مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
نماد
نمادها از جمله ابزارهای شناخت و بنیادی ترین طریقه بیان بشمار می آیند. هر نماد تصویری محسوس، شناخته شده و گاه ملموس است که بر معنا و حقیقتی انتزاعی در ذهن انسان تاکید می کند. بسیاری از نویسندگان با استفاده از زبان نمادین برای ارتباط با جامعه و بیان مسائل کمک می گرفتند. حال با توجه به اهمیت تاثیر این زبان در آگاهی جامعه نویسنده بر آن است که به واکاوی و بررسی عوامل موثر در کاربرد نماد و رمز در آثار صادق هدایت پرداخته و با استفاده از شیوه اسنادی و فن کتابخانه ای به تحلیل موضوع پرداخته است که نتیجه بدست آمده حاکی از آن است که صادق هدایت به دلیل شرایط اجتماعی و بویژه سیاسی دوره خود، نماد را بهترین ابزار برای انتقال معانی و اهداف خود به مردم در عصر دیکتاتوری سیاسی دوره زندگی خود بکار گرفته اند.
درخت در نمادپردازی های عارفانه و ریشه های اسطوره ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درخت از دورترین ایام، در اساطیر، آیین ها و کیش های عرفانی، دارای اهمیت بوده است. بسیاری از اقوام باستانی، آن را به عنوان نماد جایگاه خدایان یا خود خدا می پرستیدند. در دوره های بعدی نیز وسیله صعود به آسمان و یکی از راه های برقراری ارتباط با خدایان بوده است. در متون عرفانی، از نماد درخت برای تبیین مفاهیم گوناگون استفاده شده است. تکرار مضمون درخت در اساطیر و عرفان، این سؤالات را برای نگارندگان ایجاد کرد: 1. کارکردهای درخت در عرفان چه ارتباطی با کارکردهای اسطوره ای آن دارند؟ 2. نماد درخت از اسطوره تا عرفان، چه مراحلی از دگردیسی را پشت سر نهاده است؟ در این جستار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، ارتباط میان مضامین عرفانی درخت و باورهای اساطیری بررسی می شود. مطابق نتایج، برخی از کارکردهای درخت در عرفان که عبارت اند از: نمادینگی تجلی گاه خدا، معرفت، انسان کامل و آفرینش، صورت تحول یافته کارکردهای درخت در دوران اساطیری است. باورهای اسطوره ای با رشد فکری بشر، تغییر چهره داده اند، صورتی معقول یافته اند و به شکل متعادل تری در ادیان نمود پیدا کرده اند. این باورهای تعدیل شده، بر اثر مجاورت یا تأثیرپذیری عرفان اسلامی از ادیان و نحله های عرفانی قدیمی تر، وارد ادبیات عرفانی شده اند.
کارکردهای تعلیمی و اخلاقی عناصر چندمعنایی در شعر اخوان با تکیه بر عنصر نماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی یکی از کهن ترین و پردامنه ترین انواع ادب فارسی است. در ادبیات کلاسیک آموزه ها بیشتر به صورت مستقیم و با صراحت بیان می شدند و آرایه ها و فنون ادبی ابزاری جهت تأکید و تأثیرگذاری کلام بودند. در حالی که در ادبیات معاصر از بیان صریح و مستقیم آموزه ها پرهیز می شود و اندیشه ها عمدتاً در لفافه های بیانی ارائه می شوند. از این رو درک بُعد تعلیمی ادبیات و به طور اخص شعر در سده اخیر با گذشته متفاوت است و مفاهیم تعلیمی و اخلاقی را باید در پس زمینه شعر مشاهده کرد. برای این کار باید اسلوب عمده بیان غیرمستقیم در شعر نو را در نظر داشت. نماد عمده ترین شگرد هنری شاعران نوپرداز در بیان معنی در شعر معاصر به شمار می آید. پژوهش حاضر بر آن است تا بُعد تعلیمی و اخلاقی شعر مهدی اخوان ثالث را به بحث بگذارد و چگونگی تبلور یافتن غیرمستقیم و ضمنی مضامین اخلاقی همچون: ظلم ستیزی، جهل ستیزی، وطن خواهی، اعتراض و انتقاد به وضع موجود و... را در قالب نماد در شعر او نشان دهد.
سیر تطوّر مراسم باران خواهی در منطقه دشت خاک زرند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
115 - 131
حوزههای تخصصی:
دهستان دشت خاک در فاصله 30 کیلومتری از شهرستان زرند، 105 کیلومتری مرکز استان کرمان و در جهت جغرافیایی شمال شرقی آن قرار دارد. یکی از اهّم مشکلات منطقه کویری دهستان دشت خاک، خشک سالی و بی آبی است. مراسم باران خواهی که خاستگاه آن مناطق کم باران و خشک است، بیانگر نوعی ناتوانی انسان در مقابل قوای طبیعی است. با توجه به این که خشک سالی و کم بارانی در اکثر مناطق ایران حاکم بوده و مردم در تغییر شرایط موفقیت چندانی نداشته اند، نمایش های آیینی باران خواهی پا به عرصه های اجتماعی گذاشته، نوعی تسکین روحی و اجتماعی را در جامعه حاکم ساخت. مراسم باران خواهی دهستان دشت خاک با تفاوت های قابل توجه نسبت به مراسم مشابه و سیر تکاملی منحصربه فرد و خاص خود، با تمام رسوم باران خواهی در ظاهر متفاوت است، اما در باطن یک هدف و حقیقت را دنبال می کند که همانا نزول باران است. مقاله حاضر تلاش دارد تا به شکل توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ابزار کتابخانه ای، به سیر تکاملی مراسم باران خواهی و نمادهای مرتبط با آن در منطقه دشت خاک زرند کرمان بپردازد.
تحلیل پدیدارشناختی نماد در اندیشه آلفرد شوتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
7 - 30
حوزههای تخصصی:
نماد یکی از اصطلاح های رایج در حوزه علوم انسانی است که در تحلیل های مربوط به مردم شناسی، روان کاوی، هرمنوتیک و ادبیات به مثابه مفهومی بنیادین به شمار می رود. به همین سبب، بحث درباره جایگاه، اهمیّت و ساز و کار درونی نماد در حوزه های متفاوت از مرتبه ویژه ای برخوردار است. با وجود این، تا جایی که نگارنده کاویده است پژوهشی که به صورت مستقل موضوع نماد را از چشم انداز پدیدارشناسی بررسی کرده باشد، به چشم نمی خورد. بنابراین، پژوهش حاضر در پی آن است تا با تکیه بر آرای شوتز- که در زمینه پدیدارشناسی اجتماعی چهره شناخته شده ای است- تحلیلی درخور به دست دهد. چنین پژوهشی نیازمند بررسیِ برخی از مبانی نظری شوتز درباره آگاهی، بینافردیت، و مفهوم بازنمایی است؛ مفهومی که وی آن را از هوسرل اقتباس کرده و در تبیین سازوکارِ نشانه، به معنای عامِ آن، به کار بسته است. در پایان این پژوهش، معلوم می شود که تلقی پدیدارشناختی شوتز در باب نماد، پیامدهای نظری خاص خود را دارد.
بررسی مفاهیم نم اد شیرسنگی در همدان
بنیان زندگی فرهنگی و اجتماعی جوامع باستانی در اساطیر آن ها متجلی است. اساطیری که ریشه پیدایش حیوانات و انسان ها در مجموعه نظام کیهانی را بیان می کند. نماد در ارتباط مستقیم با باورهای آیینی و مذهبی هنرمند بوده و به نوعی نهادینه کردن و به شکل کشیدن تصوراتی است که در ذهن وی ریشه دوانده و اعماق روح و جان او جای گرفته اند. نقش شیر همواره حاوی معانی و مفاهیم عمیق اسطوره ای و نماد بسیاری از خصوصیات برجسته انسانی به شمار رفته است. مقاله حاضر با انتصاب نماد شیر سنگی به عنوان یکی از مهم ترین نمادها که همواره در طول تاریخ هنر ایران حضور داشته به چگونگی شکل گیری مفاهیم متفاوت نماد شیر سنگی در همدان می پردازد. روش مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی و داده ها به صورت کتابخانه ای جمع آوری و موردمطالعه و بررسی قرارگرفته است. بعد از بررسی منابع موجود این نتیجه به دست آمد که نماد شیر سنگی در همدان در طول تاریخ ابتدا دارای مفاهیم شجاعت و دلیری سپس نگهبان و امروزه به مفهوم باروری تغییر پیداکرده است.
مطالعه تطبیقی نقش اسفنکس در هنر هخامنشی و هنر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مهر ۱۳۹۷ شماره ۶۴
53 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : اسفنکس از انواع نقوش جانوران ترکیبی است که انسان پیشین آن را با ذهن و تخیل خودش آفرید و در طی ادوار مختلف تاریخی، با مفاهیم و ظواهر متفاوت پرورش داد. این نقش در ایران هم نمود پیدا کرد و در دوران باستانی و اسلامی مورد استفاده قرار گرفت. با وجود کاربرد و اهمیت اسفنکس در دوره های تاریخی ایران، این نقش کمتر مورد بررسی و قیاس قرار گرفته و کماکان با نقاط مبهمی روبروست. لذا در این تحقیق به بررسی نقش اسفنکس به عنوان نقشی پرکاربرد در دو دوره تاریخی ایران، هخامنشیان در دوران باستانی و سلجوقیان در دوران اسلامی پرداخته شده است. هدف : هدف از این پژوهش، یافتن تفاوت ها و شباهت های مابین نقش اسفنکس در دو دوره هخامنشی و سلجوقی با رویکردی تطبیقی است. روش پژوهش : در راستای دستیابی به هدف، تصاویر اسفنکس ها در دوره هخامنشی و سلجوقی و مفاهیم مرتبط با آن، جستجو و با تکیه بر روش توصیفی به توصیف مشخصات هر یک در جداولی جداگانه پرداخته، مهم ترین ویژگی های ساختاری نقوش، مشخص شد و با رویکرد تحلیلی دلایل و منابع احتمالی کاربرد آنها مورد بحث و تحلیل قرار داده شده است. علاوه بر این، از منظر بصری آنها را مورد بررسی قرار داده و در انتها با یکدیگر تطبیق داده شدند. نتیجه گیری : نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر وجوه اشتراک و افتراق نقش اسفنکس در این دو دوره است. به طور کلی می توان گفت در اغلب موارد، نقش اسفنکس در دو هنر هخامنشیان و سلجوقیان از لحاظ ویژگی های ساختاری متفاوتند ولی از لحاظ مفاهیم و نقش کاربردی آن با یکدیگر نقاط اشتراک زیادی دارند. در بررسی بصری نیز مشخص شد که هر دوی آنها از منظر ترکیب بندی، ریتم و نوع خط به یکدیگر شباهت دارند. این نقش در دوره هخامنشی نماد خورشید، قدرت شاهنشاهی، محافظ درخت زندگی و نگهبان کاخ بوده، در دو طرف درخت مقدس با مفهوم نیایش در ارتباط بوده و در دوره سلجوقی، نماد خورشید، برکت، وجوه عرفانی، صور فلکی، سحر و جادو، نگهبان قصر، محافظ درخت زندگی، و در دو طرف درخت زندگی با مفهوم نیایش مرتبط است.
نمادهای طبیعی در سروده های پایداری معین بسیسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
309-326
حوزههای تخصصی:
یکی از برجسته ترین شگردهای هنری در شعر پایداری، نمادگرایی است. شاعر برای بازتاب حقایق در سایه استفاده از واژگان نمادین اشعار خود را از حالت تک معنایی به سوی چندمعنایی سوق می دهد و زمینه خوانش های متفاوت از متن و تأمل در معنا و مفهوم شعری را ایجاد می کند. معین بسیسو از جمله شاعرانی است که اندیشه های پایداری در سروده هایش دامنه فراگیری داشته و با استفاده هنرمندانه از نمادهای طبیعی توانسته است به ترویج فرهنگ ظلم ستیزی بپردازد و نقش مهمی در بیداری و جهاد ملت مظلوم فلسطین ایفا کند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی نمونه هایی از نمادهای طبیعی در سروده های پایداری معین بسیسو می پردازد و با تبیین دلالت های معنایی آن ها، از میزان ابتکار شاعر در نمادپردازی پرده برمی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در شعر بسیسو نمادهای برگرفته از طبیعت از جمله باد، خورشید، کبوتر و مانند آن بیانگر مؤلفه های پایداری نظیر استعمارستیزی، قهرمان پروری و امید به فردایی روشن برای سرزمین فلسطین اشغالی است.
تطبیق مفاهیم نمادین شیر در آثار حماسی، غنایی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمادها بخشی از فرهنگ یک ملّت هستند که برای درک بهتر اسطوره های آن ملّت باید به مفاهیم آن ها پی برد. نماد، ع ﻼمت، اشاره یا کلمه ای است که پیامی گاه متناسب با ظاهر و گاه ورای معنی ظاهری خود دارد. جانوران، گیاهان، آدمیان، اشیا و... مصادیقی هستند که با نمادها در پیوندند. این پژوهش با روش کتاب خانه ای و شیوه تحلیلی تطبیقی ب ه بررسی مفاهیم نمادین شیر در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی) می پردازد. ابتدا نگرش حاکم بر اوستا و متون پهلوی در مورد شیر خواهد آمد؛ آن گاه مفاهیم نمادین این چارپا در حیطه های حماسه، غنا و عرفان بیان خواهدشد. نیز در پایان هر قسمت درصد تطبیق مفاهیم نمادین در دو یا هر سه اثر، بسامد نام جانور و درصد کاربرد مفاهیم نمادین شیر در هر اثر تعیین می گردد. نتیجه ای که از این مقاله بدست آمده، این است که شیر پرکاربردترین جانور از نظر تکرار نام (با 1487 بار کاربرد) و بعد از اسب، دومین جانور پرکاربرد از نظر شمار مفاهیم نمادین (با 19 مفهوم) است. چهار مفهوم نمادین آن (دلیری، قدرت مندی، شکارکنندگی و خشمگینی) در هر سه اثر (21 درصد) و شش مفهوم (تنومندی، چالاکی، ظالم بودن، کینه توزی، بزرگان و وفاداری) در دو اثر (5/31 درصد) مطابقت دارد؛ نه مفهوم (5/47 درصد) نیز فقط در یکی از سه اثر بکار رفته است. نیز 5/47 درصد مفاهیم در حیطه حماسی، 5/10 درصد مفاهیم در حیطه غنایی و 5/42 درصد مفاهیم در حوزه عرفانی می گنجند.
حضور نمادهای باستانی ایران (نمادهای مهری-میترایی) در فرهنگ و هنر غرب و تداوم آن در دوران اسلامی و مسیحی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۹
38 - 49
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های هنر ایران در دوران باستان، توجّه به زیبایی، استیلیزه و ساده و هندسی شدن نقوش، پیوند نزدیک به زندگی، پیوستگی انواع هنرها باهم، و سبک تزیینی آن بوده است. هنر تزیینی ایران در نهایت وضوح و شدّت تأثیر بوده، چنانکه می توان آن را «هنر نقش مطلق» خواند، یعنی هنری که می تواند مانند موسیقی و معماری تلقی شود و فارغ از زمان و مکان و محتوا تأثیر گذار باشد. دوران ساسانی، دوره اوج هنر باستانی ایران بود. کشورگشایی ها، روابط تجاری و سیاسی، رواج آیین مهر پرستی در خارج از مرز های ایران و تا اروپا، همه سبب اشاعه و گسترش هنر ایران و تأثیر بر کشور های دیگر شدند. به کارگیری هنرمندان ایرانی توسط اعراب بعد از ظهور اسلام و گسترش این دین در سرزمین های بسیار، عامل دیگری در بردن هنر ایرانی به آن مناطق شد. اشکال و نماد های هنر باستانی ایران گاهاً دین و آیین های دیگر ادغام شد، یا به وام گرفته شد و انطباق یافت، یا تغییر مصداق داده و یا مورد تقلید قرار گرفتند.
جایگاه لولی در ادب فارسی باتکیه بر کلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای لولی (کولی یا لوری) در لغت نامه ها معانی مختلفی بیان شده است. حضور لولیان در ادبیات شفاهی و کتاب های اسطوره و تاریخ کهن و آثار معاصر، متفاوت است. در ادب فارسی این کلمه همراه با ملازماتش در کلیات شمس کاربرد برجسته ای دارد. پیش از مولانا، این واژه تنها در حد یک کلمه، بدون نماد و استعاره و رمز کاربرد داشت؛ اما مولانا لولی را هم رتبه رند حافظ و گاه بالاتر از آن قرار داد. در کلیات شمس، سرنا (ساز لولیان) همراه با رقص، موسیقی، بی خانمانی، کارهای خلاف عادت و دیگر ملازمات لولی (مانند نی در مثنوی ) بسیار معنا می آفریند. بازتاب این واژه در کلیات شمس از چند منظر درخور بررسی است؛ گاهی حضور لولی تنها در سطح نشانه است؛ در این هنگام بیشتر، جزیی از تشبیه به شمار می رود؛ گاهی نیز از نشانه و کلمه فراتر می رود و به صورت یک نماد پرمفهوم عرفانی جلوه گر می شود. نتیجه این پژوهش نشان می دهد لولی و ملازمات آن آن چنان که از نقش آن در غزل مولانا برمی آید برخلاف جایگاهش در متون پیش از مولانا، به یک نماد عرفانی تبدیل شده است؛ نمادی که ایستایی و گمنامی و بی نشانی این واژه را به پویایی و شهرت تبدیل می کند و بسیاری از مفاهیم عرفانی را در آن جای می دهد.
نماد و نمادپردازی در نظام فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
139 - 150
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا به عنوان فیلسوفی جامع الاطراف، در تدوین نظام فلسفی خویش از نگرش نمادپردازنه غفلت نکرده است. در این مقاله ابتدا به تبیین مفهوم نماد و نیز ریشه شناسی آن پرداخته ایم، سپس جایگاه نماد در نظام فکری ملاصدرا، تأثیرپذیری وی از ابن عربی، نگاه نمادپردازانه او به دین و تأکید وی بر زبان نمادین دین مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتاً نشان داده شده که اساساً پیوند چنین نظام فکری بهره مند از منابع فکری مختلف (اعم از دین، فلسفه، عرفان و کلام) جز با زنجیری به نام نمادپردازی مقدور نیست، هر چند عناصر دیگری نیز در این پیوند دخیلند. بیش از همه بر این دو نکته، به مثابه یافته این پژوهش، تأکید شده است: نخست، نظریه اصالت وجود و فقر ذاتی وجود نهایتاً با بیانی نمادین تبیین می شود. دوم، توجیه برخی از برداشت های عرفانی از دین و تفاسیر باطنی از ظاهر نص نیز نهایتاً تفسیری نمادین است.
بررسی معنای طبیب در شعر شاعران دوره انحطاط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی (symbolism) انگیزه اصلی هنرمندان عرصه ادیبات است که معتقدند برای بیان عقاید واحساسات، استفاده از رمز همواره از بیان مستقیم ارزشمند تر و کاملتر است. بر این اساس ادیبان و شاعران عربی در دوره های مختلف ادبی از جمله دوره انحطاط (که به دوره رکود نیز مشهور است) برای بیان اندیشه های خود به اشاره های سمبولیک روی آورده اند. لفظ «طبیب» نزد شاعران این دوره دارای معانی و کاربردهای نمادین متفاوتی است که در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تتبع در اشعار برخی شاعران، معنای قراردادی و سمبلیک این واژه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که لفظ «طبیب» غالباً در شعر شاعران دوره انحطاط، در معنای پزشک اصطلاحی است، هرچند برخی شاعران آن را در معنای طبیب معنوی و وصف معشوق، ممدوح و درمانگری او و نیز ستایش زر و سیم به کار برده اند. اما بطور کلی می توان گفت طبیب به معنای معنوی آن در شعر شاعران دوره انحطاط کمتر بکار رفته است.
بررسی تطبیقی کارکرد شطرنج در شعر شاعران دوره عباسی و شاعران فارسی مکتب عراقی و آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی شطرنج از موتیف های پرکاربرد و مورد توجه شاعران بوده است. این بازی به طرق مختلف در ادبیات عربی و فارسی تجلی یافته؛ تا جایی که به خاطر کارکردهای گوناگونش، می توان از آن به عنوان یک موتیف و کهن الگوی مضمون آفرین در این دو ادبیات یاد کرد. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی مقایسه ای کاربرد شطرنج در شعر شاعران تازی و پارسی می پردازد.برخی از نتایج بدست آمده نشان می دهد که نماد شطرنج دلالت های متفاوت؛ اما مشترکی در اشعار عربی و فارسی دارد. این کارکردها عبارتند از: بیان پیچیدگی ها و تحولات دنیوی، سرنوشت و تقدیر، سرگرمی و بی توجهی به مشکلات و مسایل دشوار جامعه، کارکرد حماسی یا کاربرد آن برای توصیف و تجسم صحنه ی جنگ وکارزار. همچنین برای نشان دادن برخورداری از هوش، ذکاوت و تدبیر در زندگی به کار می رود. کارکرد جامعه شناختی وروانکاوی نیز از دیگر اهداف به کارگیری این بازی می باشد. در مجموع می توان گفت شطرنج، قبل ازسقوط بغداد(656ه ) بیشتر نماد ذکاوت بوده و کارکرد حماسی داشته است، اما بعد از حمله ی ویرانگر مغول، در شعر شاعران مکتب عراقی و دوره ی انحطاط، جنبه های جامعه شناختی آن برجسته تر شده و بر متزلزل بودن جایگاه اجتماعی افراد دلالت می کند
مطالعه نقش برجسته های گیاهی سیراف در دوره ی ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
21 - 38
حوزههای تخصصی:
هنر گچبری، از هنرهای تزئینی معماری بناهای ایران است که از دیرباز زینت بخش بسیاری از کاخ ها و بناهای قبل از اسلام بوده است. از نقوش ناب در گچبری ایرانی می توان به نقوش گیاهی اشاره کرد. که در کاخ های ساسانی نمونه های متنوعی از آن به چشم می خورد. این نقوش در گچبری ها، نقوش چکیده نگاری شده ای از طبیعت اند و اشکال متنوعی را در بر می گیرند که عبارتند از نقوش: نخل، انگور، انار، گل نیلوفر آبی و گل چند پر است. نقش برجسته های ساسانی از گچ ساخته شده است و نقش مهمی در هنر تزیینی داشته و روی دیوارهای آجری و دیوارهایی که با قلوه سنگ ساخته می شده را می پوشانیده است. گچ ها را به صورت پلاک های قالبی و کنده کاری شده در تزیین بناهای سلطنتی به کار می بردند و در آنها از نقوش مختلف گیاهی، هندسی، نمادین و غیره استفاده می کردند. در پیکر تراشی سنگی ساسانی از نقش برجسته های بزرگ و با عظمت سنگی، در سی و دو نقش برجسته، خلاصه شده که اکثر آنها در فارس قرار دارد. نقوش برجسته در سیراف متعلق به دوره ساسانی می باشد که در آن نمونه های متنوعی از نقوش گیاهی دیده شده است. با توجه به نقوش برجسته سیراف این سوال ها مطرح می شود: از چه نقوش گیاهی در نقشبرجسته های سیراف استفاده شده است؟ آیا نقوش گیاهی سیراف با نقوش گیاهی دیگر دوره ساسانی شباهت دارد؟ هدف از نوشتن این مقاله، مطالعه نقشمایه های گیاهی نقش برجسته های سیراف در دوره ی ساسانی می باشد. در این مقاله نتیجه گرفته می شود، نقش برجسته های سیراف، جنبه نمادین داشته و بر جنبه تزیینی آن، نیز تاکید شده است. روش تحقیق به کار گرفته شده، تاریخی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، از نوع اسنادی و کتابخانه ای است.
بررسی نقش قوچ در قالی های ترکمن از منظر تاریخی و آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
69 - 78
حوزههای تخصصی:
قالی ترکمن دارای شکل ها و نقش های بسیاری است که قدمتی طولانی و مفاهیمی عمیق دارند. بخش عمده این نقوش برگرفته از طبیعت هستند، موضوع مورد بررسی در این پژوهش، نقش قوچ در قالی های ترکمن است که به ریشه های مفهومی و تاریخی آن پرداخته می شود. سوالات اصلی این تحقیق، چگونگی ارتباط این نقش با تاریخ، آیین و رسوم ترکمن ها و همچنین چگونگی نقش شدن آن در قالی های این قوم می باشد. این مقاله، از نوع تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی است. بر اساس این روش، نخست ریشه های نقش قوچ در تاریخ و آیین باستانی، زندگی کوچ نشینی و آداب و رسوم ترکمن ها توصیف و تحلیل می شود؛ سپس نقش این حیوان در قالی های ترکمن از نظر طرح و شکل بررسی می گردد. قوچ از مهم ترین توتم ها در ادوار کهن و آیین اجدادی ترکمن ها بوده است؛ در نتیجه، هنرمندان قالی باف این قوم، تصویر قوچ را با تنوع و تعدد بسیار در اشکال تجریدی و انتزاعی در قالی های خود بافتند که در شکل های ساده و ابتدایی، درهم پیچیده، تنها و تک، در قالب ترنج و در متن و حاشیه فرش در کنار دیگر نقوش ترکمنی با پیچش های متفاوت و متنوع شاخ، قرار گرفته است نقش قوچ در میان ترکمن ها نمادی از قدرت، جنگاوری، استقامت و برکت می باشد.
مطالعه تحلیلی و تطبیقی نقشمایه مرغ درنقاشی های گل ومرغ لطفعلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
60 - 75
حوزههای تخصصی:
نقاشی گل ومرغ در دوره قاجار یکی از جنبه های درخشان هنر این دوران است که بازشناسی آن کمک شایانی به شناخت قابلیت های این هنر و تحولات آن تا دوره قاجار می کند. مطالعه این آثار نشان می دهد که این هنر در امتداد نقاشی گل ومرغ در دوره های قبل یعنی صفویه و زندیه قرار دارد. عناصر تصویری این هنر با هویت و فرهنگ ایرانی خود را هماهنگ می سازد. این نوع از نقاشی ارتباط معنایی بسیار نزدیکی با ادبیات منظوم ایرانی داشته و دارای نشانه های مشترکی مانند گل و مرغ است. نوشتار حاضر به مطالعه نقشمایه مرغ در نقاشی های لطفعلی شیرازی در دوره قاجار می پردازد. در آثار او این نقش وارد مرحله جدیدی می شود و همچنین در کیفیت پرداز و غنای رنگی با مهارت عمل می کند. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد: مرغ در نقاشی گل ومرغ دارای چه پیوندی با ادبیات است؟ در آثار شیرازی مرغ از لحاظ تجسمی در تصویر دارای چه جایگاهی است و چگونه تصویر شده است؟ چه شباهت و تفاوت هایی با دوره های صفویه و زندیه دارد؟ تحلیل نقاشی های لطفعلی شیرازی نشان می دهد که مرغ در آثار او جنبه نمادین داشته و دارای ارتباطی مفهومی با ادبیات و دیگر عناصر تصویری در نقاشی به ویژه گل است. آثار او با الهام از هنر گل ومرغ در دوره صفویه و زندیه دارای کیفیت بالاتری از لحاظ اجرا و تنوع در نشان دادن مرغ به صورت بیدار، خوابیده و در حال شکار پروانه اجرا می کند. او از جنبه های عرفانی و ادبی در نقاشی های خود بهره می گیرد وآنها را در نقاشی به صورتی عارفانه تجسم می کند. روش این تحقیق از نوع تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از نوع اسنادی است.
نمادهای جانوری فرّه در هنر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
18 - 29
حوزههای تخصصی:
سرزمین ایران تجلی گاه تفکراتی عمیق است که گاه نمود بصری یافته است. فرّه، به عنوان یکی از این تفکرات، نیرویی مافوق بشری با مفهوم دینی بوده که در دور ه ساسانیان نمود تصویری یافته است. این پژوهش با هدف تحلیل منشأ و ش اخصه های بصری نمادهای جانوری فرّه به سوالات این مطالعه پاسخ داده است: فرّه چه جایگاهی در نظام هنری ساسانی دارد؟ این تفکر در قالب چه جانورانی جلوه گر شده است؟ چه سنت خاصی در ترسیم این نمادها جهت برقراری پیوند بصری وجود دارد؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. مطابق نتیجه این پژوهش، فرّه به عنوان عامل تحکیم بخش در قدرت شاهی بصورت سه جانور سیمرغ، عقاب و قوچ متجلی شده است. طبق مطالعات بصری صورت گرفته، این نمادها پیرو الگوی ترسیمی مشترکی هستند که آنها را می توان از ویژگی های مسلم فرّه دانست. بدین شرح، بال به عنوان عنصر اساسی در پیکر این جانوران، مزّین بودن این عوامل به نقوش تزئینی و همچنین وقار شاهانه آنها، بیانگر پیوند معنایی شان با مفهوم قدرت برتر است.
تشریح ویژگی های بصری و کیفیات زیبایی شناختی انسان کنشگر بر ظروف کلریت جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
42 - 59
حوزههای تخصصی:
در سیر تاریخی فرهنگ و تمدن، تصاویر و تولیدات بصری به عنوان مناسب ترین دستمایه ها و واسطه ها در امر بقا و بالا رفتن سطح آگاهی بشر اهمیت فوق العاده ای داشته اند. از مصادیق این کاربرد، استفاده از انگاره انسانی در نقش نشانه های فرازبانی بر آثار هنری دوران باستان است. با این ملاحظه، هدف جستار حاضر واکاوی نقش انسان کنشگر بر ظروف کلریت جیرفت با تأکید بر عناصر و ارزش های بصری و مفاهیم ملهم از آن است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و اتکا به منابع کتابخانه ای در پی پاسخگویی به این سؤالات است: ۱- با خوانش بصری ظروف کلریت جیرفت چه ویژگی هایی از نقش انسان کنشگر مشخص است؟ ۲- بازنمود نقش انسان کنشگر بر ظروف کلریت جیرفت با توجه به تحلیل بصری دارای چه مفاهیمی است؟ یافته نخستین نگارندگان بر آن است تکرار نقش انسان در نظام معنایی آثار جیرفت، حاصل تفکرات خدای گونه انسانی، تمامیت خواهی بشر و مرتبط با ریشه های اعتقادی مشترک بوده است. دوم آنکه با توجه به اشتراکات متعدد میان نقش مایه های انسانی، این نمادگرایی ها با طرح ریزی قالب بصری و شکلی خاص برای القا مفاهیمی از انسان- قهرمان و با استفاده از کهن الگوهای اولیه بشری از انسان قدرتمند خلق شده که نه تنها صرفاً فردی و خاص هنرمندان جیرفت یا تابع الهامات درونی شان، بلکه جهان شمول نیز هستند.
بازنمایی ابعاد هویت فرهنگی در مجموعه انیمیشن باب اسفنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
121 - 150
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی مؤلفه های فرهنگی مجموعه انیمیشن های پربیننده کودکان انجام یافت. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی بود. جامعه آماری شامل 15 قسمت مجموعه انیمیشن باب اسفنجی، شلوار مکعبی تولید شده توسط کمپانی نیکلودین بود و همه این انیمیشن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین یافته های به دست آمده در پنج گروه اصلی شامل: ارزش ها، هنجارها، ضدهنجارها، نمادها و هویت دسته بندی شد. نتایج نشان داد که این مجموعه کارتونی با ارائه و تبیین ارزش های اجتماعی، دینی و اقتصادی و هنجارهای قانونی در جامعه پذیری مخاطبان نقش داشته، الگوهای رفتاری در برقراری انواع روابط اجتماعی را معرفی کرده و خشونت، بی احترامی به دیگران و رفتارهای غیراخلاقی و غیرقانونی را نیز در معرض دید بینندگان قرار می دهد. همچنین در این کارتون از نمادهای غیرکلامی برای انتقال پیام ها بسیار استفاده شده است. این مجموعه انیمیشن از انواع نمادها در جهانی کردن هویت تمدن غربی بهره گرفته به طوری که بیننده در هر جای دنیا که باشد با فرهنگ امریکایی کاملاً ارتباط برقرار می کند. مؤلفه هایی مانند ارزش اجتماعی، خشونت، نمادهای غیرکلامی و هویت تمدن غربی در مجموعه انیمیشن «باب اسفنجی، شلوار مکعبی» بیشتر بکار رفته و به هنجارها در مقایسه با ارزش ها و ضدهنجارها کمتر پرداخته شده است.