مطالعات جامعه شناختی شهری
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم بهار 1400 شماره 38 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
شیوع بیماری کرونا اگرچه در ابتدا پیامدهای زیست محیطی مثبتی به همراه داشت، اما پس از مدتی، افزایش چشمگیر پسماندهای کرونایی، به تهدیدی جدی برای محیط زیست تبدیل گشت. بر همین اساس تحقیق حاضر به روش کیفی گرانددتئوری به تحلیل رفتار زیست محیطی در مواجهه با پسماندهای کرونایی در میان شهروندان بالای 18 سال شهر بروجرد پرداخته است. تعداد نمونه، 26 نفر بودند که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. روش گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و روش تجزیه و تحلیل داده ها، نظریه مبنایی بوده است که در طی سه مرحله کدگذاری متن مصاحبه ها، در نهایت مدل پارادایم گرانددتئوری استخراج شده است. همچنین به منظور اعتباریابی تحقیق از روش «اعتبار اعضا» و برای سنجش پایایی از روش «توافق درون موضوعی» استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که دو عامل «مکانیزم های پیشگیری» و «مکانیزم های درمان» سبب بروز پدیده «پسماندزایی کرونایی» شده و کنشگران در اثر وقوع آن، «رفتار زیست محیطی» را در یکی از انواع: 1)محیط دوستانه (مسئولانه)، 2)محیط نبینانه (لاقیدانه) و 3)محیط ستیزانه (وندالیستی) به عنوان راهبرد اتخاذ نموده اند که تحت تأثیر بستر حاکم و شرایط مداخله گر صورت گرفته است. بستر حاکم عبارت بودند از: 1)ویژگی های جمعیت شناختی فرد، 2)زیرساخت های بهداشتی-مراقبتی-درمانی، 3)زیرساخت های آموزشی، 4)نرخ شیوع بیماری کرونا. شرایط مداخله گر نیز عبارت بودند از: 1)ویژگی های شخصیتی فرد(تعهد و حساسیت زیست محیطی)، 2)ویژگی های اجتماعی فرد(بینش و نگرش زیست محیطی)، 3)جامعه پذیری(دانش و آگاهی زیست محیطی)، 4)فرهنگ سازی (هنجار و ارزش زیست محیطی)، 5)سیاست های دولت(اعتماد و تعلق زیست محیطی). در نهایت رفتار زیست محیطی کنشگران دو گونه پیامد را به دنبال داشته است: 1)مثبت: پالایش محیط زیست و 2)منفی: آلایش محیط زیست.
دیالکتیک اجتماعی فضا و فرهنگ؛ بازشناسی و تبیین جامعه شناختی توزیعِ فضایی فرهنگ در شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله قصد دارد با استفاده از مفهوم عدالت فضایی، به فهمِ الگوی عینیت یافته فرهنگ در شهر اراک دست یابد تا ضمن فهم جایگاه فرهنگ در نظام برنامه ریزی شهری به تشخیص وضعیت تخصیص و نحوه توزیع انواع کاربری های فرهنگی؛ به عنوان بستر شکل گیری فعالیت های فرهنگی و میزان انطباق آن با نیازها و استحقاق فرهنگی شهروندان بپردازد. روش ترکیبی با رویکرد تبدیلی هم زماناست، داده ها در مراحل کمی و کیفی به طور هم زمان جمع آوری و تحلیل شده اند. در بخش کمی، جمع آوری داده ها شامل ِمیزان و نوع تقاضاهای فرهنگی و متغیرهای ملاک استحقاق با ابزار پرسشنامه و روش نمونه گیری متناسب با حجم انجام شد. جمع آوری اطلاعات مربوط به مطالعات کالبدی (میزان و نحوه توزیع کاربری های فرهنگی در مناطق شهر) با تحلیل ثانویه انجام و تمامی اطلاعات در نرم افزارGIS مکانی گردید. طبق نتایج الگوی توزیع فضایی فرهنگ در مناطق شهر اراک مسئله مند، ناکارا و ناعادلانه است. این توزیع در مناطق شهری محدود، ناکارا و نابرابر بوده و ارتباط معناداری بین ملاک منفعت عمومی با ملاک نیاز و استحقاق فرهنگی شهروندان در شهر اراک وجود ندارد.
بررسی اثر احساس محرومیت بر بهزیستی اجتماعی در بافت های ناکارآمد شهری(نمونه موردی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این بررسی، وضعیت بهزیستی ساکنین بافت های ناکارآمد و حاشیه نشین شهر مشهد مورد کنکاش قرارگرفت و فرض آن بود که محرومیت نسبی ساکنین بافت های ناکارآمد، در سطح بهزیستی درک شده این گروه، اثرگذار است. در این بررسی از نظریه بهزیستی اجتماعی کییز و گار و دیدگاه محرومیت بلا و چافتز به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. شیوه بررسی، توصیفی و تحلیلی بود و داده های مورد نیاز با پرسشنامه و نمونه ای به حجم 384 نفر به دست آمد که به روش خوشه ای از جامعه یک میلیون و پانصد هزار نفری حاشیه نشینان شهر مشهد انتخاب شده بود. نتایج نشان داد که پاسخگویان احساس محرومیت تا حدودی بالا(41/142) و سطح بهزیستی اجتماعی پایینی(122) دارند و رابطه بین گویه ها و مولفه های محرومیت با بهزیستی اجتماعی و ابعاد آن در بین نمونه مورد بررسی، معنادار و معکوس است. ارزیابی یافته های آنالیز رگرسیونی مرحله به مرحله(که طی 3 گام وارد معادله شد)، مشخص ساخت متغیرهای محرومیت از حقوق شهروندی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حقوقی، حدود 23 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی بهزیستی اجتماعی را تبیین می نماید. در مجموع، ارزیابی یافته ها نشان داد، مدل پژوهش حاضر، قدرت تبیین و پیش بینی نسبتا مناسبی دارد و برای دستیابی به توسعه پایدار، بایستی احساس محرومیت حاشیه نشینان را کاهش داد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه اجتماعی با رویکرد آمیخته (مطالعه موردی: محله های شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه اجتماعی با رویکرد آمیخته در محله های شهر زنجان بود. در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمی از شیوه مدل سازی معادلات ساختاری با تاکید بر رویکرد حداقل مربعات جزیی استفاده شد. جامعه آماری بخش کیفی، خبرگان جامعه علمی و متخصصان دانشگاهی بودند که دارای سوابق اجرایی در سطوح تصمیم گیری بوده و به اصطلاح خبرگان آگاه نام دارند. برای تعیین نمونه های این خبرگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که پس از مصاحبه با 12 نفر از افراد خبره آگاه، اشباع نظری حاصل گردیده و فرآیند مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته پایان یافت. در بخش کمی، روش پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع علّی به شیوه پیمایشی بود که جامعه آماری آن، ساکنین محله های 25 گانه شهر، که تعداشان بر اساس مستندات مرکز آمار ایران در سال 1397 تعداد 430871 نفر بوده است. روش نمونه گیری، خوشه ای و بصورت هدفمند درمحله ها بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیده و پرسشنامه محقق ساخته، توزیع گردید. نتایج بخش کیفی نشان داد که مدل توسعه اجتماعی شهر زنجان شامل 5 بعد، 19 مولفه و 52 شاخص می باشد. پس از ارائه مدل، بر اساس 5 بعد استخراج شده، فرضیه سازی شده و تاثیر ابعاد همبستگی و وفاق اجتماعی، عدالت اجتماعی، کیفیت زندگی، امنیت اجتماعی و اخلاق توسعه اجتماعی بر توسعه اجتماعی زنجان با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart-Pls مورد ارزیابی قرار گرفته و میزان تاثیر هر یک از ابعاد مشخص گردید. یافته های تحقیق نشان داد: همبستگی و وفاق اجتماعی به اندازه 183/8، عدالت اجتماعی به اندازه 989/4، کیفیت زندگی317/4، امنیت اجتماعی106/4 و اخلاق توسعه اجتماعی906/8 بر توسعه اجتماعی در شهر زنجان تاثیرگذار هستند.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر توسعه شهر تبریز با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش به سزای توسعه شهری در عصر حاضر دست یابی به آن جزو اهداف تمام کشورها است. با این حال بررسی ها نشان می دهد که شهر تبریز راه طولانی برای دست یابی به توسعه در پیش دارد. هدف مقاله حاضر شناسایی مفاهیم اجتماعی مرتبط با توسعه در شهر تبریز می باشد. روش مورد استفاده این پژوهش، کیفی و استراتژی داده بنیاد می باشد. داده ها با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. جامعه آماری پژوهش متخصصین شهر تبریز می باشند که دارای سمت اجرایی، تجربه یا سواد در حیطه توسعه شهر تبریز می باشند. نمونه این پژوهش شامل45 نفر از متخصصین توسعه و مسئولین شهری دارای سمت اجرایی (مدیران عالی رتبه شهرداری و استانداری، فرمانداری، اعضای شورای شهر، اساتید دانشگاه، موسسان و فعالان سازمان های مردم نهاد (سمن ها) و مسئولین ذیربط) می باشد. روش نمونه گیری بر اساس روش مورد استفاده و هدف پژوهش، هدف مند بود. یافته های پژوهش نشان داد؛ 5 مفهوم اجتماعی که تاثیر زیادی بر توسعه شهر تبریز دارند عبارتند از؛«اختلال در مجاری جامعه پذیری»، «فرسایش اعتماد اجتماعی»، «ضعف همگرایی اجتماعی و سیاسی»، «ضعف ارتباط متقابل احزاب و گروه های واسط با مردم» و «گسترش بی تفاوتی اجتماعی». از دیدگاه متخصصین رابطه این 5 مفهوم با توسعه شهری رابطه ای معکوس می باشد؛ به این معنی که با گسترش هر یک از این مفاهیم، روند دست یابی به توسعه شهری در تبریز کند تر می شود. نهایتا «ضعف حکمرانی اجتماعی(اختلال در کارکرد خرده نظام اجتماعی)» به عنوان هسته مرکزی پژوهش انتخاب شد. یافته های این پژوهش همسو با نظریات گیدنز، مک للند، لیپست، هیگن و نورث و یافته های پژوهش های تجربی می باشد.
ارزیابی سیر تحول ادراک زیبایی شناختی محیطی در گذار از جامعه سنتی به مدرن با تاکید بر مساله بحران هویت در سیمای شهر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر و تحولات ایجاد شده در حوزه هنرها و جابجایی مرزهای تعریف هنر از قرن بیستم به بعد متاثر از تحولات جامعه شناختی این عصر، در نگاه زیبایی شناختی بشر مدرن به محیط نیز تاثیر قابل توجهی داشته است. اما براستی این تغییر معیارها و مولفه های زیبایی شناسی در معماری، ریشه در کدام تحولات بنیادین در نگرش زیبایی شناسانه به هنر، در گذار از جامعه سنتی دیروز به جامعه مدرن امروز دارد؟ در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا با روش تحلیلی-تطبیقی مبتنی بر اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای و با رویکردی جامعه شناسانه و با تحلیل فرآیند آفرینش و سیر هنر در گذار از جامعه سنتی پیشین به جامعه مدرن امروز، به شناسایی مهم ترین عوامل نزول ماهیت هنر و کاهش طول عمر تجربه زیبایی شناختی آثار هنری معاصر، به ویژه در عرصه معماری، دست یافت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که زیبایی شناسی در هنر از جمله هنر معماری ایرانی، در گذار از جامعه سنتی دیروز به جامعه مدرن امروز، بتدریج از آنچه واجد کیفیات زیبایی شناسی نمادین و مفهومی با عمر بلندتر که روح جمعی جامعه در آن جاری است، دور شده و به سمت زیبایی شناسی فرمی، فردگرا و فاقد مفاهیم ارجاعی، که دارای عمق ادراک سطحی تر و در نتیجه عمر کوتاه تری است، گرایش پیدا کرده است.
شهر دیجیتالی و افزایش گرایش زنان به همسریابی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای به تحلیل تأثیر شهر دیجیتال در تمایل زنان به همسریابی مجازی در شهر کرمان می پردازد. برای این منظور با استفاده از تکنیک نمونه گیری نظری و هدفمند ، 16 کاربر زن در تالارهای همسریابی شهر کرمان مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و با نرم افزار مکس کیو دی ای ورژن 12 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد تعداد قابل ملاحظه ای از سایت های همسریابی مجازی را زنان متأهل در کنار کاربران مجرد تشکیل می دهند که از ویژگی گمنامی فضای شهری و فضای مجازی استفاده می کنند و هنجارهای اجتماعی را در هم می شکنند. پس از ترکیب، ادغام و مقایسه مفاهیم، پنج مقوله مشترک میان کاربران زن متأهل و مجرد شامل (اعتیاد به چت، تجربه محدودیت، ، پرهیز از دیدار حضوری، سرگرمی و گذران وقت، تمایلات جنسی بصورت مجازی) کشف شد؛ همچنین دو مقوله خاص کاربران زن متأهل شامل ( اختفای تأهل و توجیهات آن و کم رضایتی از ازدواج) و دو مقوله خاص کاربران زن مجرد شامل (حس آزادی و چت علاج رفع تنهایی) نیز به دست آمد. پس از تحلیل خط داستانی مشارکت کنندگان «فضای مجازی به مثابه پناهگاه مقاومت زنان شهری» آشکار شد.