عبادت به عنوان هدف خلقت انسان، امری است که ضرورت دارد از منظر فلسفی بررسی شود تا حقیقت آن، تبیین شود. مسئله پژوهشی این است که حقیقت عبادت چیست و چه ارتباطی میان ظاهر با باطن و حقیقت عبادت وجود دارد و آیا سطوح عبادت در میان همه انسان ها یکسان است. حقیقت عبادت با کمک مبانی سینوی و صدرایی تبیین فلسفی می شود. ابن سینا و ملاصدرا در رابطه با حقیقت عبادت اتفاق نظر دارند، با این تفاوت که صدرا با توجه به مبانی غنی فلسفی اش، همچون اصالت وجود و تشکیک وجود، می تواند جایگاه عبادت را در نظام فلسفی خود دقیق تر تبیین کند. از منظر هر دو فیلسوف، عبادت ظاهر و باطنی دارد. ظاهر عبادت، موجب تزکیه نفس می شود و نفس تزکیه شده استعداد راه یافتن به حقیقت عبادت، یعنی معرفت به حق را پیدا می کند. با توجه به دیدگاه این دو فیلسوف، معرفت با عبادت رابطه ای دوسویه دارد. انسان با تفکر در خود و هستی، به نیاز وجودی اش نسبت به معبود پی می برد و با اراده و اختیارش، در برابر معبود سر تعظیم فرود می آورد. پس معرفت ابتدایی منجر به انجام عبادت ظاهری می شود و عبادت ظاهری نیز به تزکیه نفس می انجامد. نفس تزکیه شده درنهایت قابلیت این را می یابد که به معرفت حق تعالی یعنی عبادت حقیقی نائل شود.