پژوهش های علم و دین
پژوهش های علم و دین سال یازدهم پاییز و زمستان 1399 شماره 2 (پیاپی 22) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تحلیل فلسفی وحی و تکلّم الهی، یکی از ضرورت های دینی است. بشری بودن الفاظ قرآن کریم، انگاره ای است که حداقل از اوایل قرن چهارم هجری، برای تبیین نحوه تکلّم الهی به وجود آمده است و برخی در این میان برآنند که با توجه به اصل «سنخیت» ممکن نیست قرآن مخلوق بی واسطه خداوند باشد و بنابراین در جریان وحی، تنها معانی بدون شکل بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده و ایشان خود به شکل دهی و عربی کردن معانی مبادرت ورزیده است. ازاین رو، پس از تبیین نحوه تمسک قائلان به بشری بودن الفاظ قرآن کریم، به اصل سنخیت، برداشت آنان تحلیل و نقد شده است و چنین به دست آمد که پذیرش اصل سنخیت مانع الهی دانستن الفاظ قرآن کریم نیست و با توجه به مبانی فلسفی، ازجمله مبانی وحدت وجود و تشکیک در وجود، می توان با فرض پذیرش اصل سنخیت و بساطت ذات، همچنان الفاظ قرآن کریم را مخلوق بی واسطه خداوند دانست
معرفت شناسی عین القضات همدانی در نسبت میان حکمت ، شریعت و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه میان حکمت و شریعت همواره دغدغه فیلسوفان بوده است و در عصر ما پرداختن به آن از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا جهان امروز سخت محتاج معنویت و پایبندی به شریعت است آن هم شریعتی که برپایه عقل و استدلال بنا شده باشد. از سویی اگر حقیقت غایت شریعت است، راه های رسیدن به معرفتی که انسان را به حقیقت برساند کدام است؟ این نیز دارای ابهامات فراوان است و پیرامون آن نظرات مختلفی بیان شده است. ما در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین این مطلب هستیم که حکمت فراتر از فلسفه است و حکمت، فلسفه متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. در میان اندیشمندان مسلمان، نظرات عین القضات همدانی حکیم و عارف قرن پنجم هجری را برگزیده ایم که به عقیده عده ای، جمع بین حکمت عملی و نظری است. او از میان راههای حس، تجربه و عقل راه دیگری را به عنوان «طور وراء عقل» مطرح می کند و شناخت حقیقی و ریشه ای را تنها از طریق دستیابی به بالاترین شناخت یعنی طور وراء عقل می داند. شریعت ملاک صحت و سقم هر معرفتی است و در تبیین مبانی معرفت شناسی باید از کشف بهره برد و از حکمت به عنوان ابزار معرفتی در فهم آیات الهی و جهت درک مبانی هستی شناسی استفاده کرد.
سیری بر فرآیند تسری اعتقادات در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: اسلام کاملترین دین الهی است که توسط حضرت خاتم الانبیاء (ص) برای هدایت و رستگاری انسانها نازل شده است. دین از سرچشمه وحی نشأت گرفته است و انسانها برای رسیدن به معرفت دینی از طریق فعل و قول و تقریر پیامبر اعظم(ص)و امامان معصوم (ع) دست پیدا می کنند. دین در سه عرصه اعتقادات، اخلاقیات و احکام شکل می گیرد. اعتقادات یا اصول دین، شامل: توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت بوده که عقیده هر مسلمان به هر کدام از اصول دین بجهت عدم تقلیدی بودن آنها بوده و باید از روى دلیل و برهان باشد. این اصول در همه موضوعات عالم جریان پیدا می کند. چگونگی تسری این اصول در معماری اسلامی مورد بحث این مقاله می باشد. سوال تحقیق: فرآیند تسری اعتقادات به موضوعات هنر و معماری چگونه صورت می گیرد؟ اهداف تحقیق: معارف دینی از جمله اصول دین، ساری و جاری در تمام موضوعات عالم از جمله هنر و معماری است. روش تحقیق: سرآغاز این پژوهش با توصیف کلمات کلیدی شروع شده و تبیین می شود که از طریق استنادی و نظری صورت می گیرد و بعد، از طریق مطالعات تطبیقی جهت تسری اعتقادات به معماری اسلامی تحلیل می گردد. مهم ترین یافته ها و نتیجه گیری تحقیق: هر یک از این اصول یک معنی خاص دارد و مشتقات بر آمده از این اصول معانی عام و شامل دارد. معنی خاص هر کدام مختص به همان اصل و دارای معنی واحد است که حاکی از بینش دینی است. ولی معنی عام آن ها که از طریق مشتقات آنها صورت می گیرد دارای بعد نظری و فلسفی است که معانی متکثر و گسترده و شمولیتی در عرصه های مختلف دارد و مصادیق آنها دارای تعیّناتی است که در علم معماری هم ، ظهور و بروز پیدا می کند.
نقدهای علامه طباطبایی بر نظریه های مفسران دیگر در تفسیر آیات مربوط به مسائل اجتماعی با تأکید بر نظریه اعتباریات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نوآوری های علامه طباطبایی، نظریه اعتباریات است. این نظریه بر آراء ایشان در زمینه های مختلف تأثیر گذاشته است. یکی از این موارد، تفسیر آیات مربوط به مسائل اجتماعی است. علامه در این راستا حین بحث از مسائل اجتماعی به نظریه اعتباریات توجه داشته و بسیاری از آن ها را بر همین مبنا توجیه و تفسیر کرده است. این تحقیق با روش جستجوی کتابخانه ای و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی (توصیفی – تحلیلی) به بررسی تأثیر نظریه اعتباریات علامه در تفسیر آیات مربوط به مسائل اجتماعی در تفسیر المیزان پرداخته و به این نتیجه رسیده است که ایشان، در تبیین مسائلی چون پیدایش زندگی اجتماعی انسان، روابط اجتماعی چون اخوت و بنوت و زوجیت، کلام و زبان، قوانین اجتماعی و عقد و عهد و قسم، نظریه اعتباریات را دخالت داده و در برخی موارد دیدگاهی نو و برخلاف دیدگاه های مفسران ارائه کرده است.
بررسی ساختار داستان حضرت ابراهیم و لوط در قرآن کریم و عهد عتیق براساس الگوی سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی داستان حضرت ابراهیم7 به علت درون مایه های مشترک در ادیان توحیدی و نیز داستان حضرت لوط7 به دلیل قرابت با ایشان که پیوستگی خاص در نوع چینش محتوا دیده می شود، بسیار مورد توجه می باشد، الگوی سیمپسون به علت جامعیت و مرزبندی مناسب دارای جامعیت می باشد، وی در ارائه الگوی شش گانه خویش برای بررسی روایت در بحث از شخصیت پردازی به اعمال و وقایع در روایت اشاره می کند، وی در این موضوع از ساختار گذرایی هالیدی استفاده و برای بسامدهای وقوع شده در داستان شش فرایند مادی، رفتاری، کلامی، ذهنی، رابطه ای و وجودی را نام می برد؛ مقاله حاضر به بررسی این موضوع با شیوه توصیفی - تحلیلی پرداخته است، براساس نتایج حاصل شده فرایند مادی به دلیل بیان ذکر سرگذشت انبیاء در هردو کتاب دارای فراوانی بیشتر می باشد، فرایند کلامی در قرآن درصد بیشتری را نسان می دهد که دلیل بر گفتگویی و نقل قول مستقیم در قرآن می باشد، درصد فرایندهای دیگر نیز نشان دهنده تفاوت در سبک خاص قرآن و سبک تاریخ گونه تورات دارد، در مجموع فرآیندها داستان تورات مفصل تر و یکجا می باشد به همین دلیل تعداد بیشتری را شامل شده است، ولی این موضوع در قرآن به دلیل پراکندگی داستان در بین سوره های مختلف بسیار کمتر است، به نحوی که می توان گفت هدف تورات داستان گویی ولی هدف قرآن از آوردن آن در پس پرده اهداف دیگر نهفته است.
مطالعه تطبیقی رهیافت علمی و قرآنی به مسأله تخریب محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط زیست از جمله مسائل مهم حوزه علم و دین و چالش جدی درعصر حاضراست؛ تخریب محیط زیست، محققان را بر آن داشته است تا در پی کشف علت و عوامل اصلی ظهور این بحران باشند. یکی از جنبه هایی که کمتر بدان پرداخته شده است، نگرش محیط زیستی مبحث فساد در زمین، از منظر مفسران قرآن کریم و دانشمندان علم محیط زیست است. این جستار درصدد است با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی و تطبیقی و با پرداختن به آراء مفسران فریقین و دانشمندان علوم محیط زیست، نوع نگرش هر دو طیف به مسئله محیط زیست و علل و عوامل اصلاح و افساد در زمین را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. پس از بررسی تطبیقی و تحلیل آراء مفسران ذیل آیات، این نتیجه حاصل شد که آراء مفسران و دانشمندان محیط زیست از سویی دارای مشترکاتی است و از سوی دیگر وجوه و افتراق های اساسی را دربردارد، از جمله اشتراکات، تخریب محیط زیست توسط انسان و از بین بردن حرث است که منجر به برهم زدن اکوسیستم و تأثیر آن در زندگی انسان ها است، نادیده انگاشتن افعال سلبی و ایجابی در برخورد و ارتباط با خالق، مخلوق و خود، وجوه قابل ممیزه ای است که تفوق دیدگاه مفسران را بر آنان داشته است.
بررسی نگرش کریشنامورتی به دانش با تکیه بر آموزه های اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کریشنا مورتی به عنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلی ترین مولفه های فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوت های زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش به صورت تطبیقی و به روش کتابخانه ای مقایسه شده و به روش توصیفی-تحلیلی پردازش گشت و مسجل شد با اینکه دیدگاه ایشان به دانش در مواردی همسان با دیدگاه اسلام است اما در بیشتر موارد نگاهشان به دانش کاملاً متفاوت با نگاه اسلام بوده و حتی در مواردی نیز متضاد است. از دید کریشنا مورتی دانش علت کرختی ذهن، جنگ ها و ویرانی ها، بی ثباتی انسان، اسارت ذهن، شرطی شدن و مانع تغییر روانی، همراه با جهالت، مانع خرد و آزادی انسان بوده و مطرود است. این در حالی است که هدایت انسان بوسیله علم طبق آیات و روایات ائمه معصومین مورد تاکید اسلام است. قرآن، پرورش عقل و اندیشه را یکی از عوامل و عناصر سازنده انسان می داند که سبب تکامل او می شود. بنابر آموزه های اسلام آنچه موجب بی ثباتی و سردرگمی انسان می شود جهل و ندانستن است. بر اساس قرآن، نظر کریشنا مورتی مبنی بر اینکه دانشی که به عنوان وسیله ای برای هدایت انسان در درون به کار گیرد مانعی برای کشف محسوب می-شود، مردود است. لذا اندیشه و نگاه مورتی به دانش در کل از دید اسلام مطرود و غیرقابل قبول است.
نسبت علم و دین در گذر تاریخ (دوره پیشارنسانس با تأکید بر اسلام و مسیحیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ ِجوامع دینی، سرنوشت علوم به ویژه علوم عقلی همواره به به دست آموزه های إلاهیاتی آن جامعه بوده است از این نظر بررسی نحوه تعامل علوم به ویژه علوم عقلی با دین به معنای آموزه های إلاهیاتی دارای اهمیت است؛ اثر پیش رو که پژوهشی با رویکرد تاریخی است ضمن توصیف و تحلیل آراء مورخان درباره چگونگی تعامل علم و دین در دوره ماقبل تاریخ، یونان باستان و قرون وسطی در جهان مسیحیت و اسلام به این نتیجه می رسد که علم و دین در طول تاریخ همواره نسبت های پویا، دو طرفه و گوناگونی با یکدیگر داشته اند با این همه از زمان شکل گیری علوم، چه در یونان باستان و چه در قرون وسطی در عالم اسلام و مسیحیت همواره بین بخشی از آموزه های علوم به ویژه علوم عقلی با مواضع إلاهیاتی برخی از مذاهب دینی نوعی ناسازگاری وجود داشته است؛ با اینکه مسیحیت و اسلام هر دو در ابتدای ظهورشان سبب رشد علوم بودند و علوم- علوم عقلی- نیز روش لازم را برای تبیین تعالیم دینی در اختیار إلاهیدانان می گذاشت اما همواره نوعی ناسازگاری بین ساختار ذهنی - روانی مفسران آموزه های دینی و یافته-های علوم عقلی وجود داشته است.
اندیشوران مسلمان و تعلیل گونه های دین ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گوناگونی وتنوع آدمیان در دین ورزی واقعیتی انکارناپذیر است؛ اما تعلیل وتوجیه آن در نزد عالمان دینی، عارفان، فیلسوفان، روان شناسان و جامعه شناسان دین، معرکه آراء بوده است. برخی آن پدیده را یکسره معلل به عوامل غیرمعرفتی و برخی نیز آن را مدلل به عوامل معرفتی دانسته اند. لازمه کلامی اولی، پلورالیسم و لازمه کلامی دومی، انحصارگرایی است. این نوشتار با عرضه گونه شناسی های قرآنی و روایی و تعلیل های فلسفی، کلامی، عرفانی و فقهی عالمان مسلمان از دین ورزی وتعلیل آن ها به نظریه پیشنهادی و مختار خویش یعنی «اختیار در محدوده شاکله» می رسد که لازمه کلامی آن، نه پلورالیسم و نه انحصارگرایی، بلکه شمول گرایی خواهد بود. تامل در گونه شناسی های ارائه شده نشان می دهد که نگاه مذهبی در دسته بندی انسان ها خنثی نیست، بلکه ارزشی، جهت دار و در یک الگوی سه وجهی مبتنی بر ادراک، ایمان و اخلاق قابل تبیین است.
اندیشه های اقتصادی ابن خلدون؛ ارزیابی انتقادی چهار ادعا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن خلدون پیشگام اندیشه اقتصادی مدرن در قرن چهاردهم میلادی است.این مقاله به ارزیابی چهار ادعا در مورد اندیشه های اقتصادی ابن خلدون می پردازد. اول، این که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون با اندیشه های بعدی پیوستگی ندارد. دوم، این که اندیشه های وی اندیشه اقتصادی اسلام است. سوم این که ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار است. چهارم اینکه وی پیشگام مارکس در تحلیل ماتریالیستی تاریخ است. در این مقاله ادعاهای یادشده با استفاده از روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد و نشان داده می شود که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون از طریق مکتب سالامانکا به اندیشه های اقتصادی اسکاتلندی (کلاسیک) منتقل شده است. لذا از پیوستگی برخوردار است.اندیشه های اقتصادی ابن خلدون، اندیشه های اقتصادی اسلام نیست، بلکه تحلیل اقتصاد مسلمین در یک جغرافیای محدوداست. همچنین ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار و ماتریالیسم تاریخی نمی باشد.
نقش مغالطات اگزیستانسیالیسم بر علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان فکری اگزیستانسیالیسم از مغالطات مهمی رنج می برد؛ مغالطه موضوعی و اخذ عرضی به جای ذاتی یا اصالت بخشیدن به عمل به جای عامل، مغالطه روشی و بکارگیری تمثیل واستقراء ناقصِ ظنی به جای قیاس و استقراء تامِ یقینی و مغالطه هدفی و خلط هدف با وسیله. جریان اگزیستانسیالیسم به دلیل نفوذش در عالمان و اندیشمندان علوم انسانی، آنها را تحت تاثیر خود قرار داد و سبب شد عالمان علوم انسانی از این دریچه به فکر، اندیشه و انتخاب های انسان بنگرند. حاصل این فرایند آن شد که علوم انسانی که تدوین می یافتند تا به ابعاد اجتماعی انسان توجه کنند و به آنها برسند و جامعه را به نحو صحیح اداره کنند، از این هدف باز ماندند. به عنوان مثال روانشناسی وجود گرا متاثر از اندیشمندان اگزیستانسیالیسم، آنها که انسان را محدود به یک تجربه عملی و یک حیوان محدود دنیوی دانستد، با غفلت از سرشت و طبیعت فراحیوانی انسان و نادیده گرفتن میدان وسیعی از خصوصیات مشترک، غیراکتسابی و زوا ل ناپذیر انسان مانند ادراکات، گرایشات و توانشهای ویژه، نتوانستند دریابند که این ویژگیهای زوال ناپذیر از تجربه زیسته قابل اسخراج نیست و نیازمند درک عقلانی و درک این حقیقت اند که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل یافته است. مقاله حاضر بروش توصیفی تحلیلی، ضمن ارائه تعریف قابل دفاعی از علوم انسانی، تأثیر اشتباهات و مغالطات این جریان فکری را در موضوع، روش و هدف علوم انسانی ارزیابی خواهد کرد.
اهل حدیث و پیامدهای کلام ورزی (واکاوی پیامدهای معرفت شناختی و روش شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم کلام از دانشهایی دینی است که سرگذشت یکنواختی نداشته است. اگر شماری به وجوب فراگیری و اشتغال به آن رأی داده اند، کسانی هم در تحریم پرداختن به آن از هیچ تلاشی دریغ نکردند. اهل حدیث علاوه بر تمسک به دلایل متعدد بر این تحریم، پیامدهایی را برای نادرستی اشتغال به این علم ذکر کرده اند، که درباره هر دانش دیگری هم مطرح شود، باید از پرداختن به آن خودداری کرد. پرسش نوشتار حاضر آن است که اهل حدیث با تمسک به چه پیامدها و لوازم معرفت شناختی و روش شناختی با اشتغال به علم کلام مخالفت کرده اند؟ تا چه مقدار می توان با لازمه بودن امور مزبور همراه شد و تمسک به این قبیل امور چگونه می تواند وجهی برای مخالفت با علم کلام فراهم آورد؟ دستاورد نوشتار حاضر آن است که تلاش مخالفان علم کلام در تمسک به این پیامدها متکلمان را متوجه هشدارهایی می سازد که اگر مسیر پرداختن به این علم را به درستی سپری نکنند، چه تهدیداتی در کمین آنها خواهد بود. البته این پیامدها نه متوجه ذات علم کلامند و نه هیچ اختصاصی به علم کلام دارند. اندیشمندان هر علمی اگر به این قبیل پیامدها التفات نداشته باشند و یا به شیوه درست اشتغال به یک علم ملتزم نباشند در معرض چنین پیامدهایی هستند.