هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره 21 پاییز 1395 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تا کنون مقالات و کتاب هایی در مورد فعالیت های حفاری باستان شناسان غربی در محوطه های تاریخی ایران، منتشر گردیده است. اما در این پژوهش کوشش می شود، به روش تفسیری-تاریخی و از طریق بررسی داده های اولیه گرد آوری شده شامل: اسناد دولتی منتشر نشده، اساسنامه های انجمن آثار ملی، متون تاریخی، سخنرانی ها و خاطرات افراد انجمن آثار ملی، روزنامه ها و منابع کتابخانه ای، به نقش معماران و باستان شناسان غربی در مرمت بناهای تاریخی در دوره پهلوی (1357- 1304) پرداخته شود. در ابتدا، پس از ذکر مقدمه ای کوتاه در خصوص رویکرد پادشاهان قاجار به آثار و بناهای تاریخی، به چگونگی تشکیل «انجمن آثار ملی» در سال 1301 پرداخته می شود و به علت های دعوت به همکاری معماران و باستان شناسان غربی اشاره می گردد. سپس دامنه فعالیت ها و تاثیرات این کارشناسان خارجی بر سیاست های اعمال شده دولت مردان دوره پهلوی در خصوص حفاظت و مرمت از بناهای تاریخی ایران بررسی می گردد. با بررسی داده های اولیه که تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته اند، این پژوهش به واکاوی نقش کارشناسان غربی در حفاظت یا تخریب بناها و آثار تاریخی در دوران پهلوی می پردازد.
رابطه پیکره بندی فضایی و متغیرهای محیطی در سکونتگاه های غیررسمی؛ نمونه مطالعاتی: محله حصار شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های غیررسمی از جمله بخش هایی از شهر هستند که بدون برنامه و با حداقل امکانات و خدمات شکل گرفته اند و لذا جزو اولویت-های مدیریت شهری برای خدمات رسانی و ارتقاء کیفیت زیست تلقی می شوند. در این میان، یافتن هرگونه راهکاری که با کمترین هزینه و مداخله مستقیم، تغییرات مثبتی در این محلات ایجاد کند حائز اهمیت است. از همین رو، در این پژوهش فرضیه وجود رابطه میان پیکره-بندی فضایی و خصوصیات محیطی این محلات مورد بررسی قرار گرفته است. به همین منظور، محله حصار شهر همدان به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب و 30 معبر آن به طور تصادفی گزینش شده اند. برای سنجش وضعیت متغیرهای محیطی به برداشت میدانی اقدام شده است و برای پارامترهای پیکره بندی از نرم افزار Depthmap کمک گرفته شده است. در ادامه داده ها وارد نرم افزار SPSS شده و از مدل تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی برای ارزیابی رابطه پارامترهای پیکره بندی (متغیر مستقل) و متغیرهای محیطی (متغیر وابسته) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد «کیفیت ابنیه»، «نور و روشنایی» و «کاربری های تجاری» به ترتیب بیشترین ارتباط را با پارامترهای «همپیوندی محلی»، «طول معابر» و «عمق» دارند. از همین رو، به نظر می رسد بتوان با تغییراتی در پارامترهای پیکره بندی، نتایج مثبتی را در متغیرهای محیطی متصور شد.
بررسی معیارهای ظرفیت سنجی توسعه مجدد در محدوده بافت قدیم بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی بافت که نتیجه فرسایش کالبدی، اقتصادی و اجتماعی است، به مرور محدوده ای از شهر را از چرخه زندگی شهری و شهروندی خارج کرده و سبب هدر رفتن زمین در بخش های توانمند شهر –محدوده های مرکزی و بافت قدیمی- می شود. شهر بابل دارای محلات متعدد قدیمی می باشد که در توسعه فیزیکی شهر به ظرفیت آنها توجهی نشده است و توسعه عموماً به صورت افقی و در جهت تخریب اراضی کشاورزی و باغات اطراف شهر بوده است. پژوهش حاضر در پی یافتن ظرفیت ها و پتانسیل های بالقوه موجود در محلات جهت توسعه مجدد و راه های به فعلیت در آوردن آنها می باشد. در این پژوهش با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، ضریب اهمیت معیارهای ظرفیت سنجی توسعه مورد سنجش و استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد با توجه به معیارهای مطرح شده، محدوده مورد مطالعه دارای ظرفیت های توسعه زیادی است که استفاده از آنها برای توسعه مجدد محلات، تاثیر بسزایی در حل مشکلات شهر داشته و نقش مهمی در تحقق توسعه مجدد خواهد داشت. همچنین در برخی مناطق به علت فقدان پتانسیل برای توسعه بیشتر و افزایش نیافتن تراکم و جلوگیری از مهاجرت ساکنین قدیمی، حفظ وضع موجود پیشنهاد می شود.
ارزیابی الگوی تعاملات شهروندان با پروژه های اراضی عباس آباد تهران با تاکید بر رویکرد شهروندی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر بخش عظیمی از ارتباطات انسانی از فضاهای حضوری به مجازی منتقل شده است. رویکرد شهروندی فضایی با هدف سنجش این موضوع در زمینه برنامه ریزی شهری ایران در این پژوهش بکار گرفته شده است. به همین منظور پروژه های بزرگ مقیاس شهری به عنوان یکی از عرصه های سیاست گذاری انتخاب شده است. از آن جایی که احداث پروژه های بزرگ مقیاس اراضی عباس آباد در تهران بدون مشارکت شهروندان صورت گرفته، این سوال مطرح است که آیا توسعه این اراضی با مطالبات شهروندان هم خوانی دارد؟ به منظور پاسخگویی به این سوال ژئومدیا "عباس آباد ما" به عنوان ابزار این رویکرد طراحی و بکار گرفته شد. ژئومدیا شامل دو بخش است: پیمایش آنلاین که نظر 510 کاربر ژئومدیا در خصوص پروژه ها را مورد سنجش قرار داد که با استفاده از تحلیل آمارt تک نمونه ای میزان رضایت شهروندان از پروژه های عباس آباد مثبت ارزیابی شد. در بخش دوم، 136 کاربر به صورت مشارکت فعال میزان استقبال خود را از هر پروژه نشان داده اند. نهایتا این روش ابزاری است که منجر به افزایش مشارکت و کمک به شفاف سازی اطلاعات، تسهیل در بهره وری اطلاعات در حل مسائل شهری شده است.
اهمّیّت بکارگیری دانش تجربی در آموزش معماری (نمونه موردی: روند برنامه درس تمرین های معماری در دانشگاه فنی و حرفه ای قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش تجربی برآمده از مشاهدات علمی بویژه در مورد رفتار و ویژگی های روانی اجتماعی کاربران هنوز به یک بخش متداول از آموزش معماری تبدیل نشده است. این نوشتار، دو عامل مهم نظری را در این زمینه مورد بررسی قرار داده است: نخست موضوع خلّاقیّت و این تصوّر عام که توسعه معیارها و اطّلاعات تفصیلی در مورد «صورت مسأله» طرّاحی معماری، در برابر آزادی فکر طرّاح، ایجاد مانع می کند و دوم، تمرکز بیش از حدّ ادبیات طرّاحی بر محتوای ضمنی تعلیمات و عمل طرّاحی ؛ در مرحله بعد، در مورد یک دسته از اطّلاعات موضوعات کاربر محور یک پروژه آزمایشی برای نشان دادن قابلیّت تصریح پذیری بسیاری از وجوهی که ممکن است جزئی از دانش ضمنی در مورد کاربر در آتلیه طرّاحی دانسته شود، معرّفی و نتایج آن به بحث گذاشته شده است. تحلیل کار انجام شده در جریان نیمسال دوم آموزشی دوره فنّی و حرفه ای دانشگاه فنی و حرفه ای قم (به عنوان یک پژوهش عملگرا)، موضوع اصلی ارائه شده در این بخش است. روش آموزشی تجربی مزبور نشان داد که توجّه به ماهیت کارکردی اطّلاعات به عنوان «آزمونی» یا «ذهنیت دهنده» می تواند کلید طرّاحی جدیدی برای محتوا و روش کارگاه های آموزش طرّاحی معماری باشد.
عدالت فضایی در مقیاس شهری در ایران؛ فرامطالعه چارچوب نظری مقاله های علمی موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت فضایی از موضوعاتی است که در دهه اخیر ذهن جامعه علمی کشور را در حوزه ی مطالعات شهری بسیار به خود مشغول کرده است؛ صاحب نظران متعددی در این حوزه به ایراد نظر پرداخته اند و پژوهش های مختلفی در این زمینه انجام یافته است. از این رو مقاله حاضر در نظر دارد تا به واکاوی و آسیب شناسی حوزه نظری پژوهش های انجام شده در قلمرو میان رش ته ای عدالت فضایی در مقیاس شهری در ایران بپردازد. مقاله پیش رو از نوع ترکیبی و مبتنی بر راهبرد فرامطالعه است. جامعه ی آماری پژوهش را ۴۴ مقاله علمی-پژوهشی با محوریت موضوعی عدالت فضایی در ب ازه زم انی ۱۳۸۳-۱۳۹۴ تشکیل می دهد. به منظور گردآوری و تحلیل داده ها از شیوه هایی چون مرور نظام مند و کدگذاری باز استفاده شده است. در این زمینه فرم جامعی مخصوص تلخیص و استخراج داده از پژوهش های منتخب تهیه شد که حاوی مقوله هایی در خصوص مشخصات عمومی و چارچوب نظری مقاله ها بود. نتایج پژوهش بیانگر عمق کم مطالعات در قلمرو نوظهور و میان رشته ای عدالت فضایی در مقیاس شهری در ایران است. پ ژوهش های انجام شده، به صورت فراگیری تلقی سوسیالیستی از عدالت فضایی را مفروض گرفته اند؛ لذا در بیش تر پژوهش ها، رویکردی توزیعی از نوع برابری محور به بحث عدالت در شهر موردتوجه قرارگرفته و از توجه به ریشه های بی عدالتی در قالب عدالت ساختاری بازمانده اند.
برداشت صحیح از نمونه ها در ایده پردازی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از نمونه ها توسط دانشجویان در طراحی معماری رواج دارد، اما مرز کپی برداری و برداشت صحیح روشن نیست. سوال این است که برداشت صحیح چیست و چگونه می توان رابطه بین ایده طراحی را با نمونه ارزیابی نمود؟ در این پژوهش با هدف کشف تعریف برداشت صحیح، ابتدا ساختاری به عنوان سطوح بهره گیری از آثار بر اساس طبقه بندی سطوح اندیشه از به یادآوردن، فهمیدن، بهکاربستن، تحلیل کردن، ارزیابی کردن تا آفریدن تدوین می شود. بر اساس این ساختار، تحلیل می شود که الگوهای برداشت صحیح موجود در ادبیات کدام سطح را دربردارند. با بررسی کلیه روشهای ارزیابی برداشت، چهار تعریف از برداشت صحیح بر اساس چهار رویکرد فرآیند برداشت، خلاقیت ایده، اجتناب از درجازدن و برداشت ساختاری ارائه میشود و برای هر تعریف روشی برای ارزیابی رابطه بین ایده و نمونه معرفی میشود. نتایج پژوهش نشان می دهد برداشت صحیح فراتر رفتن از سایر سطوح مواجهه با اثر و رسیدن به سطح آفریدن است که نتیجه آن شباهت ساختاری با نمونه، تکرار نشدن ویژگی های نامطلوب و ارتقای بداعت و کیفیت ایده طراحی است. ارزیابی بداعت و کیفیت ایده طراحی و نوع شباهت بین ایده و نمونه توسط داوران خبره به عنوان روش ارزیابی پیشنهاد می شود.
تحلیل دانه بندی بلوک های مسکونی از منظر جرم شناسی با استفاده تکنیک نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش دسترسی بصری و فیزیکی در فضاهای باز مجتمع های مسکونی و نقش آنها در تامین امنیت آن محیط است. پیرامون موضوع مطروحه، سه الگوی فضای باز در مجتمع های مسکونی در نظر گرفته شد که شامل"الگوی حیاط مرکزی"،"الگوی خطی یا ردیفی" و"الگوی بلوک های پراکنده" است. ابزار ارزیابی در این پژوهش، تئوری نحو فضا است. فرایند این پژوهش به این صورت انجام می شود که در ابتدا فاکتورهای مؤثر بر میزان جرم خیزی فضاهای باز مجتمع های مسکونی استخراج می گردد، سپس با استفاده از تئوری نحو فضا، به تبیین چارچوب نظری پژوهش پرداخته می شود. در ادامه با استفاده از نرم افزار Depthmap ، شاخص-های " قابلیت دسترسی فیزیکی"،" قابلیت دسترسی بصری"،"دسترسی محلی" و دسترسی فراگیر" در نمونه های موردی بررسی می شود و در نهایت الگوی نهایی بهینه که دارای کمترین میزان احتمال جرم خیزی است معرفی شده و راه کارهای حاصل تبیین می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به تحلیل های کمی ذکر شده، فضای باز مجتمع مسکونی با الگوی حیاط مرکزی، دارای کمترین میزان جرم خیزی نسبت به دو الگوی دیگر است، این در حالی است که در فضاهای باز با الگوی بلوک های پراکنده، امکان وقوع جرم بیشتر از سایر نمونه ها می باشد.