مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین مشکلات جهانی محیط زیست بخصوص در اکوسیستم های آبی، آلودگی ناشی از فلزات سنگین است. با توجه به این که رسوبات منبع اصلی برای ذخیره ی فلزات سنگین می باشند، در این مطالعه رسوبات رودخانه گاماسیاب از نظر آلودگی به فلزات سنگین کروم، مس، نیکل، روی، آهن و منگنز مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از لایه بندی، نتایج در جی آی اس، با دو روش کریجینگ و فاصله یابی وزنی معکوس، نقاط درون یابی شدند که نتایج حاصل، برتری روش فاصله یابی وزنی معکوس را نشان داد. از شاخص ژئوشیمیایی مولر، ریسک اکولوژیکی و آنالیزهای آماری برای سنجش وضعیت آلودگی فلزات سنگین در رسوبات استفاده شد. نتایج محاسبه شاخص ژئوشیمیایی مولر بیانگر آن بود که در فصل بهار رسوبات رودخانه گاماسیاب از نظر آلودگی به تمام عناصر در طبقه غیر آلوده و در فصل تابستان از نظر آلودگی به تمام فلزات به جز فلز نیکل در طبقه غیر آلوده قرار دارند. نتایج شاخص ریسک اکولوژیک نشان داد که رودخانه گاماسیاب از نظر غلظت فلزات سنگین مورد مطالعه در طبقه ریسک اکولوژیکی کم قرار می گیرد. بررسی نقشه پهنه بندی شاخص ریسک اکولوژیک و نقشه پهنه بندی و آنالیز نقاط داغ نشان می دهد که در فصل بهار نقاط با آلودگی بالا در بخش شرقی رسوبات رودخانه و در فصل تابستان در بخش غربی متمرکز شده اند.
واکاوی پیشران های کلیدی موثر بر گسترش اسکان غیررسمی با رویکرد آینده پژوهی، نمونه موردی سکونت گاه های غیررسمی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های پیش روی مدیریت شهری، اسکان غیر رسمی است. این پدیده از پیامد های نا مطلوب شهرنشینی در جهان معاصر است که به ویژه در نتیجه صنعتی شدن شتابان و نابرابری های منطقه ای شکل گرفته و به دلیل محرومیت و عدم برخورداری سکونتگاه های غیررسمی از تسهیلات زندگی شهری در قیاس با دیگر نواحی شهری، آنها را کانون مسائل و مشکلات حاد شهری و ضد توسعه پایدار انسانی نموده است. وضعیت موجود سکونتگاه های غیررسمی نشان می دهد که برنامه ریزی ها، پیش بینی ها و اقدامات انجام شده برای برای رفع معضلات این پدیده به ویژه در کلانشهر تبریز، کارایی آن چنانی نداشته است به گونه ای که گسترش پهنه های سکونتگاه های غیررسمی در این شهر خود دلیلی بر این ادعاست. بدین منظور در این پژوهش سعی گردیده است که به صورت سیستمی و نظام مند پیشران های کلیدی مؤثر بر شکل گیری و گسترش اسکان غیررسمی در محدوده کلانشهر تبریز شناسایی و تحلیل شوند. روش تحقیق در مطالعه ی حاضر آمیخته (کمی-کیفی) با ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد .در این پژوهش ابتدا با تکنیک پویش محیطی و دلفی، 64 عامل اولیه در پنج حوزه مختلف استخراج شده و سپس با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفه ها تشکیل گردیده است. در مرحله بعدی از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل ماتریس اقدام شده است. نتایج حاصل از پراکندگی متغیر ها در محور تأثیر گذاری و تأثیر پذیری عوامل در نرم افزار میک مک، حاکی از ناپایداری سیستم در محدوده مورد مطالعه است و بر همین اساس پنج دسته متغیر مورد شناسایی قرار گرفت. درنهایت با توجه به امتیاز بالای اثر گذاری مستقیم و غیر مستقیم عوامل، هجده عامل اصلی به عنوان پیشران های کلیدی در شکل گیری و گسترش اسکان غیررسمی منطقه مورد شناسایی قرار گرفتند. از بین پیشران های موردبررسی نیز، متغیر های بخش اقتصادی بیشترین تأثیر را بر شکل گیری و گسترش اسکان غیررسمی در محدوده موردمطالعه داشته اند.
ارزیابی عوامل تاثیرگذار بر کیفیت پیاده راه ها براساس دیدگاه شهروندان (مطالعه موردی: دو فاز اجراء شده پیاده راه شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیاده راه ها مکان هایی هستند که به ارتقاء سلامت جسمی و روحی انسان و تحرک اجتماعی آنان، خلق فضاهای انسانی و هویت شهرها کمک می کند. اما زمانی این شرایط محقق می شود که پیاده راه براساس نیازها و توقعات شهروندان ساخته شود. بنابراین آگاهی مدیریت شهری از عواملی که اهمیت بالایی در پیاده راه ها از نظر شهروندان دارد و همچنین بررسی میزان موفقیت پروژه های احداث پیاده را ه در جهت رفع نواقص و مشکلات موجود در این فضاها ضروری است. در این پژوهش سعی شده با درنظرگرفتن مجموع کاملی از عوامل تاثیرگذار بر کیفیت پیاده راه و استفاده از روشی متفاوت با سایر پژوهش های پیشین به ارزیابی این عوامل در دو فاز اجراء شده پیاده راه شهر رشت از دیدگاه شهروندان پرداخته شود تا علاوه بر یافتن بااهمیت ترین عامل، دو فاز پیاده راه نیز با یکدیگر مقایسه شوند. روش پژوهش حاضر برمبنای هدف، کاربردی و برمبنای روش اجرا، توصیفی - تحلیلی است. براساس ادبیات پژوهش، چهار معیار (کالبدی - فضایی، دسترسی، اجتماعی - اقتصادی، خرد طراحی) و 22 شاخص انتخاب شده است. در گام بعدی، با توزیع 392 پرسشنامه در بین شهروندان بصورت نمونه گیری تصادفی ساده، با بکارگیری روش آنتروپی شانون، ضریب اهمیت معیارها و شاخص های مطالعاتی و امتیاز وزندار آن ها در دو فاز بدست آمد. نتایج نشان می دهد که در مجموع میزان رضایتمندی شهروندان از پیاده راه در حد متوسط است و معیار خرد طراحی و سه شاخص «طراحی مناسب برای معلولین و سالمندان»، «نورپردازی در شب» و «جانمایی مناسب سطل زباله، آبخوری و...» از اهمیت بالایی برخوردار هستند و بر کیفیت پیاده راه بیشترین تاثیر را می گذارند. این عوامل در فاز اول، رضایتمندی بیشتری در مقایسه با فاز دوم پیاده راه دارد. بطورکلی از نظر شهروندان، فاز اول پیاده راه با امتیاز نرمالایز (52/0) نسبت به فاز دوم (47/0) وضعیت مطلوبتری دارد. این نتایج می تواند در موفقیت مدیریت شهری در جهت احداث پیاده را ه هایی مطلوب موثر باشد. در صورتیکه به طراحی این فضاها بیشتر توجه شود.
بررسی نقش گوشی هوشمند در شکل گیری تصویر مقصد از منظر شهروندان کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کلانشهرهای کشور از جمله تبریز توجه به ارائه خدمات الکترونیک و استفاده از ابزارهای هوشمند هم چون گوشی های هوشمند در زمینه گردشگری طی سال های اخیر رونق بیشتری یافته است. از این رو هدف تحقیق حاضر بررسی نقش استفاده از گوشی هوشمند در گردشگری در زمینه شکل گیری تصویر مقصد و ایجاد تجربه سفر از منظر شهروندان کلانشهر تبریز است. از این رو جامعه آماری، شهروندان شهر تبریز در نظر گرفته شده که از گوشی های هوشمند استفاده می کنند و حجم نمونه طبق فرمول کوکران برای جامعه آماری مجهول، 384 نفر و روش نمونه گیری، خوشه ای دو مرحله ای است. به منظور جمع آوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی در جهت طراحی پرسش نامه، استفاده شده و روایی پرسشنامه در دو بخش روایی محتوایی و روایی صوری بررسی شده و برای پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ شده است و با توجه به این که تمامی ضرایب بزرگتر از 7/0 است، می توان نتیجه گرفت که پایایی پرسشنامه در سطح مطلوبی قرار دارد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش معادلات ساختاری و تحلیل مسیر با نرم افزار Smart PLS اجرا شده است. نتایج تحقیق نشان داد که 1)استفاده از گوشی هوشمند در سفر بر تصویر مقصد شهروندان کلانشهر تبریز اثر مثبت دارد؛ 2) استفاده از گوشی هوشمند در سفر بر تجربه سفر شهروندان کلانشهر تبریز اثر مثبت دارد؛ 3)تجربه سفر بر تصویر مقصد شهروندان کلانشهر تبریز اثر مثبت دارد و 4) استفاده از گوشی هوشمند در سفر با نقش میانجی تجربه سفر بر تصویر مقصد شهروندان کلانشهر تبریز اثر مثبت دارد. نتایج تحقیق حاضر برای مدیران و سیاست گزارانی مفید است که در نظر دارند در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات با استفاده از گوشی های هوشمند، گردشگران را به سوی مقاصد گردشگری مورد نظر خود جذب کنند و زمینه ادامه حیات مقاصد گردشگری را در عرصه رقابت های جهانی و منطقه ای گردشگری فراهم کنند.
بررسی و پایش تغییرات کاربری اراضی حوضه آبریز رود زرد با استفاده از سنجش از دور و مدل زنجیره مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای استفاده بهینه از زمین، آگاهی از تغییرات کاربری اراضی و نوع استفاده از آن امری ضروری است؛ که این کار با ارزیابی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی امکان پذیر می گردد. هدف از این مطالعه بررسی روند تغییرات کاربری اراضی در بازه زمانی 18 ساله (2018-2000) و پیش بینی آن با استفاده از مدل زنجیره مارکوف برای سال های 2025، 2050 در حوضه رود زرد شهرستان باغملک واقع در استان خوزستان می باشد. برای رسیدن به این هدف ابتدا تصحیحات (هندسی، رادیومتریک و اتمسفری) و پردازش های لازم بر روی تصاویر ماهواره لندست سال های 2000، 2006، 2012، 2018 انجام گرفت؛ سپس نقشه های کاربری برای چهار مقطع زمانی به پنج کلاس: فضای سبز و باغات، زمین های بایر، زمین های زراعی، سطوح آب (سدجره) و مناطق مسکونی-انسان ساخت طبقه بندی گردید. پس از آشکارسازی کاربری اراضی و تغییرات آن به پیش بینی روند این تغییرات با استفاده از مدل زنجیره مارکوف برای سال های 2025، 2050 پرداخته شد. پس از انجام تصحیحات لازم بر روی تصاویر لندست برآورد کاربری اراضی نشان داد که بیشترین درصد منطقه مورد مطالعه را اراضی بایر و زمین های زراعی تشکیل داده است دقت کلی و ضریب کاپا برای سال های 2000 ،2006 و 2018بالای 80/0 و 92/0 می باشد. نتایج حاصل از آشکارسازی تغییرات بین بازه زمانی 2000 تا 2018نشان داد که اراضی بایر به میزان 51/823، فضای سبز و باغات 85/157 هکتارروند کاهشی داشته است. در مقابل نواحی ساخته شده-59/439 هکتار، زمین های زراعی 56/135 هکتار سطوح آبی 94/404هکتار با روند افزایشی مواجه بوده است. همچنین نتایج حاصل از پیش بینی با استفاده از مدلCA-Markov تغییرات اراضی منطقه برای سال 2025 و 2050 نشان داد که در صورتی که سرعت تغییرات کاربری همچون سال های گذشته باشد در سال 2025 کاربری نواحی ساخته شده به 54/1089، هکتار کاربری زمین زراعی به 52/1154 هکتار و کاربری آب های سطحی به 54/666 افزایش خواهند یافت، کاربری فضای سبز و باغات به 42/201، کاربری زمین بایر به 59/85279 هکتار کاهش می یابند و در سال 2050 کاربری فضای سبز و باغات به 62/192 هکتار کاهش، کاربری زمین بایر به 69/84387 هکتار کاهش، کاربری زمین زراعی به 73/1243 هکتار افزایش و کاربری آب های سطحی به 59/895 کاربری نواحی ساخته شده به 98/1671 هکتار، افزایش پیدا می کنند. با بررسی تغییرات کاربری اراضی میتوان اطلاعات ارزشمندی درمورد تغییرات صورت گرفته توسط انسان و عوامل طبیعی به دست آورد از سوی دیگرنقشه پیش بینی حاصله از مدل زنجیره مارکوف برای ارائه دیدی کلی به منظور مدیریت بهتر منابع طبیعی بسیار حائز اهمیت است.
ارزیابی اثرات تغییرات جهانی اقلیم بر عناصر اقلیمی دما و بارش در نواحی مختلف آب و هوایی ایران با استفاده از سناریوهای RCP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات اقلیمی یکی از اصلی ترین معضل کره زمین در عصر حاضر است بنابراین پیش بینی این تغییرات در آینده و اثرات آن بر منابع آب، محیط طبیعی، کشاورزی و اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همین دلیل در پژوهش حاضر اثرات تغییر اقلیم جهانی بر نواحی مختلف آب وهوایی کشور در نواحی 12 گانه اقلیمی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از داده های NCEP و عناصر اقلیمی بارش، دمای بیشینه و کمینه در دوره پایه (2005-1961) برای ریزمقیاس نمایی آماری با مدل SDSM استفاده شد؛ و با استفاده از خروجی مدل CanEMS2 تحت سناریوهای RCP برای سه دوره آماری 2040- 2011، 2070-2041 و 2099-2071 تغییرات سالانه عناصر اقلیمی به دست آمد. برای ارزیابی عملکرد مدل از ضریب همبستگی، ضریب تعیین و شاخص های خطا سنجی RMSE، MSE و MAD استفاده شد و نتایج نشان داد که مدل SDSM عملکرد مناسبی برای تولید عناصر اقلیمی دارد. بااین حال نتایج به دست آمده نشان داد که دقت مدل در ایستگاه های مختلف متفاوت است. بدین صورت که هر مدل در شبیه سازی دمای کمینه و بیشینه از عملکرد مناسبی نسبت به بارش برخوردار است. همچنین نتایج بلندمدت سالانه نشان داد که بارش در تمامی نواحی اقلیمی مورد مطالعه در دهه های آتی کاهش پیدا خواهد کرد که بیشترین کاهش در نواحی بیابانی نیمه گرم داخلی (35 درصد) و خیلی مرطوب و معتدل (32 درصد) اتفاق خواهد افتاد؛ اما تغییرات دمای کمینه و بیشینه در نواحی مختلف اقلیمی متفاوت خواهد بود به طوری که تحت سناریوهای RCP در طول تمام دوره آماری در ایستگاه سبزوار و طبس تغییرات کمینه دما کاهشی خواهد بود ولی در دیگر نواحی اقلیمی روند تغییر دمای کمینه و بیشینه افزایشی خواهد بود. بیشترین افزایش کمینه و بیشینه دما بر اساس سناریوهای RCP تحت سناریوی RCP8.5 در دوره آماری 2099-2071 در ناحیه اقلیمی کوهستانی سرد به ترتیب با 03/3، 27/4 درجه سانتی گراد خواهد بود.
نقش عناصر و عوامل اقلیمی موثر در مکانیابی مراکز نظامی استان آذربایجان شرقی با رویکرد پدافند غیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رعایت اصول پدافند غیرعامل در مکانیابی تاسیسات زیر بنایی خصوصا مراکز نظامی می تواند در شرایط خطر و بحران و هرگونه تهدید نظامی موجب کاهش آسیب پذیری و خسارات گردد. عوامل متعددی در این مکانیابی تاثیرگذار می باشند که بخش عمده ای از آنها عوامل جغرافیای طبیعی (اقلیمی و ژئومورفولوژیکی) می باشد. با در نظر گرفتن توسعه شهرها و قرارگیری مراکز نظامی در داخل بافت شهری و عدم رعایت اصول پدافند غیرعامل در جانمایی و ساخت آنها در گذشته و همچنین ضرورت جابجایی اکثر مراکز نظامی موجود در سطح استان در سال های آینده اهمیت بررسی موضوع را دوچندان می کند که از اهداف اصلی تحقیق می باشد. در این تحقیق از دو گروه داده استفاده شده است. داده های اقلیمی که از سازمان هواشناسی استان دریافت شده و دیگر داده ها که از روی نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی و سازمان های مرتبط اخذ گردیده است. در پژوهش حاضر به نقش عناصر آب و هوایی و عوامل موثر دیگر در مکانیابی سایت های نظامی پرداخته می شود. هدف از شناسایی مناطق مستعد با رویکرد رعایت اصول پدافند غیرعامل می باشد. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر فرآیند تحلیل شبکه ای(ANP) و تحلیل هایGIS می باشد. بعد از وزن دهی لایه ها و همپوشانی آنها و بررسی اصول پدافند غیرعامل، نقشه نهایی جانمایی تهیه گردید و نتایج حاصل بیانگر آن است که در بین عوامل موثر در مکان یابی مراکز نظامی در منطقه مورد مطالعه، عوامل اقلیمی بیشترین وزن یعنی 34/0 را به خود اختصاص داده اند.
سنجش و ارزیابی نقش پارکلت ها در جهت افزایش سرزندگی بلوارهای شهری (نمونه موردی: بلوار ارم همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزندگی یکی از نیازهای اساسی شهرهاست که با توسعه روند شهرنشینی و آسیب های اجتماعی، اهمیت آن روزبه روز بیشتر می شود. تمرکز بر کیفیت های محیطی کارآیی و سرزندگی فضاهای شهری، استمرار حیات شهری و تقویت ویژگی های سلامتی جسمی- روحی و تعلق به مکان را به دنبال دارد. امروزه شاهد تنزل کیفیت های محیطی، فعالیت های سرزنده، کمبود فضاهای طبیعی و سبز شهری و در نتیجه کم رنگ شدن حضور فعال و سرزنده افراد در فضاهای شهری هستیم. پارکلت از جمله عواملی است که در ترغیب حضور شهروندان به پیاده روی و افزایش سرزندگی در فضاهای شهری می تواند تأثیر گذار باشد. از این رو، هدف پژوهش حاضر سنجش و ارزیابی نقش پارکلت ها در جهت افزایش سرزندگی در یکی از مهم ترین بلوارهای تفرجگاهی و پیاده مدار شهر همدان به نام بلوار ارم می باشد. روش تحقیق کاربردی و پیمایشی است و داده های مورد نظر با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته به منظور کسب نظر شهروندان جمع آوری و پایایی داده ها به وسیله آلفای کرونباخ 845/0 محاسبه شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی افرادی است که در بلوار ارم همدان تردد می کنند که آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد. بنابرابن حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران در چارچوب طیف لیکرت توسط 360 نفر از استفاده کنندگان این فضا ارزیابی شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون T تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره در قالب نرم افزار آماری SPSS، استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میان متغیرهای گسترش فضای عمومی، بهبود چشم انداز خیابان، مکانی در جهت تعاملات اجتماعی، افزایش سطح درآمد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی با سرزندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین شاخص تعاملات اجتماعی و بهبود چشم انداز خیابان بیش ترین تأثیر را در افزایش سرزندگی بلوار ارم همدان می گذارند.
ارزیابی توسعه یافتگی استان های کشور بر اساس شاخص های زیربنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین عوامل مؤثر در توسعه مناطق، برخورداری از زیرساخت ها است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی توسعه یافتگی استان های کشور بر اساس شاخص های زیربنایی انجام شد و بر اساس 20 شاخص، 31 استان رتبه بندی شدند. ابتدا شاخص ها گردآوری شدند، سپس با استخراج وزن به روش تحلیل مؤلفه های اصلی، تلفیق شاخص با روش تاپسیس انجام شد و شاخص ترکیبی توسعه زیربنایی استان ها محاسبه شد. به منظور بررسی نابرابری منطقه ای از ضرایب تغییرات و ویلیامسون استفاده شد. همچنین پهنه بندی استان ها انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS، Excel و Arc GIS انجام شد. براساس نتایج بیشترین نابرابری مربوط به زیرساخت های مرتبط با حمل و نقل کشور و کمترین نابرابری مربوط به شاخص های مرتبط با زیربنای روستاها بوده است. یافته های شاخص های ترکیبی نشان داد، استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، گیلان و همدان بهترین وضعیت در حالی که سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی و البرز به ترتیب پایین ترین رتبه را داشتند. براساس نتایج پهنه بندی استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، گیلان و همدان در سطح اول توسعه، بیشتر استان های شمالی، مرکزی و جنوبی در سطح دوم، استان های جنوبی و جنوب شرقی در سطح سوم قرار گرفتند. همچنین براساس تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی استان ها به سه گروه برخوردار، نیمه برخوردار و غیر برخوردار تقسیم شدند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که الگوی پراکنش فضایی توسعه زیربنایی در بین استان های ایران متعادل نیست و لازم است در هرگونه تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بخش زیربنایی، استان های غیربرخوردار و کم برخوردار مورد توجه بیشتر قرار گیرند.
بررسی مداخلات کالبدی در بافت های تاریخی و تاثیر آن بر انسجام و پیوستگی سازمان فضایی، مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها عالی ترین سیستم ها و شبکه های پیچیده ای هستند که تاکنون ظهور یافته اند. آنها فراتر از بحث تعادل کلاسیک، نیازمند بی شمار انرژی برای حفظ ساختار منسجم خودشان هستند. بنابراین در توسعه شهرها باید به این نکته توجه داشت که یک شبکه پیچیده و منسجم، شامل یک ساختار سلسله مراتبی و همپیوند است که در مقیاس های مختلف فضایی و در طی زمان ظهور می یابد و برای حفظ این انسجام باید به ساختار همپیوند آن پایبند بود. ساختار اصلی شهر به عنوان فرم دهنده استخوان بندی و شکل شهری تأثیر بسزایی در نحوه ارتباط و ترتیب فضایی فضاهای شهری داشته است. برخی پارامترها در طول زمان نق ش پررنگ تری در شکل دهی به ساختار شهری داشته اند و برخی برعکس. یکی از روش هایی که بر پایه استفاده از رایانه و روش های علمی در زمینه مطالعات شهری ب ه کاررفت ه اس ت، تکنی ک چیدمان فضایی است. هدف از ای ن مقال ه ش ناخت ک اربردی تکنی ک چیدمان فضا در مطالعه پیکره بندی و ساختار اصلی شهر بافت تاریخی تبریز در طی یک سده اخیر می باشد که با استفاده از بررس ی تطبیقی بین دوره های تاریخی (1349،1297و1400) به تحلیل پارامترهای تکنیک چیدمان فضایی (اتصالات، هم پیوندی، عمق فضا و انتخاب) با استفاده از نقشه های خطوط محوری پرداخته شده است است و نتایج ب ه ص ورت داده های گرافیکی و ریاضی ارائه شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که محورها و مسیرهای بافت تاریخی و مرکزی شهر تبریز اهمیت و نقش خود را از دست داده است اما پتانسیل و ظرفیت احیای مجدد نقش و اهمیت خود را در ساختار اصلی شهر دارند.
منطقه بندی سبز: رویکردی نوین برای مقابله با چالش های اپیدمی کرونا در مناطق گردشگری سلامت (محدوده جغرافیایی: شهرهای چشمه های آب گرم دامنه کوه سبلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع ویروس کرونا، به منزله بحرانی همه گیر و وسیع بود که توانست تمام مناطق جغرافیایی را تحت تأثیر پیامدهای خود قرار دهد. کشورهای بسیاری اقدامات و استراتژی های مختلفی را پیاده سازی و اجرا کردند که یکی از موفق ترین و به روزترین آن ها، منطقه بندی سبز بود. منطقه بندی سبز، یکی از شیوه های منطقه بندی در مناطق جغرافیایی مختلف است که پویا و موقت بوده و با پیاده سازی مکانیزم و استراتژی های مختلف، مسائل و چالش های ناشی از اپیدمی کرونا را به حداقل می رساند. هدف اصلی تحقیق حاضر، پیاده سازی روش منطقه بندی سبز در مقابله با چالش های اپیدمی کرونا در مناطق گردشگری سلامت شهرهای چشمه های آب گرم دامنه کوه سبلان است که با استفاده از روش ترکیبی یا آمیخته، به بررسی موضوع می پردازد. رویکرد مورد استفاده در آن، رویکرد متوالی اکتشافی است که در فاز اول از روش کیفی تحلیل مضمون و در فاز دوم از روش کمّی پیمایش استفاده می نماید. ابزار اصلی مورد استفاده در فاز کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در فاز کمّی، پرسشنامه است که به ترتیب از 11 نفر از خبرگان در فاز کیفی و 23 نفر هم در فاز کمّی اطلاعات و داده های مربوطه استخراج شدند. مطابق با یافته های تحقیق، در فاز کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته 67 شاخص شناسایی شدند که از میان آن ها، 22 مضمون پایه، 8 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر استخراج شد. در فاز کمّی نیز با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون و تاپسیس فازی، وزن و اهمیت نماگرهای مورد مطالعه، بررسی و تحلیل شدند. از نتایج تحقیق حاضر می توان به شناسایی ابعاد و مولفه های داخلی این نوع منطقه بندی اشاره کرد که با استفاده از نظرات خبرگان و روش های علمی بدست آمدند. همچنین به وضعیت شهرهای دامنه کوه سبلان اشاره کرد که از لحاظ شاخص های بدست آمده، شهر سرعین در محدوده مساعد یا خوب قرار داشته و طبق مولفه های منطقه بندی سبز، می تواند در راستای ارائه خدمات گردشگری سلامت، فعالیت نماید.
تحلیلی بر رابطه بین تغییرات سبک زندگی و الگوی مسکن اسلامی، مطالعه موردی: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی مسکن و سبک زندگی جزئی از فرهنگ جامعه را در برمی گیرد. در دوران اخیر، همچنان که جامعه و فرهنگ در مسیر دگرگونی قرار می گیرند، سبک سکونتی و الگوی آن نیز تغییر می یابد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر تحلیل رابطه بین تغییرات سبک زندگی و الگوی مسکن اسلامی در کلان شهر تبریز می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی، پیمایشی و استنباطی با مراجعه به متون اسلامی و منابع معرفتی با تکیه بر آیات قرانی و روایات انجام گرفته است و برای دستیابی به اهداف موردنظر از ابزار پرسشنامه گردید. جامعه آماری تحقیق را کلیه ساکنان و تمام سطح کلان شهر تبریز و از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید. برای تأیید و یا رد فرضیه ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSSبه تحلیل داده های پرسشنامه و برای آزمون رابطه بین متغیرها و رتبه بندی شاخص ها و مؤلفه های تحقیق از مدل رگرسیون چندگانه (MLR) و آزمونT تک نمونه استفاده گردید؛ همچنین از مدل تحلیل شبکه ای (ANP) با استفاده از نرم افزارSuper Decisions نظرات کارشناسان با توزیع 30 پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفت و به رتبه بندی گویه های هر یک از مؤلفه ها و شاخص های تحقیق پرداخته شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ضریب همبستگی چندگانه کل برای متغیرهای مستقل و وابسته 906/0 R=و ضریب تعیین برابر با 822/0 و ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 818/0 به دست آمد که نشان از همبستگی بالای متغیر سبک زندگی و الگوی مسکن اسلامی می باشد. به طوری کلی از 39 زیر شاخص های سبک زندگی 12 گویه آن که تغییرات در ارزش های سبک زندگی را در تحقیق حاضر نشان می دهد به ترتیب متعلق به شاخص ارزش های منزلتی با ضریب (367/0)، ارزش های فرهنگی (243/0)، الگوهای رفتاری (215/0)، ارزش های اقتصادی (132/0) که امتیازات بالایی را کسب کرده اند و ارزش های اجتماعی، هویت دینی، مکانی و فضایی و زیست محیطی در رتبه پایینی قرارگرفته و کم رنگ شدن ارزش فرا مادی در برابر ارزش های مادی نشان از معنادار بودن بین تغییرات در ارزش های سبک زندگی بوده که الگوی مسکن اسلامی را به سوی مدرنیزه شدن سوق داده است.