احمد زنده دل

احمد زنده دل

مدرک تحصیلی: عضو هیات علمی گروه آمار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۶ مورد از کل ۲۶ مورد.
۲۱.

اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر شفقت ورزی بر عاطفه مثبت و اسناد خصمانه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسناد خصمانه آموزش مهارت های مبتنی بر شفقت ورزی عاطفه مثبت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۶۱
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر شفقت ورزی بر عاطفه مثبت و اسناد خصمانه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود که جهت استفاده از خدمات روان شناختی در سال 1401- 1400به کلینیک های روان شناسی (تحت پوشش سازمان بهزیستی) شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از این زنان بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس، به طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش جایگذاری شدند. گروه مداخله آموزش مهارت های مبتنی شفقت ورزی را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس مقیاس کنترل عواطف ویلیامز و همکاران (ACQ) (1997) و اسناد خصمانه آرنتز و همکاران (HDQ) (2003) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر اصلی گروه برای عاطفه مثبت (771/ ، 05/0> P، 2/94F=) و برای اسناد خصمانه (315/ ، 05/0> P، 9/12F=) معنادار است. در متغیر عاطفه مثبت اثر اصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (327/ ، 05/0> P، 5/13F=) و در متغیر اسناد خصمانه (185/ ، 05/0> P، 37/6F=) معنادار گزارش شده است. که 89 درصد از عاطفه مثبت و اسناد خصمانه را گزارش کرد. نتیجه گیری می شود آموزش مهارت های مبتنی بر شفقت ورزی بر بهبود عاطفه مثبت و کاهش اسناد خصمانه اثربخش است. و این مداخله تا حد زیادی توانست عاطفه مثبت را افزایش و اسناد خصمانه کاهش دهند و از این رو می توانند در درمان آسیب های روانشناختی ناشی از روابط فرازناشویی مفید باشد.
۲۲.

اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر ادراک درد و تحمل پریشانی بیماران زن مبتلا به اختلال مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک درد تحمل پریشانی روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۳۲
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر ادراک درد و تحمل پریشانی بیماران زن مبتلا به اختلال مولتیپل اسکلروزیس بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل بیماران زن مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود که جهت استفاده از خدمات سازمان بهزیستی به گروه تشخیص معلولیت سازمان بهزیستی تهران در سه ماه سوم سال 1400 مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از این زنان بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس، به طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش جایگزین گردیدند. گروه مداخله روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005، DTS) و پرسشنامه ادراک درد ملزاک (1975، MGPQ) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اثر اصلی گروه برای (05/0> P، 05/54F=) ادراک درد و (05/0> P، 9/44F=) برای تحمل پریشانی معنادار است؛ در متغیر ادارک درد اثر اصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (05/0> P، 2/54F=) و متغیر تحمل پریشانی (05/0> P، 3/45F=) معنادار است و ماندگار است. نتیجه گیری می شود که روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر ادراک درد و تحمل پریشانی اثربخش بوده است.
۲۳.

اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر تحمل آشفتگی و ابعاد فراهیجانی منفی بیماران زن مبتلا به اختلال مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحمل آشفتگی درمان فعال سازی رفتاری فراهیجان منفی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۶۹
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر تحمل آشفتگی و ابعاد فراهیجانی منفی بیماران زن مبتلابه بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. این پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری بیماران زن مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس بود که جهت استفاده از خدمات سازمان بهزیستی به گروه تشخیص معلولیت سازمان بهزیستی تهران در سه ماه سوم سال 1400 مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از این زنان بود که به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش (هرگروه 15 نفر) قرارگرفتند. گروه مداخله درمان فعال سازی رفتاری را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها بااستفاده از مقیاس تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005)(DTS) و فراهیجان میتمانسگروبر و همکاران (2009)(MES) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اثراصلی گروه برای تحمل آشفتگی (741/ ، 4/95F=) و برای فراهیجان منفی (415/ ، 9/13F=) معنادار هستند؛ یعنی دو گروه ازنظر میانگین تحمل آشفتگی و فراهیجان منفی تفاوت معناداری وجود دارد. در متغیر تحمل آشفتگی اثر اصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (367/ ، 5/14F=) متفاوتند. در متغیر فراهیجان منفی نیز اثراصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (275/ ، 37/7F=) معنادار و با ماندگاری اثر گزارش شد (05/0>p)؛ اندازه اثر نیز نشان از تأثیر و 4/63 درصد مداخله برافزایش تحمل آشفتگی و کاهش فراهیجان منفی دارد. نتیجه گیری می شود این مداخله توانست تحمل آشفتگی را افزایش و فراهیجان منفی را کاهش دهد.
۲۴.

طراحی مدل خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خط مشی گذاری توانمندسازی ارتقای حرفه ای معلمان آموزش ضمن خدمت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۶۰
هدف: توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان از طریق آموزش های ضمن خدمت می تواند نقش موثری در بهبود کیفیت آموزش آنان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی مدل خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت بود.روش شناسی: در یک مطالعه کاربردی از نوع کیفی، پژوهش حاضر بر روی 10 نفر از اساتید و خبرگان حوزه های مدیریت آموزش و آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی که طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در فصل های فروردین تا شهریور 1401 انجام و روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 92/0 به دست آمد. داده های حاصل از اجرای مصاحبه نیمه ساختاریافته با روش تحلیل محتوا طبق نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت دارای 174 شاخص، 31 مولفه در شش زمینه شرایط علّی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله ای، راهبردها و پیامدها بود. در این پژوهش شرایط علّی شامل 13 شاخص و 3 مولفه نیازهای اجتماعی، تغییر در نیازهای آموزشی و ایجاد نیاز فردی در معلمان، پدیده محوری شامل 11 شاخص و 3 مولفه آموزش علمی و عملی، حل کننده مشکلات و ارزش آفرین، شرایط زمینه ای شامل 18 شاخص و 5 مولفه اجرای درست دوره ها، غنای محتوای دوره ها، محیط شایسته، برنامه ریزی درست و ذهنیت معلمان، شرایط مداخله ای شامل 59 شاخص و 6 مولفه مدیران غیرمتعهد و غیرمتخصص، ارزیابی عملکرد نادرست، نیازسنجی نادرست، عدم کیفیت تدریس دوره، روش های آموزش غیرمرسوم و ضعف سیستم انگیزشی، راهبردها شامل 46 شاخص و 10 مولفه الگوبرداری موفق، بهبود محتوای دوره ها، برنامه ریزی منطقه محور، نیازسنجی دقیق و علمی دوره ها، رفع موانع فردی معلمان، تغییر در سیستم های آموزشی، بهبود شرایط فیزیکی، به کارگیری مدرسین مجرب و متخصص، فراهم آوردن بسترهای انگیزشی و نظام ارزیابی مناسب و پیامدها شامل 27 شاخص و 4 مولفه پیامدهای اجتماعی، بهبود عملکرد آموزشی معلمان، بهزیستی شغلی معلمان و پیامدهای روانی معلمان بود. در نهایت، مدل داده بنیاد خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: مدل خط مشی گذاری داده بنیاد طراحی شده به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش برای طراحی برنامه هایی جهت بهبود و توانمندسازی حرفه ای معلمان از طریق آموزش های ضمن خدمت مورد بهره برداری قرار گیرد
۲۵.

طراحی مدل افزایش عدالت سازمانی با رویکرد ارزش های فرهنگی اخلاقی در کارکنان آموزش وپرورش مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عدالت سازمانی ارزش های فرهنگی اخلاقی کارکنان آموزش وپرورش مشهد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۴۶
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل افزایش عدالت سازمانی با رویکرد ارزش های فرهنگی اخلاقی در کارکنان آموزش وپرورش انجام شد.روش شناسی: این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان مدیران و معاونان نواحی هفت گانه آموزش و پرورش شهرمشهد و دربخش کمی کارکنان آموزش و پرورش نواحی هفت گانه شهر مشهد درسال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش در بخش کیفی 30نفر بودند که طبق اصل اشباع نظری باروش نمونه گیری دردسترس انتخاب و دربخش کمی 257نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها با روش های فیش برداری، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند که روایی صوری و سازه تائید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ برای همه ابعاد بالاتراز 80/0بدست آمد. داده های بخش کیفی با روش دلفی و داده های بخش کمی با شاخص های آمار توصیفی و معادلات ساختاری درنرم افزارهای SPSS-26تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که عدالت سازمانی دارای 4 مؤلفه توزیعی (4زیرمقیاس)، رویه ای (3زیرمقیاس)، تعاملی (2زیرمقیاس) و زبانی (2زیرمقیاس) و ارزش های فرهنگی اخلاقی دارای چهار مؤلفه ارزش های فرهنگی (3زیرمقیاس)، رهبری اخلاقی (4زیرمقیاس)، اخلاق حرفه ای (3زیرمقیاس) و جو اخلاقی (2زیرمقیاس) بود. یافته های بخش کمی نشان داد که مؤلفه های هردو عامل تائید شد، زیرمقیاس ها و مؤلفه ها بر مدل افزایش عدالت سازمانی با رویکرد ارزش های فرهنگی اخلاقی اثر معناداری داشتند و مدل دارای شاخص های برازندگی مناسبی بود.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، مدل نهایی افزایش عدالت سازمانی بارویکرد ارزش های فرهنگی اخلاقی در کارکنان آموزش و پرورش طراحی شد که این مدل می تواند برای متخصصان آموزش و پرورش تلویحات کاربردی داشته باشد و ازآن جهت بهبود سازمان آموزش و پرورش بهره ببرند.
۲۶.

Designing the Policy Model of In-Service Training Suitable for the Professional Development of Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Policy-Making Empowerment Professional advancement In-service training Social needs teachers

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۴۱
Purpose: Teachers are one of the most important pillars of the education system and play a crucial role within it. Therefore, the present study aimed to design a model for policy-making on empowerment and professional advancement of teachers, focusing on in-service training. Methodology: This study was applied in terms of objective and mixed in terms of implementation method, i.e., qualitative and quantitative. In the qualitative section, the research population consisted of experts familiar with the research field, 10 of whom were selected using purposive sampling based on theoretical saturation and subjected to semi-structured interviews. Furthermore, in the quantitative section, the research population was teachers in the city of Neyshabur, 384 of whom were selected using random sampling according to the Krejcie and Morgan table and responded to a researcher-made questionnaire. In this study, qualitative data were analyzed using thematic analysis based on grounded theory in MAXQDA software, and quantitative data were analyzed using exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and Smart PLS software. Findings: Qualitative findings indicated that causal conditions included three themes: social needs, changes in educational needs, and the creation of individual needs in teachers; the central phenomenon included three themes: value creation, problem solving, and scientific and practical training; contextual conditions included five themes: proper course implementation, course content richness, a suitable environment, proper planning, and teachers' mindset; intervening conditions included six themes: uncommitted and inexpert managers, improper performance evaluation, improper needs assessment, lack of teaching quality in courses, unconventional teaching methods, and a weak motivational system; strategies included ten themes: successful modeling, course content improvement, region-focused planning, accurate and scientific needs assessment of courses, removing teachers' individual barriers, changes in educational systems, improvement of physical conditions, employing experienced and expert instructors, providing motivational frameworks, and a suitable evaluation system; and outcomes included four themes: social outcomes, improvement in teachers' educational performance, job well-being of teachers, and psychological outcomes of teachers. Quantitative findings showed that the factor loading of all themes (except for 6 themes) was above 0.60, and the Cronbach's alpha and composite reliability of all of them were above 0.70. Additionally, the model for policy-making on empowerment and professional advancement of teachers, with emphasis on in-service training, had a suitable fit, and the effect of causal conditions on the central phenomenon, the effect of the central phenomenon, contextual conditions, and intervening conditions on strategies, and the effect of strategies on outcomes were significant (P<0.05). Conclusion: The designed model for policy-making on empowerment and professional advancement of teachers, focusing on in-service training, can assist planners in the education system to empower and advance teachers professionally through in-service training.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان