شیخ اشراق به عنوان یک حکیم هستیشناس، هستی را ذومراتب میبیند و براساس همین رتبهبندی توصیفات متنوعی نیز ارائه میکند. این توصیفها هم از لحاظ طولی متنوعاند و هم از لحاظ عرضی. بدین معنا که مثلاً توصیفات کشفی شهودی او اگرچه در عرض توصیفات تحلیلی منطقی او قرار میگیرند اما خود دارای یک نظام طولی و مترتّب برهم اند. بر این دو مورد توصیفات تجربی حسی و توصیفات تاریخی اسطورهای را نیز باید افزود تا مجموعا ًبه چهار ضلعی انواع توصیفات او بتوان رسید. از طرف دیگر اگر چه قدما توصیف را متعلق به «مطلب هل» و تعریف را متعلق به «مطلب ما» میدانستند و آن دو را کاملاً جدا از هم مطرح میکردند اما در تفکر شیخ اشراق بین مقام تعریف و مقام توصیف اختلاف چندانی وجود ندارد. اولاً به دلیل آنکه موضعگیری او در بحث تعریف با رویکرد منطق دانان مشائی متفاوت است و ثانیاً به جهت آنکه توصیفهای شیخ اشراق نیز ویژگی خاص خود را دارند به گونهای که نمیتوان آنها را در تقسیمبندیهای رایج جای داد .