حسین اصغری ثانی

حسین اصغری ثانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

نظریه های توسعه در آمریکای لاتین پس از جنگ سرد

کلیدواژه‌ها: توسعه جهانی شدن اقتصاد آمریکای لاتین جنگ سرد مکتب وابستگی مکتب نوسازی اجماع پساواشینگتنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی توسعه و مسایل سیاسی اجتماعی مربوط به شمال و جنوب نظریه های توسعه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای منطقه آمریکای لاتین
تعداد بازدید : ۲۴۰۵ تعداد دانلود : ۱۹۵۹
با مطرح شدن نظریة نوسازی به منزلة پارادایم مسلط توسعه در دهة 1950، تمامی رویکردها به توسعه به نوعی ملهم از این پارادایم به شمار می رفتند. در دهة 1960 میلادی، ظهور مکتب وابستگی که واکنشی به دیدگاه های مکتب نوسازی بود، سبب زیر سؤال رفتن اصول این مکتب شد. ریشة مکتب وابستگی در اندیشه های اندیشمندان کشورهای آمریکای لاتین قرار داشت و گرایشی مارکسیستی به توسعه در دورة جنگ سرد مطرح شد. اما با پایان یافتن جنگ سرد و تغییراتی که به موازات آن در ساختار نظام بین الملل ایجاد شد، دیدگاه های مارکسیستی از جمله مکتب وابستگی به توسعه، به دلیل عدم توفیق در دستیابی به وعده های خویش با انتقاد همراه شد. در این راستا کشورهای آمریکای لاتین با توجه به تحولات رخ داده در ساختار و شرایط نظام بین الملل، نه تنها از دیدگاه های مکتب وابستگی پیروی نکردند، بلکه با برقراری روابط مناسب با کشورهای پیشرفته زمینه و شرایط توسعه و پیشرفت خویش را فراهم کردند. نوشتار حاضر تلاش دارد تا با رویکردی تحلیلی، به دیدگاه های رایج درخصوص توسعه در دورة جنگ سرد بپردازد و با ارزیابی دیدگاه های مزبور، رویکردهای توسعه و رشد در آمریکای لاتین را در دوران پس از جنگ سرد بررسی کند. به نظر می رسد کشورهای آمریکای لاتین با بهره گیری از فرایند جهانی شدن اقتصاد و رویکردهای مختلف ساختارگرا و نهادگرای ملهم از این فرایند، در حرکت به سمت رشد و توسعه ای متوازن تلاش کرده اند.
۲.

نقش عوامل نرم افزاری در تحول منزلت ملی قطر (2011-1995)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست خارجی قدرت نرم قطر میانجی گری منزلت ملی شبکه الجزیره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۱ تعداد دانلود : ۹۵۳
منزلت ملی یک کشور، تابع قدرت ملی و تصویری است که یک کشور از خود، برای افکار عمومی جهان می سازند. این تصویر می تواند تابعی از قدرت سخت افزاری باشد و در دامنه ای از قدرت کوچک تا قدرت بزرگ نظامی جای گیرد و یا تابعی از قدرت نرم افزاری باشد و به عنوان یک برند مطرح گردد. قدرت سخت افزاری تا قبل از جنگ سرد، نقش قابل توجهی در مناسبات بین المللی داشت. همزمان با پایان جنگ سرد (1991)، تحولات تکنولوژیک و انقلاب در عرصه ارتباطات و اطلاعات و همچنین شتاب گرفتن فرآیند جهانی شدن و تحولات در حوزه دیپلماسی و سیاست بین الملل در قرن بیست و یکم، باعث شد تا عناصر جدیدی مانند: شبکه های ماهواره ای، ورزش، فرهنگ، تکنولوژی، گردشگری، اینترنت... در روابط بین الملل مطرح شود که تحولی در منابع ساخت قدرت به وجود آورد. ظهور این عناصر جدید، باعث تعریف جدیدی از قدرت شد که اصطلاحاً «قدرت نرم» نامیده شد. قدرت نرم بیشترازآنکه ابزاری برای قدرت های بزرگ باشد؛ به مؤلفه ای مهم در سیاست کشورهای متوسط و کوچک قرارگرفت تا با استفاده از آن آسیب پذیری خود را در برابر عوامل داخلی و خارجی کمتر کنند. دراین میان، قطر به عنوان یک کشور کوچک و آسیب پذیر با تکیه بر حمایت های خارجی و استفاده از منابع نرم افزاری چون رسانه، ورزش، اقتصاد، فرهنگ و آموزش و گردشگری ... توانست منزلت ملی خود را در نظام بین الملل تا حدودی ارتقا ببخشد و از این راه امنیت ملی خود را تامین کند.
۳.

کارویژه دیپلماسی عمومی در تغییر وجهه بین المللی چین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چین دیپلماسی عمومی برندسازی تصویرسازی افکار عمومی وجهه بین المللی هویت فرهنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۱ تعداد دانلود : ۳۸۱
ارائه تصویری مطلوب از کشور و کسب وجهه و حیثیت بین المللی، از خواسته های مهم دولت ها در عرصه بین الملل و راهکاری مفید در جهت پیشبرد اهداف دیپلماسی آن ها، به حساب می آید. مقامات دولتی در کشورهای مختلف در پی آنند تا ضمن ارتقای ابعاد مثبت وجهه بین المللی شان، به تثبیت موقعیت جهانی خود نیز بپردازند. رشد چشم گیر و خیزش ناگهانی اقتصاد چین از یک طرف باعث افزایش قدرت ملی آن و از طرف دیگر باعث تقویت «چین هراسی» و ارائه تصویری تهدیدآمیز از چین، از سوی قدرت های جهانی شد. درمقابل چینی ها، برای مقابله با تئوری تهدید و خنثی سازی موج «چین هراسی»، سعی نمودند با بهره گیری از «دیپلماسی عمومی» تصویری صلح آمیز و همکاری طلب از کشور خود ارائه دهند. حال نویسندگان قصد دارند با روش تحلیل کیفی داده ها در چهارچوب دیپلماسی عمومی و تصویرسازی به این پرسش پاسخ گویند که: «دیپلماسی عمومی» چگونه به تغییر تصویر منفی چین در نزد افکار عمومی جهان کمک کرد؟؛ به نظر می رسد که این کشور با تمرکز و برندسازی در حوزه های فرهنگی، آموزشی و گردشگری، توانسته یک تصویر خوب از خود را جایگزین تصویر منفی ای کند که توسط رقبایش به افکار عمومی خارجی ارائه شده است.
۴.

وضعیت سین کیانگ و روابط چین و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وضعیت سین کیانگ اویغورها ترکیه چین سیاست خارجی دیاسپورای اویغور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۱۴۷
منطقه خودمختار سین کیانگ از دوران سلسله هان، برای حاکمان چینی درحکم یک معمای پیچیده عمل کرده و مردم آن در حوزه های فرهنگی، مذهبی، قومی و... متفاوت بوده اند. افزون براین، ویژگی های جغرافیایی و وجود یک منطقه مرزی از عوامل دیگری است که کنترل چین بر این منطقه را به چالش کشیده است. با شروع سال 1949، چین با جدایی طلبی اویغورها و استقلال ترکستان شرقی، به عنوان یک معضل داخلی، روبه رو شد. از اوایل دهه 1990، چین، جنبه های بین المللی این معضل را به رسمیت شناخت و مجبور به مقابله با تجلی های خارجی آن شد. این سیاست جدید، روابط چین با ترکیه را که افزون بر پیوندهای تاریخی، زبانی، مذهبی و فرهنگی با اویغورهای مسلمان، به لحاظ ایدئولوژیکی هم از ملی گرایی اویغور الهام گرفته و جایگاه مناسبی برای پناهندگان اویغور است، تحت تأثیر قرار داد؛ بنابراین، نگارندگان قصد دارند به این پرسش پاسخ دهند که «وضعیت سین کیانگ چه تأثیری بر روابط چین و ترکیه داشته است؟» به نظر می رسد، کیفیت و کمیت روابط چین و ترکیه پیش از دهه 1990، با تأثیرپذیری از دگرگونی های سین کیانگ، در وضعیت نامطلوبی بوده و تحولات سین کیانگ پس از دهه 1990، تحت تأثیر روابط اقتصادی، نظامی، و سیاسی بین دو کشور، به زیان اویغورها مدیریت شده است.
۵.

برند صلح در دیپلماسی عمومی نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نروژ سیاست خارجی دیپلماسی صلح برندسازی ملت صلح سازی صلح بانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵ تعداد دانلود : ۲۶۷
گسترش صلح، به عنوان هویت ملی، برجسته ترین ویژگی سیاست خارجیِ پساجنگ سردِ کشور کوچک نروژ است. نام آوری الگوی نروژی صلح در نظام بین الملل، با وجود محدودیت های ژئوپلیتیکی، مسئله اصلی این نوشتار است؛ ازاین رو، نگارندگان تلاش کرده اند با استفاده از سامانه نظری برندسازی ملت، نشان دهند که چگونه با وجود بازیگران بزرگ و قدرتمند، دیپلماسی صلح به برندینگ سیاست خارجی نروژ تبدیل شده است. تحلیل کیفی داده ها، بر دو پایه تبیین تاریخی و علی استوار بوده و انگاره نوشتار این است که برند فراملی نروژی ها، نتیجه تمرکز منابع بر مزیت های فرهنگی تاریخی صلح سازی/ صلح بانی است.
۶.

پیوند باستان شناسی با امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باستان شناسی امنیت ملی ناسیونالیسم همبستگی ملی هویت ملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۸۳
باستان شناسی، فن و دانش بازشناسی فرهنگ و تمدن های گذشته بشری با استفاده از مطالعه داده های مادی برجای مانده از گذشته است که در کاوش های علمی تپه ها و محوطه های پیش از تاریخ (تاریخی) یا در بررسی های میدانی کشف می شوند. امنیت ملی نیز توانایی یک ملت برای حفاظت از ارزش های داخلی (تمامیت ارضی،  قدرت نظامی،  نظام سیاسی، بافتار فرهنگی، ساختار اقتصادی، همبستگی ملی)  در برابر تهدیدات خارجی محسوب می شود و زمانی پایدار می شود که همه عناصر شکل دهنده امنیت به شکلی به هم پیوسته و در جهت منافع ملی رشد کنند. مسئله نوشتار حاضر نقش باستان شناسی در تقویت امنیت ملی است. از این رو نگارندگان با ارائه یک مدل مفهومی کوشش کرده اند  نشان دهند که باستان شناسی از طریق کشف عناصر و مؤلفه های تمدن باستانی و تاریخی یک ملت، از رهگذر تحکیم هویت ملی، ملی گرایی و همبستگی ملی، منجر به تقویت امنیت ملی می شود.
۷.

دیپلماسی نروژیِ «نبرد در میدان صلح»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۱۱
ریزکشور نروژ، در دیپلماسی صلح نامبردار شده و بر خلاف نظریه های سنتِی روابط بین الملل (توجه به سخت افزارِ قدرت و اهمیت یافتنِ کشورها/قدرت های بزرگ) توانسته است با تمرکز بر قدرت نرم نهفته در مزیت های نسبی، برندی فراملی و تصویری ارزشمند از یک میانجی قابل احترام در منازعات داخلی و بین المللی خلق کند. شهرت جهانی و برندِ فراملیِ نروژ، چهره ای از یک کشور کوچک آفریده که نظریه های جاافتاده ی روابط بین الملل را به چالش کشانده است. پرسش نوشتار، شهرت نروژ در دیپلماسی صلح است. زین سبب، نگارندگان با بهره گیری از چارچوب نظریِ برندسازی ملی، کوشش کردند تا نشان دهند که چگونه نروژ (با وجود موقعیتِ حاشیه ای و منابعِ کم) توانسته است در درگیری های بین المللی، از کشور خود، چهره ای پذیرفتنی و هوادارِ صلح (صُلح سازی/صُلح بانی) نشان دهد؛ کاری که بسیاری از کشورهای بزرگ با منابعِ فراوان، نتوانسته اند. به نظر می رسد برند فراملی نروژ در دیپلماسی صلح دستامدِ تمرکز بر مزیت های فرهنگیِ نهفته در ساختارِ دولت ملتِ نروژ بوده است. یافته های نوشتار نشان می دهد که نهادسازی، حمایت های قانونی/مالی از صلح سازی/صلح بانی، میانجیگری در منازعات داخلی و بین المللی متعدد و ادبیات غنی صلح نروژی، تاییدکننده ی انگاره ی پژوهش است.
۸.

ژنوم های ژئوپلیتیکِ تاثیرگذار بر کُدهای رفتاری در سیاست خارجی ایران و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۰
ژنوم ژئوپلیتیک به مثابه نقشه ژنتیک جغرافیایی سیاست و برخاسته از جغرافیای یک کشور، سیاست خارجی کشورها را تحت تأثیر قرار می دهد. ایران با دارابودن پانزده کشور همسایه به عنوان منطقه ای ژئواستراتژیک، موقعیت برجسته ای دارد. شناخت دیدگاه های ژئوپلیتیک برآمده از ژنوم های ژئوپلیتیک همسایگان و شناسایی کدهای ژئوپلیتیکِ کشورهای هدف، می تواند نقش مؤثری در اتخاذ سیاست خارجی همراستا با وزن ژئوپلیتیک ایران ایفا کند. نگارندگان، با بهره گیری از روش مقایسه ای و با تأکید بر تحلیل کدها و ژنوم های ژئوپلیتیک موجود در جغرافیای سیاسی ایران و روسیه کوشش کرده اند در قالب مدلِ تقابل کد/ ژنوم ها، پیامدهای این تقابل و تأثیر را بر سیاست خارجی دو کشور تبیین کنند. یافته راهبردی مقاله این است که ایران در پرتوِ اصلاحِ رفتار خود در نظام بین الملل، می تواند روسیه را در موقعیتِ ضعف قرار دهد؛ ولی، روس ها با بهره گیری از رفتار ایران نسبت به نظام بین الملل، توانسته اند مانع استفاده ایران از قوت های ژئوپلیتیکِ خود و پوشاندنِ ضعف در کدهای ژئوپلیتیک روسیه، گردند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان