فلسفه سیاسی در ایران دوره اسلامی به دو دوره؛میانه و معاصر تقسیم می شود. در دوره میانه که به انقلاب مشروطه ختم می شود فلسفه سیاسی به یگانگی با دین تمایل دارد و قواعد تولید تفکر و فلسفه سیاسی، مبتنی بر سلطه متون دینی بوده و اهمیت عقل در توضیح بی تذکر آرای گذشتگان خلاصه می شود و به نوعی فلسفه سیاسی به ارشاد نامه نویسی، سیاست نامه نویسی و شریعت نامه نویسی تبدیل می شود. در عین حال، فلسفه سیاسی تفسیری اقتدار گرایانه به خود می گیرد. در دوره دوم به تبعیت از دوره اول به دنبال احیاء مفاهیم سنتی هستند و عقل و اندیشه به دنبال شرح و تفسیر است ولی در عین حال، اقتدار گرایی در آن از بین می رود. به عبارت دیگر، در دوره دوم هم در زمینه فلسفه سیاسی و هم در زمینه اقتدار گرایی با نوعی خلأ مواجه هستیم.