مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه جستجو و انتخاب در حجم بالایی از اطلاعات مکانی و غیرمکانی، فرآیند تصمیم گیری را کاری زمانبر و هزینه برکرده است. در این شرایط سامانه های توصیه گر به کار می آیند تا مناسب ترین و بهترین گزینه در میان حجم عظیمی از داده های موجود درکمترین زمان ارائه دهند درحالیکه که بیشترین و بالاترین میزان شباهت با نیاز و علاقه کاربران داشته باشند. در حال حاضر مراکز واکسیناسیون کووید19 متعددی در سراسر شهر تهران وجود دارد که هر کدام با خدمات ارائه شده ی متنوع و منحصر به فرد خود در حال فعالیت هستند. هدف از این پژوهش طراحی و پیاده سازی یک سامانه توصیه گر جهت پیشنهاد بهترین مرکز واکسیناسیون کووید19 در منطقه 6 شهرداری تهران در سال 1400 می باشد. در سامانه توصیه گر پیشنهادی، ابتدا مراکز ارائه دهنده خدمات واکسیناسیون براساس ویژگی های مکانی با استفاده از الگوریتم خوشه بندی نگاشت خودسازمان ده به خوشه هایی با ویژگی های یکسان تقسیم بندی می شوند و در گام دوم با استفاده از منطق فازی نوع دوم، ترجیحات کاربران استنتاج و عدم قطعیت در آن مدل سازی می شود. در نهایت با استفاده از ترکیب خروجی های بدست آمده از دو مرحله طراحی شده، مرکز واکسیناسیون مناسب با نیاز کاربر جهت توصیه گری شخصی سازی شده استخراج می گردد. نتایج با استفاده از سه پارامتر ارزیابی دقت، فراخوانی و امتیاز F1 مورد بررسی قرار گرفت که به ترتیب مقادیر 0.70 و0.84 و 0.76 بدست آمد. این نتایج نشان داد استفاده از سیستم استنتاج فازی نوع دوم روش مناسبی برای مدلسازی یک سامانه توصیه گر شخصی سازی شده می باشد.
تغییرات عمق اپتیکی گرد و غبار در ارتباط با تغییرات کاربری اراضی در زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف آشکارسازی ارتباط بین تغیرات پوشش اراضی و تغییرات شاخص عمق اپتیکی آیروسل در محدوده زاگرس میانی انجام گرفت. در این راستا از دو دسته از محصولات سنجش از دوری سنجنده MODIS استفاده گردید. ابتدا تغییرات پوشش اراضی محدوده مورد مطالعه، با استفاده از محصول مشتق طبقه بندی کاربری اراضی سنجنده MODIS انجام گردید. در بخش دوم تحقیق به بررسی روندهای رخدادهای گردوغبار براساس داده های ایستگاهی کدهای گردوغبار 4 ایستگاه خرم آباد، شهرکرد، یاسوج و آباده اقدام گردید. علاوه بر آن نیز روند شاخص عمق اپتیکی آیروسل (AOD)، با استفاده از محصول MOD04-L2 سنجنده مادیس برای دوره آماری 2000 تا 2020 بررسی گردید. نتایج نشان داد که 6 طبقه پوشش اراضی مرتعی، جنگلی، کشاورزی، شهری، مسکونی، بایر و پهنه های آبی در زاگرس مرکزی وجود داشته است که در این میان طبقه جنگلی به طور سالانه حدود 123 کیلومتر مربع از مساحت آن کاهش پیدا کرده است. پوشش مراتع که عمده ترین پوشش محدوده مطالعاتی است نسبتا ثابت مانده است و کاربری های اراضی کشاورزی روند افزایش قابل توجهی را طی کرده است و از 7 درصد سال 2000 به در5/9 درصد در سال 2020 رسیده است. اراضی شهری و مسکونی نیز روند افزایشی را طی کرده بودند. اما از طرف دیگر بررسی روند سری زمانی 21 ساله شاخص AOD بیانگر وجود یک روند افزایشی طی 21 سال اخیر بود. از میان طبقات کاربری، دو طبقه مراتع و جنگلها که در واقع بیش از 90 درصد از مساحت محدوده مطالعاتی را به خود اختصاص داده اند، ارتباط معکوسی با شاخص AOD نشان داده اند. ولی طبقه اراضی کشاورزی ارتباط مستقیمی با شاخص AOD داشته است. بنابراین روند کاهشی طبقه جنگلی در سطح منطقه به طور معنی داری با روند افزایشی AOD در سطح منطقه همراه بوده است و از طرف دیگر روند افزایش طبقه اراضی کشاورزی همراه با افزایش AOD در سطح منطقه بوده است.
ارزیابی فضای باز شهری و نقش آن در کاهش آسیب پذیری در مواقع بحران با رویکرد پدافند غیر عامل (نمونه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان از ابتدای خلقت خود و شروع زندگی در این جهان با پدیده تهدید روبرو بوده است و همواره تلاش می نموده تا تعادلی بین تهدیدات متصوره و نیازمندی های انسان به امنیت برقرار نماید. در این زمینه پدافند غیرعامل بعنوان یکی از مؤثرترین و پایدارترین روش های دفاع در مقابل تهدیدات از قدمتی به بلندی تاریخ بشر برخوردار می باشد. و یکی از راهکارهای ارائه شده برای کاهش صدمات در این زمینه به هنگام وقوع بحران، استفاده از فضاهای باز می باشد. فضاهای باز علاوه بر هزینه کم نسبت به سایر راهبردها و فن های کاهش صدمات، در مراحل مختلف قبل، حین و بعد از حادثه می توانند نقش تعیین کننده ای را ایفاء کنند. بنابراین هدف پژوهش، ارزیابی فضای باز شهری و نقش آن در کاهش آسیب پذیری در مواقع بحران با رویکرد پدافند غیرعامل در شهر تبریز می باشد. پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده، 100 نفر از ساکنان مناطق 10 گانه شهر تبریز برای پرسشگری انتخاب شدند. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده نرم افزار ARC GIS و روش های تصمیم گیری چند معیاره و تحلیل فازی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در وزن دهی زیرمعیارهای فضای باز، بیشترین وزن به زیرمعیار پوشش سراسری (0.621) و کمترین وزن به زیرمعیار خودکفایی نسبی (0.023) اختصاص داده شد و مطابق شکل نهایی هم پوشانی وزنی فازی شده، میزان مطلوبیت فضای باز در کاهش آسیب پذیری مناطق ده گانه بر اساس مساحت حاکی از این است که (4253469) متر مربع با درصد (55/5) کمترین و (14849144) متر مربع با درصد (39/19) از مساحت تبریز بیشترین میزان مطلوبیت فضاهای باز در کاهش آسیب پذیری را دارا می باشد و همچنین از بین مناطق ده گانه تبریز، مناطق (5،6،7،9) در کاهش آسیب پذیری توانایی نقش بیشتر، و مناطق (1،2،4،8،9،10) توانایی نقش کمتری را در مواقع بحران در کاهش آسیب پذیری به نسبت فضاهای باز دارا می باشد.
تبیین شاخص ها و پهنه بندی ریخت شناسی شهری از منظر توسعه پایدار؛ مطالعه موردی: منطقه یک شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ده های اخیر یکی از ارکان اساسی توسعه پایدار، دستیابی به توسعه پایدار شهری است؛ اما ازآنجایی که شهرها دارای سیستم پیچیده ای هستند، لذا شرایط آنها همیشه ساده و قابل تغییر نیست؛ بنابراین لازم است که از دیدگاه پایداری به دقت مورد ارزیابی قرار گیرند و عوامل مؤثر بر پایداری بررسی و شناسایی شود. هدف اصلی این پژوهش، تبیین شاخص های ریخت شناسی شهری از منظر توسعه پایدار و ارزیابی سطح پایداری محلات بر اساس این شاخص ها می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهشی - کاربردی می باشد. شاخص های مورداستفاده در پژوهش عبارت اند از: عمر بنا، مصالح عمده ساختمانی، کیفیت ابنیه، شاخص فرکتال، شاخص وضعیت بافت، ضریب دید به آسمان (SVF)، دسترسی به خیابان اصلی، دسترسی به حمل ونقل عمومی، دسترسی به مراکز تجاری، دسترسی به کاربری آموزشی، شاخص تفاوت استاندارد شده پوشش گیاهی (NDVI)، دمای سطح زمین (LST) و اختلاط کاربری. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص گردید که محله های گل پارک، ولیعصر 1، ولیعصر 3، باغمیشه قدیم 3 جزو محلات با ریخت شناسی پایدار می باشند. همچنین، محله های گلکار، ولیعصر 2، کلانتر کوچه، پل سنگی 1 و 2، باغمیشه قدیم 1 و 2، بیلانکو 1 و 2 جزو محلات با ریخت شناسی نیمه پایدار می باشد. علاوه بر این، محله های کوی شهید بهشتی، ملا زینال 1 و 2، ایده لو 1 و 2، یوسف آباد 1 تا 3، سیلاب قوشتخانه 1 تا 3، ولیعصر 4، عباسی 1 و 2 نیز جزو محلات با ریخت شناسی ناپایدار می باشند. مجموع افراد ساکن در محلات با ریخت شناسی پایدار، نیمه پایدار و ناپایدار به ترتیب 46.544 نفر، 79.603 نفر و 89.851 نفر می باشد.
تحلیل تاثیر کاربری اراضی درپایداری محله های شهری، مطالعه موردی: شهر زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی پایداردرمقیاس محله به معنای ارتقای کیفیت زندگی درآن وشامل همه ی ویژگیها واجزای زیست محیطی، کالبدی، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی بدون ایجاد مانعی برای نسل آینده است. در همین راستا کاربری اراضی شهری به عنوان هسته اصلی نظام برنامه ریزی نقش مهمی در فراهم کردن خدمات رفاهی، دسترسی و تأمین نیازها و خواست های متنوع شهروندان در سطح محلات دارد در صورتی که کاربری اراضی به صورت متوزان و مطلوب در سطح محلات شهری توزیع نشوند موجب پیدایش شکاف و عدم همگنی پایداری در محله های شهری و به طبع آن افزایش نارضایتی طیف گسترده ای از ساکنان شهری از محیط سکونت و کاهش کیفیت زندگی آنها شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثر کاربری اراضی شهری در پایداری محله های شهری زابل است. برای همین منظور پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی است. جمع آوری داده ها به صورت اسنادی و تحلیل با تحلیل فضایی انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در بین محلات از نظر دسترسی به کاربریای خدماتی نابرابریهای وجود دارد و تمرکز و تراکم کاربریهای خدماتی در نواحی 2 و 3 است این امر باعث شده نابرابریهای فضایی و رفاهی بین محلات زیاده شده و همین امر کیفیت زندگی در برخی محلات کاهش داده است.
تبیین سناریوهای محتمل و عوامل کلیدی موثر بر مشارکت شهروندان در مدیریت پسماند شهری (نمونه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت پسماند بدون در نظر گرفتن نقش مردم که تولید کننده اصلی پسماند هستند، غیر ممکن خواهد بود. در کشور ما بحث مدیریت پسماند و امر جمع آوری، دفع، بازیافت با توجه به نوع و کیفیت پسماند با سایر کشورهای جهان تفاوت دارد و از ماهیتی متفاوت برخوردار بوده و بکارگیری هرگونه روش و تکنولوژی بدون بررسی و شناخت مواد و سازگاری عوامل محلی خصوصاً موضوع مشارکت شهروندان میسر نخواهد بود. پژوهش حاضر با رویکرد تبیینی به این مهم پرداخته است تا ظرفیت های مشارکت شهروندان در هر یک از ابعاد تصمیم گیری مدیریتی مورد کنکاش قرار گیرد. نتایج 24 گویه در قالب 385 پرسشنامه در 10 منطقه شهرداری نشان داد که امتیاز حاصله در طیف لیکرت برابر با 3.08 می باشد. بالاترین میانگین های استخراجی مربوط به مناطق 1و 2و 9 و 5 به ترتیب برابر با 3.15، 3.13، 3.12 و 3.11 و کمترین میانگین مربوط به منطقه 4 برابر با 3.03 می باشد. علی الرغم این که این مناطق در حد متوسط طیف لیکرت قرار داده ولی به دلیل پایین بودن میانگین های مکتسبه احتمال به وجود آمدن ناپایداری در این بخش در نتیجه صورت سوء مدیریت شهری وجود دارد. مطالعه 44 شاخص حوزه پسماند و مدیریت شهری با اعمال نظر 50 خبره مرتبط نسبت به تعیین میزان اهمیت عوامل با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل/ ساختاری در نرم افزار میک مک فازی نشان داد که تأثیرگذارتین عوامل مستقیم سیستم شامل، ظرفیت سازی اجتماعی، مشارکت فعال افراد ذی نفع یا بهره برداران، اعتماد اجتماعی، سرمایه اجتماعی، نهادها و سازمانهای جامعه مدنی (CSO)، برقراری تعامل و تعادل بین مشارکت کننده و مشارکت شونده، آموزش حقوق و تکالیف شهروندی و NGO و نقش آن می باشد. عوامل بدست آمده مبین نقش عوامل اجتماعی، زیرساخت های فرهنگی و نقش ذینفعان بوده است.
تبیین سیما و منظر شهری به مثابه منفعت عمومی در کیفیت زندگی، مطالعه موردی: منطقه 2 شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوانش هر بنا و سازه شهری مستلزم انگاره کل گرایی محیطی و از این رو نیازمند ادارک زیبایی شناختی است. منظر شهری در قلب این انگاره قرار دارد. انگاره ای که در پیوند با ابژکتیویسم سیما و منظر شهری به مفهوم کیفیت زندگی پیوند می خورد. در این مقاله منفعت عمومی صرفا به معنای مرسوم خدمات شهری و توزیع برابر آن ها نگریسته نمی شود بلکه با توجه به تصویری شدن ساختارهای بازنمایی شهری، منظر شهری و کیفیت فضا هم در این ساختارها منفعت و کالایی عمومی است. توزیع برابر این کالای عمومی در ارتقای کیفیت زندگی هم به صورت محسوس و هم آماری قابل بررسی است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. تعداد 120 نفر به صورت تصادفی از ساکنان منطقه 2 شهرداری شیراز مورد پرسشگری قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که کیفیت مطلوب و خوانایی سیما و منظر شهری در تعلق مکانی، جریان سرمایه گذاری و رشد و کیفیت زندگی تاثیر مستقیم و معنی دارد. . . . . . . . . . . . . .
شناسایی نیروهای کلیدی مؤثر بر زیست پذیری شهری کودکان با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: منطقه 3 تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش شهرنشینی از یک سو و افزایش جمعیت از سوی دیگر، کودکان در تحولات مدرن شهری نادیده گرفته شدند و لزوم توجه به آن ها در شهرها بیش ازپیش احساس می شود. بدین منظور وجود فضاهای شهری که بتواند پاسخگوی نیازهای ملموس نظیر دسترسی به خدمات شهری، مسکن، حمل ونقل و ... و نیازهای ناملموس نظیر حس تعلق مکانی، امنیت و ... کودکان باشد امری ضروری است که از آن تحت عنوان زیست پذیری شهری یاد می شود. افزایش زیست پذیری شهرها رابطه ی مستقیمی با افزایش میزان جذابیت محیط های شهری برای شهروندان دارد و خود می تواند زمینه سازی برای توسعه پایدار شهری باشد؛ بنابراین پایداری شهری درگرو تأمین زیست پذیری برای تمامی شهروندان است توجه به کودکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است چراکه کودکان شهروندان آینده ی جامعه و عامل پیوند نسل های گذشته و آینده محسوب می شوند. در این تحقیق با بهره-گیری از پایه های فکری آینده پژوهی به شناسایی پیشران های کلیدی و مؤثر در وضعیت آینده ی زیست پذیری کودکان در منطقه 3 تبریز پرداخته ایم و در مرحله اولیه با استفاده از روش دلفی ابتدا تعدادی از متغیر مؤثر در وضعیت آینده ی زیست پذیری شهری برای کودکان را شناسایی کردیم سپس از میان آن ها 47 متغیر را که مورد تأیید متخصصان بوده و بالاترین امتیاز را دریافت نمودند استخراج نمودیم این 47 متغیر در 4 گروه زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی تقسیم بندی شدند. سپس با استفاده از روش تحلیل ساختاری و تشکیل ماتریس 47 در 47 و با استفاده از نرم افزار MICMAC این متغیرها مورد مقایسه قرارگرفته و درنهایت 7 پیشران استخراج گردید که بیشترین نقش را در وضعیت آینده ی زیست پذیری شهری کودکان دارند.
تحلیل فضایی میزان جابه جایی گنبدهای نمکی و نقش آن بر افت آب زیرزمینی (مطالعه موردی جنوب شرق فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گنبدهای نمکی یکی از پدیده های منحصر بفرد ژئومورفولوژیکی می باشد که از لحاظ توسعه اقتصادی، زیست محیطی و گردشگری حائز اهمیت هستند و از طرف دیگر نیز به عنوان یک عامل تشدیدکننده موثر در بروز فعالیت تکتونیکی نقش زیادی در رخداد زلزله و همچنین نشست زمین دارد. در این پژوهش به ارزیابی وضعیت فعالیت گنبدهای نمکی منطقه جنوب شرق فارس با استفاده از8 شاخص تکتونیکی پرداخته شده است و سپس با استفاده از روش تداخل سنجی راداری، میزان جابجایی عمودی منطقه محاسبه شده است. نهایتاً جهت ارتباط بین میزان فرونشست و افت آب زیرزمینی از روش رگرسیون وزن دار فضایی رگرسیون حداقل مربعات استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این است که در میزان جابجایی عمودی منطقه علاوه بر حرکت گنبدهای نمکی، عوامل تکتونیکیو فرونشست نیز تاثیرگذار بوده است.نتایج حاصل از روش تداخل سنجی راداری نیز بیانگر جابجایی عمودی منطقه و فعال بودن منطقه از نظر تکتونیکی است. گنبد نمکی S2در بخش غربی محدوده که در محاسبه شاخص ها دارای بالاترین امتیاز حدود (7.4) بوده، همچنین در نتیجه حاصله از طریق تداخل سنجی در محدوده بالاآمدگی قرار داشته است، سایر گنبدها اگرچه با توجه به ویژگی خاص خود دارای میزانی بالاآمدگی بوده اند اما عامل برداشت آب زیرزمینی سبب بیشترین میزان فرونشست در گنبدهای S10, S4,S5,S6 گردیده است که حداکثر افت آب زیرزمینی در این گنبدها حدود 70 متر می باشد با مقایسه دو مدل مذکور گویا این مطلب است که مدل GWR با ضریب R2 حدود80%-99% و کمترین خطا001/. و مدل OLS با ضریبR2 حدود 23/0 و خطا07/0 را نشان میدهد و مدل GWR با دقت بالاتر انطباق بین دو پارامتر مذکور را تایید نمود.
واکاوی راهبردهای توسعه شهرهای پشتیبان خدمات کشاورزی (مطالعه موردی: شهر سنقر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روند توسعه کشورهای مختلف حاکی از آن است که توسعه بخش کشاورزی به عنوان یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی برای تحقق توسعه پایدار کشور امری حیاتی است. توسعه روستایی جدا از مسائل شهری نیست زیرا بسیاری از خدمات روستایی و کشاورزی از جمله بازار، توزیع نهاده ها، تجهیزات و ادوات و ... در مراکز شهری قرار دارد. هدف مقاله حاضر بررسی و ارائه راهبردهای توسعه شهر پشتیبان خدمات کشاورزی سنقر است. ای ن پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر چهارچوب در گروه تحقیقات کیفی و کمی قرار می گیرد. ابزار گردآوری داده ها شامل واکاوی اسنادی، مشاهده و پرسشنامه هستند. تحقیق از منظر ماهیت و روش جمع آوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و از منظر هدف کاربردی است. نمونه گیری به شکل غیراحتمالی و قصدی انجام شده که با هدف مطالعه سازگاری دارد. روایی محتوای پرسشنامه با کسب نظرات متخصصان و خبرگان مورد بررسی قرار گرفته و تأیید شد؛ ضریب اعتبار پرسشنامه (آلفای کرونباخ) نیز با استفاده از نرم افزارSPSS عدد 0.983به دست آمده و تایید شد. پس از تعیین اعضای لیست متشکل از 26نفر از خبرگان ، 3مرحله دلفی انجام شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش استفاده از ماتریس تحلیل عوامل استراتژیک((SWOT می باشد؛ همچنین جهت اولویت بندی راهبردها ، از ماتریس Qspm، نیز استفاده شده است؛ بدین صورت که در ابتدا عوامل استراتژیک در قالب ماتریس SWOT مشخص گردید و در نهایت با تشکیل ماتریس QSPM ، راهبردهای "استفاده از ظرفیت برند سازی برای توسعه اقتصادی" با کل نمره جذابیت 6.71 ، "توسعه شبکه ارتباطی برون شهری جهت خروج از انزوای جغرافیایی" و "تکمیل زنجیره تولید در بخش کشاورزی و دامپروری" با کل نمره جذابیت 6.39 و "افزایش مشوق ها و ایجاد جاذبه ها و بسترهای سرمایه گذاری جهت جذب سرمایه گذاران و اشتغالزایی در بخش خصوصی" با کل نمره جذابیت 6.33 به عنوان مهم ترین راهبردهای توسعه شهرسنقر معرفی شدند.
بررسی اثر نوسانات آب و هوایی بر میزان عملکرد سیب درختی(مطالعه ی موردی: ایستگاه های سمیرم و ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر نوسانات آب و هوایی بر مراحل فنولوژیکی و میزان عملکرد سیب درختی می باشد. به این منظور از آمار پایگاه ECMWF برای داده های مشاهداتی دو ایستگاه سمیرم و ارومیه طّی بازه زمانی 21 ساله (1996-2016) استفاده شد. برای بررسی اثرات نوسانات آب و هوایی از داده های روزانه ریز گردانی دینامیک پروژه CORDEX برای خروجی مدل ICHEC-EC-EARTH تحت دو خّط سیر RCP8.5 و RCP4.5واداشت تابشی (RCP) برای بازه زمانی (2037-2017) بهره گرفته شد. با استفاده از داده های ایستگاه ها و خروجی های مدل ریزمقیاس نمایی و با به کارگیری شبکه عصبی پرسپترون و رگرسیون خطی میزان عملکرد شبیه سازی شد. سپس برای ارزیابی کارآیی عملکرد مدل ها از معیار آماره های R، R2، MSE، RMSE و NRMSE و از آزمون ناپارمتریک من- کندال و شیب سن برای روند عملکرد استفاده گردید. نتیجه مقایسه خروجی شبکه های عصبی مصنوعی با مدل رگرسیون خطی نشان می دهد که میزان خطای شبکه عصبی کم تر و نتایج شبیه سازی شده تا حّد بسیار قابل قبولی به مشاهدات واقعی نزدیک می باشد. مراحل فنولوژیکی شامل شکفتن جوانه تا رسیدن میوه در ایستگاه ها تحت هر دو سناریو و در کلیّه مراحل فنولوژیکی در دوره آینده نسبت به دوره پایه در زمان جلوتری تکمیل خواهند شد و طول دوره رشد نیز کاهش خواهد یافت. میزان عملکرد آینده در ایستگاه ارومیه تحت سناریوهای RCP4.5 و RCP8.5 به ترتیب عملکرد 7/3، 2/2 تن در هکتار و در ایستگاه سمیرم به ترتیب عملکرد 1/4، 3 تن در هکتار کاهش پیدا خواهد کرد. نتایج نشان می دهند که در آینده در مناطق مورد مطالعه با تغییر در زمان رخداد طول دوره رشد، کلیه مراحل فنولوژیکی و همچنین عملکرد کاهشی سیب درختی تحت نوسانات آب و هوایی خواهند بود.
ارزیابی تغییرات کاربری اراضی حوضه کیوی چای و تحلیل روند تغییرات بارش و دمای آن در دوره های آتی با مدل های CMIP5(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنوع آب و هوا و تغییر کاربری / پوشش زمین تأثیر قابل توجهی در رژیم های هیدرولوژیکی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک که دارای مشکلات بحرانی کمبود آب هستند، دارد. بنابراین تخمین و ارزیابی تغییرات آب هوایی و کاربری اراضی و پیامدهای ناشی از آن در هر حوضه آبریز امری ضروری است. این مطالعه با استفاده از داده های چهار مدل گزارش پنجم ارزیابی تغییر اقلیم(CMIP5) تحت دو سناریو خوش بینانه و بدبینانه (RCP8.5 و RCP4.5) با کاربست مدل ریز گردانی LARS-WG6 تغییرات آب وهوای حوضه کیوی چای را مورد بررسی قرار داد. تغییرات بارش و دما طی سه دوره مختلف(2040-2021، 2060-2041 و2080-2061) نسبت به دوره پایه (2019-1987) موردبررسی قرار گرفته و جهت واسنجی و صحت سنجی مدل LARS-WG6، داده های مشاهداتی و داده های خروجی مدل ها با استفاده از آزمونه ای F و T و همچنین شاخص های RMSE ،MSE ،MAE و R2 مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت . بر اساس نتایج حاصل از اکثر مدل ها و متوسط مدل های موردبررسی درمجموع انتظار می رود میزان بارش و دمای حداقل و حداکثر در تمام مدل های موردبررسی، نسبت به دوره پایه افزایش یابد. همچنین نتایج ارزیابی تغییرات کاربری اراضی با طبقه بندی شی گرا نشان داد که کاربری مرتع به ترتیب با مساحت 18/1224 و 59/1046 کیلومترمربع بیشترین مساحت در هر دو دوره را در برگرفته درحالی که در سال 1987 کاربری مسکونی با مساحت 66/3 کیلومترمربع و در سال 2019 کاربری آب با مساحت 77/3 کیلومترمربع کمترین مساحت را داشتند. همچنین بیشترین کاربری تغییریافته کاربری مرتع به کشاورزی دیم(181 کیلومترمربع) بوده است که نشان دهنده تخریب مراتع است.