمانی شخصیت عدالت و هنجار سازمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۰۹
مقدمه: رفتار شهروندی سازمانی، از عوامل مهم در عملکرد و بهروه وری سازمان است. در پژوهش حاضر، نقش عدالت ادراک شده و هنجار سازمانی و ویژگی های شخصیتی بر نگرش درباره رفتار شهروندی سازمانی بررسی شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کارکنان مرد شرکت عقاب افشان بود. شرکت کنندگان به صورت تصادفی ساده انتخاب و در گروه ها گمارده شدند. با توجه به تحلیل زیرگروه، حجم نمونه ۱۲۰ نفر برآورد شد که شامل ۸ گروه ۱۵نفری بود. شرکت کنندگان به صورت فردی به پرسش نامه شخصیتی پاسخ داده و سپس متغیرهای عدالت و هنجار سازمانی با استفاده از متن های کوتاه، مورد دستکاری قرار گرفتند و در انتها شرکت کنندگان به فهرست وارسی رفتار شهروندی سازمانی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل هم پراکنش چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد عدالت (مؤسسه ای یا بین فردی)، هنجار سازمانی (تشویق یا عدم تشویق) و ویژگی های شخصیتی (وظیفه شناسی یا توافق جویی) بر نگرش نسبت به رفتارهای شهروندی سازمانی تأثیر دارند. نوع و میزان این تأثیر، بسته به موقعیت عدالت (مؤسسه ای یا بین فردی) و معطوف به سازمان یا افراد بودن رفتارهای شهروندی متفاوت است. بحث: متغیر عدالت سازمانی متغیری کلیدی و اثرگذار بر رفتار شهروندی سازمانی باشد. این یافته با پژوهش ها و الگوهای نظری ارائه شده همچون نظریه برابری آدامز همخوان است.
۱۸۵.

اثربخشی گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به سرطان پستان دارای اضطراب مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروه درمانی معنامحور مرگ تحمل پریشانی سرطان پستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۵۱
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش: در یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه، تعداد 36 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان دارای اضطراب مرگ از بیمارستان سیدالشهداء (ع) و مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء اصفهان سال 1399-1400 که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (18 نفر) و گواه (18 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت گروه درمانی معنامحور 8 جلسه ای 90 دقیقه ای به صورت هفتگی قرار گرفت. داده ها، با استفاده از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970)، نگرش به مرگ وونگ و همکاران (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSS-23، داده ها تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که گروه درمانی معنامحور، نگرش به مرگ و تحمل پریشانی گروه آزمایش را در سطح معناداری بهبود بخشید (01/0>P). نتیجه گیری: به نظر می رسد گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی زنان با سرطان پستان تاثیر مثبتی داشته است که پیشنهاد  می شود از معنادرمانی برای یاری به زنان با سرطان پستان دارای اضطراب مرگ استفاده شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان