پژوهش های علم و دین
پژوهش های علم و دین سال دوازدهم پاییز و زمستان 1400 شماره 2 (پیاپی 24) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اصول تربیت بواسطه حلقه واسط بودن بین مبانی و اهداف تربیتی یکی از مباحث مهم و کاربردی در تعلیم و تربیت می باشد. یکی از اصول تربیت، اصل تدریج می باشد که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان متقدم و متأخر تربیت قرار گرفته است. در قرآن کریم مسئله تدریج در آیات متعدد در دو حوزه تکوین و تشریع مطرح شده است. با بررسی های انجام شده، از آیاتی که در حوزه تکوین بیان شده می توان مبنای تدریج و از آیاتی که درحوزه تشریع بیان شده می توان اصل تدریج را استخراج نمود. مفسران قرآن به طور مستقیم و غیر مستقیم به این اصل تربیتی پرداخته اند. اندیشمندان علوم تربیت اسلامی در مورد اصل تدریج، به دسته ای خاص از آیات قرآن اشاره داشته اند، در حالی که در قرآن کریم حدود 90 آیه راجع به این اصل وجود دارد که برخی به طور مستقیم و برخی به طور غیرمستقیم به اصل تدریج اشاره دارند و می توان تدریج در آموزش را از آنها برداشت نمود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه مفسران قرآن را در زمینه استناد به آیات قرآن و گستره آیاتی که در مورد این اصل وجود دارد مورد پژوهش، تحلیل و بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است برخی مفسران از جمله علامه طباطبایی با استناد به آیات قرآن به طور مستقیم به این اصل در آموزش اشاره کرده اند.
بررسی و نقد آراء مفسران پیرامون اعجاز علمی صلب و ترائب در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه قرآن در مورد آفرینش انسان همواره مورد بحث بوده است. یکی از شبهاتی که مطرح می شود، مربوط به آیات ابتدایی سوره مبارکه طارق است. منتقدان قرآن بر این باور هستند که کتاب خدا در این آیات مرتکب اشتباهاتی جهت نشان دادن منشأ سلول های جنسی شده است. اشتباهات منتقدان قرآن، درک نادرست آنها از علم لغت، برداشت غلط از قرآن و گره زدن نظرات مفسران به نظر قرآن و از طرفی دیگر نظرات گوناگون و مختلف مفسران که در اغلب اوقات فاصله زیادی با علوم روز مانند علم آناتومی دارد، موجب این کج اندیشی شده است. هدف از این پژوهش، بررسی نظرات مفسران، نقد آن ها و برداشتی درست از این آیات می باشد. در این پژوهش با گرایش انتقادی و براساس منابع کتابخانه ای، پس از بحث روی آیات 5 الی 8 سوره مبارکه طارق و مشاهده نظرات مفسران و لغویان، به تبیین نظر شخصی نویسنده منطبق با علم لغت و آناتومی خواهیم پرداخت و در پایان نشان خواهیم داد که نه تنها اشتباهی از جانب قرآن در این آیات رخ نداده بلکه اعجازی حیرت انگیز نیز مطرح شده است، زیرا برخلاف تصور برخی مفسران، با بررسی کتب لغت نزدیک به زمان نزول قرآن و مشاهده احادیث و روایتی که در توضیح این آیات آمده است، روشن می شود که صلب و ترائب مربوط به مرد بوده و به استخوان های خاجی و عانه انسان اشاره دارند.
بازشناخت علمی- دینی رابطه «مدائن سماء» و «عمود نور» در روایتی از امیرالمؤمنین (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روایتی از امام علی(ع) وجود مدائنی در آسمان که هر یک به عمودی از نور اتصال دارند، مطمح نظر قرار گرفته است. بعضی مراد از «مدائن سماء» را شهرهایی شبیه به شهرهای زمینی در آسمان دانسته اند و آن را حمل بر وجود زمین های متعدد در فضا کرده اند. برخی نیز بر جعلی بودن روایت مذکور تأکید کرده اند. بر این اساس نوشتار حاضر با عنایت به اختلاف برداشت ها، جهت تبیین چیستی مدلول روایت مذکور به بررسی متنی و سندی آن با تکیه بر روش های نقد حدیث پرداخته است. بر این اساس می توان با تکیه بر صحت سندی و معنای جامع و فراگیر«محصون بودن» برای واژه «مدائن» و «سیارات» برای «نجوم» در متن، به ترتیب به معانی «مدارهای سیارات» و «نیروی جاذبه خورشیدی» برای «مدائن سماء» و «عمود نور» دست یافت. همچنین طول عمود نور در متن حدیث و شعاع منظومه شمسی یعنی فاصله کمربند کوئیپر از خورشید با نظرداشت مرز بخش سیاره ای (با تقریب بالا) برابر است.
واکاوی تطور تاریخی آراء مفسران پیرامون واژه «کفاتا» در آیه «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «کفات» در آیه 25 سوره مبارکه مرسلات به عنوان یکی از صفت های زمین مطرح شده که دقت در آراء مفسران قرآن و تطور پیرامون مفهوم آن، می تواند نمونه ای مناسب از نقش تغییر مقتضیات فرهنگ مخاطبان در نحوه ارائه مطالب تفسیری را ارائه نماید. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، به بررسی روایات معصومان(ع)، آراء لغویان و مفسران(از قرن اول تا دوران معاصر) و سیر تطور آنها پرداخته است که بر اساس نتیجه آن، به رغم آنکه از تفاسیر متقدم تا تفاسیر قرن چهاردهم هجری، به دلیل رویکرد دغدغه های تفهمی مخاطبان قرآن که عمدتا ناظر به فلسفه، کلام، ادبیات، فقه و .. بود، معنای واژه «کفات» که فحوای ضمیمه و جذب کردن نسبت به زمین بود را با ادبیاتی ناظر به جایگاه آرامش و سکونت و تامین مایحتاج انسان و دفن اموات مطرح کردند، از قرن چهاردهم با ترجمه آثار علمی ناظر به رنسانس در تمدن غرب و اولویت یافتن علوم تجربی، گرایش به توضیح بر اساس اصطلاح تخصصی جاذبه در میان مفسران، فزونی یافت.
خوانشی اگزیستانسیالیستی از مفهوم مرگ در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل اگزیستانسیال از مفهوم مرگ یکی از مولفه های بنیادین تفکر هایدگر است. برمبنای تفکر هایدگر، مرگ به مثابه تعین امکان های اصیل دازاین، ضرورتی ست اجتناب ناپذیر، که عیان کننده ی بخشی از جهانمندی وی است. امکانی که دازاین با آن تولد یافته و به فرایند فهم هستی راه می یابد. به دیگر سخن، زندگی و مرگ، در نسبت با یکدیگر تکوین می یابند. در سنت اسلامی، در نهج البلاغه نیز با نگرشی اگزیستانسیالیستی به مفهوم مرگ مواجه هستیم، که به مثابه نزدیک ترین امکان فرد گریزی از آن نیست. خوانش حضرت امیر از مرگ، خوانشی سلبی و اضطراب آور نیست، بلکه نگرشی اصیل و اگزیستاسیالیستی است که فرد در فرایند حیات آن را هم چون امری بالقوه به فعلیت می رساند. در پژوهش حاضر، با نگاهی اگزیستانسیالیستی به مرگ در نهج البلاغه پرداخته خواهد شد و میزان نزدیکی و هم اندیشی هایدگر و حضرت امیر پیرامون مساله مرگ نشان داده خواهد شد. از جمله این که مرگ اندیشی، تعالی به خودآگاهی، زیستن آگاهانه و تعین امکان های واقع بوده ی فرد در جهان است. به بیان دیگر، تفکر درباره ی مرگ، هویت زندگی را برای ما آشکار خواهد کرد.
منشأ دین از دیدگاه اندرو لانگ (از نقد نظریه تطورگرایی تا طرح دیدگاهی جدید درباره منشأ دین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیمه دوم قرن نوزدهم، انسان شناسان تطورگرا معتقد بودند که باور دینی بشر از صورت های ساده نخستین آغاز شده و پس از طی مراحل مختلف تحول تاریخی، به شکل ادیان مترقی کنونی درآمده است. بر اساس این دیدگاه، انسان های ابتدایی تصوری از مفهوم خدا نداشتند و شکل گیری این مفهوم در ذهن آدمی، مربوط به آخرین مرحله از مراحل تحول از اندیشه دینی بشر تلقی می شد. اندور لانگ، انسان شناس اسکاتلندی، از مهم ترین مخالفان استفاده از آموزه های تطورگرایانه در تبیین خاستگاه دین، ضمن نقد این دیدگاه، نظریه ای درباره وجود «موجود متعال» در باورهای انسان های اولیه ارائه داد که بعدها توسط برخی دیگر، به ویژه ویلهلم اشمیت، انسان شناس اتریشی، تکمیل و با عنوان نظریه «توحید ابتدایی» مطرح شد. لانگ باور به خدا و باور به جاودانگی روح را دو منشأ عمده و ضروری برای دین می داند و با استناد به شواهدی، معتقد است که حتی در میان عقب مانده ترین اقوام جهان هم سایه هایی از اندیشه پرستش «موجود متعال» مشهود است. این مقاله، ضمن مرور زمینه ها و مبانی فکری لانگ، و مهم ترین نقدهای او به آراء انسان شناسان تطورگرا (از فرضیات مادی گرایانه و پوزیتیویستی گرفته تا غفلت از ساحت فراروانی در وجود آدمی)، به تبیین مهم ترین نظریه او در حوزه انسان شناسی دین می پردازد.
زوایه دید زمانی در داستان های قرآن و عهد عتیق (مطالعه موردی داستان حضرت ابراهیم و لوط(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زاویه دید زمانی، به بررسی زمان در روایت را بحث و در آن از سه جنبه اصلی ترتیب، دیرش و بسامد مطرح می شود که باید آنها را در کل متن و نه دریک جمله بررسی کرد؛ این نوشتار به صورت توصیفی و تحلیلی به بررسی زاویه دید زمانی در داستان حضرت ابراهیم و لوط در دو کتاب مقدس قرآن کریم و عهد عتیق پرداخته است، نتایج بدست آمده نشان می دهد که اندیشه کلی حاکم بر دو کتاب بر زوایه دید زمانی تاثیر مستقیم داشته است؛ ترتیب در داستان عهد عتیق بارزتر از قرآن کریم می باشد و زمان قرائت با زمان روایت نسبت هماهنگ تری در قران کریم بر عهد عتیق دارد و نیز بسامد در قرآن کریم مکرر و در عهد عتیق در اغلب از نوع مفرد است، این موارد از ایدئولوژی قرآن که هدایتی و تربیتی است و در عهد قدیم تاریخی است، را نشأت گرفته و به صورت کلی سعی در بیان آن را دارد.
تحلیل و بررسی آرای ابن عربی از منظر دانش حصولی و حضوری با تکیه بر «فصوص الحکم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با تکیه بر فصوص الحکم به سلوک قدسی و حضوری، اتصالی و شهودی در دریافت های باطنی و تجربه های عرفانی و قلبی ابن عربی در کاربست دانش حصولی و حضوری می پردازد. علاوه بر آن اندیشه های عرفانی، اصالت موهبت و کشش در برابر تدبیر و کوشش، رهایی از امور حسی و علایق مادی به عنوان راه جزم و مطمئن برای نیل به مطلوب حقیقی در دیدگاه این عارف گران قدر مطرح می شود. ابن عربی آنچه را از انواع علوم ضروری می داند که حاصل از کشف است و معتقد است که این علم هرگز در معرض شک و شبهه نیست، درعین حال راه عقل را به شرط آن که حد خود را نگه دارد تخطئه و تحقیر نمی کند و تمام سخنشان در این است که یگانه وسیله شناخت «تعریف الهی» است. ازنظر ابن عربی عقل و علم ظاهری در محدوده صورت های ذهنی تلاش می کند و هدف اش رسیدن به ادراک است اما هدف علم نورانی؛ گشایش چشم بصیرت و ادراک ملکوت عالم و درک حقایق و رسیدن به حق است که سرچشمه حقیقی آن باطن و روح و قلب انسان کامل است. واژه های کلیدی: ابن عربی، علم حصولی و حضوری، درک باطنی، اصالت کشف و شهود.
نقد و بررسی دیدگاه مایکل روس در باب رابطه علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی رابطه علم و دین همواره یکی از مهمترین دغدغه های فلسفی و کلامی بوده است. از جمله کسانی که به طور مفصَّل به این مسئله پرداخته مایکل روس است. مدعای وی آن است که ماهیت علم ذاتاً استعاری است و از آن جا که استعاره محدود است، علم نیز محدود بوده و اساساً برخی مسائل، برای دانشمند مسئله نیست تا در صدد پاسخ به آن ها برآید. وی فهرستی از این گونه مسائل به شرح زیر ارائه می دهد: منشأ موجودات، مبانی اخلاق، ماهیت آگاهی و معنای جهان؛ لذا موقعیتی برای دیگر حوزه ها از جمله دین فراهم می شود تا به آن سؤالات پاسخ دهند. بنابراین، روس خود را از حامیان دیدگاه استقلال می داند. نقطه ضعف دیدگاه روس آن است که وی ادعا می کند شاید مسائلی که امروزه در قلمرو دین اند، در آینده ذیل علم قرار گیرند، حال آنکه نگارندگان بر این باورند که اولاً، غالب مسائل چهارگانه ای که در فهرست فوق وجود دارند، به دلیل ویژگی هایی مانند: مسئله محور بودن علم، غیرارزشی بودن و حاکمیت استعاره ماشین در علم، هرگز نمی توانند ذیل علم قرار گیرند، لذا همواره ذیل دین باقی می مانند. ثانیاً، با توجه به استعاری بودن زبان علم باید در رابطه علم و دین به دیدگاه مکمّل باور داشت، نه دیدگاه استقلال.
تفسیر علمی آیه مرج البحرین با رویکرد شبهه پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم سخن از دو دریاست که یکی شیرین و دیگری شور و تلخ بوده که این دو با هم تلاقی می کنند، اما بر هم غلبه پیدا نمی کنند و از آنها لولوء و مرجان نیز استخراج نیز می-شود. درباره اینکه مقصود از این دو دریا چیست و مصداق آن کدام است در میان مفسران آراء مختلفی وجود دارد که این آراء از جنبه های مختلف قابل نقد و بررسی هستند. در این میان عده دیگری تلاش می کنند این آیات را از جنبه علمی مورد نقد قرار داده و آن را خطای علمی قرآن کریم معرفی نمایند که شخصی به نام مستعار سها از جمله آنهاست. وی در کتابی با عنوان نقد قرآن دلایلی در نقد علمی این آیات ارائه کرده است. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی با گرایش انتقادی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده، قصد دارد با مراجعه به منابع معتبر علمی در حوزه زیست بوم شناسی، به نقد و بررسی ادعاهای مطرح شده پرداخته و ضمن بررسی آراء مفسران و محققان، عدم تعارض بین یافته های علمی با آیات مربوط به بحث را اثبات نماید. در این مقاله دلایلی ارائه می گردد که مقصود از واژه «البحرین» مصبهایی از نوع زبانه آب شور (Salt Wedge) می باشد که ویژگیهای آن، با همه اوصاف برشمرده از این دو دریا در قرآن کریم، در تطابق کامل است.
نقدی بر ادله ی سرمدیت زمانمند خداوند (با محوریت نقد دلایل ویلیام کریگ و استیون دیویس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمدیت خداوند به دو صورت زمانمند و بی زمان مطرح شده است. مطابق سرمدیت زمانمند، خداوند درون زمان قرار دارد و درون زمان، همیشه بوده، هست و خواهد بود. اما مطابق سرمدیت بی زمان، خداوند خارج از زمان قرار دارد. بسیاری از فیلسوفان دین معاصر از نظریه ی سرمدیت زمانمند دفاع نموده اند. از جمله ویلیام کریگ و استیون دیویس، تلاش نموده اند ضمن به چالش کشیدن ادلّه ی سرمدیت بی زمان بر مبنای این ادله وجود خدای زمانمند را اثبات نمایند: وجود شخصی خداوند مستلزم زمانمندی است؛ افعال زمانمند الهی نشان می دهد که ذات الهی زمانمند است؛ نسبت دادن زمان به ذات خداوند حاکی از زمامندی ذات الهی است؛ علم خداوند به امور زمانی بدون زمانمندی ذات خداوند ممکن نیست. در این مقاله با محور قراردادن ادله ی ویلیام کریگ و استیون دیویس، به تحلیل و نقد این ادلّه پرداخته خواهد شد و اثبات خواهد گردید که به لحاظ عقلی، نظریه ی سرمدیت بی زمان که دیدگاه رایج در کلام و فلسفه ی اسلامی است، با هیچ چالشی مواجه نیست.
علوم انسانی اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی و عطاس (مطالعه تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امکان و چگونگی علوم انسانی اسلامی، از جمله مسائل و موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و متفکران مسلمان قرار گرفته است. یکی از راه هایی که می تواند به پیشرقت این حوزه مطالعاتی و حل مسائل آن کمک کند مطالعه تطبیقی آرا و نظریات شخصیت های برجسته و تأثیرگذار این عرصه است. به همین منظور مقاله حاضر تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مهم ترین مشابهت ها و تمایزات دیدگاه های علامه مصباح یزدی و سید محمد نقیب العطاس در این زمینه را به اجمال بررسی نماید. از جمله مشابهت ها می توان به مواردی هم چون: امکان و لزوم تدوین علوم انسانی اسلامی، ابتنای علوم انسانی اسلامی بر مبانی خاص خود، نفی حصر روش شناختی تجربی، نقد سکولاریزم به عنوان یکی از مبانی مهم و اساسی علوم انسانی غربی و ... اشاره کرد. در مورد تقاوت ها نیز مواردی هم چون: تعریف علم، دین و علم دینی، معیار صدق و کذب گزاره ها، جایگاه شهود در ابزارها و منابع شناخت، هستی شناسی و تأثیر آن در علوم انسانی اسلامی و ... قابل ذکر و اشاره است.