رضا ستاری

رضا ستاری

مدرک تحصیلی: دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۴ مورد از کل ۴۴ مورد.
۴۱.

ارتباط جشن «تیرماسیزه شو» با برخی اسطوره های کهن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴۸
"بیشتر جشن ها و آیین های دیر سال، در اسطوره های کهن ریشه دارد و در اصل جنبه عملی باورهای اسطوره ای مردمانی بوده که در زاد بوم فرهنگی خود زیسته اند. جشن «تیر ماه سیزه شو» - که خود بازمانده جشن بزرگ و کهن «تیرگان» ایرانیان باستان است و امروزه در بخش های شمالی ایران، به ویژه مازندران همچنان روایی دارد - از جمله این جشن هاست. نگارنده بر آن است تا در این جستار با استناد به متن های کهن بر جای مانده (اوستایی، پهلوی، فارسی و عربی)، ارتباط این جشن را با اسطوره هایی چون اسطوره تیراندازی آرش، افراسیاب، سپندارمذ و ... که به نوعی با آب و سر سبزی پیوند دارند، نشان دهد."
۴۲.

نگاهی به تغییر کارکرد و ساختار برخی از اساطیر در اشعار م. سرشک (بنا بر تفکر اومانیستی شاعر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اومانیسم اسطوره شفیعی کدکنی شعر معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴۱
گر چه از عصر جهان بینی اسطوره ای یعنی عصری که انسان می خواست با نیروی خیال و به زبان اسطوره، خود و جهان را تبیین کند، قرن ها گذشته است؛ اما انسان هرگز نتوانسته است، از جاذبه جادویی اسطوره بی نیاز بماند. هنر آفرینان همواره با انطباق اساطیر کهن با شرایط موجود به باززایی و نوسازی آن دست یازیده و از نیروی عظیم خیالی آن بهره گرفته اند. در عصر حاضر شاعران معاصر شعر فارسی به اقتضای فکر و فرهنگ خویش به باز تولید و خلق اسطوره ها روی آورده اند. شفیعی کدکنی از جمله شاعران بزرگ معاصر است که هم اسطوره های کهن با تغییر ساختار و کارکرد و هم اسطوره های نو ساخته از شخصیت های تاریخی غالبا عرفانی، فراوان در شعرش دیده می شود. در این مقاله تلاش شده است تا نشان داده شود که چگونه زمینه های ذهنی و فکری شاعر، که مبتنی بر ذهنیت اومانیستی است، منجر به تغییر ساختار و کارکرد اسطوره های پیشینی و خلق اسطوره های تازه شده است.
۴۴.

داستان داراب در شاهنامه و داراب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲۱ تعداد دانلود : ۲۹۵۱
داراب نامه طرسوسی که در قرن ششم نوشته شده، از جمله کتاب هایی است که داستان داراب، پسر بهمن، را به طور کامل روایت کرده است، ولی تفاوت هایی در روایت طرسوسی با روایت فردوسی از این داستان وجود دارد که موضوع این نوشتار است. در این نوشتار، به همراه خلاصه ای از دو روایت که با هم مقایسه می شوند، تفاوت های آن ها بیان می شود. در داراب نامه با شگفتی ها و خوارق عاداتی مواجه می شویم که در شاهنامه از آن خبری نیست. این شگفتی ها به روایت طرسوسی فضایی اسطوره ای می دهد و داستان داراب را شبیه داستان گرشاسپ می کند. همچنین رفتار و منش داراب بر تخت شاهی در داراب نامه بهادرانه و قلدرمآبانه است در حالی که در شاهنامه رفتاری شاهانه دارد

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان