مقالات
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین خوش بینی تحصیلی و درگیری تحصیلی با نقش واسطه گری خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان پایه ششم شهر شیراز بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر شیراز (3500 نفر) بود که با توجه به تعداد متغیرها و حداقل تعداد مورد نیاز و بر اساس جدول مورگان 401 نفر (191 پسر و 210 دختر) از دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه یک تا چهار، به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های خوش بینی تحصیلی (پایایی 93/0)، خودکارآمدی تحصیلی (پایایی 92/0) و درگیری تحصیلی (پایایی96/0) را تکمیل کردند. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روش روایی محتوایی و صوری تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارAmos نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خوش بینی تحصیلی هم به صورت مستقیم (001/0= p ،17/0= β) و هم با واسطه گری خودکارآمدی بر درگیری تحصیلی دانش آموزان تأثیر داشت (004/0= p ،57/0= β). افزایش خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان، با افزایش در میزان درگیری تحصیلی آنان همراه بود 001/0 >p. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که با افزایش مؤلفه های خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان، میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان را می توان ارتقا داد.
رابطه نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی با صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش بررسی رابطه نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی، با صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهرستان اسدآباد، در سال تحصیلی 1402-1401 است. روش: روش انجام پژوهش، توصیفی - پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل مدیران و معلمان دوره ابتدایی به تعداد 443 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده 210 نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد راهنمایی و نظارت سبحانی نژاد و آقاحسینی (1394) و پرسشنامه محقق ساخته صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران است. پایایی پرسشنامه ها بالاتر از 07/0 و روایی آن ها مورد تایید خبرگان است. از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون تی گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی موجب ارتقای صلاحیت های دانشی، مهارتی، نگرشی/ارزشی، شخصیتی/اخلاقی و صلاحیت های پژوهشی معلمان و همچنین صلاحیت های دانشی، اعتقادی/اخلاقی، شخصیتی، اجرایی، مدیریت و رهبری و صلاحیت ارتباطی مدیران می شود. آزمون تی گروه های مستقل نشان داد که بین نظرات معلمان و مدیران در خصوص نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی موجب ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی می شود.
رابطه مدیریت استعداد با توسعه مهارت های یادگیری ترکیبی: آزمون نقش میانجی انگیزه خودمختار در بین دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مدیریت استعداد با توسعه مهارت های یادگیری ترکیبی و نقش میانجی انگیزه خودمختار در بین دانش آموزان انجام گرفته است. روش ها : روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 1403-1402 است. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی- مورگان 384 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد مدیریت استعداد احمدی و همکاران (1393)، ارزیابی کیفیت یادگیری دانش آموزان رحمانی آخکند (1389) و انگیزه خودمختار نانسی (2008) استفاده شد و پایایی و روایی آن ها تایید شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدیریت استعداد با توسعه مهارت های یادگیری ترکیبی، رابطه مثبت و معناداری دارد. رابطه بین مدیریت استعداد با انگیزه خودمختار نیز مثبت و معنادار است. رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار مدیریت استعداد با مهارت های یادگیری ترکیبی از طریق انگیزه خودمختار نیز تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق، توصیه می شود توسعه برنامه های مدیریت استعداد و ارتقای انگیزه خودمختار دانش آموزان، به منظور تقویت و توسعه مهارت های یادگیری ترکیبی آن ها در مدارس تقویت شود.
میزان آشنایی معلمان با اصول اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش: اخلاق حرفه ای مقوله ای قابل توجه در حوزه یادگیری الکترونیکی است که از اهمیت بسزایی برخوردار است و می تواند بر کیفیت آموزش و یادگیری در این حوزه اثرگذار باشد؛ به همین دلیل توجه بسیاری از صاحب نظران حوزه آموزش و یادگیری را به خود جلب کرده است. بر این اساس، هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان آشنایی معلمان با اصول اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی است. روش ها : روش این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهر چابهار به تعداد 189 نفر بود که از بین این معلمان به روش تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان تعداد 123 شرکت کننده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه آشنایی با اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی با پایایی 85/0 و روش تحلیل داده ها استفاده از آزمون تی تک نمونه ای بود تا میزان آشنایی این نمونه انتخاب شده با استانداردهای موجود مقایسه شود. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان آشنایی معلمان با بعد مالکیت معنوی، بعد تخریب و بعد حریم خصوصی اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی در حد متوسط به بالا بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که معلمان با اصول اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی آشنایی دارند و می توان از این ظرفیت در بهبود فرایند آموزش و یادگیری استفاده کرد.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر ارتباطات جمعی و رفتارهای نابهنجار در دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجان بر ارتباطات جمعی و رفتارهای نابهنجار در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ناحیه 2 شهر کرمان، در سال تحصیلی 1402-1403 بودند. تعداد 30 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش در دسترس انتخاب و در مرحله بعد با استفاده از روش انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه مهارت اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) و ارزیابی رفتاری راتر (1967) و پکیج مداخله تنظیم هیجان مبتنی بر مدل فرایند گروس (2007) در 8 جلسه 75 دقیقه ای ارائه شد. لازم به ذکر است که هر دو گروه پرسشنامه های مهارت اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) و ارزیابی رفتاری راتر (1967) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. مشارکت کنندگان گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شدند، در حالی که در این مدت گروه کنترل در کلاس های آموزش خودکنترلی هیجانی شرکت نداشتند. بعد از پایان آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون گرفته شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش خودکنترلی هیجان بر ارتباطات جمعی و رفتارهای نابهنجار در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی اثربخش است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاد می شود، استفاده از آموزش مهارت های خودکنترلی هیجانی در کارگاه های آموزشی و تربیتی بیش از پیش مورد توجه معلمان، مربیان پرورشی و والدین قرار گیرد.
طراحی برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی این پژوهش، واکاوی عناصر برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی بود. روش ها این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی و معلمان متخصص در زمینه قصه گویی و ادبیات کهن فارسی است که در دانشگاه فرهنگیان استان گلستان تدریس می کنند. شیوه انتخاب آن ها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. درمجموع با 21 نفر مصاحبه شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت: اهداف ، محتوای درس فارسی ، روش های یاددهی-یادگیری ، نقش معلم ، ارزشیابی ، منابع تخصصی آموزش فارسی با رویکرد قصه گویی ، فضا ، مهارت های ارتباطی ، یادگیری مفهومی فارسی و نتایج تربیتی (شکل گیری هویت دانش آموزان در فرایند قصه گویی، رشد مهارت های زبانی، فراهم آوردن تجربه یادگیری فعال و خلاق همراه با پیشرفت تحصیلی، تقویت حافظه شنیداری و دیداری، تقویت سخنوری، افزایش سطح عمومی یادگیری درس فارسی و پیشرفت تحصیلی). نتیجه گیری: در پایان یافته ها و نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت و بر مبنای آن ها، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی ارائه شد.
رابطه بازنمایی تصویری با توانایی حل مسئله ریاضی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی: بررسی نقش تعدیلی توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، وابستگی به زمینه و توانایی فضایی-دیداری
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلی متغیرهای فردی از جمله توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، وابستگی به زمینه و توانایی فضایی-دیداری در ارتباط با بازنمایی های تصویری و توانایی حل مسئله ریاضی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات رابطه ای-همبستگی است. نمونه پژوهش با استفاده از نرم افزار G-POWER برابر با 500 نفر از کلیه دانش آموزان پایه ششم مدارس شهرستان های بویراحمد و دنا، به صورت تصادفی خوشه ای 24 مدرسه ابتدایی پسرانه و دخترانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون مقیاس شایستگی ریاضی کودکان اوترخت، آزمون نقشینه فلانگان، آزمون شکل های نهفته، آزمون ترکیب قطعات فلانگان و آزمون درک مطلب خواندن کورپلاتی است؛ ضریب پایایی همه آزمون ها بیشتر از 7/0 بود. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها و نتایج نشان داد که توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، استقلال از زمینه و توانایی فضایی- دیداری در رابطه با بازنمایی تصویری و توانایی حل مسئله ریاضی، نقش تعدیلی دارد. همچنین مقایسه رابطه نتایج آزمون اوترخت با حل مسئله در دانش آموزان دختر و پسر، در سطح بالای متغیرهای تعدیلی در رابطه با مؤلفه های حل مسئله و بازنمایی تصویری نشان می دهد که توانمندی روانی حرکتی در مؤلفه های مقایسه، طبقه بندی، تناظر یک به یک، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری؛ درک مطلب شنیداری در مؤلفه های طبقه بندی، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری؛ استقلال از زمینه در مؤلفه های ردیف بندی و شمارش برایندی و توانایی فضایی-دیداری در طبقه بندی، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری در پسران نسبت به دختران بیشتر است.
پیش بینی اضطراب اجتماعی معلمان مدارس نیاز ویژه بر اساس نشخوار فکری و طرحواره های ناسازگار
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این مطالعه، پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس نشخوار فکری و طرحواره های ناسازگار اولیه در معلمان مدارس نیاز ویژه بود. روش : پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمام معلمان مدارس ابتدایی نیاز ویژه استان یزد در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. تعداد 120 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت آنلاین، پرسشنامه های اضطراب اجتماعی جرابک (1996)، طرحواره های ذهنی ناسازگار یانگ (1990) و نشخوار فکری نالن-هوکسما و مارو (1991) را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه مثبت و معنی دار بین اضطراب اجتماعی با نمره کل نشخوار فکری وجود دارد و مؤلفه بروز داد قادر به پیش بینی اضطراب اجتماعی معلمان بود. همچنین، رابطه مثبت و معنی دار بین اضطراب اجتماعی با طرحواره ناسازگار اولیه بریدگی و طرد وجود داشت و این طرحواره قادر به پیش بینی اضطراب اجتماعی بود. نتیجه گیری: طبق یافته های به دست آمده، نشخوار فکری و طرحواره بریدگی و طرد می توانند میزان اضطراب اجتماعی معلمان مدارس با نیاز ویژه را پیش بینی کند.
تعیین اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی بر بهزیستی دانش آموزان دختر
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی بر بهزیستی مدرسه دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی (چهارم، پنجم و ششم) شهر باغبهادران انجام شد. روش: روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، پیگیری همراه با گروه گواه با پیگیری دو ماهه بود و 60 دانش آموز از پایه های چهارم، پنجم و ششم شهر باغبهادران بر اساس روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ( هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. از مقیاس بهزیستی مدرسه کاپلان و ماهلر (1999)، برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی خانجانی و همکاران (1393) و آموزش تفکر انتقادی فیشر (2005) هر یک به تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس مکرر با طرح آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات مؤلفه های بهزیستی مدرسه (علاقه مندی به مدرسه و خودکارآمدی ادراک شده تحصیلی) در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آموزش تفکر انتقادی و گروه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی افزایش پیدا کرده و رفتار مخرب کاهش پیدا کرده است. نتیجه گیری: از آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی در مدارس توسط معلمان و مشاوران برای بهبود یا افزایش بهزیستی مدرسه دانش آموزان می توان استفاده کرد.
تحلیل ساحت علمی فناوری کتاب علوم تجربی ؛ چشم اندازی نو به سند تحول
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش تحلیل بعد علمی-تکنولوژیکی کتاب علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی است. اهداف تحقیق شامل توسعه تفکر انتقادی، مهارت های حل مسئله و خلاقیت در بین دانش آموزان است. این تحقیق در پی یافتن پاسخ به این سوال است که آیا کتاب علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی به نحوی طراحی شده است که بتواند با استفاده از فناوری های نوین و ابزارهای مختلف، دانش علمی را ترویج کند و دانش آموزان را به انجام تحقیق و آزمایش علمی تشویق کند؟ روش ها : در این پژوهش، برای ارزیابی ساحت علمی-فناوری در ابعاد «عملی» و «نظری-عملی»، از روش تحلیل کیفی بهره گرفته شد. شاخص های تحلیل موردنظر عبارتند از: توسعه مهارت های تفکر انتقادی، مهارت های حل مسئله، خلاقیت و نوآوری، استفاده از فناوری های نوین و فرصت تحقیق و آزمایش. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که کتاب مورد نظر بر پیشبرد دانش علمی و تقویت مهارت های تفکر نقادانه، با بهره گیری از فناوری های نوین و ابزارهای متنوع تمرکز دارد. علاوه بر این، فرصت هایی را برای دانش آموزان به منظور مشارکت فعال در پژوهش ها و آزمایش های علمی مهیا می سازد که به تعمیق درک آن ها از مفاهیم علمی کمک شایانی می کند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که کتاب علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی با استفاده از ابزارهای متنوع، به طور مؤثری مهارت های تفکر انتقادی، حل مسئله و خلاقیت دانش آموزان را تقویت می کند. یافته های این مطالعه می تواند به بهبود محتوای آموزشی و ارتقای کیفیت آموزش علوم تجربی در مقطع ابتدایی کمک کند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار در مدرسه در ایجاد و ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در مدرسه در ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی بود. روش ها : این پژوهش کاربردی به صورت آمیخته و با روش های تحلیل مضمون و توصیفی- پیمایشی انجام شده است. داده ها با ابزار پرسشنامه و مطالعه کتابخانه ای گرداوری و مورد تحلیل قرار گرفت. نمونه لازم در مرحله اول به صورت هدفمند و در مرحله دوم به صورت تصادفی خوشه ای تک مرحله ای تعداد 252 نفر مدیر و معلم انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به کمک پرسشنامه محقق ساخته انجام شد؛ بدین صورت که ابتدا با مطالعه پیشینه و ادبیات تحقیق تعدادی از عوامل اثرگذار بر سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان استخراج شد؛ سپس از نمونه اول خواسته شد دیگر عوامل مد نظر خود را فهرست کنند. این فرآیند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. روایی پرسشنامه به وسیله متخصصان فن، تأیید و پایایی آن نیز پس از اجرای آزمایشی ضریب 92/0 برای آلفای کرونباخ به دست آمد. سپس پرسشنامه در اختیار نمونه دوم قرار گرفت تا اهمیت گویه های این پرسشنامه بر ایجاد و ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان، بر اساس نظر مدیران و معلمان تعیین شود. یافته ها: تعیین مؤلفه های اصلی به کمک آزمون تحلیل عاملی اکتشافی به روش تجزیه مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس نشان دهنده چهار عامل مشخص به عنوان عوامل اثرگذار در مدرسه در ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان بود و شاخص های مطلوب به دست آمده از تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده روایی این ابزار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عوامل قابل ارزیابی ایجاد و ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان در چهار مؤلفه اصلی شامل شایستگی های عاطفی اجتماعی مدیران، شایستگی های عاطفی اجتماعی معلمان، جو عاطفی اجتماعی مدرسه و کلاس و برنامه های رسمی و غیررسمی ارتقای سواد عاطفی اجتماعی قرار می گیرد که این عوامل می تواند راهنمای کارشناسان، پژوهشگران، برنامه ریزان آموزشی و سیاست گذاران تعلیم و تربیت، جهت استقرار یک سیستم یادگیری عاطفی اجتماعی و ارزیابی آن باشد.
تأثیر داستان گویی دیجیتال بر بهبود مهارت حل مسئله اجتماعی دانش آموزان ابتدایی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این مطالعه، اثربخشی آموزش مفاهیم مطالعات اجتماعی به روش داستان گویی دیجیتال بر مهارت حل مسئله اجتماعی دانش آموزان ابتدایی مازندران بود. روش: روش پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان ابتدایی استان مازندران و حجم نمونه در این پژوهش ۸۰ نفر از دانش آموزان پایه سوم بودند. مشارکت کنندگان به تعداد ۳۹ نفر در گروه کنترل و ۴۱ نفر در گروه آزمایش انتخاب شدند که گروه آزمایش مفاهیم و مهارت های اجتماعی را در ۱۳ جلسه همراه با داستان گویی دیجیتال تجربه کردند. ۱۳ داستان دیجیتال برای مهارت های مهم و کلیدی درس مطالعات اجتماعی پایه سوم ابتدایی مبتنی بر یک چارچوب مدون پداگوژیک/فنی توسط دانشجو-کارورزان دانشگاه فرهنگیان مازندران طراحی و در کلاس های درس ارائه شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله اجتماعی استفاده شد که داده ها با تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نشان داد میانگین نمرات حل مسئله اجتماعی گروه آزمایش به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بوده است (۰۰۱/۰>P)، همچنین دختران گروه آزمایش نسبت به پسران، عملکرد بهتری در حل مسئله اجتماعی پس از تجربه جلسات داستان گویی دیجیتال نشان دادند. نتایج: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که داستان گویی دیجیتال با توجه به ظرفیت ها و محبوبیت آن میان کودکان، نسل دیجیتال می تواند ابزاری مؤثر در محیط های یادگیری، جهت تسهیل مهارت های حل مسئله اجتماعی کودکان باشد.