پژوهش فروید با عنوان «شگرف» زیر عنوان ادبیات روان کاوانه مطرح می شود. این مقاله، دو اثر از ادبیات کهن فارسی را از دیدگاه گونه ادبی وهمناک بررسی می کند: گنبد سیاه از نظامی گنجوی که متنی شگفت است و حکایتی از فرج بعد از شدت (از تنوخی) که متنی شگرف است. این آثار زیر مجموعه نوع ادبی دیگری اند که وهمناک/ فانتاستیک نام دارد و در آن ترس و تردید خواننده شرط اول محسوب می شود: بسته به این که خواننده حوادث داستان را به علل طبیعی نسبت دهد یا فراطبیعی، داستان به ترتیب زیر عناوین شگرف و شگفت قرار می گیرد. روایت فرج بعد از شدت، به محرمات و ممنوعیت های حاکم بر جامعه می پردازد. دختر قاضی شهر با عمل نباشی، ممنوعیتی را نقض می کند و علیه پدر و جامعه که زنانگی او را فراموش کرده اند، شورش می کند .
این مقاله، قرآن را به منزله متنی ادبی بررسی می کند. ابتدا به (عدم) جواز ترجمه قرآن اشاره و دیدگاه های مخالفان و موافقان بررسی می شود. آن گاه پیشینه مطالعه قرآن از منظر متنی ادبی مطرح شده و از ترجمه متون ادبی و روشهای حاکم بر آن به اختصار ذکر به میان می آید. در آخر، ترجمه های گوناگون فارسی و انگلیسی مولفه های زبانی (عمدتا آوایی و واج شناختی) و بلاغی قرآن به لحاظ ترجمه (نا) پذیری مطالعه می شود. برخی از این مولفه ها عبارتند از: همگونی آوایی؛ جفتهای کمینه مانند موسیقی کلمات و بازیهای کلامی و موسیقی آیات در قالب قافیه، وزن و سجع. در پایان این نتیجه حاصل می آید که ظرافتهای زبانی و بلاغی قرآن اگر نه تماما ترجمه ناپذیر، که سخت ترجمه پذیر است.
"این مقاله، سنخ شناسی و وجوه تمایز قصص قرآنی و واژگان مرتبط با آن، مانند خبر و حدیث را از برخی ژانرهای روایی از قبیل افسانه، اسطوره و گزارش های تاریخی بررسی و تحلیل می کند. بر این اساس ابتدا به لزوم تبارشناسی این ژانرها اشاره می شود و سپس، تبار واژگان اصلی مرتبط با واژه قصص قرآنی در پرتو اشاره به آیات و منابع معتبر بررسی می شود. همچنین نویسنده در ادامه، به سنخ شناسی وجوه تمایز قصص قرآنی از افسانه، اسطوره، قصه عامیانه و گزارش های تاریخی می پردازد. با این توجه انواع قصص قرآنی گرچه در نقل داستان و در داستان پردازی ممکن است با این گونه ژانرهای روایی مرز مشترک جزیی پیدا کنند، یک نکته مسلم است و آن اینکه این داستان ها از هر سنخی باشند، از جانب خداوند بر قلب پیامبر وحی شده است، پس امکان ناراست و خرافی بودن آنها به تمامی منتفی است.
"