۱.
تپه های سیلک کاشان از نخستین استقرارگاه های دائمی انسان (روستانشینی) در فلات ایران محسوب می شود که آثاری از هزاره هفتم (دوره نوسنگی) پیش از میلاد تا عصر آهن 3 (دوره ماد) را در خود جای داده و بدین سبب ارزش و جایگاه فرهنگی و مطالعاتی ویژه ای دارد. محوطه باستانی سیلک در طول یک قرن اخیر آسیب های فراوانی را متحمل شده است. پدیده مخرب گسترش و توسعه کالبدی شهرها همیشه گریبان گیر محوطه های باستانی از قبیل سیلک که در بافت شهرها قرار دارند، بوده است. در راستای رویه ویرانگر و روزافزون گسترش و توسعه کالبدی شهر کاشان به طرف محوطه سیلک، کشاورزان منطقه نیز بیکار ننشسته و به اندازه وسع و توان خویش، به عرصه محوطه سیلک یورش برده و بخشی از آن را برای کشاورزی تصرف کرده اند. با توجه به رشد روندِ دست اندازی و تعرض به عرصه و حریم سیلک و برای جلوگیری از آسیب های بیشتر عرصه و سامان دهی حریم منظری سیلک، میراث فرهنگی کاشان با مساعدت شهرداری کاشان، به تبیین برنامه و فعالیت مطالعاتی باستان شناسی با عنوان «گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم محوطه باستانی سیلک» اقدام نمود که این پروژه پژوهشی به تعیین و تکمیل و مشخص شدن عرصه و حریم این محوطه باستانی منجر شد.
۲.
شهر آران و بیدگل واقع در شهرستانی بدین نام، در دهه های اخیر از ترکیب دو شهر آران و بیدگل تشکیل شده است. این شهر از قرن ها پیش مرکز مهم جمعیتی، اقتصادی و فرهنگی در منطقه کاشان بوده است. رد پای این شهر و مکان های وابسته به آن مانند آبادی هراسکان را می توان در منابع قرون اولیه اسلامی همچون تاریخ قم و کتاب ذکر اخبار اصفهان یافت. قصیده نونیه راوندی نیز اطلاعاتی از این شهر در دوره سلجوقی به دست می دهد. در منابع دوره ایلخانی نیز به آبادی بیدگل و هراسکان اشاره شده است. در دوره صفوی، آران و بیدگل از رونق و اعتبار قابل ملاحظه ای برخوردار بوده و در آن هزاران کارگاه شعربافی مشغول به کار بوده است. اهمیت این شهر از برخی سفرنامه های دوره صفوی و اسناد آیینی این دوره به دست می آید. همچنین تصویری از آران و بیدگل در دوره زندیه از رساله شرح احوال ملاعلی آرانی آمده است. وضعیت این شهر در دوران قاجاری را نیز می توان از تاریخ کاشان ضرابی، کتابچه کیفیت بلده و بلوکات کاشان و کتاب جالب چراغان در جغرافیای قصبه بیدگل به دست آورد. درمجموع، این مقاله تلاشی است آغازین برای یافتن هویت تاریخی شهر آران و بیدگل.
۳.
در برخی منابع تاریخی و جُنگ های ادبی به زبان عربی، داستانی درباره همنشینی و رفاقت سه تن از سپاهیان حجاج بن یوسف در مسیر فتح بخش هایی از سرزمین های شمالی ایران می خوانیم. این داستان درباره سه رفیق است که همواره در کنار یکدیگر بوده و باده نوشی می کرده اند. وقتی این سپاه در راه فتحِ یکی از سرزمین های شمالی ایران به کاشان و روستای خزّاق می رسد، دو تن از سه رفیق، از دنیا می روند و در آنجا به خاک سپرده می شوند و آن دیگری در کنار قبرشان، ناله و زاری و جرعه افشانی کرده، بیت هایی را زمزمه می کند تا اینکه خود نیز از دنیا می رود و در کنار آن ها دفن می شود. اهمیت این ماجرا برای کاشان، تنها به زمان و دوره تاریخی اش، یعنی پایان سده نخست هجری برمی گردد. اگرچه در همه منابع پیشِ روی ما، جای این رویداد را کاشان و روستای خزّاقِ نزدیک راوند کنونی ندانسته اند و در برخی گزارش ها به جای خزاق از «خزازی» و «جواثی» و به جای راوند، از «قزوین»، «سیستان» و «سمعان» یاد شده، به دلایل و قراینی که در متن پیشِ رو می آید، کمابیش با یقین می توان گفت محل این رویداد، همین خزّاقِ کاشان است. اکنون خزاق، نه روستایی از راوند، بلکه بخشی مستقل به شمار می آید ولی به دلیل اینکه در منابع مورد بررسی ما جزء راوند به شمار آمده، ما نیز به همین شکل در عنوان این جستار آورده ایم.
۴.
بسط، تعمیق و تدقیق مطالعات و پژوهش های کاشان شناسانه مستلزم گسترش این حوزه به مطالعات تاریخی و فرهنگی پیرامونی، از جمله حوزه تمدنی فرهنگی جبال کهن است. این ناحیه در بستر چندین شهر مهم همچون کاشان، قم، اصفهان، ری و همدان رشد و شکوفا شده؛ لذا بررسی و مطالعات جدید و بین حوزه ای نتایج درخشانی برای این شهرها خاصه در غنای کاشان شناسی در بر خواهد داشت. در این نوشته، سه تاریخ محلی و مستقل که برای نخستین بار برای سه شهر کاشان و قم و اصفهان در سه مقطع و قرن چهارم و هشتم و سیزدهم هجری (به ترتیب تاریخ قم، محاسن اصفهان و تاریخ کاشان) تألیف شده اند، انتخاب گردیده است. با مرور و واکاوی هریک از این شهرها، دلالت ها و چشم اندازهای تاریخی کاشان پژوهانه ناظر بر آن ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. کاشان شناسی باید دامنه پژوهش خود را از کاشان تا منطقه جبال کهن بسط دهد؛ زیرا هم در گذشته در میان دو شهر قم و اصفهان تعریف و تحدید شده و هم پیوندهای اکنونش برآمده از میراث برجای مانده فرهنگی در منطقه سواد است. به علاوه روند شکل گیری، تألیف، ترجمه از عربی به فارسی، تصحیح و چاپ این آثار به عنوان میراث گرانبهای ادبیات فارسی کل ایران و به عنوان منبع و گنجینه تاریخی و فرهنگی برای هریک از این سه شهر نیز در ذیل این بررسی، تلخیص شده و مدنظر بوده است.
۵.
ایرانیان و عبریان، نخستین بار در شاهراه کلده و آشور یکدیگر را یافتند و به تدریج در کاشان، یکی از طولانی ترین هم زیستی های بشری را آغاز کردند. از ورود اسلام به ایران تا دوره صفوی، از یهودیان کاشان اطلاعی در دست نیست؛ اما با ورود به عصر صفوی، به مدد دو وقایع نامه داخلی و گفتار سیاحان غربی، به رشد و پویایی فرهنگی واجتماعی و اقتصادی این جامعه پی می بریم. این جستار به گزارش و تحلیل حیات اجتماعی و فرهنگی یهودیان در یکی از مراکز اصلی تشیع در ایران، یعنی کاشان در دوره صفویه می پردازد و در زمینه تاریخ اجتماعی ایران، بدین سبب اهمیت دارد که از نظرگاه منابع کمیاب یهودی و داوری آنان دوره صفویه ارزیابی می شود. این مقاله وضعیت یهودیان کاشان و تعامل آنان را با علما، به ویژه نقش ملامحسن فیض، و دولت های شیعی گزارش و تحلیل می کند. در این بخش، شمار جمعیت، ساختار محله کلیمیان کاشان، رشد ادبیات فارسیهود در کاشان، شخصیت های دینی و ادبی یهودیان کاشان از قبیل ملا مشه هلوی، ربی یهودا بن العازار، سعیدای سرمد کاشانی، بنیامین بن میشائیل (امینا)، بابایی بن فرهاد و بابایی بن لطف معرفی می شود. این گزارش و تحلیل نشان می دهد که با وجود برخی آزارهای حکومتی، می توانیم عصر صفوی را اوج دوران رشد و شکوفایی جامعه یهودِ کاشان، هم در حوزه اقتصاد و هم در حوزه فرهنگ و مذهب بدانیم؛ لذا در همین عصر، عنوان «اورشلیم کوچک» به کاشان اختصاص یافته است.
۶.
منسوجات دوره صفوی را می توان از نظر طرح و نقش، ترکیب بندی و حتی مضامین به سبک و سیاق نقاشان خاصی نسبت داد. این تأثیرپذیری از نقاشی، به صورت نقش انسان و نقش گل و مرغ، روی پارچه ها نقش بسته است. در این نوشتار، سعی شده چگونگی تأثیرپذیری پارچه ها از نقاشی (نگارگری) این دوره بررسی شود. بدین سبب، ابتدا کاشان و نقاشان کاشانی دوره صفوی، سپس وضعیت مراکز و طرح ونقش پارچه های این دوره و نفوذ روش های طراحی نقاشان کاشانی عبدالعزیز، علی اصغر کاشانی، رضا عباسی، معین مصور و شفیع عباسی مدنظر است. مشابهت های فراوان طرح و نقش در نگارگری و منسوجات، جای هرگونه شک و گمان را منتفی می کند. انجام این پژوهش و مستند شدن آن می تواند اهمیت همکاری ها را برای رسیدن به کیفیت های ویژه در هنر های کاربردی یادآور شود. روش تحقیق در این پژوهش، توسعه ای، توصیفی تحلیلی و مقایسه تطبیقی بین نقوش نقاشی و منسوجات است. که مطالب و تصاویر آن به کمک اسناد معتبر کتابخانه ای گردآوری شده است.
۷.
در بخش های کوهستانی و کویری کاشان، گویش های نسبتاً زیادی رواج دارد. همه این گویش ها بنابر تقسیم بندی زبان شناسان، جزء گویش های ناحیه مرکزی ایران به شمار می روند. گویش های مرکزی کاشان مانند دیگر گویش های زبان فارسی، بسیاری از ویژگی های فارسی دری و پهلوی و حتی باستان را به خوبی پاسداری کرده اند. هنوز در برخی از واژه ها تلفظ دقیق «واومعدوله» به کار می رود. برخی واژه ها واکه آغازی خود را حفظ کرده اند. جنس دستوری (مؤنث و مذکر)، تعدادی از اسم ها را با نشانه - ā (مذکر) و -e (مؤنث) از هم متمایز می کند. در ابوزیدآبادی، به جز اسم های مذکر ومؤنث نشانه دار، اسم های بی نشانه نیز جنس دستوری دارند و جنسیت آن ها با استفاده از صفت و فعل مشخص می شود. در گویش های دیگر، قواعد جنسیت تحت تأثیر فارسی، چنان که باید و شاید، رعایت نمی شود. افزون براین تعدادی از ساخت های فعلی در تذکیر و تأنیث تمایز دارند. حروف اضافه در سه جایگاه پیشایند، پسایند یا هر دو ظاهر می شوند. در این گویش ها «را» غالباً به معنی برای و نقش نمای مفعول باواسطه است و مفعول بی واسطه معمولاً بی نشانه است. ترتیب اجزای جمله مانند فارسی گفتاری امروزی و گاهی مانند فارسی دری است. چهار شکل پی بست شخصی، با جایگاه ها و کارکرد های متفاوت دیده می شود. پی بست های شخصی به جز نقش اصلی، کننده کار فعل های ماضی متعدی نیز هستند. برخی از پی بست ها فاعلی هستند و مانند فارسی در آخر فعل ظاهر می شوند، همین پی بست ها در فعل های مضارع اخباری و التزامی، می توانند نقش مفعولی و متممی را نیز انجام دهند. ماضی استمراری شناسه هایی دارد که باهمه فعل ها متفاوت است؛ آن ها پیشوندگونه در آغاز فعل ظاهر می شوند. ساختار «ارگتیو» (مطابقت فعل گذرا با مفعول بی واسطه)، به ویژه درابوزیدآبادی به کار می رود.
۸.
چشمه سلیمانیه مهم ترین منبع آبی زراعی و باغی دشت حاصلخیز فین است که از دل صخره های کوه «دندانه» و «هفت کتل» واقع در جنوب غربی کاشان می جوشد و در جوار باغ تاریخی فین ظاهر می شود. این چشمه علاوه بر باغات فین بزرگ و کوچک دشت حسن آباد، لتحر، دروازه فین را هم مشروب می کند. در منابع و مآخذ، روایت های مختلفی برای وجه تسمیه و قدمت آن آورده شده است. آب چشمه سلیمانیه که با دانش و تکنیک سنتی و بومی بین باغات و مزارع فین و کاشان تقسیم می شود، در رونق اقتصادی منطقه نقش بسزایی دارد که از چند منظر درخور توجه است: از تولید محصول زراعی و باغی گرفته تا تأثیر جریان آب در سرسبزی منطقه فین و لطافت آب وهوا که باغات و معابر اصلی در حوالی باغ فین را به تفرجگاه مبدل کرده است؛ همچنان که ماندگاری باغ تاریخی فین روزانه هزاران نفر گردشگر را به این منطقه جذب می کند. برای بهره برداری باغداران و زارعان، از دیرباز با دانش و تکنیکی خاص، حقابه بین کشاورزان تقسیم می شده است. در واقع، نوبت آبیاری و تقسیم آب و وجود تقسیمگاه ها در مسیر جریان آب، نوعی دانش بومی است که ریشه در خلاقیت، ابتکار و ذوق گذشتگان دارد. دانش نظام آبیاری امروزه حکم قانون و مقرراتی دارد که همگان موظف اند از آن تبعیت کنند. در این مقاله، علاوه بر بیان تأثیر چشمه در جنبه های گوناگون رونق اقتصادی منطقه، به طور کامل، دانش نظام سنتی آبیاری این چشمه بررسی می شود.