مقالات
حوزه های تخصصی:
سیاه قلم یکی از شیوه های تزئینی فلزکاری و آلیاژی از فلزات نقره، مس، سرب و گوگرد می باشد و از آن برای ایجاد سایه روشن و جلوه بیشتر نقوش حکاکی شده بر روی سطح فلزات استفاده می شود. امروزه شهرهای تبریز در استان آذربایجان شرقی و اهواز در استان خوزستان از مراکز اصلی سیاه قلم می باشند و بیشتر هنرمندان ارامنه در تبریز و اقوام صابئی مندایی در اهواز از قدیم به این صنعت هنری می پردازند. در راستای اهمیت موضوع، هدف اصلی، بررسی تکنیک سیاه قلم بر روی حکاکی نقره تبریز و آثار صابئین مندایی اهواز و تطبیق نقوش تزئینی هنر دو قوم است و به بیان دیگر در این پژوهش، پژوهشگران به دنبال پاسخ به این سؤالات بوده اند که چه نقوشی در آثار سیاه قلم ارامنه تبریز و صابئین مندایی اهواز به کار می رود؟ و چه وجوه اشتراک و افتراقی بین نقوش تزئینی آثار سیاه قلم دو قوم وجود دارد؟ بنابراین اطلاعات پژوهش به شیوه کتابخانه ای، اسنادی و میدانی با رویکرد توصیفی- تحلیلی- تطبیقی بررسی شده و نتایج پژوهش نشان می دهد در تزئینات آثار سیاه قلم ارامنه بیشتر از تزئینات گیاهی و هندسی و ترکیب بندی انتزاعی از گیاهان استفاده شده و بیشتر نقوش آثار صابئین مندایی شامل نقوش گیاهی، حیوانی، انسانی می باشد که به صورت صحنه هایی از مناظر و طبیعت و جغرافیای محیطی این قوم می باشند.
مطالعه تطبیقی نقوش دیواری باغ تاج آباد نطنز در مقایسه با دیگر نقوش دیواری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه بناهای تاج آباد نطنز، از یک باغ و چند بنای برجای مانده از عهد شاه عباس اول صفوی تشکیل شده است. این مجموعه در روستای تاج آباد، واقع در جنوب غربی نطنز، قرار گرفته و در دوره صفوی به عنوان باغ و کاخ سلطنتی مورد استفاده بوده است. دیوارنگاه های موضوع پژوهش، در تزیین بنای موسوم به هشتی این مجموعه به کار رفته است. با توجه به ناشناخته بودن آرایه های یاد شده و به منظور مقایسه نقوش آن با نقوش به کار رفته در دیگر بناها، انجام پژوهش پیشِ رو ضرورت یافته است. بر همین اساس این پژوهش به روشی توصیفی-تحلیلی و با رویکردی تطبیقی، به منظور پاسخ گویی به سوالاتی همچون چگونگی فرم، محتوا و تکنیک ساخت دیوارنگاره های تاج-آباد و چگونگی ارتباط این نقوش با نقوش سایر بناها، انجام شده است. چنان چه عمده نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، دیوارنگاره های تاج آباد به تکنیک نقاشی کشته بری ایجاد گردیده و شامل نقوش گیاهی، جانوری، ختایی و اسلیمی ها بوده است. بین طرح، نقش و رنگ دیوار نگاره های مذکور با نقوش به کار رفته در سایر دیوار نگاری ها هم عصر، تشابهات بسیاری دیده می شود. وجود چنین وجوه تشابهی، بی گمان از پیروی طراحان از مکتب اصفهان و سبک نقاشی رضا عباسی و تاثیر نقاشخانه ها بر هنر این دوره، حکایت دارد.
تحلیل ترکیب بندی و فضای بصری نقوش هندسی و کتیبه ها در دو برج مقبره چهل دختران و پیر علمدار دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرایه های تزیینی و کاربردی در دو برج مقبره چهل دختران و پیرعلمدار دامغان، بستر مناسبی جهت پژوهش در عرصه هنرهای بصری است و مساله اصلی تحقیق، ارزیابی کیفی فضاسازی و ترکیب بندی عناصرهندسی و ساختار شطرنجی موجود در عناصرنوشتاری در بدنه برج مقبره ها است. هدف از مقاله، درک قابلیت های بصری و نمایش تعادل در کلیت آثار است. سوال تحقیق این است که نقوش هندسی به همراه عناصرنوشتاری برج مقبره های مذکور، به لحاظ ترکیب و فضاسازی (با رویکرد بصری)، از چه کیفیتی برخوردار هستند؟ از این رو، 8 نمونه تصویر گزینش شده و به روش توصیفی-تحلیلی وبه شیوه میدانی و اسنادی مطالعه گردید. نتایج نشان داده که نقوش هندسی به دو دسته ساده (برپایه شبکه مربع و مربع مورب) و پیچیده (برپایه اسلوب هندسه پرگاری) و عناصرنوشتاری نیز به دو دسته کوفی ساده و گره دار تقسیم می شوند که در هردوبنا ازاین تقسیم بندی استفاده گردید، ضمن آنکه استفاده از ترکیب بندی های تکرارشونده و انتقالی درهردوبنا، فرمی موزون به نقوش داده و تنوع نسبت فضای مثبت و منفی در این نقوش، موجب ساختاری منسجم شده است. در عناصرنوشتاری نیز کتیبه ها، در پایه کار از خطوط عمودی، افقی و مورب (در کوفی ساده) و ایجاد اشکال هندسی (در کوفی گره دار) تشکیل شده اند. همچنین ترکیب بندی در این عناصرنوشتاری از هم نشینی حروف و کلمات در کنار نقوش هندسی و گیاهی حاصل شده و استفاده مناسب از فضای منفی در کتیبه کوفی ساده، به خوانش بصری کمک شایانی کرده است. در کتیبه کوفی گره دار نیز توازن میان فضای مثبت ومنفی از طریق نوشته ها و نقوش (هندسی و گیاهی) به خوبی مشهود است.
نسخه مصور «ورقه و گلشاه» و تصویرگری یک زن آرمانی؛ تحلیل آیکونولوژیک یک نگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخه مصور ورقه و گلشاه از نمونه های برجسته نگارگری دوره سلجوقی است. این منظومه که سروده عیوقی است توسط محمد مومن خویی مصور شده است. این داستان روایتگر ماجراهای دو دلداده به نام ورقه و گلشاه است. گلشاه به عنوان شخصیت مهم این روایت نقشی محوری در پیش برد داستانی دارد. از اقدامات مهم گلشاه می توان به مبارزه او با دشمنان ورقه، آزاد سازی ورقه و مبدل پوشی برای رفتن به میدان جنگ اشاره کرد. این مراحل در نگاره ها به تصویر درآمده است. در این پژوهش این پرسش مورد نظر است که از منظر آیکونولوژی نقش گلشاه در نگاره «مبدل پوشی گلشاه و آشکار شدن چهره او در مقابل ربیع» چگونه تحلیل و تفسیر می شود؟ هدف آن است تا طبق الگوی آیکونولوژی اروین پانوفسکی، خوانش نگاره در مراحل سه گانه ی آن انجام شود تا از طریق این روش لایه های معنایی اثر شناسایی شود. توصیف پیشا شمایل نگارانه، تحلیل شمایل نگارانه و تفسیر شمایل شناسانه این مراحل سه گانه را تشکیل می دهند. این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسناد مکتوب انجام شده است، به دنبال آن است تا ویژگی های تصویر گلشاه را در این نگاره بررسی کند. این مطالعه نشان می دهد تصویر گلشاه در این نسخه نوعی تصویر آرمانی از یک پهلوان زن است که کمتر در منابع فارسی دیده می شود. آنچه از تصویر گلشاه برمی آید این است که گلشاه با نشان دادن شجاعت خود و اقدامتی مانند مبدل پوشی در میدان جنگ مناسبات اجتماعی و فرهنگی زمانه خود را به چالش گرفته است. در نسخه مصور شده این تصویر آرمانی ارائه شده است.
تحلیل پیرامتنی امضاءِ «اسدالله اصفهانی» بر شمشیرهای عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر صفویه با حمایت سلاطین از هنر و صنایع، رزم افزارهای فلزی دستخوش تحولاتی گردید. از جمله؛ شمشیرهای فولادی که علاوه بر کیفیت تیغه ها، بر تزیینات و کتیبه های آن نیز توجه بسیار شده است. این کتیبه ها به عنوان یکی از اجزاء ثبت تاریخی، از لحاظ محتوا؛ اطلاعاتی درباره تاریخ و شرایط اجتماعی عصر سازندگان و نام ایشان، نام های سفارش دهنده آثار و همچنین حاکمِ وقت ارائه می دهند. در این پژوهش برآنیم تا براساس رویکرد پیرامتنیت ژرار ژنت به بررسی ابعاد گوناگون امضاءِ «اسدالله اصفهانی» بر کتیبه شمشیرهای صفوی بپردازیم که به عنوان یک پیرامتن، امضاء و نام سازنده اثر چگونه می توانند در دریافت متن از سوی مخاطبان مؤثر واقع شوند؟ هدف، پی بردن به محتوای صریح و ضمنی امضاء، ارتباط متن، پیرامتن و در نهایت، مخاطب با یکدیگر بوده که به عقیده ژنت؛ پیرامتنیت، در آستانه متن قرار داشته اند و نقش مهمی در ارتباط، درک و دریافت متن از سوی مخاطبان دارند. یافته های حاصل، به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام گرفته اند، بیان می کنند با توجه به ویژگی های امضاءِ «اسدالله»، به عنوان پیرامتن بانام حقیقی- یکی از شمشیرسازان درباری- و نیز پیرامتن بانام مستعار - لقبی برای برتری تیغه های ساخت شمشیرسازان دیگر- به تنهایی درج نشده است. بلکه نام دارنده شمشیر نیز جزء لاینفک امضای اسدالله بوده که می تواند مظهر قدرت و عظمت سیاسی شاهان صفوی در رأس دربار باشد. سازنده این تیغه ها، علاوه بر وجه ظاهری امضاء و فرمانبرداری چاکرانه اش نسبت به شاه ولایت صفویان تلاش نموده تا با القاب و جملاتی، به اعتقادات شیعی شاهان صفوی تأکید نماید، که نشانگر وجه شاهانه، سیاست و اقتدار حکمرانان صفویه در زیر لوای اعتقادات شیعی و ارادتشان به خاندان نبوّت بوده است.
شمایل نگاری کلامی نقاش در ادبیات فارسی قرن 4تا 10 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات فارسی بارها از کلمات نقاش و نقاشی استفاده شده و در نمونه هایی نقاش به یک شخصیت تأثیرگذار در روایت ادبی تبدیل شده است. در مقاله حاضر شخصیت پردازی نقاش از منظر ادبیات مورد بررسی قرارگرفته است. هدف این پژوهش مطالعه شمایل نگاری کلامی نقاش به عنوان یک عنصر مهم در حوزه ادبیات فارسی است تا ضمن معرفی شخصیت نقاش؛ نقش، اهمیت و جایگاه وی در روند داستان بررسی شود و مطالعات گسترده تر در این حوزه صورت گیرد. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که شمایل نگاری کلامی نقاش در ادبیات فارسی چگونه است؟. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نقاش و آفرینش خیال انگیز او بارها منبع الهام شعرا بوده و ادبیات فارسی به عمل نقش آفرینی تصویری نقاش و حتی اسم نقاش خاص، پرداخته و گاهی مستقیما در قالب روایت داستانی نقاش را به عنوان یکی از قهرمانان طرح نموده است. در نمونه های مورد بررسی این پژوهش، نام هفت نقاش به عنوان شخصیت های کلیدی روایت ها مطرح شده و نقاش به نوعی واسطه عشق و خدمتگزار پای تخت شاهی بوده و فردی زیرک، فعال و هوشیار است که مهم ترین نقش او در متون روایی معرفی کردن عاشق و معشوق داستان به یکدیگر و در متونی دیگر همراهی خیال و کشف صورت معشوق است.
جایگاه پوشش های پارچه ای و کاغذی بر آرایه های معماری دوره قاجار در خانه وثیق انصاری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد کاغذ و پارچه دیواری منقوش، به عنوان آرایه های معماری در ایران، قدمت زیادی ندارد. در دوره ی قاجار به سبب گسترش مراودات تجاری با اروپا و شرق آسیا، پوشش های تجملی دیوارها با استفاده از پارچه و کاغذ، جایگاه ویژه ای در آرایه های معماری ایران یافتند. کاغذهای دیواری قاجاری در کاخ ها، عمارت ها، قلعه های سران حکومت، خانه ثروتمندان و تجار مورد توجه قرار گرفته و نصب می شدند. خانه ی وثیق انصاری در اصفهان، یکی از بناهای دارای پوشش های نوین دیواری دوره قاجار است. بر اساس مطالعات میدانی و بررسی های انجام شده بر خانه وثیق انصاری، مشخص گردید که دو گونه پرکاربرد از تزئینات دیواری پارچه ای و کاغذی وجود دارد که در هرگونه، نقوش و محتوای متنوعی نیز مشاهده می شود. هدف اصلی این پژوهش معرفی و دسته بندی نقوش پارچه ها و کاغذهای دیواری در خانه ی وثیق انصاری و شناخت فرهنگ های تاثیرگذار بر انتخاب نقوش در این آرایه ها است. مهمترین سوال پژوهش این است که نقش مایه های موجود بر پوشش های دیواری خانه ی وثیق انصاری دارای چه ویژگی های تصویری و موضوعی هستند؟ و چگونه می توان ردپای فرهنگ های گوناگون را در این آرایه ها جستجو کرد. یافته های پژوهش نشان می دهد نقش مایه های گیاهی و پیکره ای پرکاربردترین نقوش پوشش های دیواری این خانه هستند. بیشتر این نقش مایه ها ایرانی نیستند و مالکان، با توجه به فرهنگ های غربی و شرق آسیا اقدام به سفارش این پوشش ها کرده اند. نقوش هندسی برگرفته از تزیینات معماری اروپا هم در رده ی بعدی قرار دارند. همچنین خوانش متن و تصویر روایی تئاتر وایانگ در یکی از پوشش ها، روایت کاملی از این تئاتر کهن اندونزیایی را نشان می دهد که احتمالاً تولید کشور هندوستان است. کتیبه ی منحصربه فرد و دارای رقم و تاریخ موجود بر یکی از پوشش ها، زمان تولید بخشی از این آرایه ها را دوره ی حاکمیت ظل السلطان معرفی می کند. این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و تجزیه و تحلیل داده ها به روش کیفی انجام شده است. گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات میدانی، مستند نگاری تصاویر، مصاحبه و استفاده از منابع کتابخانه ای و مدارک مکتوب صورت گرفته است.
تحلیل ساختار بصری در نگاره "نبرد شبانه کی خسرو و افراسیاب" شاهنامه طهماسبی با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی از برجسته ترین آثار ادب فارسی است که طی قرن ها تاریخ هنر ایران، همواره مرجع خلق آثار تصویری قرارگرفته است. نگارگری ایرانی نیز از غنی ترین منابع بصری نشانه شناختی است که در بافت فرهنگی- اجتماعی خاص زمانه خود آفریده شده و گاه از طریق برخی تمهیدات ساختاری و بیانی، میان شخصیت های حماسی و اسطوره ای شاهنامه و حامیان هنرمند نگارگر- قدرقدرتان زمانه- هم ارزسازی هایی را نیز به نمایش گذارده است. این تحقیق بر آن است که با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی و از طریق مطالعه یکی از نگاره های شاهنامه طهماسبی- نسخه کم نظیر روزگار شاه اسماعیل صفوی- ضمن تحلیل ساختار روایی، تعاملی و متنی نگاره و تطبیق آن با متن کلامی، به این پرسش کلی پاسخ دهد که نگاره نبرد شبانه به محوریت کنشگر اصلی -کیخسرو اساطیری- از طریق کدام ویژگی های ساختار روایی و تعاملی و متنی به بازنمود روایت و همانندسازی شاه حماسه شاهنامه با سلطان صفوی پرداخته است. روش تحقیق در این مقاله شیوه تحلیلی- توصیفی بر مبنای رویکرد نشانه شناسی اجتماعی تصویر است. ضمن این که کوشش شده میان ساختار تصویر و شعر نیز تطبیقی انجام شود. هدف اصلی در این مطالعه تبیین ویژگی های ساختار بازنمودی یک نگاره از نگارستان شاهنامه طهماسبی- در جایگاه نمونه ای از کل این اثر- است که به قصد تصویرسازی حماسه فردوسی جهت بازروایی داستان برای مخاطب زمانه خود و در جهت بزرگداشت شاه صفوی، انجام گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در بازنمود این اثر، توأمان از ساختار روایی و مفهومی و نمادسازی استفاده شده (نقش اندیشگانی) که به بیان کنش های اشخاص روایت متنی و برجسته سازی کنش و کنشگران اصلی- شاه حماسه کیخسرو- پرداخته و در نقش تعاملی خود با مخاطب از وجه نمایی بالاتری نسبت به متن کلامی برخوردار است، ضمن این که از طریق ساختار ترکیب بندی و قراردهی شاه کیخسرو در موقعیت واقعی تصویر، به هم ارزسازی هویت او با شاه زمان خود مبارت نموده است.
کارکرد ایدئولوژیک نگاره های خاوران نامه مکتب شیراز با تکیه بر نظریه ایدئولوژی لویی آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاوران نامه ابن حسام یکی از آثار شاخص مصور قرن نهم ه.ق مکتب ترکمانان شیراز است. این کتاب حماسی و دینی، مزین به نگاره های متنوعی از شرح دلاوری های حضرت علی(ع) است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه کارکرد ایدئولوژیک نگاره های خاوران نامه است. با توجه به تساهل مذهبی حکومت در مواجه با گرایش های شیعی جامعه ایران مساله اصلی پژوهش شناسایی چگونگی مواجه و بهره برداری سیاسی و ایدئولوژیکی حاکمان ترکمان از موضوعات مصور این کتاب است. از این رو سوالات پژوهش عبارتند از: 1- سازوکارهای ایدئولوژیکی نگاره های خاوران نامه کدامند؟ 2-ایدئولوژی مستتر در نگاره های خاوران نامه چگونه توانسته است در خدمت اهداف حکومت باشد؟ چهارچوب نظری و تحلیلی پژوهش را نظریه ایدئولوژی لویی آلتوسر تشکیل داده است. تحلیل یافته ها به شیوه کیفی و به صورت توصیفی-تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است. انتخاب نگاره ها جهت تحلیل به صورت هدفمند و مبتنی رویکرد نظری پژوهش بوده است. نتایج نشان دادند نگاره های خاوران نامه در بازتولید ایدئولوژی غالب یعنی ظل الله بودن پادشاه و تبدیل افراد به سوژه های ایدئولوژیک موثر بودند، به طوری که این سوژه ها ناخودآگاه در خدمت ایدئولوژی حاکمان بوده و مطابق با نظریه آلتوسر به بازتولید آن کمک کرده اند.
نمودهای بصری سیمای پیامبر اسلام (ص) در نسخه خطی جامع التواریخ رشیدی ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخص ترین اثر دستنویس و مصور دوره ایلخانی کتاب جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر غازان خان در رشیدیه تبریز است، که در عصر اولجایتو به اتمام رسید. این نسخه به زبان فارسی بوده و دربردارنده متونی درباره تاریخ، اساطیر، باورها و فرهنگ ترکی و مغولی، هندی و بودایی است. همچنین این کتاب موضوعاتی از تاریخ پیامبران از حضرت آدم تا پیامبر اسلام (ص)، تاریخ ایران تا پایان ساسانیان و سایر اقوام را شامل می شود. هدف از این پژوهش شناسایی نمودهای بصری از سیمای پیامبر اسلام (ص) در نسخه جامع التواریخ رشیدی است. سیمای پیامبر اسلام (ص) در نسخه جامع التواریخ رشیدی برپایه چه اصولی نقاشی شده است؟ سوالی است که در خلال پژوهش به آن پاسخ داده می شود. بر این اساس نگارندگان در و با روش توصیفی تحلیلی حاصل از مطالعات اسنادی 9 نمونه از نقاشی های دستنوس جامع التواریخ مصور محفوظ در کتابخانه ادینبورو و خلیلی را با موضوع زندگی پیامبر اکرم(ص) از نوزادی تا میان سالی را بررسی می نماید. یافته ها گویای این مهم است که هر چند سیمای پیامبر اکرم (ص) بر خلاف سایر شمایل مقدس مصور شده در ادوار بعدی هاله نور گرداگرد سر ندارند و قصد هنرمند نشان دادن دوره تاریخی این اشخاص بوده است؛ اما نقاشان توانسته اند؛ از نظر ترکیب بندی و سایر عناصر بصری به ویژه در چهره و پیکره؛ پیامبر را در مقامی والاتر از سایرین قرار دهند. در برخی موارد به خصوص در نوع پوشاک نگارگر برای مصورسازی به متون تاریخی توجه داشته است.
بررسی تأثیر مذاهب ایرانی و بیزانسی در نگاره های دوره ایلخانی، مطالعه موردی: شاهنامه بزرگ ایلخانی (دموت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگری در دوره ایلخانی از جمله هنرهایی است که بسیار مورد توجه قرار گرفت تا جایی که کتابخانه-کارگاه های سلطنتی شکل گرفتند و کتاب ها و متون ارزشمندی همانند شاهنامه بارها در این کارگاه ها کتابت، تذهیب و مصور شدند. اهمیت یافتن نگارگری موجب شد تا هنرمندان و متصدیان هنر در این دوره مضامین و مفاهیم ارزشمندی را به واسطه این هنر بیان کنند. هدف از این پژوهش مطالعه و شناخت نگارگری دوره ایلخانی و عناصر و مفاهیم تاثیرگذار بر آن است تا بتوان بر اساس آن چرایی و چگونگی بیان مفاهیمی همچون مفاهیم مذهبی و آیینی در نگارگری این دوره را بازشناخت. با مطالعه و بررسی متون و آثار به جامانده از دوره ایلخانی و با شناختی که از گفتمان اندیشه ایرانشهری حاصل شد؛ در این پژوهش مشخص گردید که مفاهیم مذهبی در نسخه ای مانند شاهنامه ایلخانی، به صورت ضمنی و با اشاره به مفهوم اندیشه ایرانشهری قابل رهگیری است. گردآوری مطالب این تحقیق به روش اسنادی است و این پژوهش به روش رهیافت تاریخی- تحلیلی انجام پذیرفته است.
سبک شناسی تذهیب سرلوح های کتب چاپ سنگی دوره قاجار، بر اساس دویست مجلد دارای سرلوح محفوظ در سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تذهیب به عنوان یکی از آرایه های تزیینی در سنت کتاب آرایی، هنری با قدمت بسیار در تمدن اسلامی است و در اغلب نسخه های نفیس و هنری بخش مهمی از تذهیب ها به سرلوح ها اختصاص داده شده اند. روند سرلوح سازی علاوه بر نسخ خطی، پس از ورود صنعت چاپ سنگی به ایران، در کتب چاپی هم ادامه یافت. هرچند که سرلوح ها در کتب چاپ سنگی در سبک ها و شیوه های مختلفی اجرا شده اند ولیکن مطالعه ای تخصصی در این زمینه تا کنون انجام نشده است. لذا هدف مطالعه پیش رو، شناسایی و معرفی سبک های مختلف سرلوح های کتب چاپ سنگی و ارائه آنها در قالب گروه هایی مستقل است. سوالات پاسخ داده شده در این مقاله عبات اند از: انواع سبک های بکار رفته در سرلوح های کتب چاپ سنگی کدامند؟ و کدام سبک ها سنتی و کدام یک جدید و نو ظهور هستند؟ مقاله پیش رو از نوع توسعه ای بوده و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات لازم برگرفته از منابع کتابخانه ای است و بر این اساس ابتدا سرلوح ها شناسایی شده بر اساس اینکه دارای ساختاری سنتی هستند و یا جدید، به دو گروه تقسیم شدند و سپس برای هریک از گروه ها زیر مجموعه هایی شناسایی شد: سرلوح های سنتی: کتیبه ای، تاجی، مستطیل- مربعی و نقش و نیم نقش. سرلوح های جدید: 1- خط محور (خوشنویسی گونه) 2- نقش محور (تصویرسازی شده و نمادین). همچنین با توجه به اینکه تعداد قابل توجهی از نمونه های شناسایی شده در کشور هند به چاپ رسیده اند لذا می توان گفت که سبک هایی همچون، کتیبه ای، تاجی، مستطیل- مربعی و تصویرسازی هم در کتب چاپ ایران و هم هند همزمان بکار رفته اند و این درحالی است که سبک خوشنویسی گونه و سبک نمادین را می توان مختص کتب ایران و سبکِ نقش و نیم نقش را مختص کتب هند دانست.