نمودار تشکیلاتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به احتمال زیاد با هدف کوچک سازی دولت دگرگون شد. در تشکیلات جدید، معاونت سلامت این وزارت خانه دوباره در الگوی ساختاری پیشین، یعنی دو معاونت بهداشت و درمان تعریف شد، با این تفاوت که برخی از زیر مجموعه های پیشین این دو معاونت با تغییر نام در بخش های گوناگون پراکنده و از پوشش معاونت اصلی خارج شدند. در جریان این تغییرهای پرشتاب و چه بسا کارشناسی نشده ی سازمانی، متأسفانه دفتر سلامت روانی- اجتماعی و اعتیاد استقلال خود را از دست داد. در سال های اخیر به دلیل اهمیت و گسترش هشداربرانگیز مشکلاتی مانند نابسامانی های روانی و آسیب های اجتماعی و اعتیاد، دفتر سلامت روانی- اجتماعی به صورت تشکیلاتی مستقل اداره می شد، ولی اکنون این دفترِ مستقل از حالت مجموعه ای رو به گسترش به زیر مجموعه ای کوچک و حاشیه ای تبدیل شده است. البته برای نخستین بار نیست که به دلیل سیاست گذاری های نادرست با بازگشت به نقطه صفر مواجه می شویم! در شرایطی که سازمان بهداشت جهانی افسردگی را مهم ترین بیماری در چند سال آینده اعلام و ستاد مبارزه با مواد مخدر بر لزوم ایجاد ساختار سازمانی مجزا و مشخص در دانشگاه های علوم پزشکی سراسر کشور تأکید کرده است، ازهم گسستگی دفتر سلامت روانِ وزارت بهداشت رویدادی پرسش برانگیز و شگفت آور است که به هیچ وجه با برنامه ریزی های وزیر و معاون پیشین این وزارت خانه در مورد فعالیت مستقل حوزه های سازمانی سلامت روان و پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد هماهنگی ندارد. بدیهی است پیامدهای منفی این ناهماهنگی ها در سطح فراگیر، گریبان گیر دانشگاه های علوم پزشکی خواهد شد که گروه مستقل سلامت روانی- اجتماعی و اعتیاد را راه اندازی کرده اند. تغییر نمودار تشکیلاتی وزارت بهداشت بار دیگر بر پایبند نبودن ما به برنامه ریزی های درازمدت مهر تأیید می زند، که با تغییر یک مقام ارشد در یک سازمان، بیشتر برنامه ها و حتی سمت های اداری آن سازمان به هم ریخته و از ابتدا بازتعریف می شود! این تغییر نشان داد حرف و ادعای مسئولان و سیاست گذاران چقدر با عمل فاصله دارد. فعالان سلامت روان در سایه استقلالی که به دست آورده بودند، با برنامه ریزی و تلاش های مستمر خویش کوشیدند تا این نکته را جا بیندازند که اختلال های روان پزشکی به ویژه افسردگی و اعتیاد را نمی توان مانند دیابت، افزایش فشارخون، هیپوتیروئیدی، فنیل کتونوری و... تنها یک شاخه مهم از بیماری های غیرواگیر درنظر گرفت. تلاش آنها برای ضرورتی بود که احساس می شد: «تعریف دفتر جداگانه برای سلامت روانی و اجتماعی!» و برای جامه عمل پوشاندن به این باور که «نمی توان بخش سلامت روان را یک بخش وابسته، در حاشیه دیگر بیماری ها و گروه های بهداشتی در نظر گرفت!» دفتر سلامت روانی- اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در سایه استقلال نسبی و سپس کاملی که به دست آورد، در دو سه سال اخیر بسیاری از موضوع های به حال خود رهاشده، دست ناخورده و ناپیموده (از جمله برنامه پیش گیری از خودکشی، تدوین قانون همه جانبه سلامت روان، تأمین سلامت روان در بحران و بلایا، برقراری تعامل میان دو سامانه سلامت روان و رسانه، آموزش برنامه مهارت های زندگی و فرزندپروری، مقابله با کودک آزاری، درمان اعتیاد با متادون و...) را مورد توجه قرار داد. اداره سلامت اجتماعی را بنیان نهاد و فعال کرد؛ به مستندسازی تجربه ها توجه کرد (مانند تدوین و انتشار راهنمای درمان بیماری های روان پزشکی بزرگسالان، قانون همه جانبه سلامت روان، راهنمای بیان اخبار خودکشی در رسانه ها، راهنمای تجویز شوک درمانی و...)؛ شاخص های جدید تعریف کرد؛ به ایده های نو میدان داد و زمینه ایده پردازی در گستره های گوناگون را فراهم آورد... ولی... از کف رفتن استقلال این دفتر بسیاری از فعالان حوزه های علوم روان شناختی و رفتاری (روان پزشکان، روان شناسان، مددکاران اجتماعی و...) را نسبت به اجرایی شدن برنامه های ازپیش تعریف شده دلسرد کرد و زایمان جنین تراریخته سلامت روان را برای هزار و یکمین بار به عقب انداخت! جنین ناقص الخلقه ای که به نظر نمی رسد حتی با سزارین هم به دنیا بیاید! به احتمال نزدیک به یقین، سی سال، شصت سال و شاید صد سال دیگر هم وزیر بهداشت هم چنان از اهمیت بهداشت روانی مردم سخن بگوید و بر ادغام برنامه های سلامت روان در سامانه سلامت تأکید نماید، ادغامی که نه اکنون و نه آن زمان اتفاق نخواهد افتاد!!!