حکمت سینوی (مشکوه النور)
حکمت سینوی (مشکوه النور) سال بیست و پنجم بهار و تابستان 1400 شماره 65 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
علم الهی به مخلوقات پیش از خلقت آن ها، یکی از پیچیده ترین مباحث الهیات درباب صفات خداوند متعال محسوب می شود که درباره آن، نظرات گوناگونی مطرح شده است. یکی از معروف ترین این نظریات، نظریه صور مرتسمه ابن سیناست که در این مقاله، قرائت محقق لاهیجی از آن را بررسی و تحلیل می کنیم. محقق لاهیجی، ابتدا قرائت مشهور ابن سینا درباره صور مرتسمه را پذیرفته است که بنابر این قول، خداوند متعال قبل از آفرینش اشیا، به آن ها به واسطه صور مرتسمه ای علم دارد که قائم به ذات الهی هستند و این علم، فعلی و از لوازم ذات است. فلاسفه و متکلمین اسلامی پس از بوعلی سینا بر این نظر، انتقادات مختلفی وارد کرده اند؛ لذا محقق لاهیجی قرائتی متفاوت را درباره نظریه صور مرتسمه به دست داده است تا از اشکالات این نظریه رهایی یابد. به عقیده وی علم اجمالی، عین علم تفصیلی است و این تفصیل در تحلیل ذهن آدمی ریشه دارد؛ وگرنه علم خداوند متعال، عین ذات وی و ازنوع واحد و بسیط است و به همین جهت، قرائت متفاوت محقق لاهیجی به نظریه علم اجمالی درعین علم تفصیلی ملاصدرا نزدیک می شود.
کارکرد مفهوم کلی دراندیشه ابن سینا و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ فلسفه، آنچه مفهوم کلی را به مسئله تبدیل کرده، کارکردهای هستی شناختی، معرفتی و نیز کلامی آن بوده است؛ البته توجه به چنین کارکردهایی، فهمی فراتر به لحاظ حیث منطقی آن را می طلبد. در این حوزه، نگرش خاص ابن سینا درباره کلی طبیعی که درپرتو اعتبارات لابشرطی ماهیت و با وصف معقولیت بر آن تأکید شده است، امکان مقایسه با کلی انضمامی هگل با چنین وصفی را فراهم می آورد؛ بنابراین، ارتباط بین عالم محسوس و عالم معقول، تجرد نفس، نسبت کلی با افراد خود، و مسئله تشخص و فردیت ازجمله موضوعاتی هستند که کارکردهای یادشده را توجیه می کنند؛ اما آنچه در این بحث، نسبت هگل با ابن سینا را نشان می دهد، در وهله نخست، توجه به معقولیت ثانی یا فلسفی مفهوم کلی و سپس توجه به کارکردهای آن است که درپرتو اندیشه ارسطو- افلاطونی شکل گرفته است. بی تردید، در تحلیل و واکاوی مفهوم کلی و تعینات آن، هگل و ابن سینا تحقق عینی این مفهوم در افرادش را پذیرفته اند؛ ولی به زعم هگل، کلی انضمامی در اصطلاح حکمت سینوی، ماهیتی مخلوطه و بشرط شیء است که در سطحی فراتر از ماهیت و وجود (صورت معقول) عرضه شده و کاملاً حیث ایجابی یافته؛ درحالی که آنچه کلی طبیعی را با توجه به حیث سلبی اش درسطح ماهیت، به صورت مبهم درآورده، نحوه موجودیت آن است؛ افزون بر آن، هگل براساس نظریه وحدت ضدین، کلی انضمامی را تحلیل کرده و استنتاج کثیر از واحد را برخلاف قاعده الواحد ابن سینا مجاز دانسته و درنهایت، در دام مفهوم گرایی افتاده است.
بی علقگی در زیبایی شناسی ابن سینا و مقایسه آن با بی علقی در زیبای شناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی علقگی یا داوری آزاد در زیبایی شناسی به معنای لابشرط بودن یا فاقد هرگونه علاقه بودنِ احکام زیبایی شناسی نسبت به احکام شناختی، اخلاقی، سودمندی است. احکام زیبایی شناسی به نحوی ضروری صرفاً از عین، نه از تصور مفهوم، خیر یا فایده مندی حاصل می شوند و بررسی آثار ابن سینا نشان می دهد او بر استقلال یا بی علقگی ادراک لذت تأکید کرده است. وی در مسئله لذت به ملائمت، یعنی خوشایندی اشاره کرده و آن را کمال و خیر قوه مدرکه یا فعل خاص قوه مدرکه دانسته است. ازنظر ابن سینا لذت فقط به دلیل ملائمت حاصل می شود و هیچ چیز دیگری اعم از گزاره های معرفتی و اخلاقی در حصول ملائمت یک قوه و به عبارتی، لذت یک قوه دخیل نیست. او ادراک زیبایی را مشروط و منوط به حصول ملائمت یا لذت دانسته است و بنابراین، داوری آزاد در ادراک لذت در زیبایی شناسی وی نیز وجود دارد؛ علاوه بر آن، او معتقد است زیبا فقط به خاطر زیبایی اش انتخاب می شود و مورد ستایش و لذت قرار می گیرد؛ نه چیز دیگر. کانت در تبیین قوه حکم یا زیبایی شناسی، بی علقگی یا داوری آزاد را یکی از اصول چهارگانه حکم به زیبایی دانسته و آن را به صورت مجزا تبیین کرده است؛ اما آنچه در این حوزه مطرح کرده، بسیار گسترده تر، صریح تر و منسجم تر از چیزی است که ابن سینا به آن اشاره کرده است. از این جهت در پژوهش حاضر کوشیده ایم با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن تبیین بی علقگی در لذت شناسی و به تبع آن، زیبایی شناسی ابن سینا این موضوع را با مفهوم بی علقگی در اندیشه کانت نیز مقایسه کنیم. یافته ها نشان می دهند بی علقگی موردنظر کانت، همان مفهومی است که نزد ابن سینا وجود داشته و بنابراین می توان گفت ابن سینا قبل از کانت به این مطلب اشاره کرده؛ اما به دلیل مطرح نشدن اندیشه او در یک نظام زیبایی شناسی، به آن توجهی نشده است.
بررسی دیدگاه های مختلف فلاسفه اسلامی در نقد و اصلاح نظریه ماده - صورت گرایی مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نظریه ماده- صورت گرایی مشائیان و مبانی آن در مواجهه با دیدگاه های جدید فیزیکی (نظریه اتم ها) را نقد و تحلیل کرده و بدین منظور، دو دیدگاه رقیب این نظریه در تاریخ فلسفه اسلامی، یعنی نظریه منسوب به رواقیان (عرضه شده ازسوی ابوالبرکات و سهروردی) و نظریه ذره گرایی در تفسیرهای فلسفی (اجسام صغار صلبه) و کلامی آن (اجزای لایتجزی) را بررسی کرده ایم؛ سپس رویکرد اندیشمندان معاصر درباره نظریه ماده- صورت گرایی را واکاوی و آنان را براساس نظراتشان به سه گروه تقسیم کرده ایم: دو گروه از ایشان نظریه ماده- صورت گرایی را نفی کرده و هرکدامشان به نحوی از یکی از نظریات مخالفان با این نظریه حمایت کرده اند. در این میان، محیی الدین الهی قمشه ای و استاد حسن زاده آملی به نظریه ذره گرایان تمایل یافته و استاد مصباح یزدی و استاد فیاضی به نظریه منسوب به رواقیان گرایش پیدا کرده اند. دسته دیگر، کسانی همچون فاضل تونی و علامه طباطبایی هستند که کوشیده اند به نحوی میان نظریه ماده- صورت گرایی و نظریه اجسام صغار صلب و دیدگاه فیزیک جدید جمع کنند؛ باوجود آن، برخی مبانی نظریه ماده- صورت گرایی مانند متصل دانستن جسم، بالفعل نبودن اجزای جسم و وجودداشتن هیولای اولی همچنان با چالش های فلسفی و تجربی مختلف روبه روست.
راهکارهای تغییر خُلق از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در علم اخلاق و حکمت عملی، بررسی امکان و کیفیت تغییر خلق است. ابن سینا ازجمله حکمای قائل به تغییرپذیری خلق بوده و در آثار متعددی چگونگی این تغییر را بیان کرده است. وی ریشه خلقیات ناپسند را نبودِ اعتدال در قوای نفس و به ویژه قوای محرکه نفس حیوانی دانسته و از این روی، معتقد است تغییر خلق، تنها با تعدیل قوا و همچنین غلبه قوه عاقله محقق می شود. مقصود ابن سینا از تعدیل قوا برقراری ملکه توسط بین دو حد افراط و تفریط است. به اعتقاد وی این امر از دو طریق حاصل می شود: طریق اول مبتنی بر اهتمام به افعال حسنه و مواظبت بر وظایف شرعی و عبادات است که علم اخلاق، آن را تبیین می کند؛ طریق دوم بر تعدیل مزاج بنا نهاده شده که ازدیدگاه وی راهی دشوارتر است و در علم طب به آن پرداخته می شود. ابن سینا تعدیل مزاج را از دو طریق، امکان پذیر دانسته است: یکی استفاده از ادویه و اغذیه مصلح مزاج و دیگری تخیل مزاج معتدل. ازدیدگاه وی طریق دوم به جهت شأن نفس در تدبیر و تصرف بدن و شدت نفوذ نفس در بدن، اثری به مراتب بیشتر نسبت به طریق اول دارد.
نقش بدن در پیدایش ادراکات عقلی از منظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعقل یکی از مهم ترین ویژگی های انسان است و به همین جهت، بحث درباره ادراکات عقلی و کیفیت پیدایش آن ها اهمیت بسیار دارد. ابن سینا پیدایش مفاهیم عقلی را حاصل تقشیر صور جزئی و اتصال با عقل فعال می داند؛ ولی ملاصدرا تعقل را حاصل مشاهده ارباب انواع و اتحاد با حقایق عقلی قلمداد می کند. ازمنظر هردو فیلسوف، قوه عاقله و صور عقلی در اصل وجودشان مجرد از ماده و مستقل از آلات و قوای بدنی هستند و به همین جهت، تعقل به خودی خود، نیازمند جسم نیست؛ اما نفس به جهت تعلقی که بر بدن دارد، در تعقل، نیازمند به بدن و آلات منطبعه در آن است. بدن و قوای بدنی در پیدایش ادراکات عقلی همچون علل اعدادی عمل می کنند؛ با این تفاوت که طبق دیدگاه ابن سینا در ثنویت بدن و نفس، بدن به عنوان موجودی مجزا از نفس، زمینه را برای رشد و فعلیت آن فراهم می کند؛ اما براساس نظر ملاصدرا در اتحاد نفس و بدن، مرتبه ای از مراتب انسان، زمینه را برای رشد مرتبه دیگر فراهم می آورد. در این مقاله، به تبیین نقش اعدادی بدن و چگونگی زمینه سازی آن در پیدایش ادراکات عقلی، و مقایسه و بررسی دیدگاه های ابن سینا و ملاصدرا در این حوزه می پردازیم.
تحلیل و ارزیابی تفسیر فلسفیِ ابن سینا از آیه نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دایره تفسیر سینوی آیه نور به نوشته های ابن سینا محدود نیست و همواره برخی صاحب نظران در حوزه های فلسفه و تفسیر به آن توجه کرده و بارها در این دو ساحت، به آن پرداخته اند. برخی دل دادگان به فلسفه با استفاده از مبانی فلسفی، این گونه تفسیر از آیه موردبحث را تأیید کرده و برخی بدبینان به فلسفه نیز براساس نگرش منفی خود، بر رد آن پای فشرده اند؛ اما جنبه نوآورانه پژوهش حاضر از این جهت است که در آن به اصول و مبانی تفسیر اجتهادی توجه و بر آن اساس، شواهد و قراین دالّ بر صحت این تفسیر عرضه شده است. در این نوشتار، با استفاده از روش تحلیلی- اسنادی، همسویی محتوایی تفسیر ابن سینا با محتوای مدرّج و انفسی آیه نور و با برخی قرائت ها و روایات تفسیری و تفسیر ابیّ بن کعب را اثبات کرده و درنهایت نتیجه گرفته ایم این تفسیر نه تنها منافی با معنای ظاهری آیه نیست؛ بلکه با برخی قرائات نیز همسویی دارد؛ همچنین روشن شد که برخلاف برخی ادعاها، در تفسیر موردبحث، تحمیل یک مبحث فلسفی بر قرآن، موردنظر نیست.
شادی و غم از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادی و غم از مهم ترین و اساسی ترین حالاتی هستند که برای هر فردی در زندگی اش عارض می شوند. درمیان متفکران مسلمان، ابن سینا برای تحلیل و بررسی این کیفیت نفسانی، بسیار کوشیده و این دو مقوله را درپرتو رابطه نفس ناطقه با بدن و نیز حالات روح بخاری بررسی کرده است. پژوهش حاضر حول سه محور اصلی بدین شرح صورت گرفته است: نخست، تبیین حقیقت شادی و غم، و این مسئله که لذت با شادی و غم با درد، رابطه ای مطابق دارد و عروض یکی از حالات، مستلزم عروض حالت دیگر به انسان است؛ دوم، چگونگی عروض شادی و غم در نفس انسان که در این حوزه، بوعلی شادی و غم را از دو جهت، عارض بر انسان دانسته است: یکی تصورات نفسانی و دیگری عوارض بدنی؛ سوم، تأثیر شادی و غم بر سلامت و بیماری انسان، بدین شرح که این دو مقوله به دلیل اثرگذاشتن بر روح بخاری، نقشی مهم در سلامت انسان ایفا می کنند. ازنظر ابن سینا مکررشدن شادی به بروز شادی بیشتر در انسان و تکرار غمناک بودن به ناراحتی و غم بیشتر در او می انجامد. از دیگر یافته های این پژوهش، تقسیم کردن شادی و غم بر سه قسم حسی، خیالی و عقلی را می توان ذکر کرد.
انفعال و عواطف انسانی در مواجهه با آثار هنری بر مبنای حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط میان انفعال و عواطف انسانی با صور گوناگون هنر ازجمله مباحث موردتوجه در فلسفه اسلامی است و تخیل قوی و ایجاد عواطف نفسانی، دو مؤلفه اصلی لحاظ شده در تعاریف فلاسفه مسلمان از انواع هنر هستند. ابن سینا نیز ازجمله فلاسفه ای بوده که به این موضوع اهتمام داشته است. با عنایت به این مسئله، مقاله پیشِ روی با رویکرد توصیفی- تحلیلی نگاشته شده و پرسش اصلی مطرح شده در آن بدین شرح است که ازنظر ابن سینا در مواجهه با اثر هنری، چه انفعال نفسانی یا عواطفی در انسان ایجاد می شود. به دنبال آن، دو پرسش فرعی بدین شرح نیز در این پژوهش موردنظر بوده اند: چه عواملی باعث ایجاد این انفعالات نفسانی می شوند و چه ارتباطی میان انفعال نفس و حدوث عواطف یا احساس و ادراک اثر هنری وجود دارد؟ شایان ذکر است که در حکمت سینوی، حالاتی متفاوت مانند قبض و بسط، تعجب و حیرت، و نشاط و حزن از انواع انفعال نفس برشمرده شده اند و بررسی آثار ابن سینا نشان می دهد انفعال درنتیجه تعامل سه عامل صورت یا ترکیب بندی، محاکات و طبع انسان به وجود می آید. این عواطف درپی ادراک اثر پدید می آیند؛ از این روی، دارای ابعاد شناختی هستند و می توان آن ها را راهی برای شناخت معنا و حتی معیاری برای زیبایی اثر قلمداد کرد.
تبیین ابن سینا از پدیده دورجُنبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های موردمطالعه در فراروان شناسی، دورجنبانی است که آن را از دو منظر تجربی و فلسفی می توان بررسی کرد. درحوزه تجربی به اثبات وجود این پدیده و درقلمرو فلسفی به امکان عقلی و تبیین وجود آن پرداخته می شود. برای فهم تبیین فلسفی ابن سینا از پدیده دورجنبانی باید جایگاه اصل علیت، چگونگی تعامل نفس با ماده و نیز معانی طبیعت ازنظر وی را بازشناسیم. ابن سینا بدون انکار اصل علیت و با توسع معنای آن که علاوه بر علیت فیزیکی، علیت غیرفیزیکی را نیز دربر می گیرد، پدیده دورجنبانی را مسئله ای طبیعی دانسته که مطابق با نظم کلی جهان و حاصل گسترش دامنه فعالیت نفس از محدوده بدن به جهان پیرامون آن است.
تحلیل فراشناختی «عمل» در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حکمت سینوی، عمل برپایه مؤلفه هایی همچون قوه مُدرِکه و محرکه استوار است و گوناگونی قوای ادراکی و مهم تر از آن، کارکرد سه گانه قوه متخیله (ترکیب، تفصیل و محاکات) و اثرپذیری عمل از مزاج، ملکه و شاکله، چهره متفاوتی از فرایند صدور عمل را عرضه می کند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که براساس تحلیل فراشناختی عمل و ظرفیت های درونی حکمت سینوی، چند فرایند از صدور عمل می توان به دست داد. نتایج این پژوهش بدین شرح اند: برخلاف گزارش هایی که از حکمت سینوی درباره صدور عمل به دست داده شده است، می توان گفت ما نه با یک فرایند ساده، بلکه با فرایندهای گوناگون صدور عمل روبه رو هستیم و دست کم، چهارده فرایند صدور عمل را می توان از آثار ابن سینا استنباط کرد. برخلاف برخی گزارش ها ابن سینا در مواضع متعدد، درباره محاکات قوه متخیله سخن گفته است. صور و معانی گاهی به صورت اولیه و پیش از ترکیب و تفصیل، منشأ صدور عمل می شوند، گاهی پس از ترکیب و تفصیل به عمل می انجامند و گاه محاکاتی از صورت و معنا منشأ صدور فعل می شود. چهار گونه کنترل بر عمل به معاونت قوای متخیله و مفکره وجود دارد: کنترل ارادی پایه، کنترل ارادی فوری غیرپایه، کنترل ارادی بلندمدت و کنترل ارادی غیرمستقیم. شایان ذکر است که تاکنون، پژوهشی درحوزه ارائه چهارده فرایند از صدور عمل و صور چهارگانه کنترل عمل صورت نگرفته است.
اصل سنخیت در حکمت مشاء و تأثیر آن بر رابطه هستی شناختی نفس و قوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشائیون به وجودداشتن رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان نفس انسانی و قوای آن معتقدند و قوا را دارای حیثیتی تعلّقی و انفکاک ناپذیر از نفس می دانند مطابق با مباحث کلان، علیت فاعلی، مقتضی سنخیت میان علت و معلول است که تنها درضمن نوعی خاص از سنخیت وجودی تحقق می یابد؛ زیرا سنخیت، مستلزم برتری فاعل های ایجادی بر معالیل آن ها و بیانگر تشکیک وجودی میانشان است؛ پس رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان نفس و قوا از این امر مستثنا نیست و نوع رابطه هستی شناختی میان آن ها براساس اصلی ترین قواعد حکمت مشاء، یعنی اصل سنخیت، قابل شناسایی است. در این شناخت هرنوع کثرت و تباین عزلی محض میان نفس و قوا، یعنی تباین ماهوی و وجودی، مستلزم انکار قطعی رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان آن هاست و ارتباط تکوینی و حیثیت تعلّقی انفکاک ناپذیر قوا از نفس را نقض می کند؛ پس انتساب علیت به نفس درضمن الفاظی مانند اصل، مبدأ و منبع به معنای هستی بخشی وجود عینی نفس نسبت به قوا و انتساب معلولیت به قوای نفس درضمن الفاظی همچون معالیل، فروع و توابع به معنای تحصّل یافتن وجود عینی قوا ازجانب نفس انسانی است و ممکن نیست قوایی که شعبه ها، فروع و لوازم علت فاعلی خود هستند، با واقعیت عینی آن بی نونت وجودی به تمام ذات داشته باشند؛ بنابراین، نفس در یک امر مشترک، مساوی با قوا یا فروتر از آن ها نیست؛ بلکه برتری وجودی نفس انسانی بر قوای آن ضرورت دارد؛ به گونه ای که نفس، اصل باشد و قوا فروع و توابع آن باشند. درواقع، این الفاظ بر نوعی وحدت حقیقت و کثرت واقعیت نفس و قوا دلالت دارند که این حکما در آموزه های هستی شناختی نفس و قوا از آن سخن گفته اند و صدرا از این آموزه ها برای تأیید نظریه اتحاد نفس و قوا در حکمت متعالیه بهره برده است.