حکمت سینوی (مشکوه النور)
حکمت سینوی (مشکوه النور) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان 1399 شماره 64 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نظریه قیاس در منطق سهروردی بر سه گونه تبدیل استوار است: 1. تبدیل گزاره های سالب به موجب از طریق عدول محمول؛ 2. تبدیل گزاره های جزئی به کلّی از راه افتراض؛ 3. تبدیل گزاره های ممکن و ممتنع به ضروری بر پایه ضرورت بتّات. با این تبدیل ها، چهار ضرب شکل اوّل به یک ضرب، چهار ضرب شکل دوم نیز به یک ضرب، و شش ضرب شکل سوم هم به یک ضرب فروکاسته می شوند. درستیِ تک ضرب اشراقیِ شکل اوّل را سهروردی اگرچه بدیهی می داند، درستیِ تک ضرب اشراقی شکل دوم را با یک قاعده، و درستی تک ضرب اشراقیِ شکل سوم را با یک قاعده دیگر به اثبات می رساند. آیا این نظام قیاسی با ارکانی که دارد، چنانکه ضیائی و والبریج می پندارند، یک واگرایی حادّ از منطق ابن سیناست؟ سهروردی تقریباً در همه اینها وامدار ابن سیناست. وی ایده ای را که ابن سینا در المختصر الأوسط به صورت کوتاه و گذرا درافکنده است، کامل کرده و در همه مراحل تکمیل این ایده نیز از بخش های مختلف منطق ابن سینا الهام گرفته است. مورد 1 را از همان المختصر الأوسط وام کرده؛ مورد 2، روشی ارسطویی است که در همه منطق نوشته های ابن سینا به کار رفته؛ و مورد 3، مُلهَم از الشفاء، کتاب القیاس است. افزون بر اینها، قاعده ای که سهروردی با آن درستی تک ضرب اشراقیِ شکل دوم را ثابت می کند برگرفته از النجاه است؛ و قاعده ای که با آن درستی تک ضرب اشراقی شکل سوم را به اثبات می رساند باز مقتبس از الشفاء، کتاب القیاس است. بدین سان، خطای کسانی چون ضیائی و والبریج، که نظریه قیاس سهروردی را یک واگرایی حادّ از نظریه قیاس ابن سینا می دانند، آشکار می شود.
تبیین مفهوم زیبایی در اندیشه ابن سینا با تکیه بر لذت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا مسئله لذت را عمیق تر و گسترده تر از زیبایی بیان کرده است. او در برخی از مهمترین تالیفاتش تلاش کرده تصویر روشنی از موضوع لذت ارائه دهد. عباراتی که ابن سینا در کتاب های مختلفش در مورد لذت آورده اگر چه از جهاتی مشترک اند اما در هر کدام می توان جزئیاتی یافت که نقش مهمی در تبیین مفهوم کلی لذت دارند. یکی از مسائلی که او در تبیین مسئله لذت به آن پرداخته است زیبایی است. عبارات ابن سینا نشان دهنده رابطه عمیق میان لذت و زیبایی است. موضوعی که در پژوهش های زیبایی شناسانه در اندیشه ابن سینا به آن چندان توجهی نشده و در بسیاری از آنها صرفا به تبیین عبارات ابن سینا در مورد جمال کفایت شده است. به نظر می رسد اگر موضوع زیبایی را در فرآیند لذت شناسی ابن سینا قرار دهیم امکان تبیین جدیدی از زیبایی شناسی ابن سینا خواهیم داشت. از همین رو در این پژوهش به جایگاه زیبایی در موضوع لذت و تبیین چگونگی ارتباط زیبایی و لذت پرداخته شده است. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است نشان می دهد؛ بر اساس لذت شناسی ابن سینا، زیبایی یا همان جمال در حقیقت کمال و خیر قوه مدرکه باصره یا سامعه است. به عبارت دیگر می توان گفت که زیبایی ملائم این دو قوه می باشد.
رساله فی العشق: ارزیابی تصحیح ها و پژوهش های آن بر اساس نسخه های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار تصحیح ها و پژوهش هایی درباره رسالهفی العشق با رویکردی انتقادی ارزیابی شده است. اهمیت این رساله به سبب تبیین عشق از منظر فلسفی و بر مبنای فکر ارسطویی است. پیش از این اثر، رساله هایی درباره عشق به شیوه فلسفی از افلاطون و فلوطین و إخوان الصفاء نیز نشر یافته که از لحاظ محتوایی با تعاریف و تقسیم بندی های ابن سینا از عشق متفاوت است. پس از ارزیابی تصحیح ها، نسخه هایی که مبنای هر تصحیح بود، بررسی شد. نقصان های هر پژوهشی که درباره این رساله بود، بدین صورت ارزیابی شد: الف) عبارات نخستینِ پنج تصحیح و ضبط مقبول مصححان که در فهم ما از رساله تأثیری به سزا دارد: واژه های الحیّه، المغذیه، المدبَّره و المنبعث، به جای واژه های الحسیه، المعدنیه، المدبِّره و المنیله؛ ب) بررسی شمار گوناگون نسخه های موجود در کتابخانه های ایران(بر اساس گزارش فنخا 45؛ و دنا ویراست دوم 54 نسخه) و کتابخانه های خارج از ایران(37 نسخه) در تصحیح علمی اهمیت دارد، درحالی که مصححان در روزگار خود به نسخه هایی که صرفاً در ناحیه جغرافیایی آنها نزدیک بدانها بوده است(تنها 11 نسخه خارج از کتابخانه های ایران) استناد کرده اند؛ ج) انتخاب نسخه اصل و طبقه بندی نسخه های هم خانواده در تصحیح علمی رساله مهم است. منظور از شیوه ارزیابی با رویکردی انتقادی، بررسی جنبه های صوری و محتوایی تصحیح های چاپی است که در تحلیل فلسفی رساله نقشی تعیین کننده دارد.
ابن سینا و هراس از مرگ تصحیح یک اشتباه در باره تک نگاری منسوب به ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله هراس از مرگ یا اضطراب مرگ یکی از مسائلی است که از یک سو در تاریخ فلسفه و از سوی دیگر، در تاریخ و اخلاق پزشکی مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. از دوران گذشته علاوه بر آثار ادبی و نگاه های اسطوره ای منعکس شده در داستان ها و نمایشنامه ها و متون عرفانی و گنوسی، فیلسوفان نیز نتایج اندیشه ورزی خود را در این خصوص در آثار فلسفی منعکس کرده اند. در یونان باستان، در کنار اندیشه ورزی های سقراط و افلاطون، اپیکوری ها و رواقی ها نیز در فلسفه ورزی در زمینه هراس از مرگ سهم به سزایی داشته اند. در جهان اسلام نیز اندیشمندانی همچون محمد زکریای رازی و ابوعلی مسکویه و ملاصدرا در این باره سخن گفته اند. امّا در این میان، تنها تک نگاری موجود در زمینه هراس از مرگ که به نحوی تفصیلی بدین موضوع می پردازد، منسوب به بوعلی سینا است. از این رساله که در مجموعه رسائل ابن سینا به طبع رسیده و به فارسی نیز ترجمه شده با نام های «الشفاء من خوف الموت ومعالجه داء الاغتمام» و «دفع الغمّ من الموت» یاد شده است.ابن سینا هم فیلسوفی برجسته، هم یکی از بزرگترین پزشکان دوره اسلامی است که شایسته نظر ورزی در خصوص این مسئله مرزی میان فلسفه و پزشکی است؛ ازاین رو، محققان پس از وی و به ویژه پژوهشگران معاصر ارجاعات بسیاری به نگاشته او داشته اند. با توجه به فراوانی ارجاع محققان معاصر بدین رساله به نام ابن سینا از یکسو، و تردید برخی پژوهشگران در انتساب آن از سوی دیگر، پژوهشی درباره نویسنده رساله صورت گرفت. با بهره گیری از پژوهش های پیشین و برخی دلایل متن شناختی دیگر روشن می شود که این رساله در اصل بخشی از کتاب تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق ابوعلی مسکویه استکه به اشتباه به ابن سینا نسبت داده شده. این انتساب به دلیل اشتباه ناسخان، به سهو یا به عمد رخ داده است. پس از بررسی وجوه مختلفی که به این اشتباه انجامیده است، انتساب این رساله به ابن سینا نفی و صحت انتسابش به مسکویه اثبات می شود.
اعتبارات ماهیت و تحلیل چگونگی جریان آنها در «وجود» از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتبارات «بشرط لا» و «لابشرط» و «بشرط شیء» در فلسفه ابن سینا اهمیت ویژه ای دارد. از نظر او، آنها هم در ماهیت جاری می شوند و هم در وجود. از نظر ابن سینا این اعتبارات در مفاهیم کلی جاری می شود و درنتیجه، ارتباط ذهن و خارج و جنبه های مختلف حکایت گری یک مفهوم کلی تبیین می شود. اگرچه عمده کاربرد این اعتبارات در مفاهیم ماهوی و برای تبیین کلی طبیعی و نحوه وجود آن در خارج، همچنین نپذیرفتن نظریه مثل افلاطونی و فرق گذاشتن بین جنس و ماده و فصل و صورت است، اما از طرف دیگر با جار ی ساختن این اعتبارات در مفهوم وجود، حصصی از مفهوم وجود به دست می آید که علاوه بر مشکک ساختن وجود، باعث می شود وجود واجب در ذهن تعینی واقعی داشته باشد؛ به این ترتیب، می توان احکام و اوصاف خدا را مورد نفی و اثبات قرار داد، به طوری که اعتبار معرفت شناسی داشته باشد. ابن سینا به نحوی وجود خدا را «بشرط لا» تعریف می کند که نمی توان تنها با این اعتبار، آن را با «لابشرط»بودن وجود حق در کلام عرفا منافی دانست.
باطن و حقیقت عبادت از منظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبادت به عنوان هدف خلقت انسان، امری است که ضرورت دارد از منظر فلسفی بررسی شود تا حقیقت آن، تبیین شود. مسئله پژوهشی این است که حقیقت عبادت چیست و چه ارتباطی میان ظاهر با باطن و حقیقت عبادت وجود دارد و آیا سطوح عبادت در میان همه انسان ها یکسان است. حقیقت عبادت با کمک مبانی سینوی و صدرایی تبیین فلسفی می شود. ابن سینا و ملاصدرا در رابطه با حقیقت عبادت اتفاق نظر دارند، با این تفاوت که صدرا با توجه به مبانی غنی فلسفی اش، همچون اصالت وجود و تشکیک وجود، می تواند جایگاه عبادت را در نظام فلسفی خود دقیق تر تبیین کند. از منظر هر دو فیلسوف، عبادت ظاهر و باطنی دارد. ظاهر عبادت، موجب تزکیه نفس می شود و نفس تزکیه شده استعداد راه یافتن به حقیقت عبادت، یعنی معرفت به حق را پیدا می کند. با توجه به دیدگاه این دو فیلسوف، معرفت با عبادت رابطه ای دوسویه دارد. انسان با تفکر در خود و هستی، به نیاز وجودی اش نسبت به معبود پی می برد و با اراده و اختیارش، در برابر معبود سر تعظیم فرود می آورد. پس معرفت ابتدایی منجر به انجام عبادت ظاهری می شود و عبادت ظاهری نیز به تزکیه نفس می انجامد. نفس تزکیه شده درنهایت قابلیت این را می یابد که به معرفت حق تعالی یعنی عبادت حقیقی نائل شود.
میزان اثرپذیری غزالی از ابن سینا در مسئله آفرینش با توجه به کتاب آفرینش و نظام کیهانی: غزالی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با بررسی موضوعاتی درباره آفرینش عالم و سیر اندیشه غزالی درباره آنها با توجه به کتاب آفرینش و نظام کیهانی: غزالی و ابن سینا [1] اثر ریچارد ام. فرانک، تأثیرپذیری غزالی از ابن سینا و رویگردانی او از سنت اشاعره، به نمایش گذاشته می شود. غزالی در دیدگاه رایج، به خصوص در میان شرق شناسان، مشهور به متکلمی اشعری مسلک و معاند با فلسفه است. در بیست وچند سال اخیر بازخوانی جدیدی در آثار غزالی صورت گرفته که موجب تغییر نگرش دیدگاه سنتی درباره او شده و این بازخوانی تا حد زیادی به دنبال تحقیقات فرانک صورت پذیرفته است. فرانک در کتاب خود با تحلیل متونی کلیدی در آثار گوناگون غزالی، برخلاف دیدگاه رایج پیش می رود و به نتایج مهمی درباره دیدگاه های مختلف غزالی می رسد که ازجمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد: معرفی جهان به عنوان سلسله ای مبتنی بر روابط علّی، بیان نظریه ای مشابه نظریه فیض ابن سینا، قائل بودن به فاعلیتِ باواسطه و غیرمستقیم خدا در عالم ، ضرورت و وجوب آفرینش عالم، نزدیکی موضع غزالی و ابن سینا در مسئله حدوث و قدم عالم. بر مبنای نظر فرانک، بسیاری از نظرهایی که غزالی آنها را رد کرده، در مقایسه با نظرهایی که در آنها از ابن سینا پیروی کرده، بی اهمیت بوده است و دیدگاه های وی بیش از آنکه متأثر از اشاعره باشد، دیدگاه هایی سینوی به شمار می آید. در پژوهش حاضر با رجوع به سایر آثار فرانک و دیگر غزالی شناسان و نیز آثار گوناگون غزالی و ابن سینا و بیان آرای ایشان، تلاش شده است تا خواننده با دیدگاه های غزالی شناسان جدید و نیز نظر فرانک در کتاب مذکور آشنا شود و تا اندازه ای درباره آنها به داوری بپردازد؛ ضمن اینکه کوشش شده است که نسبت به نظرگاه آنان نیز ارزیابی ای صورت گیرد.
نقش خواجه نصیر طوسی در تداوم فلسفه ابن سینا و نوآوری های فلسفی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان کلامی فلسفی ضد سینوی که با غزالی آغاز شد و با فخر رازی تکمیل شد، زمینه ای برای خواجه نصیر بود تا از هویت فلسفه اسلامی و کلام شیعی دفاع کند. او با عنایت به مباحث و اشکالات مطرح شده، به تفسیر و شرح آثار و آراء ابن سینا پرداخت و به تقریرهای جدیدی دست یافت که در جای خود با اهمیت بود و پس از او نیز مورد توجه سایر حکما و متکلمان قرار گرفت. خواجه نصیر درباره صدور و خلقت، جایگاه عقل و نفس الامر، علم خدا، نیاز عقل انسان به تعلیم و لزوم متابعت از شرع در کیفیت مبدأ و معاد نکات با اهمیتی مطرح کرد. او براساس اعتبارات فلسفی و حساب ترکیبات، ساختار جدیدی برای صدور کثرت تبیین، و تکثر عالم عقل و جهات متکثر معقولات را اثبات کرد. او عالم عقل را معادل نفس الامر در نظر گرفت و علم خدا به جزئیات را نیز از طریق تکثر عالم عقل و معقولات آن تبیین کرد. خواجه نصیر از منظر حکمت الهی شیعه، عقل انسان را نیازمند مدد دانست و برای عقول بالقوه و غیرمتکامل بشری، هدایت و تعلیم را لازم دانست. او درعین حال معتقد بود که برخی امور خارج از حوزه عقل هستند و تنها به وسیله شرع تبیین می شوند.
ترابط انشراح صدر، عرفان و هنر در اندیشه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرح صدر، حلقه واسطه برای تنظیم نحوه ارتباط فرد با دیگران است که از بینش معرفتی و مقام عرفانی وی تأثیر می پذیرد. تبیین انشراح صدر، جایگاه صدر در قوای انسانی، مبادی معرفتی انشراح صدر و ارتباط مراتب آن با مقامات عرفانی از منظر ابن سینا و ملاصدرا و نیز بررسی نقش انشراح صدر در توسعه هنر و برعکس، نقش هنر در توسعه عشق عفیف و انشراح صدر از مسائل محوری این پژوهش است. بنا به نظر هر دو حکیم شهیر، صدر همان قوه متخیله است و شرح صدر مراتبی دارد و مرتبه ابتدایی آن با زدودن کینه ها آغاز می شود. نازل ترین سطح شرح صدر و گشاده رویی با خلق، مربوط به برخی مقامات میانی سلوک شامل عزلت و سکر و حزن است و مرتبه کمال آن، در انتهای سفر سوم و شهود حق در خلق است که ابن سینا از آن به «سعه قوه» و ملاصدرا به «شرح صدر» تعبیر می کند. ملاصدرا، کمال شرح صدر را لازمه دستگیری از خلق در سفر چهارم معرفی می کند. بنا بر نظر هر دو فیلسوف، آموختن علم و هنر، از عوامل اعدادی برای ظرافت طبع و بروز عشق عفیف است و عشق عفیف معبری برای عشق حقیقی و منشأ تلطیف نفس است. بنبر حکمت متعالیه، عشق عفیف، منشأ انشراح صدر استاد و تسهیل تعلیم علم و هنر است.
تأمّلات تاریخی و متن شناختی در رساله نیروزیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیروزیّه رساله ای است منسوب به ابن سینا که موضوع آن تفسیر قرآن کریم است. ابن سینا در این رساله براساس اصول فلسفی خود و نیز حساب جمل، تلاش کرده است تا حروف مقطّعه قرآن را تفسیر کند. با توجه به اینکه عدم ذکر این رساله در برخی کتب تراجم قدیمی موجب بروز تردید در انتساب این رساله شده است، تحقیق در بررسی انتساب این رساله به ابن سینا و سپس بررسی تاریخ احتمالی تألیف آن ازجمله ابعاد پژوهشی مهم در مورد این رساله است. ابن سینا در ابتدای این رساله طی مقدّمه ای بیان می کند که آن را به رسم هدیه نوروزی به شخصی با لقب الشیخ الأمیر هدیه کرده است. مهدی إلیه این رساله، به طورقطع روشن نیست، اما براساس شواهد تاریخی و شواهد موجود در متن، می توان اشخاصی از معاصران و نزدیکان ابن سینا را به عنوان مهدی إلیه احتمالی بررسی کرد. در میان این اشخاص، احتمال مهدی إلیه بودن أبوعبدالله برقی از دیگران قوی تر است. بر این اساس، ابن سینا این رساله را تقریباً در حدود سال های 387 392ه ، یعنی زمان اقامتش در بخارا تألیف کرده است؛ بررسی های متن شناختی نیز نشان می دهد که محتوای رساله با سایر آثار ابن سینا هماهنگ است و اصطلاحات کلیدی رساله همچون اصطلاح خاص او برای خداوند و نیز اصطلاحات خاص او برای بیان مراتب خلقت و تقریر نظریه صدور، انتساب رساله نیروزیّه را به ابن سینا تأیید می کند.
مقایسه نظریه دولت در فلسفه سیاسی سنت اوگوستن و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنت اوگوستن متکلم و فیلسوف مسیحی و ابوعلی سینا فیلسوف و الهی دان مسلمان هر دو از شخصیت های شاخص و تأثیرگذار در فلسفه و الهیات هستند. «نظریه دولت» که یکی از مباحث کلیدی در حوزه اندیشه سیاسی است، در آراء و اندیشه های این دو فیلسوف بزرگ از حیث منشأ و ماهیت دولت و رابطه آن با سه وجه مفهومی و کارکردی و ساختاری مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. مسئله پژوهشی مطرح شده این است که نظریه دولت در فلسفه سیاسی سنت اوگوستن و ابن سینا را چگونه می توان از حیث منشأ و ماهیت مفهوم بندی و مقایسه کرد؟ با این فرضیه که در نظریه اوگوستن دولت، از گناه نخستین و سرشت طغیانگر انسان ناشی شده و با ماهیتی عرفی تنها کارکرد آن حفظ امنیت و صلح در جامعه است؛ درحالی که در نظریه ابن سینا دولت از فطرت الهی و طبع مدنی انسان برخاسته و با سرشتی دینی برای هدایت جامعه به سوی سعادت این جهانی و رستگاری آن جهانی به وجهی ایده آلی ساخته می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که نقطه عزیمت هر یک از این دو درباره سرشت انسان منطقاً ماهیت دولت را از لحاظ ماهیت دینی یا عرفی و وجوه ساختاری و کارکردی تعیین می کند؛ ازاین رو، دولت در نظر اوگوستن از رویکردی مکانیکی و ابزارگونه و در آراء سیاسی ابن سینا از رویکردی ارگانیکی و اندام وار در عرصه مفهومی برخوردار است. ضمن اینکه نظریه اوگوستن با نگرشی واقع گرا و نظریه ابن سینا با رویکردی آرمان گرا پیوند می یابد. این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات و داده ها به صورت اسنادی(کتابخانه ای) بهره برده است.
فرایند وضع یا تدوین قانون جهان شمول از منظر ابن سینا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار فیلسوفان صاحب نظر در حوزه فلسفه سیاسی، از دیرباز کلیدواژه مهم «قانون» وجود داشته است. تلقی و انتظار از قانون و نیز مراحل تدوین قانون نزد ایشان هرگز یکسان نبوده و گاه این تفاوت ها بسی جدی نمایان شده است. پژوهش پیش رو، به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای، در تبیین مبانی آراء ابن سینا و کانت برای وضع یا تدوین «قانون جامع جهانی» و برجسته کردن شباهت ها و تفاوت های لوازم آراء آنان می کوشد. دلیل اهمیت و انتخاب این دو فیلسوف، غایت مشابه آنان در اهتمام به قانون جهان شمول است، اما نقطه افتراق ایشان، ترسیم فرآیند تکون چنین ایده ای است. ابن سینا برای دست یابی به عدالت اجتماعی، علاوه بر پاک دستی کارگزاران حکومتی، بر قانون جامع و عادلانه تأکید فراوان دارد. او عموم انسان ها را به دو علت ضعف دانش و تزاحم منافع، شایسته قانون گذاری نمی داند و ازاین رو تدوین قانون جامع و عادلانه را به ضرورت نبوت و فهمِ قانون الهی پیوند زده است؛ اما کانت ضمن اقرار به آن دو کاستی نوع انسان، بر آن است که نخبگان اخلاق مدار باید متحمل امر قانون گذاری شوند و با تجربیات پیشین و تأکید بر آزادی بیرونی انسان ها، قانون جامع را تدوین کنند. توصیه مشترک هر دو فیلسوف در مواجهه با حکومت های ظالم تا پیش از تدوین و اجرای قانون جهان شمول، دو چیز است: نخست، مدارا با حاکمان و ترک اقدامات انتحاری علیه آنان تا امنیت در جامعه حفظ شود؛ دوم، بهره گیری از ظرفیت های قانونی برای سوق دادن مدیران جامعه به رعایت قوانین موجود و تصحیح آنها.