مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش خودتنظیمی تحصیلی بر خودتنظیمی تحصیلی و ذهن آگاهی در دانش آموزان دخترمقطع ابتدایی شهر سیرجان در سال 1397 می باشد. پژوهش حاضر آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل می باشد. در این پژوهش شیوه آموزش خودتنظیمی به عنوان متغیر مستقل و بهبود ذهن آگاهی و ایجاد و یا افزایش خودتنظیمی به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. جامعه آماری این تحقیق شامل تمام دختران دوره ابتدایی شهر سیرجان است که جمعا 2547 نفردر30 مدرسه می باشد. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش، روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای می باشد. ابزارهای پژوهش شامل دو پرسشنامه: پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(MSLQ) پینتریچ و دی گروت و ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF) است. یافته های پژوهش نشان داد آموزش خودتنظیمی با افزایش ذهن آگاهی و خودتنظیمی تحصیلی در دانش آموزان اثربخشی مثبت دارد. در مولفه خودتنظیمی و ذهن آگاهی بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد که این نشان می دهد آموزش خودتنظیمی بر ذهن آگاهی اثر بخشی مثبت داشته است. پیشنهاد می شود از آموزش خودتنظیمی به منظور افزایش ذهن آگاهی در کلاس های درس استفاده گردد.
اثر بخشی آموزش گروهی حل مسئله برکاهش خصومت و طرحواره های ناسازگار دانش آموزان ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف انجام پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش گروهی حل مسئله بر کاهش خصومت و طرحواره های ناسازگار دانش آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش شبه آزمایشی در قالب پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعهء آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان کرمان در سال تحصیلی 97- 1396 بود، روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با حجم جامعه بوده، حجم نمونه 30 نفر (15 نفر به عنوان گروه کنترل و 15 نفر به عنون گروه آزمایش) بود. ابتدا با استفاده از پرسشنامه مقیاس مهار افراطی – خصومت و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ،30 دانش آموز ابتدایی که در مقیاس مهار افراطی – خصومت و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، نمرات پایین تر از میانگین را کسب کردند به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش گروهی حل مسئله قرار گرفتند و در پایان دوره مجددا پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و نتایج با استفاده از نرم افزار spss21 در سطح معنی داری 05/0 و از طریق آزمون کوواریانس یک طرفه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش گروهی حل مسئله، در کاهش خصومت و طرحواره های ناسازگار اولیه موثر بوده است.
رابطه بین گرایش به یادگیری مادام العمر با رضایت شغلی معلمان زن مقطع ابتدایی شهر گمیشان
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه هایی که موجب افزایش رضایت شغلی معلمان می شود مقوله یادگیری و به ویژه گرایش به یادگیری مادام العمر است. پژوهش حاضر با هدف سنجش رابطه ء بین گرایش به یادگیری مادام العمر با رضایت شغلی معلمان زن مقطع ابتدایی شهر گمیشان صورت پذیرفت. این پژوهش، از لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های کمی با روش توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه ء آماری این پژوهش شامل کلیه ء معلمان زن مقطع ابتدایی شهرگمیشان، در سال تحصیلی 97- 96 و به تعداد 125 نفر می باشد که از آن میان به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک، 86 نفر انتخاب شدند. از بین 7 مؤلفه ء گرایش به یادگیری مادام العمر، چهار مؤلفه ء: خود مدیریتی، فرایادگیری، ابتکار و نوآوری و قابلیت جمع آوری اطلاعات، رابطه ء مثبت و معناداری با رضایت شغلی به دست آوردند و سه مؤلفه ء دیگر ؛یعنی قابلیت تصمیم گیری، خودتنظیمی و خودکنترلی، رابطه ای با رضایت شغلی نشان ندادند. همچنین از بین مؤلفه های گرایش به یادگیری مادام العمر، بیشترین میانگین متعلق به مؤلفه ء ابتکار و نوآوری (91/2) و کمترین میانگین متعلق به مؤلفه ء قابلیت جمع آوری اطلاعات (35/2) بوده است.
نقش همسالان در هویت و فرایند هویت یابی کودکان دبستانی از دیدگاه دانشجو معلمان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی نقش همسالان در هویت و فرایند هویت یابی کودکان دبستانی در سنین 7 تا 12 سالگی از دیدگاه دانشجو معلمان به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری را دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان پردیس فاطمه الزهرا(س) در شهر یزد به تعداد 300 نفر تشکیل می دهند. حجم نمونه با فرمول کوکران 169 نفر به دست آمده است و شامل 50 نفر می باشد. در این بررسی دو روش نمونه خوشه ای چند مرحله ای وتصادفی ساده به کار رفته است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده که از اعتبار صوری و پایایی لازم برخوردار است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد میان عوامل اجتماعی (مدرسه، همسالان و رسانه) و هویت رابطه معنا داری وجود دارد. در این میان قوی ترین رابطه میان همسالان و هویت وجود دارد. از این رو مدرسه با ضریب همبستگی 417/0 در رتبه بعدی قرار دارد و رسانه نیز با ضریب همبستگی 299/0 ضعیف ترین رابطه را با هویت دارد. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که هر سه عامل مدرسه، همسالان و رسانه می تواند تغییرات متغیر هویت را پیش بینی کنند. به ازای یک انحراف معیار تغییر عملکرد مدرسه، 210/0 انحراف معیار تغییر رخ می دهد. همچنین به ازای یک انحراف معیار تغییر همسالان، 317/0 انحراف معیار تغییر رخ می دهد. و به ازای یک انحراف معیار تغییر رسانه، 200/0 انحراف معیار تغییر رخ می دهد.
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس نظریه هوش چندگانه گاردنر
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی برنامه درسی آموزش علوم تجربی بر اساس نظریه هوش چندگانه گاردنر در دوره ابتدایی بود. روش پژوهش، کیفی از نوع تحلیل محتواست که شامل مراحل: تعریف واحد تحلیل، کاهش داده ها، استفاده از نظام مقوله بندی قیاسی، اصلاح نظام مقوله بندی و یک طرح کدگذاری قیاسی بر اساس داده ها و ارائه گزارش از داده های کیفی بوده است. حوزه پژوهش در این مطالعه، شامل کلیه مقالات و کتب در دسترس، پیرامون آموزش علوم تجربی، نظریه هوش چندگانه گاردنر و دوره ابتدایی است. داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدکه در قالب مدل اولیه و مدل نهایی شامل ابعاد: نیاز، اهداف، محتوا، روش های یاددهی – یادگیری، نقش معلم، ارزشیابی، فضا، مواد و منابع، عوامل مدرسه ای، یادگیری ضمنی و نتایج برنامه و پیامدها بود، شکل گرفت. در این ارتباط و بر مبنای الگوی مفهومی ارائه شده، نیاز بر اهداف تاثیرگذار بوده و محتوا نیز متاثر از نیاز و اهداف بوده است. محتوا بر نقش معلم، روش های یاددهی-یادگیری و ارزشیابی تاثیر داشته و راهبردها تحت تاثیر مراحل که شامل فضا، مواد و منابع و شرایط شامل عوامل مدرسه ای و یادگیری ضمنی دانش آموزان هستند قرار گرفته است.
ارزیابی محتوای کتاب علوم ششم ابتدایی از نظر میزان توجه به مراحل حل مسئله بر اساس تکنیک آنتروپی شانون
حوزه های تخصصی:
عملکرد تحصیلی دانش آموزان به میزان زیادی متاثر از توانمندی آنان در حل مسئله است؛ زیرا موفقیت در مدرسه مستلزم توانمندی هایی است که مهم ترین آنها شامل درک و سرعت عمل در انجام تکالیف و ادراک دانش آموز از این که مسئله به چه صورت است و چگونه باید آن را حل کرد، می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به مراحل حل مسئله در کتاب درسی علوم تجربی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 98-1397 است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کمی برای تحلیل متن و تصاویر کتاب علوم تجربی ششم ابتدایی و از روش آنتروپی شانون جهت تحلیل اهمیت مراحل حل مسئله استفاده شده است. برای محاسبه قابلیت اعتماد از روش کدگذاری استفاده شد. تحلیل های انجام شده پیرامون کتاب علوم تجربی نشان می دهد همه مراحل حل مسئله (برخورد با مسئله، گردآوری اطلاعات، ساختن فرضیه، آزمایش فرضیه و نتیجه گیری) در کتاب درسی علوم پایه ششم مورد توجه قرار گرفته است و در متن و تصویر کتاب به همه مراحل حل مسئله پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که در بین مراحل حل مسئله گردآوری اطلاعات دارای بیشترین اهمیت و مرحله نتیجه گیری دارای کمترین اهمیت است.
تحلیل محتوای کتاب فارسی (مهارت های نوشتاری و مهارت های خوانداری) پایه ششم ابتدایی بر اساس بازده های یادگیری گانیه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب فارسی (مهارت های نوشتاری و مهارت های خوانداری) پایه ششم ابتدایی از نظر میزان پرداختن به بازدهای یادگیری گانیه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری این پژوهش دو جلد کتاب درسی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 96-95 می باشد؛ نمونه آماری نیز کل جامع در نظر گرفته شده است . یافته ها نشان داد در کتب مورد تحلیل 454 مولفه مربوط به بازده های یادگیری گانیه شناسایی شد. در کتاب فارسی (مهارت های نوشتاری)؛ کمترین درصد فراوانی بازده های یادگیری مهارت های حرکتی با 4/86% و بیشترین تعداد مربوط به بازده یادگیری مهارت های ذهنی به فراوانی درصد 46/96% بوده است و در کتاب فارسی (مهارت های خوانداری)؛ کمترین درصد فراوانی بازده های یادگیری، مهارت های حرکتی 9/66% و بیشترین فراوانی درصد 06/41% اطلاعات کلامی بوده است. همچنین کتاب فارسی (مهارت های نوشتاری) بیشتر از کتاب فارسی (مهارت خوانداری) به مولفه بازده های یادگیری گانیه توجه کرده است. پژوهش حاضر نشان داد میزان توزیع بازده های یادگیری در کتب مذکور به یک اندازه نیست؛ بازده مهارت های ذهنی دارای بیشترین فراوانی است.