آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

این مقاله از جریان فکری ساختارگرایی سخن در میان می نهد و پس از آن با تعریف ساختارگرایی و شرح گونه های آن، از جمله زبان شناسانه، انسان شناسانه و مارکسیستی، فهم ساختارگرایان از غیرذاتی بودن، ارتباطی بودن و متمایز بودن ساخت ها را بررسی می کند. ساختارگرایی بینشی خاص نسبت به هویت بود و از این منظر هویت ها برساخته هایی گفتمانی و درون ساخت ها ساکن اند. این بینش ضد ذات گرایانه ساختارگرایان درباره هویت سوژه، نقطه برگشتگاه کار فکری پساساختارگرایان شد و آنها در این راه به فهم جدیدی از هویت سوژه دست یافتند؛ سوژه به مثابه هویتی کدر و آغشته به (دیگری). دیگر خواهی پساساختارگرا، این جریان فکری را به شالوده شکنی روابط فرادستی و فرودستی مسلط بر جریان اصلی سیاست و همچنین واسازی ساخت های اقتدارگرایانه موجود در جوامع انسانی مصمم کرد.

تبلیغات