پژوهش های راهبردی سیاست
پژوهش های راهبردی سیاست سال 11 تابستان 1402 شماره 45 (پیاپی 75) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تحول گفتمان های هویتی به تشدید منازعات نخبگان سیاسی منجر می شود. پرسش این است که «تحول گفتمان هویتی بازگشت به خویشتن، چه تغییراتی در منازعات میان نخبگان سیاسی در ج.ا.ا در بازه زمانی 1376-1398 ایجاد کرده است؟». فرضیه این است که با ظهور گفتمان هویتی تطبیق گرای روشنفکران دینی و تأثیرپذیری بخشی از نخبگان سیاسی چپ از آن، با کاهش همبستگی ساختاری و ارزشی نخبگان سیاسی، منازعات بلوک های نخبگانی در ج.ا.ا برون گفتمانی، فزاینده و متکثر شده است. برای تبیین سازکار علی میان متغیرها روش تحقیق در شباهت های ساختاری بکار رفته و برای تشریح رابطه علت و معلول این سازکار تشریح شده است. نتایج نشان می دهد که با ظهور گفتمان هویتی تطبیق گرا، منازعات میان نخبگان سیاسی بر محور این مسائل متمرکز شده است: نگرش به انقلاب اسلامی و فلسفه وجودی آن، کیفیت حل مشکلات کشور و تحقق پیشرفت، جهت گیری نسبت به نظام بین الملل و مدیریت مسائل فرهنگی. تفاوت در ادراک از این مسائل دوقطبی نوین، تکامل گرا- عدالت گرا درون گرا حفظ محور در حوزه روابط خارجی و حداکثرگرا در حوزه فرهنگی در مقابل، قطب ترمیدوری آزادی خواه برون گرا بسط محور در حوزه روابط خارجی و حداقل گرا در حوزه فرهنگی را شکل داده که بعد از حوادث سال 1388 بر ابعاد آن افزوده شده است.
فراتحلیل پژوهش های مرتبط با خشونت سیاسی - قومی: بازه زمانی 1386 الی 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت سیاسی - قومی حاصل توسعه و تغییرات اجتماعی ناگهانی، ناهمگون و بی سازمان کننده ای است که به ظهور بی سازمانی اجتماعی و آنومی چندبعدی انجامیده و در گذار با ایجاد شکاف اجتماعی، کژ کارکردی نهادی، فاصله اجتماعی قومی و تقابل هویتی کلان - خرد (فشارهای ساختاری) و عوامل رسانه ای (تحریک رسانه های خارجی، تبلیغات رسانه ای، فعالیت فرقه ای هدایت شده) ظهور، تداوم و شدت آن را تعمیق می بخشد. بر این اساس هدف اصلی تحقیق، مطالعه عوامل مؤثر بر خشونت سیاسی - قومی با شیوه فراتحلیل در بازه زمانی سال های 1401-1386 است. روش فراتحلیل بوده که با حجم نمونه 20 سند، به روش نمونه گیری هدفمند با رعایت ملاک های ورود و خروج انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که عوامل فرهنگی (تعلق خرده فرهنگی، تحریک رسانه ای، سرمایه فرهنگی، تعلق مذهبی)، اجتماعی (انزوای اجتماعی، هویت ملی، احساس تبعیض، احساس محرومیت و ناکامی)، سیاسی (انسجام سیاسی، مشارکت سیاسی، اعتماد سیاسی، فرهنگ سیاسی پایین)، روانی (احساس منزلت قومی، تنش و اختلاف قومی، احساس بیگانگی، تحریک هویت قومی) و عوامل زمینه ای (تحصیلات، درآمد، طبقه اجتماعی) در خشونت سیاسی - قومی مؤثر بوده است.
بررسی و تحلیل بحران های درهم تنیده در دولت حسن روحانی و پیامدهای آن در مشارکت سیاسی (1400- 1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی مناسبات پیچیده بحران های چندگانه ناکارآمدی، توزیع، هویت، نفوذ و مشروعیت و همچنین درهم تنیده شدن آنها در دولت و نظام سیاسی بویژه در یک بازه زمانی مشخص یعنی دو دوره ریاست جمهوری حسن روحانی می باشد و اینکه چه پیامدهایی برای مشارکت سیاسی فعال به دنبال داشت. یافته ها و نتایج این پژوهش بر اساس روش توصیفی– تحلیلی بدست آمده و دال برآنند که این پژوهش از نظر زمانی یک پژوهش مقطعی، از حیث ارتباط و پیوند بین داده ها بیانگر نوعی همبستگی مضمونی می باشد و مؤید این مطلب است که هرگاه در نظام سیاسی بحران های مذکور رخ دهد آغازی خواهد بود بر کاهش اقتدار و افول مشروعیت و در نتیجه نظام سیاسی با بحران کاهش مشارکت فعال سیاسی و کاهش آن در سطح گسترده مواجه می شود. حوادث و اتفاقات این دوره زمانی و شیوه برخورد مردم و ارتباط و تعامل آنها با نظام سیاسی، همچنین کیفیت و میزان تأثیرگذاری آنها بر سیاست را تنها با معیاری همچون مشارکت سیاسی می توان ارزیابی نمود. البته ذکر این مطلب بسیار مهم و حائز اهمیت است که بسیاری از رویدادها و اتفاقات شکل گرفته توسط بازیگران سیاسی و نیروهای رقیب و موازی، گاه خارج از رأی و تصمیم و اراده دولت بوده و به دامنه بحران وسعت بخشیده است.
سیاست و داستان سرایی؛ کارکردها و مؤلفه های «داستان» در سیاست بر اساس آرای هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت دقایق و چند و چون داستان از چشم انداز سیاسی و ارکان و اجزای آن می تواند به کاربست بهتر و موثرتر داستان گویی در بیان و انتقال مفاهیم در علوم سیاسی کمک کند و نیز ابزار و چارچوبی کارآمد برای تحلیل و بررسی متون و افکار ارائه شده در قالب های داستانی ارائه نماید. در این پژوهش جایگاه و مفهوم داستان و کارکرد و مؤلفه های آن با تأکید بر قلمرو سیاست و با تمرکز بر آرای هانا آرنت در این عرصه بررسی می شود. بر این مبنا پرسش این است که جایگاه، کارکرد و مفهوم داستان گویی در اندیشه آرنت چیست و عناصر و اجزای آن کدامند؟ این پژوهش بصورت توصیفی- تحلیلی، آثار و آرای آرنت را مورد تحقیق قرار می دهد. بررسی ها نشان می دهد داستان در بیان معنا و انتقال مفاهیم از همه روش های تحلیلی، فلسفی و تاریخی سرشارتر است. داستان بهترین ابزار و بستر برای بیان، ظهور، نموداری و فهم کنش ها، رویدادها و پدیده های سیاسی و اجتماعی است. داستان ها افشا کننده کیستی، هویت قهرمانان و کنشگران و پدیده های منحصر به فرد بدون تقلیل آنها به زنجیره روابط علّی یا نظریه های فراگیر هستند. داستان، روایت جهان بین الأذهانی و کثرت بشری و نیز راهی به بی مرگی است. شجاعت و نشانِ قهرمانی قهرمان داستان، به سخن و کنشگری او به روایت هانا آرنت است.
فرآیندکاوی نخبه ستیزی در بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، فرآیندکاوی نخبه ستیزی در بخش عمومی است. این پژوهش با درک نقش و اهمیت استفاده از توانایی ها و استعدادهای نخبگان به مفهوم پردازی و ارائه الگو در این زمینه پرداخته است. به این منظور ضمن انجام مصاحبه باز با 17 نفر از خبرگان آشنا به موضوع تحقیق، مجموعه ای از مضامین اولیه (302 مضمون) طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی (16 مقوله) استخراج گردید. اجزای پارادایم کدگذاری محوری ذیل عناوین شرایط علّی (مولفه های فردی: ماکیاولیسم، مولفه های گروهی: رقابت ناسالم، مولفه های سازمانی: احتمال جابجایی قدرت در سازمان، راهبردها: عدم ورود نخبگان، شرایط زمینه ای شامل: ویژگی های شخصی: نارسیسیم، ویژگی های رفتاری: رقابت ناسالم، شرایط مداخله گر: ساختار سازمانی نامناسب، مقوله محوری: گرایش به نخبه ستیزی و پیامدهای نخبه ستیزی در بخش عمومی: عدم پذیرش نیروهای نخبه) تعیین شدند. یافته های پژوهش نشان داد که عدم استفاده از نخبگان در فرآیندهای تصمیم گیری نقاط قوت بخش عمومی را به ضعف و فرصت ها را به تهدید بدل خواهد کرد.
هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی؛ مطالعه موردی امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام با توجه به ماهیت سیاسی- اجتماعی خود اغلب نقشی پررنگ در سیاست جوامع اسلامی داشته است. این نقش، رژیم های اقتدارگرای حاکم بر این کشورها را ترغیب به بهره گیری از اسلام برای مشروعیت بخشی به اقدامات خود در سیاست داخلی و خارجی نموده است. امارات متحده عربی نمونه بارز دستکاری مذهب و هماهنگ ساختن آن با سیاست از طریق نهادها و شخصیت های مذهبی بوده است. این نهادها و شخصیت ها حامی برداشتی از اسلام بوده اند که به «اسلام غیرسیاسی» یا «اسلام نوسنت گرا» معروف است. این برداشت؛ مخالف انقلاب، خواستار حفظ وضع موجود و تبعیت بی چون چرا از حاکمان است. پرسش پژوهش این است که اهداف دولت امارات از هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی خود چه بوده و برای تحقق این اهداف به چه اقداماتی دست زده است؟ مقاله می کوشد ضمن پرداختن به بنیان های فکری این گرایش، دلایل بهره گیری دولت امارات از آن و نیز اقدامات صورت گرفته در این راستا را بررسی نموده و در نهایت بکارگیری آن را در سه مورد خاص ارزیابی کند. روش تحقیق پژوهش، روش مطالعه موردی است. در این روش تلاش شده است با تمرکز بر مورد امارات، مسئله تلاش دولت این کشور برای هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی بررسی شود.
تحلیل برداشت های چینی از نیات و سیاست های امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم و برداشت تصمیم گیران از رویدادها به اندازه و چه بسا بیشتر از خود آن رویدادها اهمیت دارد. فارغ از واقعیت ماجرا نخبگان در نتیجه برداشت های خود رفتار می کنند. از همین رو نقش عوامل شناختی و ذهنی در رفتار بازیگران بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش به این مسأله پرداخته شده است که نخبگان چینی چه برداشت و فهمی از سیاست ها و نیات امریکا نسبت به کشورشان دارند. در مرحله بعد، تأثیر این برداشت بر روابط دوجانبه بررسی می شود. برای واکاوی این موضوع از چارچوب مفهومی مربوط به نقش برداشت ها در سیاست بین الملل بهره گرفته شده است. روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار نیز برای واکاوی و رمزگشایی دیدگاه نخبگان چینی بکار بسته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نخبگان چینی، امریکا را دشمن اصلی خود، دشمن هویتی خود، رقیب اصلی خود در حوزه های فناوری و اقتصادی و چالشگر قدرت و نفوذ چین در منطقه می پندارند. از نظر آنان، هدف اصلی امریکا جلوگیری از قدرت یابی و روند رو به رشد چین است. این برداشت ها سبب شده است سیاست چین نسبت به امریکا در سال های اخیر قاطعانه تر، تهاجمی تر و انتقادی تر شود.
بررسی الگوی رفتاری چین برای آمریکا و نظم ساختاری؛ چالش ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک مقامات چین از شرایط بین المللی پساجنگ سرد، به اتخاذ الگویی رفتاری جهت کاهش شکاف قدرت بدون برانگیختن حساسیت های بین المللی در مورد چین منجر شد. از این رو واکنش چین اتخاذ دو دستور کار در حوزه داخلی و جهانی جهت پاسخگویی به این الزامات بوده است. متأثر از این امر، یکی از مهم ترین موضوعاتی که دانش پژوهان را به مباحثه واداشته، پیامد های این الگوی توازن بخشی برای محافل تصمیم گیری دولت ها بویژه دولت برتر و نظم بین الملل بوده است. پرسش اصلی آن است که الگوی رفتاری چین چه پیامدها و چالش هایی برای آمریکا و نظم بین الملل ساختاری به همراه دارد؟ فرضیه آن است که الگوی رفتاری چین شرایط پیچیده ای بر سیاست کلی ایالات متحده در قبال چین به همراه داشته است. این به عدم قطعیت هایی که در هر تلاشی برای پیش بینی پیامدهای ظهور چین وجود دارد، اشاره می کند که چالش هایی برای سیاست گذاران در انتخاب سیاست «مهار» یا «تعامل» ایجاب می سازد. این الگوی رفتاری همچنین بعنوان علت تغییر ساختار نظام بین الملل و شکل دهی به نظم دوقطبی چین _ آمریکا دیده می شود. مقاله از روش تحقیق تاریخی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و روش تبیینی بهره می گیرد.