آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

نظریه قیاس در منطق سهروردی بر سه گونه تبدیل استوار است: 1. تبدیل گزاره های سالب به موجب از طریق عدول محمول؛ 2. تبدیل گزاره های جزئی به کلّی از راه افتراض؛ 3. تبدیل گزاره های ممکن و ممتنع به ضروری بر پایه ضرورت بتّات. با این تبدیل ها، چهار ضرب شکل اوّل به یک ضرب، چهار ضرب شکل دوم نیز به یک ضرب، و شش ضرب شکل سوم هم به یک ضرب فروکاسته می شوند. درستیِ تک ضرب اشراقیِ شکل اوّل را سهروردی اگرچه بدیهی می داند، درستیِ تک ضرب اشراقی شکل دوم را با یک قاعده، و درستی تک ضرب اشراقیِ شکل سوم را با یک قاعده دیگر به اثبات می رساند. آیا این نظام قیاسی با ارکانی که دارد، چنانکه ضیائی و والبریج می پندارند، یک واگرایی حادّ از منطق ابن سیناست؟ سهروردی تقریباً در همه اینها وامدار ابن سیناست. وی ایده ای را که ابن سینا در المختصر الأوسط به صورت کوتاه و گذرا درافکنده است، کامل کرده و در همه مراحل تکمیل این ایده نیز از بخش های مختلف منطق ابن سینا الهام گرفته است. مورد 1 را از همان المختصر الأوسط وام کرده؛ مورد 2، روشی ارسطویی است که در همه منطق نوشته های ابن سینا به کار رفته؛ و مورد 3، مُلهَم از الشفاء، کتاب القیاس است. افزون بر اینها، قاعده ای که سهروردی با آن درستی تک ضرب اشراقیِ شکل دوم را ثابت می کند برگرفته از النجاه است؛ و قاعده ای که با آن درستی تک ضرب اشراقی شکل سوم را به اثبات می رساند باز مقتبس از الشفاء، کتاب القیاس است. بدین سان، خطای کسانی چون ضیائی و والبریج، که نظریه قیاس سهروردی را یک واگرایی حادّ از نظریه قیاس ابن سینا می دانند، آشکار می شود.

تبلیغات