پژوهش های راهبردی سیاست
پژوهش های راهبردی سیاست سال هشتم زمستان 1398 شماره 31 (پیاپی 61) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی شده با رویکردی تحلیلی و با اتخاذ تعریف تعدیل یافته مک کالوم از آزادی به عنوان چارچوب نظری به مقایسه تطبیقی آرای مرتضی مطهری و آیزایا برلین در باب آزادی پرداخته و مسیر متفاوت ساخته شدن این مفاهیم را نظاره کرد. بر این اساس در ذیل مؤلفه «کنشگر انسانی»، به مقایسه مباحث انسان شناسانه دو اندیشمند پرداخته، در ذیل مؤلفه «مانع» به موانع ایجابی- سلبی آزادی که کنشگر از آن ها آزاد است- نیست پرداخته و در پایان در ذیل مؤلفه «غایت»؛ به مقایسه اهداف و غایاتی که هر یک از این دو اندیشمند از آزادی دارند پرداخته شد. در نگاه برلین ازآنجاکه انسان موجودی نامتعین است و می بایست خود، به وجود خویش تعین بخشد؛ آزادی، ارزشی ابزاری به حساب نیامده و خود غایت است. آزادی اولویت دارترین ارزش محسوب می شود، زیرا قرار است فرد با استفاده از آن وجوه ناقص و ناکامل و نامتعین خویش را بنا به میل و اراده خود تحقق بخشد. اما در نگاه مرتضی مطهری ازآنجاکه انسان موجودی فطرت مند است که سرشتی بالقوه متعین داشته و لذا دارای غایاتی مشخص است، آزادی اعتبار می شود تا فرد بتواند در مسیر رشد و تکامل خود گام بردارد. یعنی آزادی ابزاری است که انسان صرفاً با استفاده از آن می تواند به غایات والای خود دست یابد.
سنجش شاخص های مردم سالاری در جمهوری اسلامی ایران (1358-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف نوشتار حاضر بررسی روند تاریخی مردم سالاری بعد از انقلاب اسلامی با بهره گیری از الگوی پولیارشی رابرت دال و سنجش شاخص های سه گانه مشارکت سیاسی، رقابت سیاسی و نظارت سیاسی ازیک سوی و ترکیب آن ها باهم با استفاده از تکنیک ترکیبی جبر بولی به منظور آزمودن سیر تاریخی نامبرده است؛ با تقسیم بندی تاریخ بعد از انقلاب اسلامی به چهار مقطع زمانی دوره اول (1357 تا 1360)، دوره دوم (1360 تا 1376)، دوره سوم (1376 تا 1384) و دوره چهارم (1384 تا 1392)، یافته های نوشتار حاضر نشان می دهد که میزان مردم سالاری به جزء در دوره اول که دارای بیشینه بوده در دیگر دوره ها سیر تاریخی مردم سالاری داری حرکت سینوسی (فرازوفرود) بوده است اما با حرکتی سینوسی به سمت بالا. علی رغم وجود آثار فراوانی که عمدتاً به صورت کیفی یا به بررسی جنبه هایی از این موضوع پرداخته اند، نوشتار حاضر در تلاش بوده تا به صورت روشمند و با رویکردی کمی و ترکیبی جنبه های مختلف این مهم را مورد بررسی قرار داده و بدین نتیجه دست یافته که روند تاریخی مردم سالاری در ایران بعد از انقلاب اسلامی در حال بهبود و پیشرفت است و با تأسی از نگاه جامعه شناسی تاریخی احتمالاً در آینده نیز چنین خواهد بود.
ساختار نظام بین الملل و سیاست ترکیه در برابر داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تغییر در استراتژی ترکیه در قبال داعش از حمایت به مبارزه است. به منظور فهم این موضوع از رویکرد ساختار نظام بین الملل که تلفیقی از ساختارِ سیطره جویانه منطقه ای و ساختارِ طردکننده فرامنطقه ای است، استفاده شده که نشان می دهد چرا ترکیه به این تغییر بزرگ دست زده است. بدین منظور با گردآوری منابع کتابخانه ای و اسنادی، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد به دلیل الزامات ساختار منطقه ای ناشی از قدرت گیری کردها، محور مقاومت و روسیه به عنوان نیروهای سیطره جوی مقابل ترکیه از یکسو و فشارهای سیستمی فرامنطقه ای ناشی از اعتبارزدایی ترکیه در برابر امریکا، اتحادیه اروپا، نهادها و افکار عمومی جهانی از سوی دیگر، ترکیه ناچار به چرخش استراتژیک در سیاست خود مقابل داعش شده است. بنابراین، این نوع تجدیدنظرطلبی از یک سنت واقعگرایانه مبتنی بر بازیابی قدرت و امنیت ملی سرچشمه می گیرد نه از سنت انقلابی گری مبتنی بر اراده واقعی برای مبارزه با تروریسم.
بازنمایی های سازه انگارانه منطقه گرایی اوراسیایی در گفتمان اوراسیاگرایی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه گرایی اوراسیایی یک پدیده واحد از بازنمایی های سازه انگارانه متفاوتی در کلان گفتمان هویتی اوراسیاگرایی روسیه برخوردار بوده است. این بازنمایی ها، در کشاکش ارتباط ساختی دوسویه میان هویت و منافع روسیه تولید شده است. با توجه به شدت و عمق مرزگذاری های هویتی با دگرهای داخلی و خارجی در میان روایت های مختلف گفتمان هویتی اوراسیاگرایی، شکل های متفاوتی پیدا کرده است. برتری/ فروتری مستمر در جایگاه تعیین کنندگی روایت های مختلف اوراسیاگرایی، روسیه را به شکل بی وقفه ای درگیر فرایند سازوارسازی میان رفتار منطقه ای و نظام های معنایی کرده است. این موضوع، متناسب با ساخت- گسست یکسان انگاری یا دگرپنداری هویتی از منطقه گرایی اوراسیایی، اهمیت این فرایند و ترجیح های رفتاری نسبت به آن در سیاست خارجی روسیه را به ترتیب گرفتار چرخه های دوگانه فروگذاری/ تأکیدگذاری و همکاری جویی/ سلطه طلبی کرده است. مقاله پیش رو، در پاسخ به چرایی رخداد و تکرار این چرخه ها، با کاربست نظریه «منطقه گرایی سازه انگارانه انتقادی»، در پی ارزیابی راستی/ ناراستی این انگاره است که: بازنمایی های سازه انگارانه متفاوت از منطقه گرایی اوراسیایی در روایت های مختلف کلان گفتمان هویتی اوراسیاگرایی روسیه، موجب رفتارهای متفاوت در سیاست خارجی این کشور نسبت به منطقه گرایی اوراسیایی شده است.
آثار اقتصادی برداشت و سوء برداشت رهبران چین؛ بررسی تطبیقی دوره مائو تسه دانگ و دنگ شیائوپینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نفوذ چشمگیر مائوتسه دانگ و دنگ شیائوپینگ در دوره رهبریشان بر جمهوری خلق چین، باورها و نظریه ها و برداشت هایشان از محیط عینی بین المللی تأثیری گسترده بر زوایای مختلف حیات و رفتار سیاسی چین داشته است. این مقاله بر آثار و نتایج اقتصادی باورها و برداشت های مائوتسه دانگ و دنگ شیائوپینگ از محیط عینی بین المللی متمرکز است و با روش تبیینی و از چشم انداز رهیافت نظری، برداشت و سوبرداشت در سیاست بین الملل رابرت جرویس به بررسی این فرضیه پرداخته است که برداشت ها و سوبرداشت های مائوتسه دانگ و دنگ شیائوپینگ در دوره های رهبری شان بر جمهوری خلق چین، تأثیر تعیین کننده ای بر سیاستگذاری های اقتصادی این کشور داشته است به طوری که برداشت های مائوتسه دانگ به سیاست های اقتصادی کمونیستی و برداشت های دنگ شیائوپینگ به سیاست بازگشایی و رفورم های اقتصادی منجر شده که آثار و نتایج متفاوت اقتصادی برای چین به بار آورده است. یافته های مقاله نشان می دهد که برداشت های دنگ شیائوپینگ از محیط عینی بین المللی عامل تعیین کننده ای در تمرکز چین بر ارتقای استانداردهای زندگی شهروندان و ظهور اقتصادی و نظامی جمهوری خلق چین است که سبب کاهش چشمگیر فقر، افزایش ثروت، قدرت و تقویت امنیت ملی چین شده است.
رویکرد چین در بحران سوریه و جایگاه احتمالی آن در سوریه پسابحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چین از اوایل دهه 1980 برای مصون ماندن از پیامد بحران های بین المللی به سیاست خارجی کم هیاهو روی آورده است. بر این مبنا بیجینگ در عین هم سویی با روسیه و ایران در بحران سوریه، مایل به پرهیز از تنش با طرف های مقابل نیز بوده است. لذا رفتار چین در سوریه به نوعی در مقابل آمریکا و متحدانش قرار دارد؛ اما این به معنای ورود چین به رقابت های ژئوپلیتیکی نیست. اگرچه بیجینگ به طور مستقیم درگیر بحران سوریه نشده است اما درصدد کسب جایگاه اقتصادی مناسب در دوران پسابحران است. دستیابی به هدف مذکور نیازمند یک الگوی رفتاری ویژه است. از این رو جای پرسش است که رویکرد چین در بحران سوریه چگونه بوده است؟ و نقش این کشور در سوریه پسابحران چگونه خواهد بود؟ در چارچوب نظریه موازنه نرم و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه بررسی شده است که «چین به طور غیرمستقیم به موزانه قوا در سوریه کمک کرده است. اما بیجینگ بیش از این که نگران سرنوشت سیاسی و ژئوپلیتیکی سوریه باشد درصدد تقویت جایگاه اقتصادی خود در سوریه پسابحران است.» شواهد حاصل از این پژوهش نشان از تقویت جایگاه احتمالی چین در سوریه پسابحران دارد.
مؤلفه های بحران زا در روابط اتحادیه اروپا و ایالات متحده در دوران ترامپ 2017-2018(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه روابط فراآتلانتیکی در ساختار اصلی نظام بین الملل و نقش این روابط در شکل دهی به رویه های قدرت از اهمیت بالایی برخوردار است. اهمیت این روابط در جریان جنگ های جهانی و پس از جنگ سرد نمود بیشتری پیدا کرده است. دو طیف قدرتی که در ساختارهای نظام بین الملل بیشترین میزان هماهنگی را با یکدیگر دارند؛ اما این روابط در دوران ترامپ شکل دیگری به خود گرفته و در برخی از موارد موجب تزلزل شده است. هدف از این پژوهش بررسی مؤلفه های بحران زا در روابط یعنی ایالات متحده و اتحادیه اروپا در دوران ترامپ می باشد که می توان آن ها را در توافقنامه پاریس، روابط امنیتی و دفاعی مشترک، مسئله صلح خاورمیانه و برجام بیان کرد. پرسش پژوهش این است که چه مواردی به عنوان مؤلفه های بحران زا در روابط اتحادیه اروپا و ایالات متحده در دوران ترامپ وجود دارد؟ فرضیه این است که آنچه در سیاست خارجی ترامپ بیشتر نمایان شده است، واگرایی در زمینه های مختلف با اتحادیه اروپا می باشد که مهم ترین مؤلفه های بحران زا در سیاست خارجی وی عبارت اند از؛ سیاست های دفاعی و امنیتی، توافقنامه هسته ای، مسئله صلح خاورمیانه و توافقنامه پاریس. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات نیز عمدتاً از روش کتابخانه ای و مطالعه سایت ها استفاده شده است.