مقالات
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله تعلق وجودی انسان در فضای سایبر است. نسبت انسان با فناوری قدیم نسبت ابزاری بود؛ یعنی فناوری ابزار انسان بوده و او تقوم وجودی به تکنولوژی نداشت. اما قوام بشر جدید به تکنولوژی مدرن است. یا به تعبیر دیگر، بشر جدید نسبت به تکنولوژی فقر وجودی یا تعلق وجودی دارد. هیچ یک از ساحت های وجودی او از تکنولوژی مستقل نیست و بلکه سرتا پا قائم به آن است. به عبارت دیگر، در فناوری قدیم بشر از آن استقلال وجودی داشت و بدون آن زندگی می کرد. این فناوری در حد ابزاری بیش نبود. اما قوام وجودی بشر جدید به تکنولوژی است؛ بدون آن حیات فردی و اجتماعی او از هم می پاشد. با استفاده از بحث مناط علیت در فلسفه اسلامی می توان به فهم خاصی از نسبت انسان با تکنولوژی جدید و نیز با فضای سایبر دست پیدا کرد. به نظر می آید که این بحث مدل خاصی در این زمینه به دست دهد که از جهتی فهم این نسبت را از نظر فلسفی ساده تر سازد.
تحلیل دیدگاه ابوالحسن عامری درباره حقیقت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره حقیقت انسان از گذشته های دور اندیشمندانی مانند فیثاغورس، سقراط، افلاطون، ارسطو و فلوطین اظهارنظر کرده اند. عامری نیز به عنوان اندیشمندی مسلمان درباره این موضوع به بحث پرداخته است. او ضمن بیان دیدگاه های مختلف درباره حقیقت انسان بر این باور است که در مرکبات، طبیعت وجود دارد که به آن ها صورت و خلقت می بخشد و در همه موجودات مادی منشأ آثار و افعال خاصی است. ما با این حقایق تا هنگامی که درباره بدن انسان صحبت می کنیم، مواجه هستیم. بعدازاین با روح حسی مواجه می شویم. نفس ناطقه امری غیر از بدن و روح حسی است. او تغایر نفس و بدن را از طریق تغایر متعلق ها، تمایز لذات، تفاوت در وضعیت پیری تبیین می کند. همچنین از تمایز روح حسی و نفس ناطقه از طریق معرفت حسی، عقلی و تجربی سخن می گوید. او معتقد است که بدن و روح حسی فرع و نفس ناطقه در انسان حقیقت او را تشکیل می دهند. او برای نفس ناطقه ویژگی هایی از قبیل خلقی بودن، دو حیثیتی بودن، الهی، عقلی و ذاتی بودن را برمی شمارد. * این پژوهش با حمایت مالی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی طبق ابلاغ گرفت شماره ۴۹۲۳ مورخ 1402/03/06 انجام گردیده است
مراتب عقلانیت عملی در اندیشه ی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل عملی، مبدأ صدور افعال انسانی است. این قوه با استمداد از عقل نظری و با جعل احکام و اعتبارات خاص مرتبط با عمل همانند وجوب، فعل انسانی را صادر می کند. اعتبار وجوب از منظر علامه طباطبایی، نخستین و مهم ترین حکم عقل عملی در جهت صدور قطعی فعل است. وجوب اعتباری در نسبت با برخی افعال، ممکن است مطلق و در نسبت با افعالی دیگر مقید باشد. به هر مقدار این اطلاق بیشتر گردد، صدور فعل با مزاحمت کمتری انجام می شود، اما وجوب مقید، سبب می شود فعل تنها در شرایط خاصی صادر شود. مسئله تشکیک در عقلانیت عملی، با توجه به اطلاق و تقیید در وجوب فعل تبیین می گردد. اطلاق بالاتر در وجوب به معنای شدت بیشتر و تقیید بیشتر به معنای شدت کمتر در صدور فعل است. ریشه ی این اطلاق و تقیید نیز به توجه نفس برمی گردد. این اطلاق و تقیید ممکن است پیرامون افعال هر یک از قوایی که در صدور فعل نقش دارند، شکل بگیرد که مهم ترین آن ها عقل نظری، وهم، غضب و شهوت است، چرا که عقل عملی در وجوب و صدور هر فعلی، تحت تأثیر یکی از این قوا واقع می شود. انفعال عقل عملی در برابر قوای پایین تر سبب می شود وجوب فعل ملایم با آن قوه با اطلاق بیشتر و تقیید کمتر( مزاحمت کمتر) صادر شود. پایین ترین درجه عقلانیت، عقلانیت مقید به شهوت است و به ترتیب عقلانیت عملی معطوف به غضب، وهم و عقل نظری در رتبه های بالاتر قرار می گیرد.
تدوین الگوی نظری معرفت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی با تاکید بر آیه 105 سوره مبارکه مائده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت نفس از جمله مباحثی است که همواره مورد تأکید اندیشمندان بوده است. به رغم بحث ها و مطالعات فراوانی که در این زمینه انجام شده، اما هنوز این مفهوم در قالب یک الگوی نظری، مدون و ارائه نشده است. علامه طباطبایی در تفسیر سوره مبارکه مائده به طور ویژه به معرفت نفس پرداخته اند و در صدد تبیین خودشناسی به عنوان کلید سلوک و شهود و یکی از راه های رسیدن به معرفت رب بوده است. در این پژوهش تلاش شده جهت دستیابی به الگوی نظری معرفت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی، متن تفسیر المیزان ذیل آیه 105 سوره مبارکه مائده به روش تحلیل مضمون واکاوی و تحلیل شود. به منظور تدوین الگوی نظری معرفت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی، از نرم افزار تحقیق کیفی MAXQDA برای انجام تحلیل مضمون استفاده شده است. در این پژوهش متن تفسیر المیزان فی القرآن ذیل آیه 105 سوره مبارکه مائده در قالب 180 عبارت معنادار کدگذاری شده و مضامین مرتبط با سؤال پژوهش در قالب سه دسته مضمون فراگیر و دو لایه مضامین سازمان دهنده و مضامین پایه قرار گرفته اند. پس از آن قالب و شبکه مضامین به دست آمده، در قالب یک مدل نهایی ارائه شده است، که نشان دهنده جایگاه معرفت نفس و ارتباط آن با عوامل زمینه ای، علّی و نتایج حاصل از آن از دیدگاه علامه طباطبایی است.
نیاز به ارزشمندی خویش به مثابه نیاز بنیادین انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه همه حرکت های انسان نیازهای اوست. شناسایی نیازهایی ریشه ای تر به درک و رفع عمیق تر نیازها و مدیریت و تربیت موفق تر در انسان منجر می شود. در میان اندیشمندان غربی و اسلامی از نیازهای انسان و نسبت میان آن ها سخن گفته شده است اما نیازی که هم در همه حرکت های انسان وجود داشته باشد (گستردگی) و هم ریشه بقیه نیازها باشد و به نیاز دیگری وابسته نباشد (نهایی بودن)، ذکر نشده است. مدعای این مقاله این است که با تحلیل نیازهای انسان می توان به نیازی رسید که چنین ویژگی ای داشته باشد و آن نیاز به ارزشمندی خویش است. البته در ادبیات دینی و ادبیات علمی (روان شناسی) به مفاهیمی اشاره شده است که به مفهوم ارزشمندی خویش نزدیکند اما هیچ کدام از آن ها را نمی توان به معنایی که ذکر شد نیاز بنیادین دانست. ارزشمندی، نیازی است برآمده از حب نفس و دوست داشتن خود که ذاتی انسان است و برای دوست داشتن خویش به دنبال اثبات یا ایجاد ارزشمندی خویش خواهد بود تا دچار تناقض «دوست داشتن امر بی ارزش» نشود. بر این اساس ابعاد وجه بنیادین این نیاز را می توان، ذاتی، عمومی، پیشینی، درونی، هدف نهایی، آرامش آفرین، ناخودآگاه و مشکک بودن دانست و شواهدی از متون دینی برای جایگاه بنیادین آن ذکر نمود. این ارزشمندی در نسبت بین خود مطلوب و خود فعلی اندازه گیری می شود و مطلوبیت بر اساس نظام ارزشی فرد تصویر می شود. بر این اساس نظام ارزشی فرد چیستی ارزشمندی و چگونگی تأمین آن را در فرد رقم می زند.
انسان شناسی منسیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تحلیلی انسان شناسی منسیوس، یکی از بزرگترین فرزانگان چین باستان و تاثیرگذار بسیارمهم بر حیات فکری و عملی مردم سرزمین خاور دور، پرداخته است. مضمون مرکزی فلسفه منسیوس برداشت او از طبیعت انسان است. پرسش از طبیعت واقعی انسان برای منسیوس پرسشی راستین و اساسی است که در ساختار وجودی او باید به آن پاسخ یافت. شناخت طبیعت انسان از یک سو از فهم او از خدا/تین گرفته شده و از سوی دیگر از ایده انسان کامل وی. او طبیعت آدمی را نیکو دانسته و ابعاد تشکیل دهنده وجود انسان را در سه عنصر ذکر می کند: 1-جسم انسان، که فی نفسه بد نیست، اما باید تحت کنترل ذهن آگاه قرار گیرد؛ 2- ذهن (قلب)، که انسان به واسطه آن می تواند انسانی رفتار کند. راه رسیدن به ذهن کامل توسعه دادن و پرورش آن از راه تفکر است. 3- طبیعت انسان، جنبه ای از وجود انسان، که پدیدآورنده انسانیت است. توسط ذهن کامل ظاهر می شود و تجلی می یابد و جسم حامل آن است؛ ولی هرگز با ذهن و جسم یکی نیست. طبیعت انسان حقیقتی محض است، که هر انسانی حتی شرور هم آن را دارد؛ خوبی صرف است به خاطر این که عناصر بد در آن وجود ندارد. این جنبه است که باید کشف و پرورش یابد.
فهم قرآنی با انذار و هدایتگری اراده انسان در تلاقی ساحت های عقل نظری و عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی که زمینه ی این پژوهش را فراهم آورده است، برآمده از دغدغه مومنانه ای است مبنی بر اینکه متن مقدّس قرآن کریم، چه روش و معیاری را برای فهم بیان نموده است؟ برای پاسخ به این پرسش، با به کارگیری تفسیر آیه به آیه، تمام آیات مرتبط با فهم قرآنی استقراء شده است و پس از بررسی تفاسیر ناظر به آیات مزبور و مقوله بندی مفاهیم استنباط شده از آن ها، الگوی فهم قرآنی در ساحت تلاقی عقل نظری و عقل عملی ارائه گردیده است. فهم قرآنی هنگامی به طور کامل درک می شود که آثار آن تمام شئون نفس انسانی – اعم از ساحت نظر و عمل- را فراگرفته باشد. در این راستا، غایت انذار قرآنی برای تولید خشیت در جان انسانی و با هدایتگری اختیار او، معیاری را برای سنجش معانی و تقریب تفاسیر محتمل در اختیار «من» شخص مخاطب آیات قرآنی قرار می دهد. البته، کثرت تفاسیر شخصی از آن حیث که طولی می باشد، تشتت نظری را در پی نخواهد داشت.
شواهد میزان انگاری نفس و نحوه جمع آن با دشمن انگاری نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیات و روایات جایگاه دوگانه نفس را نشان می دهد. یعنی نفس هم به عنوان دشمن و مظنون انگاشته شده (دشمن انگاری) و هم توصیه شده که نفس را میزان بین خود و دیگران قرار بدهیم(میزان انگاری نفس). در این مقاله، به روش تحلیلی ابتدا شواهد قرآنی و حدیثی میزان انگاری تبیین شده و نام خودباشی برای آن تعیین گردیده است. در ادامه، توجیه رایج برای جمع این دوگانگی که می گویند نفس را به دو جنبه مثبت و منفی می کنیم، ناکافی دانسته ایم. چون با این توجیه برخلاف نص آیات و روایات، میزان انگاری نفس دچار چالش می شود و در این حالت نفس خود به میزان جداگانه ای برای اثبات صلاحیتش نیاز دارد! توجیه دقیق تر برای جمع بین دوگانگی مذکور، این است که خلاف میل نفس عمل کردن سبب می شود که نفس اصالت خود را حفظ کند. چرا که نفس تمایل دارد از حد خود فراتر برود و به نوعی علیه خود اقدام کند و دشمن انگاری مانع این میل است. لذا میزان قرار دادن خود با مظنون دانستن آن نه تنها منافاتی ندارند بلکه این دو مکمل همدیگر هستند. دستاورد اصلی این پژوهش، علاوه بر تبیین اهمیت میزان انگاری نفس، اثبات این نکته مهم است که دشمن انگاری برای تأیید و تحکیم میزان انگاری نفس است.
بررسی تأثیر نفس شناسی ابن سینا در آرای ویلیام اوورنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله پژوهشها در عالم فلسفه، بررسی تاثیر و تاثر فلاسفه در یکدیگر می باشد. با ترجمه کتاب ششم طبیعیات شفا به زبان لاتین، نفس شناسی ابن سینا مورد توجه فلاسفه مدرسی قرار گرفت. ویلیام اوورنی جزء فیلسوفانی است که از نفس شناسی ابن سینا تاثیر پذیرفته است اما این تاثیر پذیری مغفول مانده است. می توان گفت نحوه مواجهه اوورنی با ابن سینا مسبب اصلی این غفلت است؛ چرا که این فیلسوف پاریسی تاثیرپذیری خود را از ابن سینا یا اظهار نمی کند و مطالب وی را به خود نسبت می دهد یا اظهار کرده و بعدا به اگوستین نسبت داده شده است و یا تحریف می کند. ویلیام اوورنی تحت تاثیر ابن سینا برای توجیه خودآگاهی و اثبات وجود نفس و تغایر آن با بدن فرضیه انسان معلّق را مطرح می کند ولی آن را به خود نسبت می دهد. همچنین بیان ابن سینا را در تجرد نفس ذکر می کند ولی این بحث امروزه به نظریه اگوستینیِ معروف شده است. در بحث بقاء نفس، اوورنی نظریه ابن سینا را، که به بقاء فردی نفوس قائل است، تحریف و نظریه وحدت نفوس را به ابن سینا نسبت داده است نظریه ای که با تصور مسیحیت از حیات اخروی ناسازگار بوده و در نتیجه، این تحریف منجر به مخالفت کلیسا با ترویج اندیشه ابن سینا شده است. بررسی نظریه اوورنی درباره نفس و احکامش و مقایسه آن با آرای ابن سینا با استفاده از روش تحلیلی- تطبیقی ساختار این پژوهش را تشکیل می دهد.
نقد و بررسی دیدگاه های خداناباوران فناوری محور و تَکینِگی در عصر جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برکناری خدای ادیان ابراهیمی ازحکمرانی مطلق درهستی وتاثیرگذاری درحیات بشری درعصرعلم بسندگی جدید، درکالبد دوجریان تعجیزی سکولار با در هم آمیختگی داده فن آوری و زیست فن آوری رخ نموده است.یک جریان برپایه اومانیسم فناوری محور که معتقد است، بشر با ارتقاء توانمندی های خود به یاری هوش مصنوعی و انقلاب شناختی، تبدیل به انسان خداگونه شده و خود خدای خود می شود، و دیگری ازطریق تَکینگی فناوری که معتقد است با برتری قریب الوقوع هوش مصنوعی بر هوش بشری باهوشمندسازی موجودات آلی وپردازش الگوریتمی داده ها خدای ابرهوشی و دیجیتالی جایگزین خدای سنتی خواهد شد.این دوطیف برای تحقق اهداف خود از دستاوردهای نوین علمی با روش های نرم افزاری و سخت افزاری بهره می جویند، ودارای مولفه های مختلفی همچون هوشمندسازی،مهندسی ژنتیک، داده های الگوریتمی، فناوری دیجیتالی وزیست فناوری می باشند. دراین پژوهش بنیادی با روش داده های اسنادی درصدد نقد و بررسی مهمترین نظریات تعجیزی علم محور درتحقق خدایان اومانیستی و دیجیتالی در دوران معاصرو آینده می باشیم..
بررسی تطبیقی مبانی خداشناختیِ دیگردوستی در ادیان ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره حقوق دیگری و پاسداشت و نگاه داشت حقوق او از مباحث مهم ادیان الهی است که امروزه نیز جزء دغدغه های مدرن هم شناخته شده است. خدای ادیان ابراهیمی صفات متعددی دارد که رحمت و محبت و خیرخواهی بیش از همه ناظر به توجه او به مخلوقاتش است. رحمت و محبتی که جنبه عام دارد و همه مخلوقاتش را دربرمی گیرد. در یهودیت و اسلام رحمت و محبت جزء صفات بارز خداوند هستند که در هر لحظه و آن از حیات جهان طبیعت و آدمی آنها را یاری می کنند. در سنت مسیحی، خداوند خود محبت است؛ خداوند رحیم و مهربان جهت نجات خلق و رحمت بر او به صورت خدای پسر متجلی شد و برای رهایی بشر از قید گناه به صلیب رفت و بر روی صلیب جان داد. با نظر به درون مایه های متون مقدس ادیان ابراهیمی می توان گفت که به طور قطع «دیگری» تنها محدود به انسان نیست؛ در این متون، با توجه به مبانی دیگردوستی، دیگری شامل خداوند، انسان و سایر آفریده های الهی می باشد. از این رو، انسان دیگردوست کسی است که با انگیزه الهی در راستای کاستن رنج دیگران اعم از همنوع یا سایر مخلوقات قدمی بر می دارد. با این همه، در این متون، بر ارتباط انسان با همنوع بیشترین تأکید شده است. بر اساس متون مقدس ادیان ابراهیمی پدر و مادر همه انسان ها یکی است و همین منشأ واحد، و نیز برابری و اشتراک در انسانیت، مبنای انسان شناختی توجه به همنوع نیز هست . نوشتار حاضر با روش توصیفی و تحلیلی می کوشد تا مبانی خداشناختی این سه دین الهی را بررسی و ربط و نسبت آن را با مبحث دیگردوستی تبیین نماید.
فناوری مطلوب در سبک زندگی معاد باورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در سبک زندگی معادباورانه به وجود جهانی فراتر از عالم دنیا معتقد است که در آن، نعمت ها و عذاب هایی با درجه و دامنه بیشتری بر اساس عملکرد وی در حیات دنیوی شکل گرفته اند. از طرفی چنین انسانی با فنّاوری های مدرنی که فرهنگ، منطق و سبکی از یک زندگی را دارا هستند مواجه است که درمواردی با بسترآفرینی نامطلوب موجب تضعیف سبک زندگی دینی می شود. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی می کوشد فناوری مطلوب در سبک زندگی معادباورانه را تبیین کند. یافته ها نشان می دهد که؛ بر اساس رسالت دین مبین اسلام در مدیریت و تعیین نسبت پدیده ها با خود و حرکت به سوی تمدن اسلامی، همچنین وجود دیدگاه هایی نظیر؛ ابزاری، استقلالی و تعاملی ویژه رابطه دین و تکنولوژی، نسبت سنجی دو سبک زندگی معادباورانه و فنّاورانه موجّه می شود. دنیامحوری، کثرت گرایی، غفلت زایی، اخلاق گریزی و پوچی آفرینی از شاخصه های عمده سبک زندگی فناورانه و تکنولوژی مدرن است. بنابراین ضروری است نسبت خود با تکنولوژی مدرن را بر اساس سبک زندگی معادباورانه بازبینی کنیم. 1. آخرت محوری در بستر دنیا، 2. وحدت و توحید گرایی، 3. غفلت زدایی، 4. اخلاق مداری و 5. پوچی زدایی از ویژگی های فنّاوری مطلوب در سبکی زندگی معادباورانه است. بر اساس چنین سبک و نظامی می توان در مواجهه با تکنولوژی مدرن دست به انتخاب، گزینش و ابتکار زد.
پاکی یا ناپاکی ذاتی انسان مشرک از منظر فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایل مورد بحث نزد فقیهان امامیه، پاکی یا ناپاکی ذاتی انسان مشرک است. آنها می گویند: انسان مشرک، دارای ناپاکی ذاتی است و همانند سگ و خوک نجس العین می باشد، بلکه برخی از آنها در این مسئله ادعای اجماع و حتی ضرورت مذهب را نموده و دلایل متعددی از آیات و روایات برای اثبات ناپاکی ذاتی کافر که شامل انسان مشرک نیز می شود، اقامه کرده اند. در این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی و با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، ضمن بازخوانی کلمات فقها، دلایل یاد شده مورد بررسی قرار گرفته و اثبات گردیده که ادّله یاد شده تمام نمی باشند، دلالت آیات مورد استناد بر ناپاکی ذاتی انسان مشرک تمام نیست، روایات مورد استناد نیز برخی از آنها از نظر سند، مخدوش بوده و برخی از نظر دلالت بر مدّعا تمام نمی باشند، اجماع مورد ادّعا نیز اوّلاً: از نظر تحقق، مشکوک است، ثانیاً: در مسأله ای که این همه آیات و روایات، مطرح است ، این اجماع مدرکی یا محتمل المدرکیه است، که در هر صورت حجّت نیست، بنابراین ادّله ای که اثبات ناپاکی ذاتی انسان مشرک اقامه شده اند، ناتمام و مخدوش می باشند، حال اگر در این مسئله، ضرورت مذهب، وجود داشته باشد ، همان متبع خواهد بود و گرنه دلایل اقامه شده برای اثبات ناپاکی ذاتی انسان مشرک، تمام نمی باشد.