مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در میان فلاسفه و عرفا مطرح می شود، علم و شعور موجودات مادی است. همه فیلسوفان معتقدند انسان موجودی مدرِک است، اما در اینکه مادیات نیز از چنین ادراکی برخوردار باشند، اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از فلاسفه معتقدند اجسام به خاطر مادی بودنشان، از یکدیگر غایبند و این غیبت به معنای نداشتن علم و ادراک به خود و به دیگران است. اما برخی دیگر، همچون ملاصدرا، معتقدند همه موجودات صاحب شعورند. عمده دلیل این گروه این است که چون علم و وجود مساوق یکدیگرند، پس هر موجودی از آن جهت که موجود است، عالم و شاعر است. در این نوشتار تلاش شده تفاوت فلسفه ملاصدرا با فیلسوفان پیش از او در این باره روشن شود. مهم ترین تفاوت این است که در اندیشه ملاصدرا وجود اصیل است و اصالت وجود هر گونه تفاوت ماهوی بین موجودات را رد می کند. او برخلاف فیلسوفان پیشین، موجودات را به بسیط و مرکب، مادی و مجرد، زنده و غیر زنده، مجرد و مادی، حضوری و حصولی، بسیط و مرکب و... تقسیم نمی کند، لذا تفاوت ماهوی بین موجودات وجود ندارد، بلکه آنچه ترسیم کننده اختلاف بین موجودات است، اختلاف تشکیکی آنها در وجود است. نتیجه اینکه، وجود و صفات وجودی مساوقند و وجودات مادی نیز به واسطه برخورداری از وجود، مرتبه ای از علم را در خود دارند.
قرائت اگزیستانسیالیستی از انسان شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است نشان دهد که چگونه استخراج نتایج اساسی ترین اصل حکمت متعالیه، یعنی اصالت وجود، در حوزه انسان شناسی تصویری جدید از انسان و هویت وجودی او به نمایش می گذارد. در این راستا نویسنده از طریق تحلیل و تبیین نکته نظرهای ویژه ای که صدرالمتألهین را نسبت به پیشینیان وی، در موقعیتی متفاوت قرار می دهد، بر این مطلب تأکید دارد که تمام جذابیت و خردپذیری آراء انسان شناسانه وی مدیون توجه به نقش اصالت وجود در این حوزه است و قرائت اصالت ماهیتی از انسان شناسی صدرایی، نه جذاب به نظر می رسد، نه خردپذیر است و نه مشتمل بر نکته ای جدید و متفاوت از آراء پیشینیان. نتیجه این رهیافت، معرفی انسان به عنوان موجودی برخوردار از هویتی یگانه و تشکیکی است که دو نوع پویایی تاریخی و جوهری دارد و هویت وجودی اش برساخته از تحول تاریخی نوع انسان و تحول جوهری برآمده از کنش های نظری و عملی خود او است.
سازگاری نظریه وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکیک وجود یکی از اصول مهم حکمت متعالیه است. سازگاری یا عدم سازگاری این اصل با وحدت شخصی وجود، مناقشات زیادی را میان شارحان حکمت متعالیه در پی داشته است. بنا بر تشکیک وجود، تشکیک در مراتب وجود است اما وحدت شخصی وجود با تشکیک در مراتب میانه ای ندارد، چون موجود حقیقی یک وجود بیشتر نیست و بقیه مظاهر و شئون آن وجود حقیقی هستند. ملاصدرا با پذیرش تشکیک در وجود، در ادامه به اثبات وحدت شخصی وجود نیز پرداخته است. بنابراین، ظاهراً بین این دو اصل ناسازگاری وجود دارد و نمی توان هر دو را با هم پذیرفت. این مقاله با نشان دادن دو نوع تشکیک مطرح شده توسط ملاصدرا، دو معنا برای وحدت وجود را قابل طرح می داند؛ وحدت سنخی وجود که با تشکیک خاصی اثبات می شود و وحدت شخصی وجود که از تشکیک خاص الخاصی نتیجه می شود. بر این اساس می توان گفت: ملاصدرا با توجه به دو نوع تشکیک، به دو نوع وحدت قائل است. وحدت شخصی وجود با تشکیک خاصی قابل جمع نیست، اما تشکیک خاص الخاصی هم سو و سازگار با وحدت شخصی وجود است.
بررسی تقسیم بندی ملاصدرا از مرگ به اخترامی و طبیعی و ریشه های قرآنی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل میل به جاودانگی داشتن انسان، مسئله مرگ همواره برایش اهمیت داشته است. ملاصدرا، پایه گذار حکمت متعالیه، با ذکر تعریف فیلسوفان قبلی، مرگ را جدا شدن روح از بدن مادی می داند و آن را به مرگ طبیعی و اخترامی تقسیم می کند. این مقاله بر آن است تا چیستی مرگ، انواع مرگ و علت هر کدام را از نظر ملاصدرا بررسی کند و با توجه به اهمیت جایگاه آموزه های اسلامی و قرآنی در فلسفه اسلامی، ریشه های قرآنی برخی از این موضوعات را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. همچنین نقدهایی بر تقسیم ملاصدرا از مرگ به اخترامی و طبیعی ارائه شده که از میان آنها می توان به عدم ارائه ملاکی فلسفی برای وجود مرگ اخترامی و عدم وجود مرزی مشخص میان مرگ طبیعی و مرگ اخترامی اشاره کرد.
بود و نمود؛ تحلیل دیدگاه ملاصدرا درباره وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقیقت وجود مهم ترین مسئله محوری در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی به شمار می رود و اندیشمندان این دو حوزه، دیدگاه های متفاوتی درباره وحدت یا کثرت وجود ارائه نموده اند. گرچه خاستگاه وحدت وجود را باید عرفان دانست لکن به دلیل تناسب با موضوع فلسفه، این مسئله به قلمرو حکمت نیز وارد شده و بر فضای تفکر فلسفی تأثیر گذاشته است. صدرالمتألهین یکی از حکیمانی است که تلاش گسترده ای در جهت برهانی نمودن مدعای عارفان کرده است. او با رد کثرت تباینی وجود، ابتدا متناسب با اصول و مبانی حکمت متعالیه، در مسیر توجیه و تبیین وحدت تشکیکی وجود گام برداشته و در ادامه، از نظریه وحدت شخصی وجود دفاع و آن را به عنوان نظر نهایی خود برگزیده است. پژوهش حاضر، مهم ترین دیدگاه های مطرح در عرصه حقیقت وجود را ارائه و سپس سیر مسئله وحدت وجود در اندیشه ملاصدرا و نظر مختار او را بررسی و ارزیابی کرده است.
وجود مطلق ملاصدرا و حل تعارض میان دو فرقه مشبهه و منزهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حل تعارض کلامی میان دو فرقه مشبهه و منزهه، از دستاوردهای وجود مطلق دانستن خداوند از سوی ملاصدرا و در بحث از صفات خداوند است. مشبهه معتقد است خداوند همانند انسان ها دارای اعضا و جوارح است درحالی که منزهه واجب تعالی را بری و منزه از چنین صفاتی می داند. ملاصدرا تعارض این دو دیدگاه را با توسل به «نفس» و «وجود مطلق» دانستن خداوند حل کرده است. بر اساس دیدگاه وی، خداوند وجود مطلقی است که در عین بساطت، چنان در تمامی مراتب و درجات وجود جاری و ساری است که خللی به بساطت و وجود صرف بودنش وارد نمی سازد. او نفس را مثال خداوند می داند که در عین هم نشینی با ماده، از خواص آن منزه است. در این مقاله، پس از بیان دیدگاه های دو فرقه مشبهه و منزهه، به دیدگاه ملاصدرا به عنوان راه برون رفت از تعارض میان دیدگاه این دو فرقه پرداخته شده است.
مسئولیت اخلاقی در نگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مباحث مربوط به مسئولیت اخلاقی گرچه مبحثی مشخصی در آثار ملاصدرا ندارد اما در لابه لای آثارش قابل مشاهده است. او با ابتکاراتی در زمینه اصالت وجود، تشکیک وجود، شئونات نفس و علت غایی، مسئولیت اخلاقی را دارای لوازمی می داند که عمل، عامل و اتحاد عمل، عامل و معمول را شامل می شود. عامل هم باید دارای شرایط ایجابی باشد، از جمله اختیار، قدرت و علم، و هم شرایط سلبی که عبارتند از جهل، کدورت معاصی، خبث نفس و تقلید. ملاصدرا عمل طبق مسئولیت اخلاقی را بر اساس علت غایی و علت فاعلی بیان کرده و همه افعال آدمی را اشتدادی دانسته که به سوی غایت رهنمون است. انسان کَون جامعی است که شامل تجرد عقلی مثالی و مراتب جسمانی و پرتو تجلی ذات الهی است. در این نوشتار با روشی تحلیلی توصیفی، دیدگاه ملاصدرا را در مورد انسان و مسئولیت های او در برابر خود، خدا و دیگران و نیز چگونگی ایجاد حس مسئولیت در انسان و عمل طبق آن بیان شده است. ملاصدرا معتقد است انسان حتی با علم حداقلی هم می تواند قوه شوقیه را تحریک کند، قوه شوقیه، احساس مسئولیت را در انسان ایجاد کرده و توسط اراده که تحت تسخیر عقل عملی است به مرتبه خلیفه اللهی دست می یابد. در نظام وحدت وجود، فاعلیت حقیقی به واجب الوجود اختصاص دارد و وجود هستی و حتی افعال بندگان، از جانب واجب الوجود افاضه شده و نسبت دادن فعل به ممکنات با توجه به قابلیت و مراتب آنان، با نسبت دادن همه موجودات به خدا منافات ندارد، پس انسان برای رسیدن به کمال مطلوب، از نظر اخلاقی مسئول است.
واکاوی تعارض جسمانیه الحدوث بودن نفس و خلقت ارواح قبل از ابدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا با ارائه نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، تحولی شگرف در مباحث نفس پدید آورد. بر اساس این نظریه، مبدأ تکون نفس ماده جسمانی است که بر اثر حرکت جوهری به موجودی غیرمادی تبدیل می شود. اما این نظریه ملاصدرا با چالش بزرگی روبه رو است و آن مسئله خلقت ارواح قبل از پیدایش ابدان است، که ظاهر برخی از روایات آن را تأیید می کند. ملاصدرا با استناد به دلایل عقلی، تقدم نفوس بر ابدان را به صورت متکثر مردود دانسته و روایاتی را که دلالت بر خلقت ارواح پیش از ابدان دارد را تأویل می کند، در صورتی که نیاز به تأویل روایات نیست. در این مقاله تلاش شده با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تبیین مفهوم روح و نفس و تفاوت های میان آن دو در قرآن و روایات پرداخته شود و به این نتیجه می رسد که روح امری مجرد و مربوط به عالم امر است که می تواند قبل از پیدایش بدن موجود باشد، در صورتی که نفس نمود روح در عالم خلق بوده و با پیدایش بدن پدید می آید. بدین ترتیب تعارض بین نظریه ملاصدرا مبنی بر جسمانیه الحدوث بودن نفس و روایاتی که وجود ارواح را قبل از پیدایش ابدان می داند حل می شود، بدون آنکه نیازی به تأویل روایات باشد.
عملکرد فطرت به مثابه محرک تاریخ در فلسفه تاریخ علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله محرک تاریخ از جمله مباحث چندوجهی فلسفه تاریخ است که با مباحث دیگر آن درمی آمیزد. این مسئله در دیدگاه علامه طباطبایی با شناخت ادوار تاریخ گره خورده است. تاریخ مورد اشاره علامه، تاریخ انسان و ملت ها است که در منظومه فکری وی به سه دوره بساطت و سادگی، وحدت ملت ها و حس و ماده تقسیم می شود. فطرت به مثابه محرک تاریخ در هر سه دوره نقش ایفا می کند. در دو دوره اول، فطرت خود را در قالب خاصیت استخدام گری نشان داد و با توجه به مجموع ویژگی های این دو دوره، اصل استخدام برای حرکت جامعه بشری کافی بود. البته استخدام مانند دیگر اصول عقل عملی و دیگر گرایش های فطری، در معرض انحراف و اشتباه بود که با پیشرفته تر و پیچیده تر شدن جوامع خود را نشان داد. بنابراین در دوره سوم حیات تاریخی بشر، لازم بود عامل دیگری نیز به کمک آن بیاید تا مسیر رو به کمال انسانیت متوقف نشود. این عامل وحی و دین است. وحی و دین هم باید مطابق با فطرت می بود وگرنه نمی توانست نقشی در حرکت تاریخ داشته باشد.
معنا و منظور از متافیزیک در اندیشه هیدگر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی مقایسه نگرش کلی هیدگرو ملاصدرا درباره «معنای متافیزیک» است که جایگاهی اساسی در هر دو فلسفه مورد نظر دارد. در سیر تحلیل این مقاله دریافتیم که این معنا و منظور نزد این دو فیلسوف، در دو جهان متفاوت قرار می گیرد، چرا که هم جهت یابی و هم جهان بینی صدرا و هیدگر در دو زمینه خاص شکل گرفته است. یافته هیدگر این است که هستی انسان (بعد از آنکه دازین را یافته باشیم و معنای آن را درک کردیم)، متناهی است و پس از مرگ دیگر امری باقی نمی ماند. یعنی در این سیستم خاص که به وضعیت وجودی انسان مربوط است، جایی فراتر از هستی حاضر او وجود ندارد. وقتی انسان در «درون» خود می نگرد آنجا فقط دازین را می بیند نه عرش الرحمن و نه ملک خدا را. از سوی دیگر، مفاهیمی مانند استکمال نفس (مربوط به بحث مبدأ و معاد)، تشبه به خدا، تهذیب نفس، مراتب وجود و لانهایت، برای صدرا کلیدی و حقیقتی جدی است. با این حال، لازمه این بحث این نیست که بگوییم بین این دو فیلسوف وجوه اشتراکی وجود ندارد. حق آن است که با وجود تفاوت اساسی در مورد معنای متافیزیک، شباهت بسیاری درباره «نکات جزیی» درون فلسفه آنها می توان یافت. اما بر اساس تحلیل حاضر، نتیجه بحث این می شود که «نگرش کلی» صدرا تقریباً ضد هیدگر است.
علم و ادراک حیوانات در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیوانات، در فلسفه اسلامی، صاحب علم و ادراک اند. این مطالعه به منظور بررسی مبحث علم و ادراک در حیوانات مبتنی بر فلسفه ی حکمت متعالیه انجام گردید. حکمت متعالیه فلسفه ای وجودشناختی است. این سامانه فکری، اصالت را در هستی به «وجود» می دهد. بر پایه این نگرش، آنچه پهنه هستی را از خود آکنده، «وجود» است و ماهیات، حقایقی اعتباری اند. هستی، تحقق فعل خداوند است. هستی، مشکک است. هر مرتبه ای، جملگی کمالات مادون خود را دارا و از محدودیت های وجود مادون، مبراست. همین مرتبه نیز محاط مرتبه بالاتر از خود است. کمال و وجود، حقیقتی واحدند؛ چنانکه هر چه وجود شدیدتر باشد، کمالات نیز آشکارترند. جمادات، نباتات، حیوانات و انسان دارای کمال وجود مرتبه خود هستند. یکی از این کمالات، علم است؛ چرا که بر «وجود بما هو وجود» حمل می شود. بنابراین، حیوان به قدر مرتبه وجودیِ خود، صاحب کمال است. تشکیک وجود در هر مرتبه ای جریان دارد، بنابراین کمالات در هر مرتبه از وجود مشکک هستند، پس علم نیز در حیوانات تشکیکی است. حیوانات می توانند در معرض تعلیم واقع شوند. علم حیوانات، حسی و خیالی است. حیوانات قادرند با روش حسی و خیالی، در مسیر آموزش قرار بگیرند و مرتبه علم خود را شدت بخشند. مقاله حاضر به منظور بررسی مبحث علم و ادراک در حیوانات، مبتنی بر حکمت متعالیه، صورتبندی شده است.
نماد و نمادپردازی در نظام فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا به عنوان فیلسوفی جامع الاطراف، در تدوین نظام فلسفی خویش از نگرش نمادپردازنه غفلت نکرده است. در این مقاله ابتدا به تبیین مفهوم نماد و نیز ریشه شناسی آن پرداخته ایم، سپس جایگاه نماد در نظام فکری ملاصدرا، تأثیرپذیری وی از ابن عربی، نگاه نمادپردازانه او به دین و تأکید وی بر زبان نمادین دین مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتاً نشان داده شده که اساساً پیوند چنین نظام فکری بهره مند از منابع فکری مختلف (اعم از دین، فلسفه، عرفان و کلام) جز با زنجیری به نام نمادپردازی مقدور نیست، هر چند عناصر دیگری نیز در این پیوند دخیلند. بیش از همه بر این دو نکته، به مثابه یافته این پژوهش، تأکید شده است: نخست، نظریه اصالت وجود و فقر ذاتی وجود نهایتاً با بیانی نمادین تبیین می شود. دوم، توجیه برخی از برداشت های عرفانی از دین و تفاسیر باطنی از ظاهر نص نیز نهایتاً تفسیری نمادین است.