هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره 22 بهار 1396 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ارزیابی برنامه ریزی کاربری زمین درپژوهش های مختلف نشان از عدم موفقیت آن ها داشته است و ضرورت بازنگری در محتوا و روش برنامه ریزی را آشکار می سازد. در این مقاله شناسایی علل عدم تحقق کاربری زمین در طرح های پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفته تاست. در اینجا روش کیفی از نوع نظریه زمینه ای به کار گرفته شده تا برخلاف مطالعات گذشته از اظهار نظرات سلیقه ای اجتناب شود. اطلاعات مورد نیاز در این روش به صورت مصاحبه عمیق گردآوری شده است. نمونه گیری به روش هدفمند از نوع گلوله برفی و به تعداد 14 نفر از مطلع ترین افراد در گروه های متنوعی از مدیران شهری، مشاوران تهیه کننده طرح و اساتید دانشگاه انجام شده است. نتایج تحلیل نشان از 11 علت مختلف مؤثر در عدم تحقق کاربری زمین دارد که بیش از 50 درصد مشکلات مربوط به سه علت مهم تصمیم گیری ها و عملکرد غیر نظام مند و نادرست مدیران شهری، تراز مالی منفی شهرداری و کسب درآمد از طریق تخلف نسبت به پیشنهادات طرح و عدم واقع بینی در برنامه ریزی و ارائه پیشنهادات غیر منطقی می-باشد. در ادامه با استفاده از تئوری زمینه ای شرایط زمینه ای موثر، شرایط تداوم این روند حاضر و پیامدهای ناشی از ادامه روند موجود شناسایی شده است.
سیاست گذاری در بزرگ شهر تهران: روش های واکاوی دوگانه یکپارچگی- غیریکپارچگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بزرگ شهر (کلان شهر) تهران در معرض تصمیم ها و سیاست های چندگانه ای قراردارد: سیاست هایی از سوی عوامل بخش دولتی که هریک در یک حوزه سیاست گذاری منفرد دارای قدرت هستند، تصمیم های افراد و گروه ها در بخش خصوصی (و گاه در بخش عمومی) که به دنبال بیشینه کردن منافع اقتصادی خود هستند، و تصمیم ها و سیاست های عوامل سیاست گذاری مدیریت شهری در این بزرگ شهر. پی گیری چنین منافع چندگانه و گاه متضادی نشان از امکان بالقوه بروز ناهماهنگی میان آنها دارد. پرسش دوگانه این مقاله این است که چه عناصر، وضعیت ها و پدیده هایی و هریک چگونه در شکل گیری وضعیت سیاست گذاری در بزرگ شهر تهران از دیدگاه دوگانه یکپارچگی-غیریکپارچگی سیاست ها اثرگذارند. در فرایند کار مقاله، در مرحله نخست دانش موجود سیاست گذاری یکپارچه در برنامه ریزی بزرگ شهرها در جهان با به کارگیری روش «بازبینی سیستماتیک منابع»، استخراج شده است. در مرحله دوم داده های موردنیاز تحلیل با روش «مصاحبه» با متخصصان در بزرگ شهر تهران گردآوری، و با روش «تحلیل موضوعی» تحلیل شده است. دستاورد مقاله نشان می دهد که در بزرگ شهر تهران شکل نگرفتن توافق جمعی در میان عوامل سیاست گذاری درباره بایستگی استقرار اصول سیاست گذاری یکپارچه، نادیده گرفتن یا کم توجهی به تقابل عناصر رسمی و غیررسمی سیاست گذاری، آمیزگری انگاشت سیاست گذاری یکپارچه با سیاست گذاری واحد، و نیز قرارنگرفتن تصمیم گیری در یک فرایند پیوسته برنامه ریزی، مهم ترین عوامل ایجادکننده غیریکپارچگی سیاست گذاری هستند.
رویکردی نو به معماری بومی در رابطه ی ساختاری آن با معماری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده ابتدا عوامل تعیین کننده ی معماری پایدار در چهار حوزه (مردم، طبیعت، ساخت و الگو) مشخص شود. سپس جایگاه این عوامل در رویکردهای نظری مختلف به معماری بومی تبیین و ساختار آن بررسی شود. برای تبیین موضوع، ابتدا ساختار مولّد معماری که اساس تعاریف و رویکردها را شکل می دهد، به طور کلّی از زبان نظریه پردازان معماری، ارائه شده و در ادامه مولدهای معماری بومی که از بطن تعاریف بیرون می آید، مشخص شده است تا پایه ی مدل های پنجگانه ای از رویکردهای معماری بومی را تشکیل دهد که عبارتند از: 1-رویکرد مبتنی بر مشارکت مردم 2-رویکرد مبتنی بر ساخت گرایی طبیعی 3-رویکرد مبتنی بر الگوگرایی طبیعی 4-رویکرد مبتنی بر مطلق گرایی طبیعی 5-رویکرد مبتنی بر کل نگری. در این دسته بندی ها، رابطه و نسبتی که مولّدهای معماری بومی در هر تعریف با هم برقرار می کنند، تمایز تعاریف را از یکدیگر مشخص می کند. برای هر دسته از تعاریف، مصادیقی از معماری های به وجود آمده بر اساس آن رویکردها، مطرح شده و جایگاه نظری آن معماری(بومی) در توسعه ی پایدار معماری امروز به صورت ساختار یافته، ارائه و نتیجه گیری شده است. در پایان نمونه ای از طرح های اجرا شده (پروژه بهسازی روستای خور) که رویکردی کل نگر را در بهسازی محیط بومی دنبال کرده، به عنوان معماری پایدار معرفی شده است.
پیکره بندی فضایی، ادراک تراکم و تعاملات اجتماعی در محیط های مسکونی: ارائه یک مدل علّی (نمونه موردی: مجتمع های مسکونی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند تراکم به عنوان معیاری کمّی، راهی برای کنترل و قانونمندی توسعه های مسکونی است و بر میزان فشردگی واحدهای مسکونی و جمعیت ساکن در آن ها دلالت می کند، امّا در عمل، شرایط زندگی ساکنین، از جمله شرایط زندگی اجتماعی، امنیت در فضاهای مشترک و همچنین شیوه ادراک محیط را تحت تأثیر قرار می دهد. در مطالعات پیشین، اجماع کلی درخصوص رابطه میان تراکم و تعاملات اجتماعی در محیط های مسکونی وجود ندارد. در یک تراکم ثابت، شیوه طراحی و ترکیب واحدهای مسکونی می تواند ارزیابی های متفاوتی را از تراکم موجب شود. هدف این پژوهش بررسی رابطه میان انتظام و پیکره بندی فضایی، ادراک تراکم و تعاملات اجتماعی در قالب مدلی علّی است. جامعه آماری این تحقیق، ساکنین سه مجتمع با تراکم جمعیتی، تراکم خالص مسکونی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی ساکنین مشابه و شیوه طراحی متفاوت در شهر مشهد بود، که از میان آنها نمونه ای شامل 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پایایی پرسش نامه محقق ساخت با محاسبه آلفای کرونباخ و روایی آن با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت بررسی روابط علّی از طریق مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد، میان ادراک تراکم و تعاملات اجتماعی رابطه منفی وجود داشته و ادراک تراکم در مدل مورد نظر پژوهش نقش واسطه ای دارد.
گونه شناسی و تحلیل هندسی و سازه ای یزدی بندی در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشش یزدی بندی یکی از مهم ترین عناصر معماری ایرانی محسوب می شود و در این مقاله با در نظر گرفتن آن به عنوان یکی از انواع کاربندی آسمانه بناهای معماری ایران، و با هدف دسته بندی، تحلیل هندسی و بررسی سازه ای، سعی در بیان یک تعریف و بررسی ویژگی های این پوشش معماری شده است. در این راستا، ابتدا با کنکاش در هندسه دو مورد از تاق های کهن معماری ایران سعی در پی یافتن خاستگاه شکل گیری هندسه یزدی بندی شده است و پس از دسته بندی انواع یزدی بندی ها، تحلیل هندسی و سازه ای آن ها در دستور کار بوده است. بنابر یافته های پژوهش، شرط اطلاق یزدی به یک کار، وجود آلت هندسی "سینه فخری" عنوان شده است و کار یزدی بندی در زمینه هندسه و نقش سازه ای به دو دسته: 1. یزدی هایی که در پی تحول هندسی و سازه ای رسمی بندی به وجود آمده اند و به نظر می رسد هندسه آن ها بر پایه شبکه ترسیمات رسمی بندی به وجود می آید و 2. یزدی هایی که با بررسی آن ها نتیجه می شود که هم از لحاظ هندسی و سازه ای و همچنین روش ساخت از فرمول مقرنس پیروی می کنند دسته بندی می شود. پژوهش حاضر به روش مشاهده مستقیم مصادیق مرتبط با موضوع مقاله تدوین شده است و در تحلیل نمونه ها از منابع کتابخانه ای و اسناد مرتبط استفاده شده است.
رابطه سیستم فعالیت های جمعی و پیکربندی خانه های کوهدشت با رویکرد نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه متقابل بین پیکربندی فضایی و نظام فعالیت ها در مقیاس عرصه های جمعی از طریق دسته بندی فعالیت های جمعی و اندازه گیری داده های نحوی خانه ها می پردازد. برای تعیین خواسته مورد نظر تعداد 110 خانه از سه گونه مسکن کوهدشت به صورت غیر تصادفی با توجه به روش مبتنی بر هدف و ملاحظات انتخاب گردید؛ برای تحلیل فعالیت های جمعی از مصاحبه ابزار–غایت، مشاهده و ثبت فعالیت ها استفاده شد و برای همخوانی و پیدایی مهمترین فعالیت ها از روش تحلیل تناظر استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آنست، گونه های مسکن پیکربندی های متفاوتی دارند اما با وجود تغییر پیکربندی فضایی، سیستم فعالیت ها تغییر نکرده و ساکنان خود را با فضاهای مورد نظر انطباق داده اند. میزان پاسخ گویی ساکنان به تطبیق پذیری بستگی به تامین نیازهای فضایی-رفتاری آنها دارد؛ بنابراین استمرار سیستم فعالیت ها نشان از قدرت قانونمندی های فرهنگی- اجتماعی است. ساکنان ترجیحات کالبدی خود را با تغییرات تطبیق داده و رفتارها، ارزش ها و نیازهای خود را با آن هماهنگ می کنند. توانایی افراد در انطباق با محیط، نتایج تحلیل های نحو فضا را مورد تردید قرار می دهد، لذا پیشنهاد می شود جهت اعتبار بخشی بیشتر به تحلیل های نحوی سطح رضایتمندی نیز بررسی گردد.
معماری و MBTI؛ بررسی شیوه استفاده از شخصیت شناسی و ویژگی های شخصیتی کاربر فضا در طراحی مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با هدف برقراری ارتباط هرچه بهتر میان معماری و انسان، نگاه به معماری از زاویه روان شناسی- به ویژه شخصیت شناسی- اهمیتی روز افزون یافته است. واکنش های متفاوت افراد در برابر یک اثر معماری، از تفاوت در نگرش و طرز تفکر افراد ناشی می شود و شناخت زاویه نگاه و درک هرچه بهتر مطالبات انسان، راه گشای این ارتباط است. در این تحقیق از دریچه تیپ های شخصیتی MBTI – نمایان گر گرایشات مادرزادی و غیراکتسابی افراد- به معماری نگاه شده که می تواند اطلاعاتی صحیح و بی واسطه در اختیار طراح قرار دهد، معیاری اصولی فارغ از سلیقه تک بعدی برای طراحی باشد و پیش بینی نتیجه طرح را نیز امکان پذیر سازد. جهت بررسی دقیق تر، دو تیپ از 16 تیپ شخصیتی (INTJ و ESFP) مورد کنکاش قرار گرفته اند. روش تحقیق مورد استفاده، روش همبستگی است که در آن، متغیر مستقل، شخصیت افراد و متغیر وابسته، انتخاب ها در فضای معماری می باشد و تحلیل آماری نتایج به وسیله آزمون پیرسون و پایایی درونی پرسش نامه معماری از طریق آلفای کرونباخ در SPSS انجام گرفته است. نتایج به دست آمده، نشان دهنده همبستگی مثبت میان ترجیحات و انتخاب ها در فضا می باشد. بنابراین، ویژگی های شخصیتی کاربران فضا می تواند به عنوان پیش زمینه نگرش شخصیت شناسانه به معماری، هدایت گر معمار به طراحی فضای مطلوب تر، همراه با رضایتمندی بیشتر از سوی مخاطب باشد.
نسبت امروز و گذشته در آثاری از معماری مسکونی معاصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از اهل نظر گفتهاند که معماری گذشته و امروز ایران نسبتی با هم ندارند؛ لیکن گروهی از معماران معاصر کوشیده اند تا از میراث معماری گذشته در آثار خود بهره برند. در مقاله، چهار بنا از آثار این معماران بررسی شده است- آثاری در زمره بناهای مسکونی میان مرتبه تهران. از میان سی اثری که صاحبنظران معماری معرفی کردهاند، چهار مصداق به «شیوه نقد درونی» شرح داده شده است. شناخت رویکرد طراحان در مسیر پیوند با گذشته، ثبت تلاش های مشترک و پاسخ به این پرسش که این طراحان، در نظر به معماری گذشته، تا چه میزان به اصول معماری ایرانی نزدیک شده اند، هدف اصلی این کار بوده است. در نهایت ترفندها و رویکردهای طراحان در دو گروه رویکردهای کلی و رویکردهای تفصیلی دسته بندی شدهاند. با این تأملات معلوم میشود که رجوع به طرح حیاط مرکزی عمده ترین رویکرد در این چهار مصداق است. به همین دلیل در انتهای مقاله، شرح مفصلی در این باب عرضه و نتایج چنین رویکردی سنجیده می شود. از آنجاکه دامنه مصادیق گسترده نیست، نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به مثابه فرضیه، به کار پژوهش های آتی بیاید- پژوهش هایی در حوزه مبحث هویت در معماری ایران و تاریخ معماری معاصر ایران و کشورهایی با مسائل مشابه.