مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی
مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی سال اول زمستان 1396 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی امثال القرآن از دیرباز تا کنون مورد توجه بسیاری از قرآن پژوهان بوده است، دقّت در لطائف و ظرائف تمثیلات قرآنی، مبدأ تأملات شایسته متفکران و خلق آثار گران سنگی در این حوزه بوده است. لذا، ترجمه این دسته از آیات نیز به نوبه خود از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. حال آنکه بررسی ترجمه های مختلف قرآن کریم همچون ترجمه های دهلوی، فولادوند و فیض الاسلام، نشان از وفاداری بسیار مترجمان محترم به آیات قرآن دارد، به طوری که روح ضرب المثل های قرآن در ترجمه منعکس نشده است. این مسأله موجب محصور ماندن خواننده در معنای تحت اللفظی (ترجمه معنایی) عبارات گشته و در نهایت کاهش کیفیِ بازتاب مفاهیم قرآنی و میزان اثر گذاری ترجمه بر خوانندگان را به دنبال دارد. در حالی که ترجمه امین و وفادار ترجمه ای است که به صورت و محتوای متن اصلی وفادار باشد. روش پیشنهادی در مقاله حاضر (معنایی – ارتباطی) شاید بتواند در ترجمه این دسته از آیات قرآن راهگشا باشد. در این جستار سعی شده با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد انتقادی، به تأثیر بسزای ترجمه ضرب المثل های قرآن در پیام رسانی آیات و نیز ارزیابی عملکرد مترجمان (دهلوی، فولادوند و فیض الاسلام) در برگردان ضرب المثل های اخلاقی قرآن پرداخته شود، تا از ره آورد آن بتوان به روشی مناسب و کارآمد دست یافت.
واکاوی کارکرد تحلیل گفتمان در اثبات پیوستگی متن قرآن کریم با تاکید بر رهیافت نیل رابینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن از پیوستگی و انسجام متن قرآن پیشینه ای دیرین در سنت قرآن پژوهی مسلمانان دارد. در این میان، آرا و رویکردهای معاصر به این مسئله در میان قرآن پژوهان غربی جایگاهی ویژه یافته و محل منازعه بر سر پیوستگی و گسستگی متن قرآن کریم شده است. به رغم باور عموم قرآن پژوهان غربی به پراکندگی متن قرآن، در دوران معاصر دسته ای از ایشان با اتکا به دانش های ادبی و زبانی در پی اثبات انسجام و پیوستگی این متن مقدس بر آمده اند. در این میان، نیل رابینسون نخستین فردی است که با کاربست نظریات جدید زبانشناسی، به مخالفت با رویکرد غالب پرداخته و پیوستگی متن قرآن کریم، به ویژه در سوره های بلند مدنی را مورد بررسی قرار داده است. نظر به اهمیت جایگاه رابینسون و روش وی،مقاله حاضرعهده دار تحلیل روش رابینسون در این باره است.بررسی آخرین آثار رابینسون،که به پیوستگی سوره آل عمران اختصاص دارد، نشان می دهد که وی، بی آنکه سخن از تحلیل گفتمان به میان آورده باشد، از مولفه های تحلیل گفتمان از جمله پردازش صعودی و پردازش نزولی متن و نیز راهبردهای تحلیلی گفتمان بهره برده و از این رهگذر پیوستگی درونی و معنایی آیات را نشان داده است. لذا می توان گفت روش مورد استفاده رابینسون در اثبات پیوستگی، روش تحلیل گفتمان است.
تحلیلی بر مقوله انتخاب آیات در مزارنوشته های توران پشت؛ یادمانی با داده های فرهنگی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرهنگ اسلامی، آیات قرآن متنی مقدس به شمار می رود که باید بسیار در مرأی و منظر قرار گیرد؛ از همین رو خوشنویسان و کتیبه نگاران در تزئین مسجد، امامزاده، خانقاه و مدارس مذهبی، بسیار از آیات قرآن بهره می گرفتند. افزون بر مکان های نام برده، نگاشت آیات بر سنگ مزارها نیز امری معمول بوده است. با آنکه پیشینه این رسم از هزار سال فراتر می رود و باستان شناسان و پژوهشگران رشته تاریخ و هنر بدان پرداخته اند، اما کمتر ذهن پژوهشگران حوزه مطالعات قرآنی را به خود معطوف داشته است. توجه به این نکته که نوعاً چه آیاتی بر سنگ قبرها حکاکی شده و از آن انتخاب، چه تحلیل فرهنگی و تاریخی برمی آید، مهمترین پرسش حاضر است. همچنین این سؤال نیز در کانون توجه قرار دارد که گورستان ها چه جایگاه فرهنگی در جامعه داشته است و چه کارکردی از مزار در ذهن مردمان آن دوره، آنان را به انتخاب آیاتی خاص از قرآن سوق داد؟ تحقیق پیش رو، پرسش های فوق را در مورد آیات قرآنی گورنوشته های «مزار تاریخی توران پشت» به بررسی و تحلیل گذاشته و در پایان به پنج انگیزه ارزشی و آموزشی در انتخاب آیات دست یافته است.
مفهوم «لوح محفوظ» براساس واکاوی مفاهیم نمادین در روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لوح محفوظ مفهومی بنیادین است و از آنجا که تنها یک بار در قرآن کریم به کار رفته، میان قرآن پژوهان در چیستی مفهوم آن اختلاف نظر وجود دارد. روایات متعددی را در منابع فریقین می توان یافت که ویژگی هایی محسوس برای آن برشمرده اند. از جمله: مروارید سفید، زبرجد سبز و یاقوت سرخ. فارغ از صحت و سقم این روایات و بررسی صحت صدور آنها، وجود این روایات نشان از اهمیت شناخت لوح محفوظ برای مسلمانان از صدر اسلام دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی به دنبال مفهوم شناسی لوح محفوظ، از طریق بررسی روایاتِ یاد شده است. نتیجه آنکه لوح محفوظ حقیقتی معنوی، الهی و دست نیافتنی است و از آنجا که در برخی از این روایات اندازه آن (طول مابین آسمان و زمین و عرض مابین مغرب و مشرق) و محلش (سمت راست عرش و پیشانی اسرافیل)مشخص شده است، می توان برداشت مسلمانان از آن را بر علم خداوند انطباق داد و زبان تمامی این روایات را تمثیلی دانست. یعنی در این تشبیه (علم خداوند) مشبه و (جواهرات باارزش و کمیاب و دست نیافتنی) مشبه به اند و مفهوم شناسی نمادین ویژگی های محسوس، وجه شبه را روشن می سازد. در این تشبیه(تمثیل) از پیشینه ذهنی که در مورد قصرهای بهشت، قصرهای افسانه ای شاهان ایران، الواح موسی (ع) و لوح زمرّد وجود داشته، استفاده شده است. اکثر اخبار بیانگر درک بزرگان صحابه و تابعان از علم خداوند است که در آنها برای تقریب به ذهن مخاطبان از تمثیل استفاده شده است.
کاربست انتقادی نظریه آمیختگی مفهومی در خوانش «خزائن الهی» در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم معنای «خزائن الهی» با این مسأله روبرو است که چگونه می توان نزد خدا (عند الله) خزائنی برای اشیاء تصور کرد؟ خزائن ظرف مکان برای اندوخته های مادی نظیر گنج و ثروت و خدا موجودی غیرجسمانی، نامحدود و بدون مکان است. برای پاسخ به این سوال در مقام کشف علت (و نه دلیل) می توان از نظریه آمیختگی مفهومی بهره برد؛ کاربست انتقادی این نظریه نشان می دهد با بازسازی برخی سازوکارهای این رویکرد شناختی و توجه به گفتمان قرآنی در فعال نمودن فضای ذهنیِ «الهی» می توان به معانی نوظهور در فضای آمیخته نهایی دست یافت؛ مطابق خوانش المیزان از خزائن الهی، رابطه خزائن الهی و اشیاء، رابطه نامحدود و محدود تلقی شده است؛ از این جهت همچنان می توان خزائن الهی را واقعاً خزانه هایی برای موجودات دانست و در عین حال عینیت ظرف و مظروف را لحاظ نمود.
تجلی اصل مادینه هستی در بیان قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از حوزه های حائز اهمیت در مطالعات قرآن کریم، توجه به اسلوب های بیانی این متن مقدس در ارائه تعالیم الهی است که از دیرباز تا به امروز، اذهان بسیاری از عالمان بلاغت و بیان را به خود مشغول ساخته است. در این راستا یکی از اسلوب های بیانی قرآن کریم در ارائه پیام هدایت، حوزه مربوط به بیان های اساطیری این متن مقدس است که در ادبیات سنتی ما، تا حدود زیادی همان بحث تلمیحات(اشارات) است و با اسطوره گویی یا بررسی سرشت زبانی عناصر اسطوره ای متن، تفاوت اساسی دارد. بر همین اساس قرآن پژوهان، معتقدند کاربست این اسلوب بیانی در قرآن کریم، نه تنها قدحی به این کتاب وارد ننموده و اختلالی در آموزه ها و تعالیم مقدس آن ایجاد نمی کند بلکه حتی در راستای فصاحت و بلاغت آن نیز بوده و با "بلسان قوم" بودن این کتاب مقدس(ابراهیم/4)، سازگار و هماهنگ است. اما یکی از گونه بیان های اساطیری قرآن کریم، اشارات این متن مقدس به کهن الگوی مام زمین است که ابتدا به صورت بزرگ مادر اولیه در اعصار قدیمی، مورد پرستش واقع می شد و سپس در ادوار مختلف تاریخی، از اهمیت و جلای آن کاسته شد. تا اینکه در نهایت، به ضمیرناخودآگاه آدمیان انتقال یافت و تنها از طریق ادبیات و هنر بر ذهن و زبان نوع بشر جاری گشت. در این راستا پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که با توجه ب ه پیش ینة اساطیری زن سالارانة تمدن بین النهرین و جزیره عربستان ، آیا می توان انواع بازنمود این کهن الگوی مام زمین را در بیان اساطیری قرآن کریم نیز بازشناخت؟ با توجه به آیات قرآن کریم، زمین در ضمیر ناخودآگاه جمعی اعراب عصر نزول، با چه کیفیتی می زید؟ کارکرد این گونه بیان ها، در القای مفاهیم الهی چیست؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که خداوند سبحان در اسلوب بیان اساطیری این متن مقدس، بستر ظهور و تجلی این کهن الگوی مادینه را فراهم ساخته و بدین ترتیب با نفوذ در ضمیرناخودآگاه مخاطبان، پیام هدایت خویش را انتقال داده است.