مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی
مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی سال چهارم تابستان 1399 شماره 2 (پیایی 14) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
واژه ی رَجم در زبان عربی به معنای سنگسار کردن است. این واژه و مشتقات آن در قرآن کریم چهارده مرتبه به کار رفته است. مفسران و قرآن پژوهان در معنا و مفهوم این لفظ بیشتر جانب معنای حقیقی آن را در نظر گرفته اند و با توجه به همان معنای نخستین، سنگسارکردنِ زناکاران را در اسلام منجّز دانسته اند. در حالیکه با دقت در آیاتی که واژه رجم و مشتقات آن در آنها به کار رفته است، روشن می گردد که اراده معنایی حقیقی از این واژه در آیات نامبرده شده، صحیح و دقیق نمی باشد. بلکه در تمامی این موارد، رجم در معنای مجازی بکار رفته است و دارای معانی ای چون تبعید کردن، طرد کردن و راندن با زور است. جستار پیش رو می کوشد با بررسی و نقد دیدگاه مفسران در این زمینه و با تکیه بر دیدگاه محمد شحرور مفسر معاصر سوری، با روشی توصیفی- تحلیلی، درستیِ دلالت معنای مجازی این واژه را ثابت نماید. و در نهایت به این نتیجه می رسد که جز در سوره ی کهف که در آن رجم به معنای خروج کلام است، در بقیه موارد به معنای راندن و اخراج با زور از دیار خویشتن می باشد.
مقایسه رویکردهای تأویلی قاضی نعمان و عبدالرزاق کاشانی در آیات فقهی(بازخوانی تأویل الدعائم الاسلام و التاویلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید در میان فرق بازمانده و مشهور اسلام، اسماعیلیان تمایل بیشتری به فهم باطنی قرآن از خود نشان داده باشند. ارتباط و شباهت برقرار کردن میان دو سطح ظاهر و باطن یا همان تأویل و معرفت قلبی از جمله مشترکات صوفیه و اسماعیلیه به شمار می رود. دو گروه در کنار اهتمام به برپاداشتن ظاهر شریعت، در پی کشف بواطن قرآن بوده و حتی در آیات فقهی نیز از تأویل بهره جسته اند. در دیدگاه صوفیه علم تأویل آیات منحصر در فرد خاصی نبوده و دستیابی به آن به جدیت در تهذیب و مراقبه بر می گردد، در حالیکه در فرقه اسماعیلیه تأویل مختص به افرادی است که در سلسه مراتب دعوت قرار می گیرند، به همین خاطر تأویل های این گروه بیشتر فرقه ای می نمایاند و در راستای تایید عقاید اسماعیلی است، در حالیکه تأویل های صوفیان بر تجربه ی شخصی افراد استوار و بیشتر با مقامات صوفیان تطبیق داده می شود. این پژوهش بر آن است، با بررسی تأویلاتِ فقهی قاضی نعمان مغربی (بنیان گذار فقه اسماعیلی) و عبدالرزاق کاشانی(اندیشمند اصیل عرفانی) اشتراک و افتراق رویکردهای تأویلی ایشان را در پیوند فقه و عرفان استخراج و تببین کند.
بازخوانش دو صفت "علم الهی" و " کلام الهی" بار اساس مدل معناشناسانه ایزوتسو در روش تفسیری علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم متن و کشف معنا دغدغه مشترک رویکرد «تفسیر قرآن به قرآن» علامه طباطبایی و«میدان معناشناختی » ایزوتسو است. روش نخست با رویکرد سنتی، ازفهم و تفسیر قرآن در پرتو آیات دیگر دفاع می کند و رویکرد دوم، به مدد معنا شناسی مدرن، خود را عهده دار کشف معنایی واژگان متن قرآن می داند. ایده اصلی نوشتار حاضر، پاسخ به این سوال است که چگونه می توان با مدل «میدان معناشناختی» ایزوتسو صفات الهی را براساس رویکرد تفسیری علامه اجرا نمود؟ این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، به عنوان نمونه دو «واژه کلیدی» ازصفات الهی را، ازآثار تفسیری علامه انتخاب وآن هارا با مدل «میدان معنا شناختی» ایزوتسو ترسیم کرد. یافته های نوشتار حاضر نشان می دهد: اولا: براساس داعیه هردو مفسر علیرغم وجود پیچیدگی های زبانی ومعنایی درمتن قرآن ،این کتاب الهی قادر است به زبان خود سخن بگوید و با استقلال تام، مفسرخویش باشد. ثانیا: می توان به مدد روش«تفسیرقرآن به قرآن» علامه نمودار واژگان کلیدی قرآن را دردستگاه تصوری «میدان معناشناختی» ایزوتسو، نمایش داد. ثالثا: خوانش "علم الهی" با مدل «تضاد صوری» و"کلام الهی" با مدل «ترادف یا ساختار موازنه ای »در« نمودارمعنا شناختی» ایزوتسو، مسیر رمزگشایی از سایر واژگان مبهم را فراهم می کند.
تبیین موقعیت های مرزی زندگی در الگوی ساختاری سوره های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار و هندسه سوره های قرآن اغلب بر اساس وحدت موضوعی بررسی وتبیین شده اند، به این معنا که همه آیات یک سوره بر محور موضوعی مشترک نظم وانسجام یافته اند. اینکه آن محور مشترک چه باشد، دیدگاههایی مطرح شده است. پژوهش حاضر درصدد بیان این دیدگاه احتمالی است که در بیشتر سوره ها اعم از اینکه محور وغرض آنها، توحید یا معاد یا احوال اهل ایمان یا اهل کفر و.. باشد، یک یا چند موقعیت مرزی نیز بیان شده است که در ارتباط با آن محور سوره نیز هستند. موقعیتهایی که به نقطه حساسی از زندگی انسان در دنیا وآخرت اشاره دارند که گریز وگزیری از آنها نیست. ساختار هندسی دو سوره مُلک و آل عمران با همین شیوه بررسی و مشخص گردید که همه آیات سوره به همراه شواهد لفظی و معنایی متعدد به دنبال تبیین وتأکید بر یک وضعیت مرزی از زندگی انسانند؛ بدین گونه که بنا بر مدلول آیه10 مُلک، انسان وضعیتی را تجربه خواهد کردکه درآن فقط حسرت و پشیمانی خواهد خورد از این که چرا در زمین و میان نعمتهای بی شمار آن(نعقل ونسمع) نکرده است، و بنا بر مدلول آیه10 آل عمران هم انسان ممکن است زمانی را تجربه نماید که از دست هیچ یک از اموال، اولاد و داشته های او کاری برنیاید.
تبیین پیوستگی آیات سوره سبأ براساس روش نیل رابینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوستگی آیات در سوره های قرآن از دیرباز مورد توجه قرآن پژوهان و دانشمندان علوم قرآنی بوده است. از آنجا که در نگاه نخست، ارتباط و پیوستگی میان الفاظ و عبارات قرآن خیلی روشن نبوده و ممکن است پیام قابل درکی از آن دریافت نشود لذا برخی قرآن را از ارتباط ساختاری برخوردار نمی دانند. مقاله پیش رو، سوره سبأ را از این دیدگاه مطالعه موردی قرار داده و بر اساس مدل ارتباطی نیل رابینسون (Neal Robinson)، که بر پایه تکرار شدن الفاظ استوار است، به تحلیل امکان پیوستگی آیات این سوره پرداخته است. با تعیین بخش های سوره، مشخص شد که اگر تنها بخش های پنج گانه مورد بررسی قرار گیرد صرفاً رابطه تقارن بین بخش اول و پنجم در سوره نمایان خواهد بود ولی چنانچه بخش ها بر اساس ارتباط معنایی به چند زیربخش تقسیم شوند، نظم معکوس بین زیربخش های سوره خود را نشان خواهد داد. زیر بخش اول از بخش اول و زیر بخش آخر از بخش آخر یعنی آیات ابتدایی و انتهایی سوره نیز به عنوان تابلوی افتتاح و اختتام سوره هستند. از رابطه نظم معکوس در سوره سبأ می توان رابطه ولایت با معاد را مشخص نمود.
مطالعه انتقادی گفتمان کاوی متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش تحلیل گفتمان انتقادی از جمله روش های تحلیل کیفی متن محسوب می شود که در واکاوی و کنش اجتماعی متون نقش مهمی دارد. گرچه این روش در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی شناخته شده است، اما اخیراً توانسته در مطالعات میان رشته ای علوم قرآن و حدیث نیز راه یابد. تبیین قدرت و ایدئولوژی از جمله مسائل پیچیده در تحلیل انتقادی گفتمان است از این رو، این پژوهش قصد دارد تا با مطالعه ای انتقادی پژوهش های صورت گرفته در گفتمان کاوی متون دینی، توان کاربست این دو مفهوم را در متون دینی بررسی نماید. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، پس از نقد پژوهش های انجام شده در زمینه کاربست روش تحلیل گفتمان در متون دینی به تبیین مهمترین مبانی قدرت و ایدئولوژی می پردازد و در نهایت آسیب-های این روش در مواجهه با مطالعات میان رشته ای قرآن و حدیث را بیان می کند تا با آسیب شناسی این روش، جهت الگودهی و کاربست شایسته در مطالعات میان رشته ای قرآن و حدیث مورد اهتمام قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مبانی قدرت و ایدئولوژی در روش تحلیل گفتمان انتقادی با وجود تمام قابلیت های روشی در تحلیل لایه های معناشناختی متون دارای آسیب های معرفت شناختی، روش شناختی و اصطلاح شناسی است و با این مفاهیم توان کاربست در بررسی متون دینی ندارد.
بررسی استعاره ی جهتی واژه ی حیوه در قرآن، بر اساس نظریه ی استعاره ی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه بسیاری از پیامهای قرآنی به صورت تلویحی بیان شده اند، در این پژوهش، تلاش شده تا بر اساس نظریه ی استعاره ی مفهومی، استعاره ی جهتی واژه ی «حیوه» در قرآن بررسی شود. برای این کار، ترجمه ی مکارم و تفاسیر المیزان و نمونه برای جمع آوری داده ها استفاده شد و سپس این داده ها موردتحلیل قرارگرفتند. باتوجّه به واژه ی حیوه، نگارندگان به استعاره های جهتی بالا، پایین و نزدیک دست یافتند، اما استعاره ی جهتی دور درخصوص واژه ی حیوه به کارنرفته است. مفاهیمی ازقبیل خیر، برکت و نعمت و یا مفاهیمی که منسوب به خداوند هستند، استعاره ی جهتی بالا، و مفاهیمی مانند ضعف، خواری، عذاب و رسوایی ، استعاره ی جهتی پایین را نشان می دهند. استعاره ی جهتی نزدیک، با همنشینی اسم اشاره ی «هذه» با واژه ی حیوه نشان داده شده-است و در چند آیه دیده می شود که پستی و حقارت زندگی دنیا، تأکید بر آن، و یا تأثیر و نتیجه ی اعمال ما در این دنیا را نشان-می دهد. پژوهش حاضر، کارآمدی نظریه ی نوین استعاره در تحلیل زبان قرآن را نشان می دهد که این خود، به درک، ترجمه و تفسیر بهتر مفاهیم قرآنی منجرمی شود. کلیدواژه ها: قرآن، استعاره ی مفهومی، استعاره ی جهتی، استعاره بالا/ پایین، استعاره نزدیک، واژه ی «حیوه».