بختیار ترتیبیان

بختیار ترتیبیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۳ مورد.
۲۱.

تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط (W-WJMIEP-R) بر سطوح سرمی ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات هوازی ویتامین D هورمون پاراتیروئید کلسیم فسفر زنان یائسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۰
مقدمه و هدف: پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود. روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p ) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0<P )، درحالیکه سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید افزایش معناداری داشت (05/0≥p ). بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تأثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالاً ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
۲۲.

ارزیابی سطوح فعالیت بدنی با استفاده از هزینه انرژی روزانه در پسران 8 تا 16 سال مدارس منطقه شمال غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پسران پرسش نامه هزینه انرژی روزانه روائی سنجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۵ تعداد دانلود : ۷۹۳
هدف پژوهش حاضر ارزیابی سطوح فعالیت بدنی با استفاده از هزینه انرژی روزانه در پسران 8 تا 16 سال مدارس منطقه شمال غرب کشور بود. در این پژوهش تعداد 2787 نفر از دانش آموزان 8 تا 16 سال مدارس منطقه شمال غرب کشور شرکت کردند. قد (سانتی-متر)، وزن (کیلوگرم)، درصد چربی (%)، شاخص توده بدن (کیلوگرم/ مترمربع) و هزینه انرژی روزانه (کیلو ژول/ کیلوگرم وزن بدن/ روز) با استفاده از پرسش نامه ارزیابی سطوح فعالیت بدنی بر مبنای هزینه انرژی روزانه (QAPACE) اندازه گیری شدند. تکرارپذیری پرسش نامه با استفاده از روش آزمون– آزمون مجدد انجام گرفت. همچنین از آزمون های آماری تی همبسته برای مقایسه متغیرها در مراحل زمانی مختلف، همبستگی درون خوشه ای (ICC) و ضریب همبستگی پیرسون برای ارزیابی و همچنین تعیین روائی و تکرارپذیری اندازه گیری ها استفاده شد. ضریب همبستگی درون خوشه ای برای درصد چربی بدن در گروه های سنی 10-8، 13-11 و 16-14 سال به ترتیب برابر با 99/0، 99/0 و 99/0، برای هزینه انرژی روزانه در گروه های سنی 10-8، 13-11 و 16-14 سال به ترتیب برابر با 98/0، 98/0 و 99/0 و برای شاخص توده بدنی در گروه های سنی 10-8، 13-11 و 16- 14 سال به ترتیب برابر با 00/1، 00/1 و 00/1 بود. همچنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میزان متوسط هزینه انرژی روزانه با افزایش دامنه سنی تغییری محسوس دارد (05/0 P≤) به طوری که پسران با دامنه سنی10 – 8 سال فعال تر از پسران با دامنه سنی 13-11 و 16-14 سال بودند. به علاوه، در گروه های سنی 10-8، 13-11 و 16- 14سال، متوسط هزینه انرژی روزانه به ترتیب برابر 131، 4/120 و 85/121 کیلوژول در کیلوگرم وزن بدن در روز بود که از سطح متوسط نرم بین اللملی (در سطح 50 درصد به ترتیب 138، 124 و 136 کیلوژول در کیلوگرم وزن بدن در روز) پایین تر بود. در مجموع، نتایج طرح پژوهشی حاضر نشان می-دهد که دانش آموزان در هر سه گروه سنی، نسبت به مقادیر استاندارد هزینه انرژی روزانه از مقادیر پایین هزینه انرژی روزانه برخوردارند و پرسش نامه استفاده شده در پژوهش حاضر از تکرارپذیری مطلوب برای ارزیابی سطوح فعالیت بدنی با استفاده از هزینه انرژی روزانه در پسران 8 تا 16 سال مدارس منطقه شمال غرب کشور برخوردار می باشد.
۲۳.

تاثیر هشت هفته تمرینات جودو بر ایمنی هومورال جودوکاران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایمنی هومورال جودوکاران جوان تمرینات جودو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵۶ تعداد دانلود : ۳۲۲۲
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات جودو روی ایمنی هومورال جودوکاران جوان بوده است. بدین منظور، تعداد 24 نفر جودوکار سالم (سن 5/1± 41/ 21 سال، قد 61/3± 5/178 سانتی متر، وزن 67/7 ± 5/75 کیلوگرم) به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (12 نفر) و تجربی (12 نفر)، تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته، هفته ای چهار جلسه و هر جلسه به مدت دو ساعت تمرینات اختصاصی جودو را انجام دادند، اما آزمودنی های گروه کنترل در طول این مدت هیچ نوع فعالیت بدنی را انجام ندادند. به منظور بررسی سطوح ایمونوگلوبولین های سرم (IgG, IgA, IgM)، در سه نوبت قبل از تمرینات جودو (11)، پس از پایان تمرینات جودو (12) و پس از پایان یک هفته دوره بازیافت (13)، نمونه گیری خونی انجام گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش مدل خطی و t همبسته در سطح معنی داری (05/0 p<) استفاده شد. نتایج نشان داده است که در جودوکاران گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان تمرینات جودو (12)، غلظت IgG سرم به طور معنی داری افزایش یافت (001/0= P)، در حالی که غلظت های IgA و IgM سرم کاهش معنی داری داشتند (001/0= P)، اما در پایان دوره بازیافت (13)، غلظت ایمونوگلوبولین های سرم به طور معنی داری به مقادیر پایه برگشت کردند (001/0= P). در مجموع، این یافته ها نشان می دهند که تمرینات جودو موجب ایجاد تغییراتی در دستگاه ایمنی هومورال جودوکاران جوان می شود که آن احتمالاً می تواند به دلیل شدت، مدت و نوع تمرینات جودو، تغییرات ترکیب بدن و تبادلات پروتئین های پلاسمایی باشد. همچنین این تغییرات می تواند پیش آگاهی مناسبی برای مربیان و جودوکاران جوان در تدوین برنامه های تمرینی بر پایه دستگاه ایمنی باشد.
۲۴.

بررسی ارتباط بین شاخص های فعالیت بدنی و علائم یائسگی در زنان یائسه فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان یائسه شاخص کاپرمن شاخص فعالیت بدنی وازوموتور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲۴ تعداد دانلود : ۹۲۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین شاخص های فعالیت بدنی و علائم یائسگی در زنان یائسه فعال بوده است. بدین منظور، تعداد 70 نفر زن یائسه فعال با میانگین سنی 4±54 سال، قد 33/3 ± 36/159 سانتی متر، و وزن 74/9 ± 73 کیلوگرم به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها، پرسشنامه شاخص فعالیت بدنی شارکی را به منظور سنجش شاخص های فعالیت بدنی (شدت، مدت، تکرار) و پرسشنامه سنجش علائم یائسگی (شاخص کاپرمن) را به منظور سنجش علائم یائسگی در سه حیطه وازوموتور، روانی و حرکتی تکمیل کردند. داده های به دست آمده از پرسشنامه ها از طریق روش آماری ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ارتباط معنی دار معکوسی بین شاخص های فعالیت بدنی (تکرار، مدت، شدت) با علائم یائسگی وازوموتور (به ترتیب، 606/0- = r، 702/0- = r، 537/0- = r، و001/0 = p)، روانی (به ترتیب، 523/0- = r، 540/0- = r، 307/0- = r، و 001/0 =p)، حرکتی ( به ترتیب، 501/0- = r، 389/0- = r، و 001/0 = p)، و شاخص کاپرمن (به ترتیب، 684/0- = r، 744/0- = r، 512/0- = r، و 001/0 = p) وجود دارد. همچنین درمورد ارتباط شدت فعالیت بدنی با علائم حرکتی همبستگی معنی داری مشاهده نشد (205/0- = r، و 089/0 = (p. در مجموع، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که انجام فعالیت بدنی با شدت، تکرار و مدت بالا می تواند علائم یائسگی را کاهش دهد و از اختلالات آن پیشگیری نماید.
۲۵.

تاثیر مصرف امگا 3 و شرکت در فعالیت های هوازی روی هورمون های تنظیم کننده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلسیتونین کلسیم یونیزه پاراتورمون امگا3 زنان یائسه غیر ورزشکار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۰۴۵
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر مصرف امگا3 و شرکت در فعالیت های هوازی روی هورمون های تنظیم کننده سوخت و ساز کلسیم در زنان یائسه غیرورزشکار بود. به همین منظور 40 زن یائسه غیرورزشکار داوطلب سالم با میانگین سن 53/3?72/57 سال، قد 24/9?75/157 سانتیمتر، وزن 76/12?08/58 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 73/3?78/23 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 68/4?18/23 انتخاب و به طور تصادفی در طرح دوسوکور به چهار گروه 10 نفری مکمل و فعالیت، فعالیت، مکمل و گروه کنترل تقسیم شدند.آزمودنی ها در گروه مکمل و فعالیت و گروه فعالیت، 3 جلسه در هفته و به مدت 16 هفته در دامنه شدت فعالیت 50 تا 60 درصد ضربان قلب بیشینه در برنامه تمرینات هوازی شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد تا در گروه مکمل و فعالیت و گروه مکمل روزانه هزار میلی گرم امگا3 (Viva Omega – 3 Fish Oil ساخت کشور کانادا) به مدت 16 هفته مصرف کنند. در حالت پایه و در انتهای 16 هفته برنامه تمرینات هوازی، نمونه های خونی جمع آوری و سطوح کلسیم یونیزه، کلسیتونین (با روش رادیو ایمونواسی) و پاراتومون (با روش کمی لومینومینسنت) اندازه گیری شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مصرف روزانه یک گرم امگا3، طی 16 هفته تمرینات هوازی، سطوح کلسیتونین (001/0=P) و پاراتورمون (001/0=P) را به طور معنی داری تحت تاثیر قرار داد ولی تاثیر معنی داری روی کلسیم یونیزه (619/0=P) نداشت.در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که مصرف امگا3 و شرکت منظم در تمرینات هوازی، تغییرات معنی داری را روی سطوح سرمی کلسیتونین و پاراتورمون زنان یائسه غیرورزشکار به وجود می آورد، این تغییرات ممکن است به حفظ، افزایش سلامتی، استحکام و توده سازی استخوان کمک کند. این در حالی است که این نوع یافته ها تاکنون گزارش نشده است.
۲۶.

ارتباط تغییرات هورمون کورتیزول و متابولیت های پلاسما در دوندگان مرد جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کورتیزول سرم آزمون بالک اسید لاکتیک کراتینین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸۰ تعداد دانلود : ۹۰۴
هدف از تحقیق حاضر، بررسی ارتباط تغییرات هورمون کورتیزول و متابولیت های پلاسما در دوندگان مرد جوان است. به این منظور 16 دونده مرد جوان داوطلب با میانگین سنی 2 ± 8/21 سال، قد 26/5 ± 175 سانتیمتر، وزن 21/2 ± 17/64 کیلوگرم در این تحقیق شرکت کردند. به منظور بررسی تغییرات کورتیزول و متابولیت های پلاسما، آزمودنی های تحقیق در آزمون هوازی بالک شرکت کردند. نمونه های خونی، قبل و بلافاصله و 3 ساعت پس از اتمام آزمون ورزشی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. نتایج پژوهش افزایش معنی داری را در غلظت های کورتیزول، اسید لاکتیک و کراتینین پلاسما نشان داد (001/0 = P). هم چنین بین کورتیزول و اسید لاکتیک سرم بلافاصله پس از فعالیت بدنی شدید ارتباط مثبت معنی داری مشاهده شد (001/0 = P و 62/0 = r). در حالی که چنین ارتباط معنی داری بین کورتیزول و اسید لاکتیک سرم پس از 3 ساعت از فعالیت ورزشی وجود نداشت (005 P>). به علاوه هیچ ارتباط معنی داری بین کورتیزول و کراتینین سرم، بلافاصله و 3 ساعت پس از فعالیت ورزشی مشاهده نشد (05/0P>). در مجموع، یافته های تحقیق حاضر نشان داد که افزایش کورتیزول و متابولیت های پلاسما شاید ناشی از شدت فعالیت بدنی و هم چنین وجود ارتباط مثبت معنی دار بین تغییرات هورمون کورتیزول و اسیدلاکتیک سرم متعاقب آزمون میدانی بالک، نشان دهنده کارایی مطلوب این آزمون در ایجاد تغییرات سوخت و ساز و اهمیت بررسی هورمون کورتیزول و متابولیت های پلاسما در دوندگان جوان است.
۲۸.

تاثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر اجزای C3 ، C4 سیستم کمپلمان کاراته کاران حرفه ای جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیستم کمپلمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۴
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر برخی پروتئین های التهابی (موافق با التهاب) فاز حاد، اجزای C3 ، C4 سیستم کمپلمان کاراته کا ران حرفه ای جوان بود که برای شکرت در مسابقات بین المللی جام فجر انتخاب شده بودند. بدین منظور 10 کاراته کار پسر دعوت شده به اردو با میانگین وزن 5 ±68 کیلوگرم، سن 2 ±8/20 سال، قد 4 ±175سانتیمتر و درصد چربی 2 ±6/7 به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. نمونه های خون از هر آزمودنی در 3 نوبت، 24 ساعت قبل از شروع اردو (T1)، پس از 3 هفته (T2) و پس از گذشت شش هفته (T3، اتمام دوره) گرفته شد و داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که غلظت C3 در هر سه مرحله (T1،T2،T3) در دامنه طبیعی قرار دارد. غلظت C3 در سه هفته اول (T2) کاهش پیدا کرد (56/2%) و در سه هفته پایانی (T3) به مقادیر اولیه بازگشت ، ولی این تغییرات معنی دار نبود (712/0 = P) . همچنین غلظت C4 قبل از شروع دوره در دامنه طبیعی قرار داشت، ولی پس از گذشت سه هفته افزایش (18%) معنی داری پیدا کرد (02/0 = P) و در پایان اردو به مقادیر طبیعی قبل از شروع دوره بازگشت . درمجموع نتایج تحقیق نشان داد که اردوی شش هفته ای آمادگی کاراته کاران جوان، تغییراتی در پارامترهایی از سیستم کمپلمان به وجود می آورد که این تغییرات با توجه به نوع و شدت تمرینات کاراته قابل پیگیری هستند و برای دستیابی به نتیجه کلی، به پژوهش های بیشتری نیاز است.
۲۹.

مقایسه سطوح 17 بتا استرادیول سرم و ارتباط آن با برخی عوامل خطرساز سرطان سینه در زنان یائسه ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرطان سینه بتا 17 استرادیول سرم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳۴ تعداد دانلود : ۹۵۵
هدف تحقیق حاضر، مقایسه سطوح 17 ? استرادیول سرم (از نشانگرهای سرطان سینه) و ارتباط آن با برخی عوامل خطرساز سرطان سینه در زنان ورزشکار و غیروزشکار یائسه است. بدین منظور 19 زن ورزشکار بدنساز (87/7 ±57/53 ساله) و 21 زن غیرورزشکار (17/5 ±61/56 ساله) یائسه شهرستان ارومیه در این پژوهش شرکت کردند. مقدار 17 بتا استرادیول سرم به وسیله روش الکتروکمی لومینسانس اندازه گیری شد. همه آزمودنی ها پرسشنامه ای شامل سن، سن قاعدگی، سن یائسگی، سن حاملگی و عدم حاملگی، سابقه فامیلی ابتلا به سرطان سینه، مصرف الکل و سیگار را پر کردند، همچنین شاخص توده بدنی و درصد چربی با دستگاه ترکیب بدنی اندازه گیری شد. از t تست مستقل و ضریب همبستگی پیرسون برای مقایسه و بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد. زنان ورزشکار غلظت استرادیول سرمی، شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به لگن کمتری نسبت به زنان غیرورزشکار داشتند، ولی این تفاوت ها معنی دار نبود (05/0 P<). تنها، درصد چربی بین دو گروه تفاوت معنی داری داشت (44/0 = P). بین وزن، سن، درصد چربی، نسبت دور کمر به لگن و شاخص توده بدنی با سطوح 17 بتا – استرادیول سرم آزمودنی هـا ارتباط معنی داری مشاهده نشد. سن بالا، منارک زودرس، یائسگی دیررس، اولین حاملگی در سنین بالا، مصرف الکل و سیگار در زنان ورزشکار کمتر از زنان غیرورزشکار بود. نتایج این بررسی نشان می دهد، با وجود اینکه جریان استرادیول داخلی پایین، منارک دیررس، یائسگی زودرس و درصد چربی کمتر در زنان ورزشکار نشان دهنده خطر کم ابتلا به سرطان سینه در آنهاست، ولی تفاوت غیرمعنی دار استرادیول سرم بین زنان ورزشکار و غیرورزشکار ممکن است ناشی از شدت و مدت نامنظم تمرینات در زنان ورزشکار باشد.
۳۰.

تاثیر چرخه شبانه روزی بر پاسخ سگمانST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران به آزمون زیربیشینه 195PWC(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Vo2max زمان روز آزمون توان هوازی بیشینه ECG سگمان ST

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۹ تعداد دانلود : ۹۷۲
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر چرخه شبانه روزی بر پاسخ سگمان ST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران به آزمون زیربیشینه 195PWC انجام گرفته است. در این تحقیق تعداد 13 نفر آزمودنی مرد با میانگین و انحراف معیار سن 3/2± 7/23 سال وزن 2/4± 69 کیلوگرم و قد 3/2±5/176 سانتی متر از میان دانشجویان دو سال آخر رشته تربیت بدنی شرکت کردند. در ساعت 8 صبح از آزمودنیها نمونههای الکتروکاردیوگرام وضعیت استراحت ECG) استراحت( گرفته شد. سپس آزمون 195 PWC به اجرا درآمد و بلافاصله پس از آن الکتروکاردیوگرام آزمودنیها ECG) صبح( گرفته شد. در ساعت 17 همان روز مجدداً آزمون 195 PWC به اجرا در آمد و پس از آن الکتروکاردیوگرام آزمودنیها ECG) عصر( ثبت شد. آزمون 195 PWC باعث تغییر معنی دار پاسخ سگمان ST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران در هر دو نوبت صبح و عصر نسبت به حالت استراحت شد اما تفاوت معنیداری بین میانگین اندازههای صبح و عصر مشاهده نشد (استراحت: 017/0± 053/0 صبح: 011/0± 023/0 عصر: 004/0± 000/0 میلی ولت 05/0P<). یافتههای تحقیق نشان میدهد هر چند که آزمون 195 PWC باعث کاهش معنیدار (از لحاظ آماری) ولتاژ سگمان ST میشود اما این کاهش از لحاظ پاتولوژیک معنیدار نیست (کمتر از 1/0 میلی ولت)؛ ضمن اینکه وقت روز (صبح یا عصر) روی پاسخ سگمان ST تاثیر نمیگذارد.
۳۱.

برآورد حداکثر نبض اکسیژن زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نبض اکسیژن زنان یائسه آزمون های عملکردی قلبی و عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۳ تعداد دانلود : ۷۶۶
نبض اکسیژن، به عنوان شاخص برآورد انتقال اکسیژن در دستگاه گردش خون به تازگی در تحقیقات بالینی و ورزشی مورد توجه قرار گرفته و اطلاعات زیادی از این شاخص ارزیابیکننده کارائی قلبی و عروقی ارائه نشده است. هدف پژوهش حاضر، برآورد حداکثر نبض اکسیژن در زنان یائسه بوده است. تعداد 33 زن یائسه سالم با میانگین سنی 66/2 ± 82/50 سال، قد 33/3 ± 36/159 سانتی متر و وزن 74/9 ± 73 کیلوگرم در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیهای تحقیق، آزمون میدانی پیاده روی یک مایل (راکپورت)، آزمون پله سایکونلفی، و آزمون دوی یک مایل را اجرا کردند، سپس با پروتکل مرجع جونز مقایسه شدند. مقادیر نبض اکسیژن به دنبال آزمون راکپورت( 55/1 ± 97/ 9 میلیلیتر در ضربه) و پله سایکونلفی(74/0 ± 77/5 میلیلیتر در ضربه ) تفاوت معنیداری را با شاخص (001/0 = p) نشان داد. با وجود این، اگرچه آزمون دوی یک مایل (15/1 ± 29/15 میلیلیتر بر ضربه) تفاوت معنیداری را با شاخص جونز (001/0= p) نشان داد، اما بسیار نزدیک به آن بود. نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد برآورد حداکثر نبض اکسیژن با آزمون ورزشی دوی یک مایل، واقع بینانهتر از آزمونهای راکپورت و پله سایکونلفی است، به گونهای که مقادیر حداکثر نبض اکسیژن حاصل ازاین آزمون، به مقادیر حداکثر نبض اکسیژن شاخص جونز بسیار نزدیک است.
۳۲.

اثر تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن، غلظت پلاسمایی و سلولهای خونی در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیبرینوژن سلولهای خونی تمرین مقاومتی چاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن و سلولهای خونی در دختران چاق بود. روش شناسی: تعداد 24 نفر ( میانگین سنی 30/2 ± 61/21 سال، قد 89/6 ± 159 سانتی متر، وزن 23/10± 68/80 کیلوگرم و شاخص توده بدن 34/3 ± 26/32 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی تمرینات مقاومتی، به مدت 8 هفته، هر هفته چهار جلسه با شدت 1RM70-60%، انجام دادند و به دنبال آن 10 روز بی تمرینی داشتند. قبل از شروع تمرینات، بعد از پایان دوره تمرین و دوره ی بی تمرینی از افراد دو گروه به منظور اندازه گیری فیبرینوژن و سلولهای خونی دختران چاق، خونگیری انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری در رابطه با تفاوت میانگین های غلظت فیبرینوژن (052/0=p)، تعداد پلاکتها (422/0=p)، گلبولهای سفید (775/0=p)، مقدار هموگلوبین (145/0=p) و اسمولالیته (451/0=p) بین دو گروه نشان داد که تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر این عوامل نداشت، اگرچه تفاوت معنی داری بین میانگین تعداد گلبولهای قرمز (005/0=p) و درصد هماتوکریت (036/0=p) خون دو گروه متعاقب تمرین مشاهده شد. همچنین قدرت عضلانی نیز متعاقب تمرین افزایش معنی داری (001/0=p) را نشان داد. بعد از 10 روز بی تمرینی، تفاوت معنی دار مشاهده شده پس از تمرین در قدرت (227/0=p)، تعداد گلبولهای قرمز(377/0=p) و درصد هماتوکریت (053/0=p) دیگر وجود نداشت . بحث و نتیجه گیری: درحالی که 8 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش قدرت عضلانی و همزمان کاهش تعداد گلبول های قرمز و درصد هماتوکریت می شود، اما تأثیری بر غلظت فیبرینوژن، تعداد پلاکتها وتعداد گلبولهای سفید ندارد. این نتایج بیان می کند، برای اثر بخش بودن تمرین مقاومتی بر غلظت فیبرینوژن و سایر سلولهای خونی احتمالا تمرین مقاومتی برای مدت زمان طولانی تر و با شدت بیشتر باید انجام شود.
۳۳.

ارتباط تغییرات هورمون کورتیزول و پروتئین های انتقال دهنده پلاسما متعاقب فعالیت بدنی شدید هوازی در دوندگان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کورتیزول سرم پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما آزمون بالک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳۶ تعداد دانلود : ۸۹۰
هدف تحقیق بررسی ارتباط تغییرات هورمون کورتیزول و پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما متعاقب فعالیت بدنی شدید هوازی در دوندگان جوان بود. 16 نفر دونده مرد جوان به صورت داوطلب با میانگین سنی2± 8/21 سال، قد 26/5 ± 175سانتی متر، وزن 21/2± 17/64 کیلو گرم، در این تحقیق شرکت نمودند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 3 ساعت پس از پایان فعالیت بدنی شدید هوازی (آزمون بالک) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیریهای مکرر و آزمون تعقیبی توکی و برای بررسی ارتباط بین متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بلافاصله پس از پایان فعالیت بدنی شدید هوازی، سطوح کورتیزول، آلبومین، گلوبولین و هموگلوبین سرم به طور معنی داری افزایش یافتند (05/0P< ) اما هماتوکریت سرم تغییر معنی داری نداشت. در پایان دوره بازیافت (3 ساعت پس از فعالیت بدنی) سطوح کورتیزول سرم به طور معنی داری به پایینتر از مقادیر اولیه کاهش یافت (05/0P< )، همچنین سطوح آلبومین و هموگلوبولین سرم به طور معنی داری به مقادیر اولیه برگشت نمودند (05/0P< ) در حالی که گلوبولین سرم در همان سطح افزایش یافته باقی ماند (05/0P> ). بین تغییرات کورتیزول سرم و پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما، بلافاصله و 3 ساعت پس از پایان فعالیت بدنی شدید هوازی ارتباط معناداری مشاهده نشد (05/0P> ). در مجموع، افزایش غلظت کورتیزول سرم و پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما در دوندگان جوان، احتمالاً به دلیل ویژگی نوع فعالیت بدنی، شدت فعالیت و انتقال مواد پلاسمایی باشد.
۳۴.

تاثیر مکمل ال کارنیتین بر IL-6 و CRP طی یک دوره تمرینات شنا در شناگران مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ال کارنیتین التهاب سایتوکین های التهابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۴ تعداد دانلود : ۱۲۴۶
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثیر مکمل ال کارنیتین بر سطوح ال کارنیتین آزاد، سایتوکین التهابی (6IL-)، و CRP متعاقب یک دوره تمرینات فزاینده شنا در دانشجویان پسر شناگر. بدین منظور 19 دانشجوی داوطلب شناگر دانشگاه ارومیه با میانگین سن 2/1±12/22 سال، وزن 2/7±1/72 کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی 1/3±2/50 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10نفر) و کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها مدت 6 هفته تمرینات فزاینده شنا (2000-3500 متر در روز، سه روز در هفته) انجام دادند؛ گروه تجربی (مکمل) روزانه 1000 میلی گرم مکمل ال کارنیتین خوراکی به مدت 6 هفته و گروه کنترل (دارونما) در مدت مشابه دارونما (نشاسته) مصرف کردند. نمونه های خونی به منظور بررسی سطوح ال کارنیتین آزاد، 6IL-، و CRP سرم قبل از شروع دوره و در پایان هفته ششم بعد از فعالیت جمع آوری شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده ها که با آزمون t مستقل و وابسته انجام گرفت، نشان داد در گروه مکمل در پایان هفته ششم غلظت ال کارنیتین آزاد سرم نسبت به سطوح اولیه 27 درصد افزایش (01/0P≤) یافت که در مقایسه با گروه دارونما معنادار بود (001/0P≤). در گروه مکمل غلظت 6IL- و CRP سرم در پایان دوره نسبت به مقادیر قبل از شروع تمرینات تغییرات معناداری نداشت، ولی در گروه دارونما افزایش معناداری مشاهده شد. افزایش غلظت 6IL- و CRP در پایان هفته ششم در گروه دارونما در مقایسه با گروه مکمل از لحاظ آماری معنادار بود (02/0P≤ و 001/0P≤). به نظر می رسد مصرف مکمل ال کارنیتین باعث کاهش پروتئین های التهابی 6IL- و CRP سرم در شناگران می شود. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که مکمل کارنیتین عملکرد سیستم ایمنی و ضد اکسایشی ورزشکاران را بهبود می بخشد.
۳۶.

تاثیر مصرف داروی ایندوماسین بر علائم بیوشیمیایی، عملکردی و ظاهری کوفتگی عضلانی تاخیری ناشی از انقباضات اکسنتریک در مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایندومتاسین کوفتگی عضلانی تاخیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴۶ تعداد دانلود : ۸۹۳
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر مصرف داروی ایندومتاسین بر نشانه های بیوشیمیایی، عملکردی و ظاهری کوفتگی عضلانی تاخیری متعاقب شرکت در برنامه تمرینات اکسنتریک بود. به این منظور 20 مرد داوطلب سالم و غیرورزشکار با میانگین سنی 9/6± 8/25 سال و درصد چربی 3/9 ± 9/15 درصد، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه دارو (10 = n) و دارونما (10=n) تقسیم شدند. در طرح دوسوکور آزمودنی ها 5 روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای آزمون برونگرا روزانه 75 میلی گرم داروی ایندومتاسین یا دارونما دریافت کردند. پدیده کوفتگی عضلانی با استفاده از حرکت پلانتار فلکشن کنترل شده در عضله درشت نی قدامی ایجاد شد. سطوح پروستو گلاندین های E2، درد ادراک شده، محیط ساق پا، زاویه پلانتار فلکشن و دورسی فلکشن قبل و بلافاصله بعد از برنامه تمرینی اکسنتریک اندازه گیری و در فواصل زمانی 24 و 48 ساعت تکرار شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مصرف داروی ایندومتاسین مانع افزایش سطوح پروستوگلاندین های E2، شدت درد ادراک شده، محیط دور ساق و کاهش دامنه حرکتی مفصل مچ پا نشد. با این حال، سطوح پروستاگلاندین های E2 در بازه زمانی 24 ساعت (001/0=P) و 48 ساعت (001/0=P) پس از برنامه تمرینی اکسنتریک کاهش یافت. شدت درد ادراک شده نیز در بازه زمانی 24 ساعت (001/0=P) و 48 ساعت (001/0=P) پس از برنامه تمرینی اکسنتریک کاهش یافت. شدت درد ادراک شده نیز در بازه زمانی 24 ساعت (001/0=P) و 48 ساعت (043/0=P) پس از برنامه تمرینی اکسنتریک کاهش یافت. همچنین داروی ایندومتاسین در بازه زمانی 48 ساعت (05/0P<) پس از تمرین تغییرات معنی داری در دامنه حرکتی مفصل مچ پا و اندازه محیط ساق پا به وجود آورد. در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در دوره بازگشت به حالت اولیه طولانی مدت که اغلب با کوفتگی عضلانی تاخیری همراه است، مصرف داروی ایندومتاسین ممکن است سودمند باشد.
۳۷.

تاثیر یک دوره اردوی آماده سازی بر پروتئین واکنشگرC – کاراته کاران حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: التهاب پروتئین واکنشگر C کاراته کاران حرفه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۵ تعداد دانلود : ۷۵۹
هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر یک دوره اردوی آماده سازی شش هفته ای بر پروتئین واکنشگر C – به عنوان یکی از پروتئین های التهابی فاز حاد کاراته کاران حرفه ای جوان انتخاب شده برای شرکت در مسابقات بین المللی جام فجر بوده است. 10 نفر کاراته کار پسر دعوت شده به اردو با وزن5±68 کیلوگرم سن 2±8/20 سال قد 4±175 سانتی متر و میزان چربی 2±6/7 درصد به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. تمرینات به مدت شش هفته و شش روز در هفته در قالب اردوی آماده سازی انجام گرفت. بدین صورت که در سه هفته اول شدت و مدت تمرین فزاینده بود و تمرینات با رعایت اصل اضافه بار و در دو نوبت صبح و بعد از ظهر انجام گرفت. شدت جلسات تمرینی در هفته های چهارم و پنجم ثابت بود و دو جلسه در روز اجرا شد اما در هفته ششم تعداد جلسات تمرینی به یک جلسه در روز کاهش پیدا کرد. نمونه های خون از هر آزمودنی در سه نوبت شامل 24 ساعت قبل از شروع اردو بعد از گذشت سه هفته و شش هفته گرفته شد. نمونه خونی اول به دنبال 12 ساعت ناشتایی و 48 ساعت بی تمرینی و نمونه های دوم و سوم در حالت ناشتا و تقریباً 18-17 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی جمع آوری شد. برای تعین میزان کمی CRP از روش الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که غلظت CRPدر هر سه مرحله 24ساعت قبل از شروع اردو بعد از گذشت سه و نیز شش هفته در دامنه طبیعی قرار داشت. در طی سه هفته اول CRP افزایش114 درصدی نسبت به مقادیر پایه داشته است که این افزایش معنی دار نبوده و در طی سه هفته پایانی نیز به مقادیر اولیه بازگشت کرده است. بهطور کلی با توجه به نتایج تحقیق حاضر میتوان گفت که شش هفته تمرینات آماده سازی باعث پاسخ ملایم فاز حاد در کارته کاران حرفه ای می شود و تغییرات سطوح CRP در طی این مدت حاکی از آن است که شدت التهابات در این ورزشکاران خفیف بوده است.
۳۸.

پاسخ مزمن حجم ها و ظرفیت های ریوی به کورتیزول سرم در کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کورتیزول سرم حجم ها و ظرفیت های ریوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۱۶۴
هدف از تحقیق حاضر، بررسی پاسخ درازمدت حجم ها و ظرفیت های ریوی به غلظت های سرمی کورتیزول در کشتی گیران جوان بود. در این پژوهش، 24 کشتی گیر آماتور جوان و داوطلب سالم با میانگین سن 8/0± 9/23 سال، قد 7/5 ± 64/180، وزن 3/7 ± 3/76 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 5/8 ± 4/23 شرکت داشتند. آزمودنی های تحقیق، تمرینات خاص کشتی را به شکل فزاینده و تا شدت 85 درصد حداکثر ضربان قلب تمرین، 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته انجام دادند. از کشتی گیران جوان در وضعیت پایه، 6 هفته اول تمرینات تا شدت 75 درصد ضربان قلب تمرین، 6 هفته دوم تمرینات تا شدت 85 درصد ضربان قلب تمرین و هفته اول بازگشت به حالت اولیه آزمون های ریوی به عمل آمد. نمونه های خون جمع آوری و غلظت های کورتیزول سرم آنها با روش ELISA اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تغییرات کورتیزول سرم، متغیرهای عملکرد ریوی FEV1 (001/0 = P، مراحل اول و دوم تمرینات)، FVC (001/0=P، مراحل اول و دوم تمرینات)، FIV1 (001/0 = P، مرحله دوم تمرینات)، VC (037/0=P، مراحل اول و دوم تمرینات) ، وTV/TI (0001/0 =P، مرحله دوم تمرینات) را طی تمرینات شدید کشتی به طور معنی داری تحت تاثیر قرارداد، به طوری که به ازای تغییر هر واحد از سطح کورتیزول، این متغیرهای ریوی به طور معنی داری تغییر یافتند. در مجموع، نتایج تحقیق نشان می دهد که متعاقب 12 هفته تمرینات شدید کشتی، برخی از حجم ها و ظرفیت های تنفسی کشتی گیران جوان تحت تاثیر تغییرات غلظت کورتیزول سرم، تغییر می یابند. و این نوع یافته ها تاکنون گزارش نشده است.
۳۹.

پاسخ های قلبی – عروقی و متابولیکی و ارتباط آنها با زمان خستگی در ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا در کاراته کاران حرفه ای جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ورزش های دستی ورزش های پایی زمان خستگی کاراته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶۱ تعداد دانلود : ۱۰۹۷
در ورزش دست در مقایسه با ورزش پا در پاسخ به نوع و شدت تمرینات، تفاوت های فیزیولوژیک وجود دارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی و مقایسه پاسخ های لاکتات خون، ضربان قلب، فشار خون و هم چنین بررسی ارتباط این شاخص ها با زمان خستگی در ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا بود. به این منظور 8 کاراته کار جوان با میانگین سنی 2/21±9/18 سال در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی های تحقیق، دو آزمون ورزشی فزاینده را روی دوچرخه کارسنج دستی و دوچرخه کارسنج پایی پیشرفته مونارک (مدل E838)، با فاصله استراحت یک هفته ای اجرا کردند. شاخص های قلبی و عروقی (ضربان قلب بیشینه و فشار خون) و زمان خستگی بی درنگ پس از پایان هر آزمون اندازه گیری و ثبت شد. هم چنین نمونه های خونی پس از پایان آزمون های ورزشی دست و پا جمع آوری و غلظت های لاکتات خون (میلی گرم /دسی لیتر) با استفاده از روش آنزیمی Enzymatic lactate reagrent اندازه گیری شد. یافته های تحقیق اختلاف معنی داری در مقادیر لاکتات خون و فشار خون، بین آزمون های ورزشی دست و پا نشان نداد (به ترتیب 22/0 = p و 15/0 = p)، اما حداکثر ضربان قلب به طور معنی داری در آزمون پا بیش تر از آزمون دست بود (02/0 = p). هم چنین ارتباط بین مقادیر لاکتات خون، بیشینه ضربان قلب، فشار خون سیستول با زمان خستگی برای آزمون دست به ترتیب 88/0 = r، 68/0 = r، 76/0 = r و برای آزمون پا 71/0 = r، 57/0 = r، 49/0 = r به دست آمد. در مجموع، نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا، اختلاف معنی داری در مقادیر لاکتات خون و فشار خون سیستول وجود ندارد اما مقادیر بیشینه ضربان قلب بین این دو به طور معنی داری متفاوت است. بنابراین در تدوین برنامه های ورزشی با ارزیابی عملکرد ورزشکاران بر مبنای ضربان قلب باید این معیار به طور جداگانه برای ورزش های دستی و پایی در نظر گرفته شود.
۴۰.

تأثیر مصرف مکمل گلوتامین بر سیستم ایمنی دانشجویان دختر ورزشکار دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۷ تعداد دانلود : ۷۶۶
هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر مصرف ناپروکسن بر شدت درد ادراک شده و تغییرات آنزیم کراتین کیناز متعاقب تمرینات اکسنتریک است. به این منظور از بین دانشجویان پسر غیر رشته تربیت بدنی دانشگاه ارومیه 36 نفر به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی به سه گروه تجربی یا مصرف کننده دارو (12=n)، گروه دارونما (12=n) و گروه کنترل (12=n) تقسیم شدند. 5 قرص 500 میلی گرمی داروی ناپروکسن در کپسول های قهـوه ای رنگ و به همان اندازه دارونما با همان کپسول ها تهیه شد و در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. 4 ساعت قبل از انجام برنامه تمرینی یک عدد کپسول توسط آزمودنی های گروه تجربی و دارونما مصرف شد و مصرف کپسول ها 48 ساعت بعد از انجام برنامه تمرینی با فواصل دوازده ساعته ادامه یافت. برنامه تمرینی شامل گام برداری بر روی جعبه بود و به مدت 40 دقیقه تکرار شد. اندازه گیری درد و کوفتگی و نیز نمونه گیری از خون قبل و بلافاصله بعد از برنامه پله زدن به عمل آمد و در فواصل 24 ساعته به مدت 48 ساعت تکرار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون توکی استفاده شد. نتایج نشان داد مصرف ناپروکسن از افزایش درد و کوفتگی عضلانی و نیز ترشح آنزیم کراتین کیناز جلوگیری نکرد. اما موجب کاهش درد و سطح آنزیم کراتین کیناز پلاسمایی بعد از 48 ساعت از انجام تمرین اکسنتریک شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان