مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع ناپایداری دامنه ای که هرساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بر زندگی انسان ها وارد می نماید، زمین لغزش می باشد. در پژوهش حاضر، کارایی مدل تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی در پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در 3 کیلومتری محور سراب_نیر مورد ارزیابی قرار گرفت. فرایند انجام کار بر مبنای تلفیقی از روش های کتابخانه ای و میدانی است. به این منظور ابتدا نقشه زمین لغزش های منطقه با بازدیدهای میدانی تهیه شد. سپس با مرور و بررسی منابع، عواملی که می توانند در فرآیند بروز زمین لغزش مؤثر باشند، استخراج و با توجه به دید کارشناسی و بررسی منابع، 10 عامل طبیعی و انسانی شامل گسل، کاربری اراضی، شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، زمین شناسی(لیتولوژی)، بارش، جهت شیب، ارتفاع و پوشش گیاهی برای تهیه نقشه پهنه بندی و پتانسیل خطر وقوع زمین لغزش، استفاده شدند. نقشه حاصل در 5 کلاس خطر، طبقه بندی و با توجه به زمین لغزش های رخ داده در محدوده مورد مطالعه، مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتیجه ارزیابی، مدل های به کار رفته، قابلیت مناسبی را برای پیش بینی وقوع زمین لغزش نشان می دهند. بررسی و تحلیل نتایج نشان داد که میزان بارش و ارتفاع نسبت به سایر عوامل تأثیر بیشتری در ایجاد نواحی پرخطر ایفا می کنند که بعد از این دو عامل، مناطق با پوشش گیاهی کم، مناطق دارای سنگ های سست و نواحی نزدیک به گسل به ترتیب بیشترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش های منطقه داشتند.
تاثیر فاکتورهای زیست پذیری شهری بروضع موجود با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری باروش حداقل مربعات جزئی (مطالعه موردی: مناطق دهگانه کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم یک شهر زیست پذیر به معنای «مناسب بودن برای زندگی» یا «قابل سکونت» می باشدکه امروزه با گسترش و تشدید مشکلات جوامع انسانی و افت کیفیت زندگی ساکنان، بسیار قوت گرفته است. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به مدل مناسب زیست پذیری شهری گام به عرصه تحقیق نهاده است. این تحقیق به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی بوده و به حیث روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزار سنجش پرسشنامه بوده است. جامعه آماری در این پژوهش متخصصان و مدیران شهری در دسترس آشنای کامل با وضعیت هرمنطقه به تعداد 140 نفر بوده است که با توجه به حجم جامعه و بر اساس جدول مورگان 104نفر با نمونه گیری گلوله برفی غیر خطی انتخاب شده و پرسش صورت گرفته است. سپس وضع موجود زیست پذیری با استفاده از آزمون t تک نمونه ای و روابط بین ابعاد و شاخص های زیست پذیری با کمک مدلسازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی (PLS) تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد در وضع موجود، تمامی ابعاد زیست پذیری در کلانشهر تبریز میانگین متوسط به پایین دارند. نتایج مدل نیز نشان می دهد از بین فاکتورهای اثرگذاری بر وضع موجود زیست پذیری، فاکتورهای «خدمات و زیرساخت های شهری»، «محیط شهری»، «مدیریت شهری»، «تاریخ شهری» و «اجتماع شهری» بر «وضعیت موجود زیست پذیری شهری» تاثیر مستقیم و معناداری دارند که در این میان، بیشترین تاثیر را فاکتور «خدمات و زیرساخت های شهری» دارد که محرک و برانگیزاننده زیست پذیری در کلانشهر تبریز و جزء اولویت های اقدام در زیست پذیر کردن کلانشهر تبریز به شمار می رود. در نتیجه هرگونه برنامه و اقدام برای سرآغاز و ارتقای وضع موجود زیست پذیری کلانشهر تبریز باید به نقش کلیدی و پایه ای این عوامل توجه کند.
ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر مقادیر رسوب معلق در تعدادی از حوزه های آبخیز استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد رسوب دهی رودخانه به دلیل پیچیدگی های آن یکی از مواردی است که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻨﺤﻨﯽﻫﺎی ﺳﻨﺠﻪرﺳﻮب و راﺑﻄﻪ ﺗﻮاﻧﯽ ﺑﺮازش داده ﺷﺪه ﺑﯿﻦ دادهﻫﺎی دﺑﯽ و ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠّﻖ ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﺪاولﺗﺮﯾﻦ روشﻫﺎی ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯿﺰان ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠّﻖ اﺳﺖ. از طرفی پدیده تغییر اقلیم با تأثیر روی بارش، درجه حرارت و دبی جریان تولیدی، به صورت غیرمستقیم کیفیت آب را نیز تحت تأثیر قرارمی دهد. هدف پژوهش حاضر به دست آوردن تغییرات رسوب طی دهه آینده (2030-2011) با استفاده از معادله سنجه رسوب می باشد. برای این منظور از مدل هیدرولوژیکی IHACRES و مدل اقلیمی LARS-WG استفاده شد. مدل IHACRES ابتدا برای 7 ایستگاه هیدرومتری واسنجی و اعتبارسنجی شد سپس با به کارگیری مدل LARS-WG میزان تغییرات درجه حرارت حداقل، حداکثر و بارندگی برای دوره آینده به دست آمد. این تغییرات به مدل IHACRES اعمال شد و میزان دبی جریان دوره آتی تخمین زده شد. از طرفی با استفاده از داده های دبی و رسوب مشاهداتی منحنی سنجه رسوب تهیه شد. با تغییر مقادیر دبی جریان در ایستگاه های مطالعاتی مقادیر دبی رسوب معلق برای دوره آتی محاسبه شد. نتایج نشان داد مقدار بارندگی 68/3 درصد کاهش یافته و دمای حداقل 48/16 و دمای حداکثر نیز 39/5 درصد افزایش یافته است. بررسی میزان رواناب طی دهه آینده در ایستگاه های هیدرومتری نشان داد که دبی متوسط به طورکلی 16/0 درصد کاهش یافته است. تعداد وقایع دبی اوج افزایش یافته است که بیش ترین افزایش مربوط به ایستگاه هیدرومتری یامچی با دبی متوسط 09/2 و 16 واقعه دبی اوج بالای 6 مترمکعب برثانیه می باشد. این تغییرات اقلیمی به طور متوسط منجر به کاهش 74 درصدی بار معلق رسوب در ایستگاه های مطالعاتی شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده تأثیر قابل توجه تغییر اقلیم بر حوزه های آبخیز استان اردبیل می باشد و با توجه به اثرات زیست محیطی تغییر اقلیم لازم است راهکارهایی جهت مدیریت مناسب حوزه های آبخیز اتخاذ شود.
بازآفرینی پایدار سکونتگاه های فرودست شهری با رهیافت نوین آینده نگاری مطالعه موردی: سکونتگاه های فرودست شهری سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با بهره گیری از پایه فکری آینده نگاری، جهت تبیین برنامه ریزی با رهیافت نوین آینده نگاری در این حوزه، به شناسایی عوامل کلیدی موثر، تبیین وضعیت های محتمل این عوامل و در نهایت تدوین سناریوهای احتمالی و شناسایی سناریوهای مطلوب موثر در وضعیت آینده سکونتگاه های فرودست شهری در شهر سنندج می پردازد. روش تحقیق از لحاظ هدف بنیادی - کاربردی و از نوع ترکیبی زنجیره ای می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک پویش محیطی استفاده شده است. همچنین جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل ساختاری(ABP) به وسیله نرم افزار MICMACو از روش سناریونویسی به وسیله نرم افزار SCENARIOWIZARD جهت تحلیل و تدوین سناریوها استفاده شده است. پس از جمع بندی نهایی 3 سناریو جامع ارائه شد. سناریو اول به عنوان محتمل ترین سناریو از مطلوبیت بالایی برخوردار نمی باشد که بیشتر ادامه دهنده وضع موجود با رشدی کند و بینابین رو داراست. سناریو دوم به عنوان مطلوبترین سناریو که نشان دهنده وضعیت های بهتر و خوشبینانه با رشد تدریجی روبه بهبود می باشد و سومین سناریو محتمل بیشتر نشان دهنده وضعیت های بینابین و ایستا و بحرانی می باشد. در نهایت جهت بازآفرینی پایدار باید با هدفگذاری و تدوین سیاست های کارآمد تلاش شود که وضعیت های مطلوب در سناریوها در آینده تحقق پیدا کند و جلوی وضعیت های نامطلوب و بحرانی گرفته شود.
بررسی الگوی رشد شهرهای پیرامون کلان شهر تهران با تأکید بر سیاست های دولت بر زمین شهری؛ نمونه موردی: شهر دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تغییرات عمده در ساختار فضایی شهرها که بعد از انقلاب صنعتی رخ داد ، ظهور مناطق کلانشهری بود که دارای الگوی خاص خود از نظر رشد شهری، نظام اسکان، اندازه شهر، ساختار فضایی بودند. امروزه این مناطق به الگوی غالب شهرنشینی بویژه در حوزه کشورهای جنوب محسوب می شوند. از میان مسائل کلیدی مرتبط با این مناطق نحوه استفاده از زمین و رشد فیزیکی شهرهای موجود در آن است. هدف مقاله حاضر تبیین الگوی رشد شهر دماوند به-عنوان یکی از شهرهای موجود در این منطقه با تأکید بر سیاست های دولت در زمینه استفاده از زمین شهری است. تهران به عنوان مرکز این منطقه تغییرات فیزیکی-اقتصادی و اجتماعی متنوعی را بعد از دوره مدرنیزاسیون در ایران تجربه کرد. به ویژه بعد از دهه 1350 که توسعه پیوسته تهران جای خود را به توسعه منفصل و پراکنده داد، چشم انداز اجتماعی–فضایی شهرهای پیرامون تهران مانند شهر دماوند نیز به طور معناداری تغییر کرده است. براین اساس، هدف مقاله حاضر این است که نخست سیاست های دولت را در زمینه استفاده از زمین در شهر دماوند تبیین می کند. سپس با استفاده از مدل سلول های خودکار روند تغییرات در ساختار شهر دماوند در فاصله زمانی 1366-1396 تحلیل کند. در نهایت، مقاله حاضر تلاش می کند که و روندهای رشد فیزیکی شهر در دوره زمانی 1396-1410 شبیه سازی نماید. نتایج حاصل از این مقاله نشان داد که فرایندها و الگوهای فضایی-زمانی رشد شهرها در مناطق کلانشهری شرق تهران مانند شهر دماوند بازنمایی فضایی ساختارها و روابط اجتماعی-اقتصادی و سیاسی خود کلانشهر تهران است. همچنین، روند رشد و گسترش شهری در تهران و نواحی پیرامون در مقایسه دوره قبل از مدرنیزاسیون، از الگوهای رشد متفاوتی پیروی می کند. تبیین رشد فیزیکی شهرها در مناطق کلانشهری به برنامه ریزان و مدیران شهری این امکان را می دهد که رشد فیزیکی شهر را به نحو کارآمدی مدیریت کنند.
پایش زیست پذیری اجتماعی در مناطق فرسوده شهر با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی؛ بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه زیست پذیری شهری گفتمانی نیرومند را در توسعه شهری و طراحی شهری بازتاب می دهد که در پیشینه ی برنامه ریزی شهری بر توسعه فضای شهری سایه افکنده است. چنین گفتمانی در بافتهای فرسوده شهری به عنوان یکی از ارکان اصلی شهرها با درون مایه های عظیم اجتماعی و فرهنگی؛ می تواند راهگشای پیاده کردن اصول توسعه پایدار در مقیاس شهر قلمداد شود. در این راستا پژوهش حاضر به تجربه زیسته شده ساکنین بافت فرسوده شهر زنجان می پردازد تا از طریق آینده پژوهی این امر، به پایش محتوای شهر بپردازد. مقاله حاضر با روش تحلیلی به دنبال تحلیل و پیش بینی نقش مولفه های اجتماعی در ایجاد فضای زیست پذیری شهر در بافت فرسود شهر زنجان است. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل ساکنین محدوده بافت فرسوده شهر زنجان است، که با روش نمونه گیری کوکران، 384 نمونه انتخاب شد. برای تحلیل داده ها نیز از مدل معادلات ساختاری به کمک تحلیل عاملی اکتشافی، و روش آینده پژوهی ساختار/ متقابل با کمک نرم افزار های Amos و MIC MAC استفاده شد. طبق نتایج تحقیق، براساس مدل معادلات ساختاری مولفه های امنیت با ضریب استاندارد 0.08 و آموزشی با ضریب استاندارد 0.42 وضعیت نامطلوب و مولفه سرمایه اجتماعی با ضریب استاندارد 1.09 وضعیت مطلوب در بافت دارد. همچنین، طبق تحلیل رویکرد آینده پژوهی، شاخص های «رضایت از وجود فضا برای حضور سالمندان»، «سطح فساد اجتماعی»، و «نظارت غیررسمی در شب از طریق تنوع کاربریها»، و «عضویت در نهادهای مردمی» بیشترین ناپایداری را دارد. و برای بهبود وضعیت زیست پذیری اجتماعی باید تقویت آموزش عمومی، افزایش سرانه کاربری ها، امنیت فردی و اجتماعی و پیوستگی و تعلق مکانی مورد تاکید قرار گیرد.
تحلیلی بر توزیع فضایی میزان برخورداری مناطق شهر تبریز از شاخص های رشد هوشمند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان برخورداری از شاخص های رشد هوشمند در سطح مناطق شهر تبریز است تا با شناسایی کمبودها و نابرابریها در سطح شهر، مدیریت شهری را در برنامه ریزی آینده و ارائه خدمات عمومی برای کاهش اثرات مضر رشد پراکنده شهری از جمله ترافیک، آلودگی و کاهش بی عدالتی ها و افزایش برخورداری شهروندان در شهر کمک نماید. برای رتبه بندی مناطق تبریز از لحاظ برخورداری شاخص های رشد هوشمند شهری با بهره گیری از مدل تصمصیم گیری چند معیاره تاپسیس و استفاده از مدل وزن دهی آنتروپی شانون به تحلیل ساختار فضایی مناطق مختلف شهر تبریز در پنج معیار کلی جمعتی، مسکن، کالبدی و خدماتی، زیست محیطی و دسترسی، جمعا 71 معیار، پرداخته شده است. نتایج نشان داد در شاخص تلفیقی رشد هوشمند، مناطق 9 و 2، به ترتیب با مقدار تاپسیس 23/0 و 13/0 رتبه اول و دوم و مناطق 3 و 1 با مقدار 065/0 و 064/0 در رتبه های آخر از شاخص های رشد هوشمند قرار می گیرند. همچنین اختلاف زیادی میان مناطق تبریز در هریک از پارامترهای مورد بررسی از قبیل اشتغال زنان، نوع سکونت، سرانه خدمات و ... وجود داشته و مناطق شهری جدید نسبت به مناطق قدیمی از رتبه بهتری برخوردار هستند
ارزیابی و تحلیل شاخص های شهر خلاق در کلانشهرها (مطالعه موردی منطقه 1 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به ارزیابی و تحلیل شاخص های شهر خلاق در کلانشهرها: مطالعه موردی منطقه 1 کلانشهر تبریز می پردازد. نتایج پژوهش نشان داد منطقه 1 شهر تبریز با مسائل و مشکلاتی زیادی در زمینه شهر شاخص های شهر خلاق مواجه است. منطقه 1 شهر تبریز به دلیل مهاجرت های بی رویه، رشد فزاینده جمعیت شهری، تغییرات توسعه شهری، وجود خرده فرهنگ های مختلف، نبود پویایی و سرزندگی، با مشکلات زیادی دست وپنجه نرم می کند. وجود ناپایداری در مناطق مختلف شهر تبریز به صورت مشکلات متعددی ازجمله ناهنجاریهای اجتماعی، عدم مشارکت فعال شهروندان، افزایش هزینه های مدیریت شهری، عدم نشاط و سرزندگی شهروندان و غیره بروز یافته است. سنجش شاخص های شهر خلاق در منطقه 1 شهر تبریز نشان داد در بین شاخص مشارکت شاخص اداره امور شهری با میانگین (1.98) و شاخص مشارکت مردم در ارائه ایده های نو با میانگین(2.16)، در بین شاخص تنوع فضای شهری شاخص وجود معماری خاص و متنوع با میانگین(2.64) و شاخص وجود مراکز رفاهی و تجاری و ورزشی با میانگین(3.24)، در بین شاخص جذب سرمایه شاخص جذب سرمایه خارجی و بین المللی با میانگین(2.27) و شاخص جذب سرمایه داخلی با میانگین(3.144) و در بین شاخص تکنولوژی ارتباطی شاخص دسترسی به دفاتر خدماتی و ارتباطی با میانگین(2.79) و شاخص دسترسی به عابر بانک با میانگین(3.60) به ترتیب بدترین و بهترین وضعیت را داشته اند. به طور کلی بین مولفه های مشارکت، تنوع فضای شهری، جذب سرمایه، تکنولوژی ارتباطی و ایجاد محیط خلاق در منطقه 1 شهر تبریز رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
نقش بادهای 120 روزه سیستان در نوسانات رطوبت شرق و جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بررسی الگوهای تابستانه وزش باد در نیمه شرقی ایران طی یک دوره آماری 21 ساله، دو الگوی اصلی از وزش افقی باد در ترازهای زیرین آتمسفر شناسایی و از نظر نقش آنها در همگرایی/ واگرایی شار رطوبت منطقه، مورد مطالعه قرار گرفتند. در الگوی اول، بادهای 120 روزه سیستان با جهت غالب شمالی- جنوبی در منطقه حاکم بوده که پس از درنوردیدن شرق و جنوب شرق ایران، وارد دریای عرب شده و پس از پیوستن به بادهای تجارتی جنوبی و کسب رطوبت از پهنه آبی دریای عرب، هر دو بسوی شبه قاره هند جریان می یابند. این الگوی وزشی، هم زمان با تقویت پرفشار دریای خزر در سطوح زیرین آتمسفر و نفوذ آن به نواحی شمالی ایران است. در الگوی دوم با ضعیف شدن پرفشار دریای خزر، زبانه کم فشار گنگ، بیشتر به داخل ایران نفوذ کرده و بادهای 120 روزه سیستان جای خود را به بادهای با جهت شرقی در شرق و شمال شرق ایران می دهند. تسلط الگوی وزشی بادهای 120 روزه سیستان، سبب شکل گیری هسته ای از واگرایی شار رطوبت در شرق و مرکز ایران می شود و علاوه بر آن، مانع از ورود رطوبت دریای عمان و شمال اقیانوس هند به جنوب شرق ایران نیز می شود. اما در زمان عدم وزش بادهای یاد شده در منطقه، که همزمان با شکل گیری الگوی وزشی بادهای شرقی در شرق و شمال شرق ایران است، علاوه بر از بین رفتن هسته واگرایی شار رطوبت در شرق ایران، سبب شکل گیری هسته ای از همگرایی شار رطوبت در جنوب شرق ایران و ورود رطوبت اقیانوس هند به منطقه نیز می شود. بنابراین بادهای 120 روزه سیستان باعث تخلیه رطوبتی منطقه و مانعی بر سر راه ورود رطوبت اقیانوس هند به جنوب شرق ایران هستند.
بررسی رابطه تراکم جمعیت و پایداری اجتماعی باتأکیدبرتراکم جمعیت نمونه مورد مطالعه: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع جمعیت شهری در کشورهای جهان، بالاخص در جهان در حال توسعه، شهرها را با مسایل جدیدی مواجه ساخته و با رشد پراکنده و بی برنامه شهرها، پایداری آنها را مورد تهدید قرار داده است. از بین الگوهای رشد شهری، رشد فشرده به عنوان الگوی پایدار توسعه شهر مطرح شده است ولی علیرغم مقبولیت آن در سطح جهان، هنوز در محافل علمی جای بحث و تردید دارد و ادعای پایداری شهر متراکم برای برخی از صاحبنظران به اثبات نرسیده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین تراکم جمعیت و پایداری اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد پایداری شهری است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی است. اطلاعات لازم از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 در محدوده بلوک های آماری گردآوری شده است و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته و سپس توسط سیستم اطلاعات جغرافیایی و استفاده از مدل های خود همبستگی فضایی از جمله شاخص موران و ضریب آماره عمومی G و شاخص دو متغیره موران در محیط نرم افزار Geo Daبه تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شد. نتایج حاصله نشان می دهد آماره موران برای پایداری اجتماعی و تراکم جمعیتی نشان می دهد که توزیع فضایی عوامل فوق در شهر ارومیه به صورت خوشه ای می باشد. و آماره G عمومی نیز الگوی فضایی را از نوع خوشه ای با تمرکز بالا است. ضریب موران دو متغیره برابر با 0.0371 است بیانگر رابطه مثبت و نه چندان قوی بین پایداری اجتماعی و تراکم جمعیتی است. نواحی با تراکم جمعیت بالا تا حد ناچیزی بر نقاط با پایداری اجتماعی بالا منطبق است ولی نمی تواند چندان قابل اعتماد باشد چون مقدار ضریب بسیار ناچیز است.
مدل سازی مؤلفه های مورفومتری فروچاله های گچی (مطالعه موردی: دشت جابر، دشت مارون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت مارون، واقع در حوضه مارون در استان های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد و دشت جابر در شمال غربی شهر ایلام در استان ایلام واقع شده اند. وجود سازند گچساران و پدیده های کارستی گچی که مهمترین آنها فروچاله است در این دو دشت، می تواند تاثیر بسیار مخربی بر سازه های انسان ساخت داشته باشد. مطالعه مورفومتریک این پدیده ها می تواند امکان مقایسه پارامترهای متنوع فروچاله ها را مهیا ساخته و منجر به طرح فرضیاتی در مورد نحوه تکامل آن ها شود. در این مطالعه فروچاله های دو دشت بر اساس روش های باسو و سویچ تقسیم بندی شدند و طبق مدل باسو در دسته فروچاله های کشیده و کاسه ای، و طبق روش سویچ در دسته های کاسه ای، چاله مانند و قیفی شکل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون خطی تک متغیره بین مؤلفه های مورفومتری فروچاله ها نشان داد که مؤلفه های مساحت با قطر بزرگ، مساحت با قطر کوچک، عمق با مساحت و عمق با قطر بزرگ به ترتیب با ضرایب تبیین 0.922، 0.873، 0.699، 0.581 از بیشترین میزان همبستگی معنی دار برخوردارند. حداکثر ارتباط معنی دار در سطح احتمال خطای کمتر از 0.1، بین مؤلفه های مساحت و قطر بزرگ برای روابط درجه 2 و 3 با ضرایب تبیین 997/0 و 998/0 و خطای برآورد 07/0 و 08/0 است. نتایج تحلیل رگرسیون خطی چند گانه قدم به قدم بین مولفه های مورفومتری فروچاله ها نیز نشان داد که بیشترین ضریب تبیین مربوط به مساحت، قطر کوچک و قطر بزرگ و عمق با مقدار عددی ضریب تبیین 0.997 با خطای برآورد 0.024 و کمترین میزان ضریب تبیین مربوط به شیب با عمق و قطر بزرگ و کوچک است که میزان ضریب تبیین آن 0.584 و میزان خطای برآورد 0.091 است. بنابراین پارامترهای مساحت، قطرهای بزرگ و کوچک و عمق می توانند پارامترهای مناسبی جهت مدل سازی باشند.
مکان یابی سایتهای حیاتی و حساس در شهرستان بجنورد با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین اصل در زمینه ی پدافند غیرعامل انتخاب مکان مناسب با ضریب امنیت مکانی بالا به منظور حفظ و سلامت مراکز حیاتی و حساس می باشد. هدف از این پژوهش، مکان یابی سایت-های مناسب جهت استقرار مراکز حساس و حیاتی در شهرستان بجنورد می باشد. استان خراسان شمالی یکی از استان های مرزی ایران به شمار می رود و شهرستان بجنورد به عنوان مرکز استان است. همین امر باعث استقرار تاسیسات حساس و مهمی مانند؛ بیمارستان های مرکزی، سیلوهای گندم، شهرک های صنعتی، پاسگاه های نظامی و غیره در این شهرستان شده است که هرکدام دارای فعالیت های منطقه ای و فرامنطقه ای هستند. داده های این پژوهش بوسیله مطالعات کتابخانه-ای و اسنادی و توزیع پرسشنامه بین کارشناسان (سازمان ها و ادارات) و متخصصان این حوزه، براساس اصول پدافند غیرعامل گردآوری شدند. برای انجام پژوهش از مدل تلفیقیANP - Fuzzy استفاده شد. معیارهای طبیعی و انسانی پژوهش، شامل زیرمعیارهای شیب، جهت شیب، مناطق حفاظت شده، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از مرز، شهر، روستا، راه های مواصلاتی و غیره انتخاب شدند. جهت پردازش داده های پرسشنامه، از نرم افزار Super Decision ، که مبتنی بر مدل ANP است، استفاده و ضریب اهمیت هر یک از فاکتورها در نرم افزارArc GIS با لایه ی مورد نظر ضرب شد. در نهایت به فازی سازی نقشه ها و روی هم گذاری لایه های فازی اقدام شد. نتیجه ی تحقیق نشان داد که مناسب ترین پهنه ها برای استقرار مراکز حیاتی و حساس، کمربند میانی، شرق و جنوب شرقی شهرستان بجنورد می باشد و نامناسب ترین پهنه ها؛ شمال (کمربند مرزی)، جنوب غرب و پیرامون شهر بجنورد می باشد.
برنامه ریزی راهبردی توسعه یکپارچه حمل و نقل منطقه ای (مطالعه موردی استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی راهبردی شامل استراتژی ها و اهدافی است که به منظور مدیریت، نگهداری و تأمین مالی سیستم حمل ونقل به روش هایی خلاقانه و پایدار عمل می کند. هدف برنامه راهبردی ترویج سیستم حمل ونقل متوازن و متعادلی است که انتخاب هایی پایدار را ارائه می دهد. از طرفی هم این موضوع پرداختن به رویکردهایی که حمل ونقل را به سمت پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی سوق دهد، ضروری می سازد و یکی از این رویکردها یکپارچه سازی حمل و نقل است. استان کرمان به دلیل عدم برنامه ریزی مناسب در بخش حمل و نقل، به جایگاه واقعی خویش دست نیافته است. در این میان نیاز به ایجاد یک ظرفیت برنامه ریزی راهبردی مناسب و تغییر سبک برنامه ریزی موجود وجود دارد. پژوهش حاضر از جهت هدف، تحقیقی کاربردی است که در جهت برنامه ریزی راهبردی توسعه یکپارچه حمل و نقل منطقه ای در استان کرمان می کوشد. همچنین ازنظر ماهیت و روش اکتشافی- توصیفی- تجویزی است. جهت دستیابی به اطلاعات عمدتاً از طریق مراجعه به متون موجود، کتب درسی، اسناد و مدارک و مقالات خواهد بود و از روش اسنادی استفاده شده است. همچنین در ادامه برای تکمیل اطلاعات از روش های میدانی همچون استفاده از پرسش نامه و از روش مصاحبه استفاده شده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نظر کارشناسان از طریق مدل دلفی(Delphi) و تکنیک سوات (SWOT) تعدادی راهبرد جهت بهبود شرایط فعلی یکپارچگی حمل و نقل منطقه داده شده است.
ارزیابی اثرتغییر اقلیم بر بارش در مناطق فاقد آمار مشاهداتی با استفاده از بسته نرم افزاری CCT مطالعه موردی: حوضه دریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف ارزیابی تغییرات مکانی-زمانی بارندگی تحت تاثیر احتمالی تغییر اقلیم در سطح حوضه دریان در شمال دریاچه ارومیه انجام گرفته است. باتوجه به عدم وجود ایستگاه-های هواشناسی با دوره آماری بلندمدت در نزدیکی منطقه مطالعاتی، امکان استفاده از داده های (CRU) به عنوان داده های مشاهداتی با بررسی وجود همبستگی بین این داده ها با داده های ایستگاه های هواشناسی سینوپتیک موجود در منطقه انجام گرفت. نوسانات آتی بارش در دوره (2020-2050) با استفاده از پنج مدل های اقلیمی(GCM) و در قالب دو سناریوی انتشارRCP2.6 وRCP8.5 با استفاده از بسته نرم افزاری CCT پیش بینی شده است. انتخاب مناسب ترین مدل اقلیمی هر ایستگاه براساس مقدار RMSE انجام گرفت. نقشه های توزیع مکانی بارندگی در دوره های پایه و آتی به روش IDW در محیط GISتهیه شده است. وجود همبستگی معنی دار در سطح اطمینان 01/0 داده های (CRU) با ایستگاه های هواشناسی سینوپتیک مجاور آنها، بیانگر امکان استفاده از آنها به عنوان داده های مشاهداتی بالاخص در مناطق فاقد ایستگاه هواشناسی می باشد. پیش بینی می شود درصد تغییرات وزنی بارش حوضه دریان در سناریوی RCP2.6 و RCP8.5 به ترتیب (3/6+) (4/16-) نسبت به دوره پایه پیش-بینی شده است. متوسط وزنی بارش حوضه دریان در دوره پایه و سناریوهای یاد شده به ترتیب 7/312، 319 و 296 میلیمتر در سال برآورد گردید. علیرغم وجود عدم قطعیت در مطالعات تغییر اقلیم، نتایج حاصله در این تحقیق می تواند تصویر کلی از روند آتی بارندگی منطقه ارائه کرده و این اطلاعات می توند در برنامه ریزی منابع آب منطقه که ارتباط مستقیمی با حجم بارندگی ها دارند مفید واقع شود.
محاسبه دمای سطح زمین و استخراج جزایر حرارتی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست8 و الگوریتم پنجره مجزا در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت پراکندگی تابش های حرارتی و ارتباط آن با نوع کاربری های موجود در شناخت میکروکلیمای نواحی شهری دارای اهمیت زیادی می باشد. دمای سطح زمین یکی از پارامترهای مهم در مطالعات مربوط به تغییر اقلیم و برآورد بیلان تابش در مطالعات توازن انرژی می باشد. آگاهی از درجه حرارت سطح زمین جهت انجام فعالیت ها و مطالعات علوم زمین، از قبیل تغییرات محیط زیست جهانی و مخصوصا آب و هوای شهری، ضروری است. در این پژوهش برای تحلیل جزایر حرارتی از تصاویر 15/7/2018، 24/2/2019 لندست 8 با سنجنده (OLI و TIRS) و نقشه کاربری اراضی استفاده شده است. پس از اعمال پردازش روی تصاویر، برای محاسبه دمای سطح زمین از روش الگوریتم پنجره مجزا و برای طبقه بندی تصاویر از روش حداکثر احتمال استفاده شده است. الگوریتم پنجره مجزا یک ابزاری ریاضی است که با استفاده از اطلاعات زمینی، دمای روشنایی سنجنده حرارتی (TIRS)، قابلیت گسیلندگی زمین (LSE) و عامل پوشش گیاهی سبز جزء به جزء (FVC) به دست آمده از باند چند طیفی سنجنده OLI و دمای سطح زمین را برآورد می کند. تجزیه و تحلیل تصاویر در محیط نرم افزارهای ENVI 5.3 و ArcGIS 10.5 انجام گرفته است. نتایج در این پژوهش نشان داد که در فصل تابستان، پوشش گیاهی کم تراکم، مناطق مسکونی، گارگاهی و صنعتی با سطوح نفوذناپذیر مانند اسکلت فلزی، آسفالت-بتن و آجر-آهن دارای بیشترین درجه حرارت و در زمستان بالعکس به غیر از پوشش گیاهی کم تراکم، می باشند و در فصل تابستان و زمستان، پوشش گیاهی (فضای سبز، باغات و کشاورزی و باغ مسکونی) و مناطقی با سطوح آجر-چوب و خشت-چوب دارای کمترین درجه حرارت می باشند.
مدل سازی زمانی-مکانی روند توسعه شهرها با تأکید بر تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل Markov-Ca (مطالعه موردی: شهر پارس آباد مغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطوح زمین طی سالیان اخیر توسط بشر به ویژه از طریق شهرسازی، جنگل زدایی، کشاورزی و فعالیت های دیگر دستخوش تغییرات زیادی شده است. مدل های فضایی ابزار بسیار مناسبی برای مدل سازی زمانی-مکانی و نشان دادن توسعه شهری و تغییرات کاربری اراضی در آینده می باشند که در این پژوهش نیز برای مطالعه این توسعه و تغییرات در محدوده موردمطالعه یعنی شهر پارس آباد مغان که در سال های اخیر توسعه فیزیکی چشم گیری را داشته است، از مدل Markov- Ca که از ترکیب مدل زنجیره مارکوف و سلول های خودکار می باشد استفاده شده است. تصاویر ماهواره ای مورد استفاده در این پژوهش که نقشه های کاربری اراضی از آن استخراج شده است عبارتند از: تصاویر ماهواره لندست TM سال 1368، لندست ETM+ سال 1381، لندست 8 سنجده OLI سال 1394 می باشند، همچنین ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش نرم افزارهای Arc Gis، Envi 5، Idrisi Selva می باشد که کاربری ها به پنج سطوح شامل: سطوح اراضی ساخته شده، سطوح مزارع، سطوح آبی، سطوح اراضی بایر، سطوح اراضی جنگلی و باغات تقسیم شده است. در نهایت اقدام به مدل سازی توسعه شهری و تغییرات کاربری اراضی برای سال 1407 شده است که نتایج بیانگر آن است که در طی 13 سال آتی به شدت از مساحت کاربری مزارع و بایر اطراف شهر بخصوص قسمت جنوب غربی کاسته شده است. این کاهش مساحت در کاربری مزارع بیشتر در مزارع اطراف و بلافصل محدوده شهر می باشد و اراضی تولید کننده محصولات زراعی که دارای شرایط مناسب برای کشت می باشند به اراضی ساخته شده و مسکونی تبدیل شده اند. توسعه شهر نیز در سال های آتی بیشتر در قسمت جنوب غربی شهر صورت خواهد پذیرفت.
تحلیل فضایی شاخص های گردشگری و توسعه شهری با رویکرد شهر شاد (مطالعه موردی: کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود امکانات و زیرساخت های شهری از جمله عوامل مؤثر در ایجاد شهر شاد است؛ چراکه بدون داشتن فضاهایی برای گذران اوقات فراغت، فضاهای عمومی که مردم در آن حضور یابند و ارتباطات افزایش یابد و بدون وجود امکانات و خدمات فرهنگی، آموزشی، ورزشی، درمانی و ... به عنوان نیازهای اولیه شهروندان، نمی توان به دنبال ایجاد شهر شاد بود. گردشگری نیز یکی از مهمترین حوزه های زندگی است که باعث ایجاد شادی و در نتیجه رضایت کلی زندگی می شود. بنابراین در این پژوهش تلاش براین است تا با مطالعه کاربری های گردشگری، وضعیت شهر شیراز از نظر این شاخص ها به تفکیک مناطق به عنوان شاخص های مؤثر در ایجاد شهر شاد بررسی شود. داده های پژوهش، براساس داده های سالنامه آماری شهر شیراز، نقشه های موجود و به روزرسانی آنها براساس اطلاعات مکانی موجود در نرم افزار های گوگل ارث، نشان، بلد، و برداشت میدانی؛ جمع آوری شده است. روش تحقیق پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. روش تحلیل داده ها تاکسونومی عددی اصلاح شده، واسپاس و ماباک است. نرم افزارهای مورد استفاده برای پردازش و تحلیل داده ها شامل نرم افزارهای WASPAS، Taxonomy Solver، Excel و Arc GIS است. براساس تحلیل تاکسونومی صورت گرفته برمبنای کل شاخص های مورد بررسی، مشخص شد که هیچ یک از مناطق شهر شیراز جزء سطح برخوردار قرار نمی گیرد. مناطق 8 و 1 نسبتاً برخوردار هستند. مناطق 2، 3، 6 و 10 در سطح سوم یعنی نسبتاً محروم قرار دارند. مناطق 4، 5، 7، 9 و 11 در پایین ترین سطح و جزو مناطق محروم از نظر شاخص های توسعه شهری مرتبط با گردشگری محسوب می شوند. به طور کلی هر چه از مرکز شهر دور می شویم، مناطق محروم تر می شوند. مناطق پیرامون منطقه 8 در رتبه های بالاتر، سپس به ترتیب مناطق شمالی، جنوبی در رتبه های پایین تر قرار می گیرند.
طبقه بندی ژئومورفیکی آثار سیلاب کاتاستروفیک رودخانه گادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط های کوهستانی در برابر آشفتگی هایی مانند سیلاب مقاوم تر از انواع دیگر اکوسیستم هستند و فعالیت بازگرداندن آن ها می تواند منافع اکولوژیکی بسیاری را فراهم کند. مشاهدات و تفسیر اشکال رسوبی- ژئومورفیک رودخانه ها در طول سیلاب های شدید و پس از آن برای درک بهتر مکانیسم واکنش تغییرات رودخانه اساسی می باشد. واکنش ژئومورفولوژیکی رودخانه ها به آشفتگی سیلاب کاتاستروف منجر به گسترش کانال، حمل و نقل رسوبات، فرسایش ساحلی کانال و ایجاد نهشته ها و اشکال رسوبی در بستر و حاشیه رودخانه ها می شود. رودخانه گادر در 25 فروردین 1396 موجب سیل فاجعه بار شد که نتیجه آن تخریب بیولوژیکی و ژئومورفولوژیکی قابل توجهی در کناره های رودخانه شد. از تصاویر هوایی با وضوح بالا از قبل و بعد از سیلاب برای تحلیل 35 کیلومتر از بستر اصلی رودخانه گادر به منظور مشخص کردن میزان آشفتگی های ژئومورفیکی و کناره رود با شدت های متفاوت اعم از آشفتگی زیاد، آشفتگی متوسط تا گروه بدون آشفتگی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد آشفتگی شدید در نزدیکی بستر اصلی رودخانه رخ داده و با فاصله از بستر اصلی رودخانه و رسیدن به دوره بازگشت سیلاب های 100 و 500 ساله کاهش یافته است. این سیلاب موجب آشفتگی زیادی در نزدیکی شاخه های اصلی رودخانه شده است. اقدامات کنترل کننده و تعیین حریم سیل گیر موجب بهبود عملکرد بهتر کناره های رودخانه شده و سیستم را قادر می سازد تا سریعاً بهبود یابد و به رویدادهای سیلاب آینده مقاوم شود.