مقالات
حوزه های تخصصی:
قاعده الواحد از اصول فلسفیی است که از قدمت زمانی زیادی برخوردار است. پیام قاعده الواحد باجمال این است که «به حکم برهان عقلی، از علت واحد از آنجهت که واحد است، بیش از یک معلول، بدون واسطه (مستقیم) پدید نمیآید».
ریشه های بحث از این قاعده را در سخنان افلوطین و ابرقلس میتوان یافت؛ ولی گسترش، تعمیق و دفاع از آن عمدتاً در سنت عقلانی اسلامی و توسط فارابی، ابن سینا، خواجه طوسی و ...صورت پذیرفته است و از آنزمان تاکنون همچنان مورد تأکید قاطبه حکیمان و برخی از عارفان و متکلمان بوده است. اما در مقابل دانشمندان فراوانی همچون غزالی، ابن رشد، فخرالدین رازی، ابن عربی (در برخی از سخنانش)، توماس آکوئیناس، علامه حلی، علامه مجلسی و .... عمدتاً با انگیزه دفاع از باورهای دینی با این نظریه مخالفت کرده اند.
نگاهی تحلیلی، تاریخی و انتقادی به اندیشه های منکران این قاعده و نقد و بررسی آنها موضوع نوشتار حاضر است. در این مقاله ابتدا برخی از دلایل قائلین به این قاعده تبیین میشود و سپس به اعتراضات منکران پرداخته میشود و در پایان هر بخش در مقام دفاع از این قاعده، به هر یک از این اعتراضات بصورت جداگانه پاسخ داده میشود.
بررسی منحنی تحول پیشینه مسئله اتحاد عاقل و معقول تا زمان صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوانه های نخستین مسئله اتحاد عاقل و معقول در فلسفه افلاطون و ارسطو دیده میشود و در فلسفه فلوطین و مکتب نوافلاطونی و پیروان آن بصورت روشنتر بیان شده است. در میان اندیشمندان جهان اسلام نیز این مسئله مطرح و به آن پرداخته شده و هواداران و مخالفانی پیدا نموده و میتوان گفت کمال شکوفایی خود را در حکمت متعالیه یافته است.
مقاله حاضر درصدد بررسی تحلیلی ـ انتقادی سیر تحول این نظریه و تبیین آن در فلسفه ملاصدراست.
تبیین سیر تدریجی نظریه های حرکت نفس، از آغاز تا دگرگونی جوهری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که نفس آدمی از نظر بسیاری از حکما امری مجرد و بسیط است، مسئلة حرکت آن همواره ذهنها را بخود مشغول کرده است ارسطو این حرکت را به بسیاری از فیلسوفان پیش از خود نسبت داده است که با توجه به رویکرد طبیعت انگارانة آنان، این نسبت میتواند درست باشد. ارسطو که برخلاف افلاطون، مسئلة تجرد نفس در نظر او مبهم و دوپهلوست، هرچند نفس را محرّک دانسته است، اما حرکت بالذات آن را مطلقاً نادرست میداند و دربارة حرکت عرضی آن دیدگاههای نامشخص و ناهمگونی دارد. بنظر میرسد اولین جرقه های نظریة حرکت در جوهر نفس بدست خواجه نصیر طوسی، با استنباط از عبارتی از بوعلی زده شده است که سرانجام بدست توانای ملاصدرا شعله ور میگردد. ملاصدرا خود را در طرح این نظریه مبتکر نمیداند و پیشینة آن را در آیات قرآنی و در بین آراء عرفا و حکما ردیابی میکند. ابتکار او در این امر را باید در مبتنی کردن آن بر مبانی فکری و بویژه مبانی هستیشناختیی مانند اصالت، وحدت و تشکیک وجود و همچنین مبنا قراردادن آن برای طرح نظریه های ابتکاری در زمینة انسان شناسی و معرفت شناسی دانست؛ بگونهیی که میتوان گفت این نظریه مرکز ثقل علم النفس ملاصدراست و با محوریت آن، انسانشناسی، معادشناسی و معرفت شناسی دگرگون شده و با رویکردی متفاوت، مسائل نوینی را تجربه میکند و هنر اندیشه ورزی به بهترین وجه نشان داده میشود.
تحلیل و تبیین شک روش شناختی دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شک از جمله حالات نفسانی انسان است، هنگامی بروز مییابد که انسان در درستی و نادرستی احکام ذهنی احتمال همسان دهد. شک دستوری یا روش شناختی دکارت متمایز از شکاکیت سوفسطی و شکاکیت از نوع عملگرایی است. در مقاله مزبور تفاوت شک روشی و غیر روشی (لاادریگری، پورن، غزالی، مونتنی، هوسرل) مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه تبیین، تعابیر شکاکیت دکارت و دلایل دکارت (خطای حواس و فرضیه رؤیا) برای جواز شک روش شناختی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
اندیشه های آخرت شناسانه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به بیان اندیشه های ناب عرفانی «محییالدین ابن عربی» عارف نامی قرن ششم و هفتم، در مورد ماهیت آخرت و بهشت و دوزخ میپردازد. از نگاه ابن عربی، رابطة دنیا و آخرت، رابطة ظاهر به باطن است؛ فلسفه وجودی آخرت، ظهور حقیقت و باطن جهان هستی و هماهنگی و تشبّه به خداست و قیامت روز ظهور حق به وحدت حقیقی و روز تجلّی ذات و صفات و اسماء ربوبی است. از نگاه وی، بهشت و دوزخ هم با ماهیت جسمانی و هم با ماهیت روحانی وجود دارند؛ البته جسم بهشتیان، جسم لطیف ملکوتی است که وی از آن به جسم طبیعی تعبیر میکند، در حالی که جسم دوزخیان، جسمی عنصری و این دنیایی است. از نگاه وی ماهیت حقیقی بهشت، قرب و نزدیکی به خدا و ماهیت حقیقی دوزخ، بُعد و دوری از خدا و محجوب بودن از رؤیت اوست. ابن عربی، خلود کفار در دوزخ را بواسطة عارضی دانستن ضلالت و گمراهی و نیز فراگیری رحمت الهی، تبدیل شدن آن به عذب و شیرینی تفسیر میکند.
کتابشناسی توصیفی تاریخ فلسفه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه تاریخ فلسفه اسلامی کتابهایی که به معرفی احوال و آثار فیلسوفان مختلف پرداخته اند، یا بدقت به عقاید فلسفی آنها توجه نداشته اند و یا به فیلسوفان مقدم پرداخته اند و از توجه به فلاسفه معاصر غفلت کرده اند و یا برعکس. همچنین آنچه تاکنون در زمینة تاریخ فلسفه اسلامی نوشته شده است، به روش «فیلسوف محور» و گاه «مکتب محور» بوده است و بندرت به روش «موضوع محور» توجه شده است.
نوشتار حاضر به معرفی منابع موجود دربارة تاریخ فلسفة اسلامی میپردازد و مشخص میسازد که تاریخ نگاری فلسفه اسلامی در چه مواردی کامل و در چه مواردی دچار کمبود است، با این غرض که برای اهل تحقیق و تدریس در زمینه تاریخ فلسفه اسلامی سودمند باشد.
قدرت در «تسلای فلسفه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بوئتیوس، فیلسوف بزرگ رومیمسیحی قرن ششم میلادی، رسالهیی مهم در فلسفه سیاسی به نام تسلای فلسفه دارد. او در این رساله از مقولات متعدد فلسفی سخن گفته است که یکی از این مقولات، قدرت است. او این مقوله را در آستانه سده های میانه و با رهیافتی فلسفی و در هالهیی از عقاید دینی به بحث گذاشته است. وی ضمن تفکیک میان مؤلفه های درونی و برونی انسان، قدرت را از مؤلفه های سعادت انسانی میداند و از آنجا که سعادت امری درونی است، بنابرین نمیتواند با عوامل بیرونی کم و زیاد شود. قدرت در شکل بیرونی آن، عامل و ضامن مناسبی برای ایجاد و بقای سعادت نیست. بوئتیوس قدرت بیرونی بویژه در شکل سیاسی آن را برسمیت میشناسد اما نگاهش به قدرت بالمجموع است و از اینرو هر شکلی از اشکال قدرت بنحو مستقل و بتنهایی نمیتواند سعادتبخش انسان باشد بلکه چه بسا بسان نشانهیی بر عدم سعادت نیز تلقی میشود. این فیلسوف بخشی از ناکامی فلسفه را متوجه همین قدرتهای متجزی میداند.