مطالعات جامعه شناختی شهری
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دهم بهار 1399 شماره 34 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی مناسبات میان سیاست های شهری و زیست غیررسمی زباله گردی در شهر تهران انجام شده است. روش این پژوهش مطالعه موردی است و از مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته در کنار تحلیل اسناد استفاده شده است. نتایج نشان می دهد سیاست های شهری در بخش بازنمایی فضای شهری بر محوریت گفتمان های توسعه، مدرنیستی، زیباسازی و بهبود انتظام بصری قرار دارد. همچنین بازنمایی زیست زباله گردی براساس دو الگوی جرم انگارانه و آسیب شناختی صورت می گیرد. در زمینه کردارهای فضایی، سیاست های سازماندهی در قالب سیاست های انضباط بخشی و حذفی عمل می کند. سیاست های انضباط بخشی شامل سیاست زمان مندی، مکان مندی، گزینش- نظارت و بهنجارسازی است. این سیاست ها از خلال حاکمیت مرزی و حرکت مداوم حکمروایی شهری میان عرصه رسمی و غیررسمی عمل می کند و در صورت تخطی زباله گردها به سیاست های تنبیهی تغییر جهت می دهد. سیاست های حذفی نیز در هنگام ائتلاف میان سازمان های درگیر در حکمروایی شهری و نیز در مواقع شکست ائتلاف میان بخش عمومی و خصوصی رخ می دهد. کردارهای فضایی با هدف کسب سود، تامین اقتدار و بازسازی مشروعیت سازمانیِ از دست رفته برای حکمروایی شهری عمل می کند. در مقابل این سیاست ها، کارگران زباله گرد الگوهایی از مقاومت های نهان و آشکار را در فضاهای زیست خود با هدف مشروعیت زدایی از منابع اعمال قدرت و به رسمیت شناسی خود به کار می گیرند.
تحلیل جامعه شناختی اخلاق اجتماعی و عوامل موثر بر آن: مورد مطالعه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربه بررسی وضعیت اخلاق اجتماعی درشهر تهران وعوامل اجتماعی موثر برآن پرداخته است. رویکرد اصلی این پژوهش،نظریه تلفیقی وچند بعدی نظم اجتماعی است.روش پژوهش از نوع پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه می باشد.جامعه ی آماری شامل زنان ومردان بالای 18 سال شهر تهران است که 600 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند.داده های حاصل نیز با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داده که متغیرهای اخلاق اجتماعی در این تحقیق شامل مسئولیت پذیری با نمره میانگین (01/3 از 5 )درحد متوسط،نمره انصاف با میانگین (46/2 از5) در حد پایین و نمره تعهد اخلاقی با میانگین(83/2 از 5) در حد متوسط ونمره کلی اخلاق اجتماعی با میانگین (14/2 از 5) در حد پایین می باشد.براین اساس می توان گفت که پایبندی مردم به اخلاق اجتماعی در شهر تهران رضایت بخش نیست. نتایج تحلیل رگرسیونی گام به گام حاکی از این است که متغیرهای هویت ملی،هویت دینی،هویت قومی وسن افراد تاثیر تقویت کننده بر اخلاق اجتماعی پاسخگویان دارد ومتغیرهای تحصیلات و مدت اقامت تاثیر منفی بر اخلاق اجتماعی دارند.به این ترتیب،چگونگی تایید و رد فرضیه های تحقیق مشخص شده است.
بررسی رابطه آموزش شهروندی و توسعه پایدار شهری ( مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین و پیچیده ترین تحولات اجتماعی در نیم قرن اخیر، توسعه شهرنشینی و یکی از ضروری ترین عوامل همراه با توسعه شهرنشینی توجه به بحث توسعه پایدار شهری است. که این شکل از توسعه در عین برآورده کردن نیازهای فعلی، توان مداوم جوامع شهری نسل های آینده را نیز در ابعاد مختلف زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تضمین می کند. از مولفه هایی که به توسعه پایدار شهری در تضمین این توانایی کمک می کند آموزش شهروندی است.بنابر این هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه آموزش شهروندی و توسعه پایدار شهری (اردبیل) است.چارچوب نظری و مدل نظری با استفاده از نظریه ی نظریه پردازانی از حوزه شهروندی همچون برایان. اس.ترنر، روسو، ماکیاولی، اسلر و استارکی و... ارائه شد. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ چگونگی جمع آوری اطلاعات، در زمره پژوهش های توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری، شهروندان شهر اردبیل و حجم نمونه براساس روش کوکران 384 نفر است. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای و روش تحلیل شامل آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری است. نتایج نشان می دهد که مدل پیشنهادی روابط بین متغیرهای از برازش قابل قبولی برخوردار بود همچنین بین آموزش شهروندی و شاخص های توسعه پایدار شهری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد.سطح معنی داری (p ) شاخص های فرهنگی و اجتماعی 01/0، اقتصادی و زیست محیطی 05/0 بود. جهت تاثیر بیشتر آموزش شهروندی بر توسعه پایدار شهری لازم است ابتدا بستر آموزش ( جامعیت و پویایی قانون، رفاه و تامین اجتماعی ) در جامعه فراهم شده سپس شرایط مداخله گر ( بی اعتمادی نهادی، عدم توسعه فرهنگی و ناکارآمدی آموزش رسمی) مرتفع گردد.
فراغت زنان در کلان شهرها؛ تبیین مسائل اوقات فراغت زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوقات فراغت فرصتی برای انتقال فرهنگ، تقویت انسجام و نشاط اجتماعی است؛ با این حال، واقعیت مصرف اوقات فراغتِ زنان در شهرها و به ویژه کلان شهر تهران حاکی از سهم بسیار کمتر زنان در اوقات فراغت نسبت به مردان و محدودیت جدی امکانات تفریحی، ورزشی و فراغتی آنان است. در پژوهش حاضر به مسائل اوقات فراغت زنان متأهل ساکن شهر تهران پرداخته شده و این مهم از طریق گردآوری داده ها به روش کیفی و با اتخاذ تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته، انجام پذیرفته است. یافته های پژوهش، از خلال مصاحبه با 23 متخصص شامل سیاستگذاران، مدیران اجرایی و اساتید دانشگاه بدست آمده است. برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، دو دسته مسائل درون حاکمیتی و برون حاکمیتی، مسائل فراغتی زنان متأهل شهر تهران را تشکیل می دهند. مسائل درون حاکمیتی شامل «حاشیه ای شدن»، «فقدان نگاه ویژه به زن»، «بی تفاوتی»، «سیاست های نمایشی» و «خلأ مدیریتی» است. «محدودیت»، «غلبه مصرف»، «انباشت فراغت» و «پروژه نمایشی بدن» مسائل برون حاکمیتی هستند. به علاوه، مسائل اوقات فراغت زنان متأهل شهر تهران دارای ریشه فرهنگی و ناشی از «کم توجهی و کژفهمی فرهنگی» نسبت به «زن» و «اوقات فراغت» است.
مطالعه جامعه شناختی مشارکت پایدار مردمی در نوسازی و بازسازی بافت های فرسوده شهری (مورد مطالعه بافت فرسوده شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت فرسوده یک ابرچالش برای شهر تهران است. در برنامه پنجم توسعه احیای ده درصدی تکلیف شد که با ورود یکجانبه وزارت راه و شهرسازی عملیاتی نشد، در برنامه ششم موضوع متقن تر شد و 21 دستگاه مکلف شدند، اما ارزیابی برنامه ها گویای عدم تحقق، به دلایل مختلف از جمله برنامه ریزی از بالا به پایین و مشارکت شعاری مردم بود. مساله اصلی این مقاله بررسی جایگاه مشارکتی مردم بعنوان ذینفعان حقیقی این برنامه هاست. با استفاده از روش کیفی، کمی (پرسشنامه و مصاحبه ) و بهره گیری از رهیافت توصیفی-تحلیلی و گراندد تئوری تجزیه و تحلیل اطلاعات مشتمل بر بررسی دلایل، انگیزه ها، ارزش ها، باورها وتجربه زیسته ساکنین بافت فرسوده انجام شد. بر اساس چارچوب نظری تحقیق مشارکت برخواسته از اعتمادسازی، آگاهی بخشی و توانمندسازی ساکنین است. یافته های پژوهش گویای آن است که میزان مشارکت مردم به دلیل عدم آگاهی و یا اطلاعات محدود است که ماحصل آن سست شدن اعتماد اجتماعی و عمیق تر شدن فقر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. چندبعدی بودن این چالش ها، ضرورت بهره گیری از ابزارهای چندگانه و همراستا مشتمل بر اطلاع رسانی، بهبود تجربه زیسته از طریق خدمات اجتماعی، تقویت احساس مسئولیت اجتماعی و توانمندسازی راهگشاست که مدل زنجیره بلوکی (Block Chain) به عنوان یک بستر اطلاعاتی مبنی بر امنیت، شفافیت و اعتماد ارائه شد.
نقش میانجی سرمایه اجتماعی در موفقیت کارآفرینان شهری (مورد مطالعه: کسب و کارهای تحت حمایت شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کارآفرینی شهری به شدت به بررسی ویژگی های جامعه شناختی گرایش دارد. این رویکرد، بینش های مناسبی در خصوص چرایی و چگونگی ظهور و بروز فعالیت های کارآفرینانه ارائه می دهد، ولی هنوز سوال های بی پاسخ زیادی را در مورد ادراک شرکت ها و افراد از شرایط جامعه شناختی و تاثیر آنها در موفقیت کارآفرینان باقی می گذارد. با توجه به این شکاف نظری، مطالعه ی حاضر نقش سرمایه اجتماعی را بر اساس دیدگاه سه بعدی ساختاری، شناختی و رابطه ای (ناهاپیت و گوشال، 1998) و سرمایه روانشناختی را بر اساس نظریه لوتانز و همکاران (2007) بررسی می کند. برای سنجش موفقیت کارآفرینی شهری، از ابزار سنجش ارائه شده توسط گورجیوسکی و همکاران (2011) استفاده شده است که شامل طیف گسترده ای از معیارهای مالی و غیرمالی است. جامعه آماری پژوهش کسب و کارهای تحت حمایت شهرداری تهران هستند. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای، از میان 22 منطقه شهرداری تهران، سه منطقه به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده های حاصل از پرسشنامه، از 110 کسب و کار در سه منطقه منتخب گردآوری شده است و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری، مدل تحقیق مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر تاثیر هر دو متغیر سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی بر موفقیت کارآفرینانه است. همچنین، نقش میانجی سرمایه اجتماعی مورد تائید قرار گرفته است. بر مبنای نتایج پیشنهاد می شود سیاست گذاران شهری و شهرداری ها بر تقویت سرمایه های روانشناختی و به ویژه ابعاد امیدواری، خودکارامدی و خوش بینی متمرکز شوند. با این وجود، نباید جنبه دیگر سرمایه روانشناختی یعنی تاب آوری نادیده گرفته شود.
برساخت های اجتماعی زنان از شیوه گذران اوقات فراغت در بستر مراکز تجاری- تفریحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم شیوه گذران اوقات فراغت در بستر مراکز تجاری به مثابه سازه ای اجتماعی که در زمان های مختلف مدلول های متعددی داشته و شکل های مختلفی به خود گرفته و در جوامع مختلف استدلال های مختلفی را داشته است. در همین راستا این پژوهش با هدف برساخت های اجتماعی زنان از شیوه گذران اوقات فراغت در بستر مراکز تجاری به روش کیفی با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شده است. محققان برای رسیدن به این هدف به سراغ زنان و دختران حاضر در مراکز بزرگ تجاری و تفریحی رفتند که بنابر اظهار خودشان این مراکز پاتوق آنهاست و با در نظرگرفتن معیار اشباع نظری با 15 نفر از زنان و دختران مصاحبه نیم ساخت یافته به عمل آمد. اطلاعات حاصل شده با سه مرحله کدگذاری و نیز با استفاده از نظریه داده بنیاد (رویکرد کدگذاری استراوس) مورد تحلیل قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی ارائه شد. یافته های این پژوهش نشان داد که در مرحله کدگذاری باز، بیش از 216 مفهوم و گزاره معنادار استخراج و در مرحله بعد 187 مفاهیم متناظر از تعداد 216 گزاره های معنادار کلی موجود در متن مصاحبه ها استخراج شد. بخاطر ارتباط مفهومی گزاره ها با همدیگر در مرحله کدگذاری باز 17 خرده مقوله از مفاهیم متناظر بیرون کشیده شده است. در نهایت پس از بررسی دقیق تر و پیوند بین مفاهیم خرده مقولات، 6 مقوله محوری به دست آمد که این مقولات عبارت از: هژمونی فرهنگ مصرف، رخ نمایی طبقه بالای اقتصادی، پذیرش فرهنگ غرب، همسانی با سلبریتی ها، تاثیرات فضای مجازی و تغییر سبک زندگی هستند که با انتزاع بیشتر این مقولات در مرحله کدگذاری گزینشی، یک مقوله هسته ای به شرح «شیوه گذران اوقات فراغت زنان در مراکز تجاری به علت گسترش فرهنگ مصرف و فرهنگ غرب در بستر رخ نمایی طبقه بالای اقتصادی، با استراتژی همسانی با سلبریتی ها و تاثیرات فضای مجازی به تغییر سبک زندگی زنان شهر شیراز منجر شده است» ظاهر شد که می تواند تمامی مقولات دیگر را تحت پوشش قرار بدهد.