مولوی از رهگذر خلاقیتهای فردی و تحت تأثیر تعیّنات اجتماعی، فرایند تولید متن مثنوی را تجربه میکند؛ وی در زبانی خاص و تحت تأثیر انگیزههای متعدد به تولید این متن با ویژگیهای صوری خاصی میپردازد. این نشانهها و ویژگیها که محصول تلاقی گفتمانهای متنوع و متکثر و صورتبندیهای مختلف است؛ از مثنوی متن درهمتافتهای ساخته که نشانههای مربوط به گفتمانهای مختلف را بهسادگی در آن نمیتوان از هم تشخیص داد. یکی از نهرهای شگرف و شگفتی که از چشمههای سهگانة مثنوی معنوی روان است و تا حدودی تحتالشعاع نهرهای دیگر آن قرار گرفته، نهر مباحث و مسایل فقه و اصول است که یادگار و نمایانگر بُعد دانشمندی مولوی است. این مقال بعد از اشارهای اجمالی به این بُعد از شخصیت او، به تبیین گفتمان فقهی مثنوی و جلوههای گوناگون آن مانند طهارت، زکات، روزه، نماز، حج، جهاد و برخی قواعد فقهی و فتاوی آن میپردازد و نشان میدهد که مولوی نیز با دخل و تصرف در فرایند عمل این گفتمان و قرار دادن اصطلاحات و سازههای زبانی خاص قواعد فقهی در بافت و موقعیت زبانی و بیانی جدید و مغایر با موضع و رابطة واقعی و تعیین شده، از آنها به مثابه ابزار معرفتشناسی تازهای بهره گرفته و به دلیل همین تعارض و تضاد گفتمانی است که تفکر نسبتاً مستقل و رهاییبخش او شکل میگیرد