مطالب
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۸۰ مورد.
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
4 - 17
حوزه های تخصصی:
استفاده از تکنیک حجاری یکی از شیوه های متداول تزیینات معماری در بناهای دوره اسلامی است که نمونه های پرشماری از آن ها در مساجد شهر اصفهان مشاهده می شودکه بررسی، مطالعه و مقایسه هر یک ازآن ها می تواند بازشناسی هویت فرهنگیشان را در پی داشته باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی، طبقه بندی و تحلیل تزیینات حجاری بر اساس نوع نقوش در بنای مسجد عتیق اصفهان است و در پی پاسخگویی به سوالات زیر است: 1- تزیینات حجاری مسجد عتیق اصفهان به لحاظ نقوش و مضامین شامل چه مواردی است و چه ویژگی هایی دارند؟ 2- چه تفاوت ها و شباهت هایی به لحاظ نقوش بین تزیینات حجاری بنا در دوره صفویه و قاجار وجود دارد؟ این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی بر مبنای بررسی های میدانی و مطالعات کتابخانه ی و تجزیه و تحلیل کیفی انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد تزیینات حجاری مسجد عتیق از نظر تکنیک، به سه گونه برهشته، برجسته و حکاکی منفی و از نظر کارکرد به کتیبه، سنگاب، محراب، تزیینات گلدانی، ستون و نیم ستون ها، پنجره های سنگی و کله قندی ها تقسیم می شود. بر این اساس، نقوش متنوعی که در حجاری ها به چشم می خورد به ترتیب فراوانی در گونه های هندسی (قابندی ها، گلدانی ها، مقرنس، پیچ تزیینی، گره و دیگر نقوش هندسی) ، خط نگاری (نستعلیق، ثلث و کوفی) و نقوش گیاهی (انتزاعی) دسته بندی می شود. غنای تزیینات حجاری بنای مسجد عتیق در دوره صفوی و قاجار دارای اشتراکاتی بوده است، اما کاربرد خط ثلث و نقوش گیاهیِ انتزاعی در حجاری دوره صفوی بیشتر و در مقابل خط نستعلیق و تلفیق نقوش گیاهی انتزاعی و طبیعتگرا در تزینات حجاری بنا در دوره قاجار بیشتر دیده می شود. این نقوش در موارد بسیاری تاریخ مشخصی را به همراه ندارد، اما موارد رقم دار به دوره صفویه و قاجار تعلق دارد.پراکندگی زمانی این آثار به گونه ای است که نمونه تاریخ داری از قبل و یا بین این دو دوره مشاهده نمی شود.
نویافته های سردر مسجد جامع ارگ بم پس از زلزله سال 1382(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجدجامع ارگ بم از زمان پی نهادن تا امروز، روندی طولانی از دگرگونی، مرمت ، بازسازی و نوسازی را از سر گذرانده که بسیاری از این تغییرات تا پیش از زلزله 1382، در کالبد بنا پنهان بود. آشکار شدن ساختار اصلی سردر قدیمی مسجد و منارهای قدیمی متصل به سردر از جمله نویافته های پس از این زلزله است. این نویافته ها دوره بندی های قبلی پیشنهادشده برای مسجد را دچار تردید ساخته و پرسش ها و ابعاد پژوهشی تازه ای را مطرح ساخته است که پیش از این در نظر نبود. این پژوهش در پی آن است که ضمن معرفی شکل اولیه و دگرگونی های سردر، جایگاه زمانی آن را در دوره بندی کلی تحولات مسجدجامع ارگ بم از طریق بررسی اسناد و مدارک مکتوب و برداشت های دقیق میدانی و همچنین گمانه و پی گردی های باستان شناسی و با به کارگیری روش توصیفی تحلیلی مشخص کند. نتایج مطالعه و بررسی ها نشان می دهد که به رغم اینکه پژوهشگران سردر را منسوب به قرون اولیه اسلامی می دانند، این پژوهش بنا بر شواهد موجود اعم از مانده های معماری موجود، ابعاد خشت ها، ارتفاع پاکار نعل درگاه، پهنای جرز های طرفین ورودی، تنه تنومند و اندازه مغزه میانی منار، بر این باور است که سردر منسوب به قرن هشتم هجری است و همانند سایر سردرهای مظفری تیموری ارتفاعی بلند و تناسباتی کشیده دارد.
بررسی تناسبات بین فضاهای پر و خالی مساجد دوران قاجار در شهر اصفهان (مسجد جامع اصفهان)
حوزه های تخصصی:
بررسی دوره بندی تاریخی- کالبدی مسجد جامع هفتشویه از منظر مطالعات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
141 - 174
حوزه های تخصصی:
بناهای مذهبی از دوران پیش ازتاریخ تا زمان حاضر نقش مهمی در تشکیل عناصر ساختاری شهرها، سکونتگاه ها و حتی روستاها ایفا نموده اند. به طوری که کاوش های باستان شناسی و شواهد موجودِ تاریخی نشان می دهند؛ معابد و اماکن مذهبی در دوره های قبل از اسلام همواره یکی از مراکز کانونی تجمع مردم برای انجام مراسم آیینی بوده اند. استان اصفهان یکی از مناطق مهم تاریخی کشور در تمامی ادوار آنست که بناهای بسیاری در آن همچنان ناشناخته باقی مانده اند. یکی از آثار بسیار مهم در شهر اصفهان، مسجد جامع هفتشویه واقع در شمال شرق اصفهان (ناحیه قهاب) است. با توجه به معماری چند دوره ای این بنا، عدم معرفی آن و دوره های ساخت مسجد و نیز فقدان کتیبه تاریخ ساخت بنا، انجام پژوهشی منسجم و مستقل در این رابطه ضروری به نظر می رسد. بنابراین پژوهش پیشِ رو در تلاش است تا با توجه به شواهد تاریخی، باستان شناسی، معماری و مطالعات تطبیقی به معرفی و شناسایی دوره بندی تاریخی و کالبدی مسجد جامع هفتشویه بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مسجد جامع هفتشویه یکی از مساجد مهم شمال شرق ناحیه اصفهان در قرون میانی اسلامی بوده است که بسیاری از مورخان به این مسجد و اوج حیات آن در دوره سلجوقی اشاره داشته اند. علاوه بر آن دو دوره مهم سلجوقی و ایلخانی در ساخت مسجد جامع هفتشویه قابل شناسایی بوده که با توجه به نوع نقشه بنا، مصالح به کار رفته در آن و مطالعات تطبیقی، تشخیص داده می شوند. پژوهش پیشِ رو با روش توصیفی تحلیلی و تحقیقی تاریخی در کنار استفاده از مقایسه تطبیقی انجام شده که در آن علاوه بر فعالیت های میدانی (بررسی تاریخی کالبدی بنا و معماری آن، تهیه عکس، پلان، طرح سه بعدی و مقایسه تطبیقی با نمونه های مشابه) از منابع مکتوب نوشتاری (گزارش سیاحان، مورخان و پژوهشگرانی که در این زمینه تحقیق نموده اند)، نیز استفاده شده است.
معرفی و بررسی ویژگی های تزیینی محراب گچبری مسجد جامع ساوه در موزه چهارفصل اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد جامع ساوه که در قرون گذشته، تعمیر، تجدید و تزیین شده است، دارای چندین محراب گچ بری از دوره های مختلف تاریخی است که با کتیبه ها و نقوش گیاهی و هندسی زیبا آراسته شد هاند. یکی از محراب های گچ بری این مسجد که به دوره سلجوقی منسوب است، ه ماکنون در موزه چهارفصل اراک نگهداری می شود و دارای ویژگی های هنری ارزشمندی است که کمتر معرفی و بدان پرداخته شده است؛ لذا هدف این پژوهش، معرفی چیستی تزیینات این محراب گ چبری ب هدست آمده از مسجد جامع ساوه و برداشت دقیق آرایه ها به منظور حفظ و احیای این تزیینات است. برای دستیابی به هدف مذکور، پرسش اصلی پژوهش چنین است: انواع تزیینات محراب گچ بری مسجد جامع ساوه( موجود در موزه چهارفصل اراک) کدام است و هر یک از آرایه ها، در کدام یک از بخش های محراب، به اجرا درآمده است؟ در این پژوهش از روش های تاریخی و توصیفی استفاده شده و شیوه گردآوری اطلاعات با استناد به منابع مکتوب و مطالعات میدانی است. نتایج این تحقیق بر این نکته دلالت دارد که علاوه بر کتیبه ها که حجم نسبتاً زیادی از فضای محراب از قبیل حاشیه های دورتادور محراب و اطراف طا قنما و حاشیه بالا و پایین نیم ستون ها را به خود اختصاص داده است؛ نقوش اسلیمی در کنار نقوش ختایی (گل و برگ) نیز؛ سهم عمده ای را در آراستگی فضای داخلی طاق نماها، حاشی ههای پهن و باریک و پس زمینه کتیبه حاشیه دورتادور محراب دارد. ه مچنین از نقوش هندسی (گره ها) نیز بر روی نیم ستو نها (پیلک ها) و لچکی طاق نمای اول استفاده شده است که بر تنوع تزیینات افزوده است.
مراتب ادراک فضای سیال در مسجد جامع تبریز؛ با نگاهی به مفهوم حرکت در آراء ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت لازمه ی ادراک معمارانه است. فضای معماری به واسطه خواص پویایی، سیالیت و مکث، موجبات حرکت فیزیکی، بصری و ذهنی را در ناظر فراهم می آورد.در فلسفه، عامل حرکت مبنای ادراک حقایق جهان مادی است. فیلسوفان اسلامی، حرکت را امری کمالی و دارای غایت می دانستند که مشمول اصل قوه و فعل است.طبق نظریه ی حرکت جوهری ملاصدرا، وجود مادی به واسطه ی حرکت دائمی خود به سمت وجود روحانی، با طی مراتب و گذر از عوالم محسوسات، خیالات و معقولات به ادراک حقیقی جهان نائل می شود.پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیلی-توصیفی بوده و راهبرد پژوهش مطالعه ی موردی با رویکرد تفسیری می باشد. این مقاله با تحلیل تجربه ی ادراکی ناظر در مسجد جامع تبریز، مقارنه ی حرکت و ادراک در فلسفه و معماری را مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج عمده ی پژوهش، بین مراتب استکمالی بدن تا نفس در کسب معرفت بر مبنای فلسفه ی حرکت جوهری و مراحل ادراک تجربی فضا از ماده به معنا در معماری اسلامی، هم خوانی قابل توجهی مشاهده می شود. معماری اسلامی با ایجاد فضای معنوی خاص همواره بستری برای کشف و شهود درونی ناظر فراهم می ساخته و با توجه به ویژگی های سیالیت، تجربه ی ادراکی ناظر را از نازل ترین مراتب به سوی کامل ترین آن هدایت می کرده است.
بررسی و تحلیل الگوهای اسلیمی و نقوش گیاهی محراب الجایتو مسجد جامع اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
213-221
حوزه های تخصصی:
بازشناسی و تحلیل معماری مسجد جامع همدان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵
111-126
حوزه های تخصصی:
در فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی، مسجد به عنوان مهم ترین بنای ماندگار اسلام در شهرها و اقلیم های مختلف ساخته شده است، و هویت شهرهای اسلامی با مساجد جامع درهم آمیخته است. مسجد جامع همدان، کهن ترین مسجد در بافت قدیمی شهری، در میان بازار این شهر و میدان مرکزی واقع شده است. این مسجد شاخص، متعلق به قرون اولیه اسلامی است، که در طی دوران های مختلف خصوصاً دوران صفوی و قاجار مورد بازسازی و مرمت قرار گرفته است، اما از ساختار کهن مسجد آثاری باقی نمانده، و ساختار فعلی متعلق به دوره قاجار است. باوجود ویژگی های کلی این اثر، شکل ساختمان مسجد جامع تأثیر زیادی در هماهنگ ساختن ساختمان با شرایط اقلیمی دارد. حال این پرسش مطرح می گردد که اقلیم منطقه تا چه میزان توانسته بر فرآیند شکل گیری مسجد تأثیرگذار باشد؟ و الگو پذیری از شرایط اقلیمی تا چه میزان دوام ساختار مسجد را تضمین نموده است؟ بر مبنای پرسش های فوق هدف پژوهش حاضر این است که با بهره مندی از روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به منابع مطالعاتی و بررسی های میدانی به معرفی و تجزیه تحلیل ساختار معماری مسجد جامع پرداخته شود، تا زمینه پاسخگویی به پرسش ها ی مطرح شده فراهم گردد. برآیند چنین بررسی را می توان در تأثیرپذیری ویژگی های معماری مسجد جامع، از اقلیم منطقه مشاهده نمود؛ این اثر، علاوه بر عملکرد مذهبی، موقعیت مکانی این مسجد و قرارگیری در امتداد بازار اصلی شهر، منجر به آن شده که مسجد جامع نقش مهمی را در شکل گیری نظام های طراحی و سیمای عمومی شهر ایفا نماید. با توجه به ساختار معماری مسجد جامع عمده تحولات صورت گرفته در بنا مربوط به دوره های قاجار و معاصر است؛ ساختار مسجد تابع الگوی شبستان ستوندار بوده، دارای گنبد، گلدسته و سنگاب می باشد، و تنها نمونه مسجد گنبددار با ارزش تاریخی در بافت شهری همدان است.
بررسی تطبیقی مساجد با نگاهی معطوف به مسجد جامع شوشتر و مساجد هم عصر آن به عنوان معماری ایرانی - اسلامی
حوزه های تخصصی:
در گذشته، در همه ادیان و مذاهب و در همه آبادی ها و شهرهای کهن، شاخص ترین ساختمان، نیایشگاه بوده است که نمایانگر آن مذهب در آن شهر یا آبادی بوده که از همه اندام های دیگر شهری نمایان تر و چشمگیرتر است. پس از اسلام هم مهمترین ساختمان شهر مسجدها بودند. مسجد مرکز ثقل بنای شهرها در دوره اسلامی بود و معماری آن متناسب با شرایط اقلیمی، مصالح در دسترس و تحت تاثیر سنن و خصوصات محلی ساکنان هر منطقه شکل می گرفت.مسجد پایگاهی است فرهنگی که انسان موحد و مسلمان در آنجا در ابعاد مختلف حیات فردی و در مسائل سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، و حتی نظامی و دفاعی و دیگر ابعاد حیات سلیم بشری، آموزش می بیند، آن هم آموزش های اولی و پایه ای که بر اساس آن پرورده می شود، می بالد، مجال ورود به عرصه ی پر جنجال زندگی را پیدا می کند و با سلاح تقوا و پارسایی به معنای کامل و صحیح کلمه و با نوعی مصونیت فکری و عقیدتی و با پیراستگی و وارستگی های لازم با اشتغال در هر سِمَت و مقامی در صراط مستقیم تکامل انسانی قرار می گیرد. در این مقاله سعی بر این است که پس از معرفی مسجد جامع شوشتر به بررسی تطبیقی مسجد جامع و مساجد هم عصر آن پرداخته شود.
بازشناسی و تحلیل کتیبه های مسجد جامع مظفری کرمان
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
47 - 66
حوزه های تخصصی:
مسجد جامع مظفری کرمان، از بناهای شاخص و برجسته معماری قرن هشتم هجری قمری محسوب می شود که با وجود تنوع تزئینات کتیبه نگاری در طول دوره های مختلف اسلامی، تاکنون تحقیق جامعی پیرامون آن انجام نگرفته است. این نوشتار با هدف شناخت، مطالعه و تحلیل مضامین کتیبه ها و تاریخ نگارش آنها، در مسجدجامع مظفری کرمان به روش توصیفی- تحلیلی- تاریخی با استفاده از منابع اسنادی و مشاهدات میدانی نگارش یافته است. یافته های پژوهش نشان می دهد موضوع عمده متون کتیبه های مسجد جامع مظفری کرمان مذهبی است و علاوه برکتیبه های دوره آل مظفر، کتیبه هایی در دوران صفویه، قاجار، پهلوی و معاصر به بنای مسجد جامع مظفری کرمان الحاق شده است. خط ثلث و کوفی بنایی - معقلی بیشترین کاربرد را در تزئین کتیبه ها داشته است. همچنین به نظر می رسد شرایط سیاسی و اجتماعی هر دوره در انتخاب آیات قرآنی برای نگارش کتیبه ها تأثیر بسزایی داشته است.
مطالعه تناسبات، ساختار و نقشمایه های محراب مسجد جامع هفتشویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
4 - 17
حوزه های تخصصی:
تزیینات گچ بری محراب هفتشویه با توجه به طرح و فرم، در ردیف محراب های شاخص دوره ایلخانی قرار دارد. اکثر بررسی های صورت گرفته به توصیف کلی این محراب، تاریخ اجرا و یا محدوده تاریخی آن پرداخته و کمتر به نقشمایه های تزیینی، نسبت های طلایی و ساختار و روابط هندسی در به کارگیری آنها، توجه کرده اند. سؤال هایی که برای دستیابی به هدف می توان مطرح کرد عبارتند از: «انواع نقشمایه های به کارگرفته شده در این محراب کدامند؟ این محراب و نقشمایه های آن، بر اساس چه ساختار و تناسباتی طراحی و اجرا شده است؟». در این نوشتار تلاش بر آن بوده تا با روش توصیفی تحلیلی، محراب مسجد جامع هفتشویه از لحاظ نقشمایه های گیاهی و هندسی، نسبت های طلایی و ساختار و روابط هندسی توصیف و تحلیل شود. یافته های به دست آمده از این پژوهش، بیانگر آن است که طرح ها و نقشمایه های گچ بری شده، با ضخامت، برجستگی و پیچیدگی اجراء شده اند. در این محراب از انواع اسلیمی ها مانند دهان اژدری، خرطومی، اسلیمی های قاب بند و گردش های اسلیمی بسیار استفاده شده است. فرم کلی محراب و هم اکثر نقشمایه ها دارای ساختار و روابط هندسی ویژه و بر پایه نسبت های طلایی می باشد. ارتفاع بلند، جزو شاخصه های این محراب است. نقشمایه های این محراب از جهت ارزش های بصری و زیباشناختی، شیوه طراحی و اسلوب منحصربه فرد بوده است.
بازتاب تصویری هنر اسلامی در مسجد جامع ارومیه )بررسی تزئینات محراب مسجد جامع ارومیه)
هنر ایران اسلامی یکی از شاخص ترین و بارزترین نمونه های هنر اسلامی محسوب می شود. اولین و مهمترین محل بروز و نمود هنر ایرانی- اسلامی، معماری است. مساجد به عنوان یکی از مکانهایی که همواره نمود مذهبی اسلام و به ویژه ایرانیان بوده مطرح می باشد. در این میان به دلیل ارزش و اعتبار مساجد و مذهب در ایران همواره آراستن مساجد یکی از دغدغه های مهم هنرمندان و مردم بوده است. مسجد جامع ارومیه و محراب زیبای آن همانند بیشتر مساجد جامع در سرتاسر ایران از جمله یکی از شاهکارهای معماری ایرانی–اسلامی می باشد. در این تحقیق بر آن هستیم تا به معرفی این مسجد و تزئینات به کار رفته در معماری آن بویژه محراب آن بپردازیم. این پژوهش در پی پاسخ به این سئوال اساسی می باشد که کدامین ویژگیها و تزئینات در محراب مسجد جامع ارومیه به کار رفته است. با توجه به بررسی های انجام گرفته می توان گفت مسجد جامع ارومیه را می توان از بناهای دوره سلجوقی دانست. از جمله عناصر سازنده این بنا می توان به شبستان گنبد دارقدیمی، محراب موجود در داخل شبستان گنبد دار و سایر بخشها اشاره کرد. این مسجد محراب زیبای گچبری دارد که جزء قدیمی ترین، پرکار ترین و بزرگترین محراب های گچبری ایلخانی بوده است. محراب مسجد در زمان ایلخانان ساخته شده و در ضلع جنوبی شبستان قرار گرفته است. با توجه به محراب زیبای این مسجد و تزئینات به کار رفته در آن از جمله، نوع خط، تزئینات خط و تاریخهای ذکر شده در برخی از تزئینات و کتیبه ها می توان به سیر تاریخی مسجد پی برد. محراب مسجد جامع ارومیه با عنصر گچ و نقوش و عناصر سنتی چون اسلیمی، ختایی وکتیبه تزئین یافته است.
بررسی حس تعلق به مکان در بناهای مذهبی-تاریخی در راستای افزایش تعامل ساکنین محله با بنا (نمونه موردی: مسجد جامع اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
85 - 100
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که منجر به محیط های با کیفیت می شود و انسان خود را جزئی از آن می داند و به آن احترام می گذارد. حس تعلق در معماری برآیند سه عامل فرد، دیگران و محیط می باشد که این حس شامل عواملی چون ادراک فرد از محیط، متغیرهای اجتماعی همچون نمادها، نشانه ها و کالبد بنا است و دارای سطوح مختلفی می باشد که شامل "رضایتمندی"، "رجحان مکانی"، "شناخت مکانی"، "نمادگرایی"، "تعلق مکانی"، "دلبستگی به مکان" و "تعهد به مکان" است. در راستای شناخت میزان حس تعلق افراد به مساجد تاریخی، مسجد جامع اصفهان به عنوان نمونه ای شاخص انتخاب شده است. این مسجد یکی از شاهکارهای معماری در دوران مختلف می باشد و در طول ایام دستخوش تغییراتی گشته است امّا همچنان به عنوان فضایی مناسب برای عبادت مورد استفاده افراد زیادی قرار می گیرد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-پیمایشی می باشد که با استفاده از پرسشنامه و توزیع آن در مسجد جامع اصفهان، سطوح مختلف حس تعلق به مکان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که نمادگرایی بیشترین رتبه و شناخت مکانی پایین ترین رتبه را در میان سطوح مختلف دارد و در میانه این دو، مابقی سطوح حس تعلق قرار می گیرند امّا رجحان مکانی در میان پاسخ آزمودنی ها را نمی توان به عنوان یک عامل تأثیرگذار در نظر گرفت. لازم به ذکر است تفاوت معنا داری در زمینه رجحان مکانی در میان مردان و زنان نسبت به مسجد جامع اصفهان وجود دارد و همچنین نمادگرایی به عنوان مهمترین عامل در میان قشر تحصیل کرده و متخصص شناخته می شود.
دوره بندی تاریخی کالبدی مسجد جامع ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد جامع ساوه همانند مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع اردستان دارای دوره های ساخت متنوعی در طول تاریخ خود است. سؤال کلی تحقیق پیش رو بررسی دوره های تاریخی کالبدی ساخت مسجد جامع ساوه به عنوان یکی از موزه های تحولات معماری ایرانی است. هدف از این تحقیق رفع ابهامات موجود درباره دوره های مختلف ساخت عناصر متنوع مسجد و ارائه پلان های دوره بندی آن است. روش تحقیق استفاده شده در این مقاله روش تاریخی است: دوره بندی تکیه بر تحلیل هندسی، سازه ای و تزئینات بنا دارد و گردآوری اطلاعات آن مبتنی بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته است. معیارهای استفاده شده در این دوره بندی، تکنیک های پوشش فضاها، مصالح، تاریخ گذاری تزئینات، تقدم و تأخر قرارگیری ساختار و ارتباط آنها با کف های قدیمی و مطالعه تطبیقی با دیگر بناهای مشابه می باشد. کالبد کنونی مسجد شامل صحنی ذوزنقه شکل، شبستان های جنوبی، غربی و شرقی، پایه های جرز های شبستان شمالی، گنبدخانه و ایوان جلوی آن در ضلع جنوبی، ایوان رفیع غربی، بنایی با پلان چلیپایی در گوشه جنوب غربی، منار شمال شرقی و محراب ها و محراب نماهای متعدد است. نتیجه این تحقیق ارائه دوره بندی تاریخی اثر به این شرح است: 1. قرن اول هجری تا شروع دوره سلجوقی (هسته اولیه)، آثار به جامانده از این دوره پایه جرزهای خشتی و خشتی چینه ای است؛ 2. نیمه قرن پنجم تا اوایل قرن هفتم، پایه گذاری منار مسجد با کتیبه ای به تاریخ 504 هجری، حذف دو ناو و احداث گنبدخانه و فضای باز جلوی آن؛ 3. قرن هفتم تا اوایل قرن دهم، ساخت ایوانی رفیع در ضلع غربی؛ 4. اوایل قرن دهم تا اواخر قاجار، که در این دوره معماران به مرمت سازه های قبلی پرداخته اند.
مطالعه اجزای کالبدی کتیبه های کوفی مسجد جامع کرمان براساس کاربرد عناصر بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد جامع کرمان از مساجد چهار ایوانی ایران است که در دوره آل مظفر در سده هشت هجری ساخته شد. علاوه بر معماری خاص بنا، تزئینات مسجد به ویژه کتیبه های کوفی، تزیینی و معقلی که در هماهنگی با سطوح بنا و مصالح به کار رفته، جلوه ویژه و منحصربه فردی به آن داده است. این کتیبه ها از کهن ترین نمونه های موجود معماری سبک آذری است که نتایج بررسی آنها می تواند وضعیت کتیبه نگاری کوفی را در آغاز شکل گیری این سبک در سده هشتم و سیرتحول تغییرات آرایه های آن را در ادوار پسین به نمایش گذارد. گذشته از آن، تنوع و کیفیت مطلوب اجزای کالبدی کتیبه های کوفی این مسجد و فقدان تحقیقات کافی در مورد این کتیبه ها و عناصر بصری آن، انجام این پژوهش را ضروری می نماید. این پژوهش در گام نخست به شناسایی، بازخوانی و بازسازی کتیبه های کوفی مسجد جامع کرمان با کمک نرم افزارهای گرافیکی می پردازد و سپس جلوه های بصری و نوع آرایش کتیبه ها و تفکیک آنها را در دوره های مختلف ساخت، بررسی می کند. بدین منظور گونه شناسی کتیبه، انواع خط کوفی، مضامین، کادر کتیبه، نقشمایه ها و ساختار نمونه ها بر اساس روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار می گیرد. این تحقیق ضمن نمایش گرافیکی مجموعه ای بازسازی شده از کتیبه های کوفی، تنوع خطوط، کاربرد نقشمایه های متنوع و آمیختگی خطوط با آجرکاری و کاشی های معقلی، ویژگی های خاص کتیبه های هر دوره را نیز نشان می دهد.
جاودانگی صورت های سمبلیک در تزیینات مسجد جامع عباسی اصفهان و مسجد سلطان احمد استانبول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم تفاوت های موجود در فرم ساختمانی و تزیینات معماری در دو مسجد امام (جامع عباسی) در اصفهان و سلطان احمد در استانبول، شاهد نوعی وحدت در بیان حقیقتی ابدی هستیم که آن ها را از شرایط و مقتضیات زمان رهایی می بخشد و منجر به دوام و بقای این دو بنا می گردد. این مسئله گویای سمبلیسم حاکم بر نقوشی است که ورای صورت ظاهر، متضمن شهود حقایق ازلی و جاودانه است. هدف از این تحقیق بررسی عناصر تزیینی ای است که در این دو مسجد به کاررفته، به ساختار و فضای آن ها وحدت بخشیده و آنها را جاودانه ساخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و برای بررسی و تحلیل مطالب از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. از نتایج تحقیق چنین می نماید که عواملی چون توحید، انتزاع گرایی، غایتمندی، رمزگونگی و زیبا بودن مورد توجه هنرمندان مسلمان بوده و به رغم تفاوت های موجود در این دو بنا که حاصل تفاوت فرهنگ ها بوده، روح حاکم از وحدت متعالی پیام اسلام نشئت گرفته است.
شاخص های مؤثر ایجاد حس خلوت و رازگونگی در مساجد (نمونه موردی مسجد جامع اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس خلوت در فضاهای عبادی جمعی؛ همچون پرستشگاهها، به عنوان یکی از مهمترین نیازهای روحانی یک عابد برای تمرکز روحی و نهایتا ارتباط مؤثر با پروردگار مطرح است. مساجد دوران اسلامی منطبق بر نگرش اسلامی همزمان به عنوان پایگاهی اجتماعی برای تعاملات افراد با یکدیگر و بستری مطلوب برای تأمل و تفکر و خلوت فردی افراد به منظور ارتباط با پروردگار مطرح بوده اند؛ ولی امروزه شاهد از دست رفتن زمینه های تمرکز حواس و نهایتا خلوت افراد در مساجد معاصر هستیم که این خود می تواند زمینه ساز تقلیل جایگاه مسجد به عبادتگاهی صرف برای معدودی از سالخوردگان باشد؛ عبادتگاه هایی که به شدت روح فردی و جمعی خود را از دست داده اند. در همین راستا هدف این پژوهش بیان اهمیت حس خلوت در مساجد و بررسی شاخصه ها و مؤلفه های محیطی تأثیرگذار در ایجاد این حس مبتنی بر نگرش اسلامی می باشد. اصلی ترین سؤالات این پژوهش را میشود به این صورت تبیین نمود: شاخصه های مؤثر در ایجاد حس خلوت و رازگونگی مساجد کدام اند؟ این شاخص ها چه تأثیری بر نظام فضایی، نور و رنگ، تزیینات و فرمها و کیفیات فضایی داشته اند؟ در این مقاله با بررسی مفهوم و اهمیت خلوت در بینش اجتماع گرای اسلامی و همچنین مراتب ادراک از منظر مکاتب فلسفه اسلامی، کیفیات سلبی، ایجابی و تلفیقی(سلبی و ایجابی) مؤثر بر این مفهوم معرفی شده است که در ادامه با روش توصیفی- تحلیلی و مصداق پژوهی به بررسی موضوع و کشف شاخصه ها در مسجد جامع اصفهان پرداخته شد. نتایج نشان می دهد شاخص هایی چون آشکارگی و پنهانی، خلأ(فضای تهی)، اصل تکرار و زوجیت پویایی و سکون، همه و همه می توانند با حضور در تزیینات، نظام فضایی، نور، رنگ و مصالح و کیفیات فضایی در جهت ایجاد و تقویت حس خلوت و رازگونگی مؤثر واقع گردند و به عنوان معیاری برای طراحی مساجد معاصر به منظور القای چنین مهمی در آنها به کار گرفته شوند.
ارائه الگویی برای خط مشی گذاری فرهنگی شهر با محوریت مسجد جامع و امام جمعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت ها هر یک به نوعی در امر فرهنگ مداخله و خط مشی های خاصی را تنظیم می کنند. در زمینه شیوه طراحی خط مشی ها از بالا به پایین یا بالعکس نظرات مختلفی بیان شده است. در این مقاله سعی شده است با استناد به مطالعات و بررسیها و ضمن استفاده از نظر نخبگان فرهنگی با استفاده از مصاحبه و روش تحلیل مضمون، الگویی ارائه شود تا بر اساس آن خط مشی های فرهنگی به شکلی بومی تنظیم و تدوین شود؛ با توجه به گستردگی موضوع در طراحی الگوی خط مشی گذاری در این مقاله تنها سطح شهر مورد توجه قرار گرفته است. در این الگو مسجد جامع به عنوان محور تصمیم گیری شهر و امام جمعه، که نماینده ولی فقیه در شهر است، منشأ خط مشی گذاری در نظر گرفته شده است و بقیه عوامل در ارتباط با این محور در تدقیق و عینی شدن نظام مسائل و رسیدن به خط مشی مطلوب، مؤثر دانسته شده اند. در نهایت برای اجرایی شدن این الگو پیشنهادهایی ارائه شده است.
مطالعات باستان سنجی روی گچ بری محراب بزرگ و تزیینات مسجد جامع کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
مسجدجامع کاشان از قدیمی ترین بناهای ثبت شده دوره اسلامی در کاشان است. این مسجد دارای سه محراب گچ بری است که یکی در گنبدخانه و دو محراب در شبستان شمالی مسجد قرار دارد. برای تعیین قدمت محراب گچ بری اصلی، از آجر به دست آمده برای سال یابی ترمولومینسانس نمونه برداری شد و نیز برای شناسایی رنگدانه های به کاررفته در تزیینات مسجد در دوره های مختلف، از همه بقایای رنگ در دو محراب شبستان شمالی و گچِ گچ بری ها نمونه برداری شد. برای شناسایی ترکیبات به کاررفته در رنگ ها، بررسی نوع ملات و اجزای گچ بری از میکروسکوپ نوری پلاریزان (PLM) وپراش پرتو ایکس (XRD) و برای شناسایی عنصری نمونه ها از میکروسکوپ الکترونی مجهز به پاشندگی پرتو ایکس (SEM-EDX) استفاده شد. همچنین برای بررسی نوع ملات و اجزای گچ بری و بررسی مواد آلی احتمالی به کاررفته در گچ و رنگدانه، از روش طیف سنجی زیر قرمز (FTIR) استفاده شد. نتایج سال یابی آجر از محراب قدیمی رویی نشان داد که این بخش مربوط به 20 ± 550 سال پیش از این است. نتایج نشان داد که در دوره های مختلف از مواد متفاوتی استفاده شده است؛ برای مثال برای رنگ آبی از لاجورد در تزیینات محراب قدیمی، از مالاکیت برای رنگ سبز، از سرنج برای رنگ قرمز و از سفید سرب برای تهیه رنگ خاکستری استفاده شده است. در این بررسی، نوع گچ به کاررفته، ترکیبات افزوده و چگونگی عمل آوری آن نیز بررسی شد.
مطالعه روانشناسانه تأثیر معماری مسجد جامع (عتیق) اصفهان بر رفتار استفاده کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است با بررسی حوزههای فضایی مورد استقبال گروه های مختلف استفادهکننده و معنای دریافتی کل بنا از سوی آنان، در بنای تاریخی دایر مسجد جامع (عتیق) اصفهان و با سیری معکوس، ویژگی های کالبدی مؤثر در ایستها و رفتار آنان را شناسایی نماید. پرسش این است که ویژگی های شاخص کالبدی - فضایی مسجد جامع (عتیق) اصفهان چه تأثیراتی بر رفتار استفاده کنندگان آن دارد؟ با تحلیل نظریات پایه و مطالعات میدانی روانشناسانه به روش «مشاهده» و با تکنیک تهیه «نقشه رفتاری» و «فهرست رفتاری»، کلیه رفتارها مطالعه گردید و با استفاده از روش «پرسشنامه» با دو تکنیک «افتراق معنایی» و «اخذ تصویر ذهنی»، معنای بنا از دیدگاه استفادهکنندگان استخراج شد. در ادامه، معنای بنا از دیدگاه گروه های پرسش شونده و به تفکیک «هدف حضور در بنا»، «سن» و «جنسیت» و با بهره گیری از نرمافزار SPSS21 مورد تحلیل قرار گرفت. با هم پوشانی نتایج به دست آمده از روشهای مزبور، دیده میشود بین ویژگی های معماری هر حوزه از مسجد و رفتار به وقوع پیوسته استفادهکنندگان در آن، ارتباط معناداری وجود دارد؛ به طوری که ویژگی های معماری هر حوزه از مسجد جامع (عتیق) اصفهان، منجر به پدید آمدن معنایی متفاوت در ذهن هریک از گروه های استفاده-کننده و در نتیجه بروز رفتارهای متفاوت در آنان شدهاست. هریک از فاکتورهای «سن»، «جنس» و «هدف استفاده» در ادراک استفادهکنندگان مؤثر است. کودکان به دلیل جثه کوچک تر و تجربه ناکافی از بناهای مرتفع، نسبت به سایر گروه های سنی، مسجد را «مرتفعتر» میدانند. گردشگران مسجد را برای کاوش، به اندازه کافی «روشن» نمیبینند و نسبت به عبادت-کنندگان آن را «تاریکتر» احساس میکنند. زنان احتمالاً به دلیل دید محدودتری که در مکان های انتخابی خود (جهت داشتن خلوت بیشتر) دارند، مسجد را نسبت به مردان «کوچک تر» میبینند. مکان هایی که در مسجد جامع اصفهان مرکز توجه هستند، تراکم جمعیتی کمتری دارند و ایست در آنها کمتر اتفاق میافتد.