پریا نوری خسروشاهی

پریا نوری خسروشاهی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

«مهریه» در فرهنگ جاهلی و شیوه مواجهه قرآن با آن با تأکید بر زمینه های معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زن مهریه بضع جاهلیت زمینه های معرفتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۹۸
مهریه، یکی از مسائل مطرح ازدواج در طول تاریخ است. با توجه به وجوه اشتراک و افتراق «مهریه» در جاهلیت و بعد از نزول قرآن، بررسی این امر جهت تبیین تفاوت نگاه مکتب اسلام و فرهنگ جاهلیت، ضروری می نماید. از این روی، هدف اصلی نوشتار حاضر قرار گرفته که با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اصیل و تطبیق و تحلیل آثار موجود بر آمده و در نهایت بدین نتیجه رسیده است؛ زن در دوران جاهلیت، کمترین حقوق را دارا بود؛ یکی از حقوق مالی که می توان برای زن در نظر گرفت مهریه بود که قبل از ازدواج به جهت ولایت مطلق و ناروای پدر نسبت به دختر، موضوعیت پیدا نمی کرد و اگر مهریه ای هم متصور بود، در قبال بهره کشی اقتصادی مرد از زن بود که البته آن هم به بهانه هایی توسط شوهر از تملک زن بیرون آورده می شد و در نهایت بعد از فوت شوهر، خود زن و اموال او مثل سهم الارث در اختیار ورثه شوهر قرار می گرفت. در کل زن در جاهلیت، در تعیین مهریه «معقود علیها» بود؛ در ازدواج، طرفین عقد، ولىّ زن و زوج بودند و متعلق عقد، خود زن بود، لکن دین اسلام با ارج نهادن به زن، خود او را طرف عقد قرار داده و رسوم جاهلیت در این زمینه را منسوخ کرده و بضع زن را حق الله شمرده و مهریه را عطیه نامید و آن را با توجه به تدابیر ماهرانه که در متن خلقت برای تعدیل روابط زن و مرد به کار رفته بود، برگردانده است.
۲.

مطالعه ی تطبیقی طلاق در فرهنگ جاهلیت و قرآن با تکیه بر بسترهای معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جاهلیت در قرآن فرهنگ جاهلی طلاق طلاق در جاهلیت بسترهای معرفتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۵ تعداد دانلود : ۶۲۸
شناخت نظام فکری رایج مردم جاهلی درباره ی مسائل زنان، زمینه ای برای درک و فهم بهتر قوانین و احکام مربوط به زنان در اسلام فراهم می کند. مسئله ی « طلاق » از جمله مباحثی است که بین فرهنگ جاهلی و اسلام تفاوت های باینی داشته و قرآن با رویکرد تحول گرا و اصلاحی در این خصوص، در جامعه بشریت نقش اساسی ایفا کرده است؛ اصلی ترین وجوه افتراق « طلاق » آسان و ساده انگاری آن در میان عرب جاهلی بود؛ این مسئله بر گرفته از بستر معرفتی فرهنگ جاهلیت نسبت به حقوق زن و تضعیف آن در امر « طلاق » است. در عصر جاهلیت « طلاق » بدون هیچ مقدمات و شرایط و لواحقی (جز رضایت مرد) به وقوع پیوسته و هدف از آن انتقام جویی یا تنبیه زن یا قبیله ی وی بود. در حالی که اسلام برخی از انواع « طلاق » از جمله: ایلاء، ظهار و عضل را لغو و بعضی دیگر از جمله: طلاق رجعی، خلع، مبارات و بائن را تعدیل نمود. زن پس از « طلاق » به دلیل تعصب افراطی مرد، حق ازدواج با مرد دیگر (حتی بعد از عده) را نداشت؛ عدم محدودیت « طلاق » و نیز غیر کلامی بودن آن ابزاری در دست مرد به منزله ی آزار زن بود. عده ی « طلاق » در زمان جاهلیت، در منابع تفسیری و تاریخی از جمله مباحث مورد تناقض است ؛ در حالی که با استنادات قرآنی و روایی در اسلام این امر مورد تاکید قرار گرفته و طبق دیدگاه مفسران مراد از « ثَلا ثَهَ قُرُوء » در آیه ی قرآن، دلالت بر سه بار پاک شدن از حیض، به منظور اتمام دوره ی عده است. لذا هدف اسلام در مسئله ی « طلاق » ارائه ی الگوی مطلوب انسانیت و تکریم مقام زن است . گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای (از طریق مراجعه به کتب تاریخی و شعری عرب جاهلی و کتب تفسیری) و پردازش آن ها به روش مقارنه ای و تحلیلی است.
۳.

واکاوی روش های فقه الحدیث فیض کاشانی در تفسیر صافی

کلید واژه ها: تفسیر صافی فیض کاشانی فقه الحدیث شرح حدیث

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۰
پس از قرآن، حدیث مهم ترین منبع دریافت مفاهیم دینی است. لذا عالمان مسلمان برای حدیث اهمیت والایی قائل هستند و در طول تاریخ اقدام به شرح احادیث کرده اند هر کدام از دانشمندان نیز روش های خاص خود را دارند. هر یک از حدیث پژوهان در فرآیند فقه الحدیث و شرح حدیث دارای یک روش استاندارد بوده که آن روش را در روند کار رعایت نموده اند، اما در برخی از موارد با تکیه بر مبانی خاص خود، تغییراتی در شیوه عامه ایجاد کرده اند. فیض کاشانی نیز مانند دیگر حدیث پژوهان، در شرح احادیث دارای روش های مخصوص به خود است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی روش های شرح حدیث فیض کاشانی در تفسیر صافی می پردازد. برخی از روش های فقه الحدیث و شرح حدیث در تفسیر صافی، شرح محتوای حدیث با استناد به آیات قرآن، شرح مفردات، که در مواردی عیناً از کتب لغت نقل شده است اما بدون اینکه به آنها ارجاع داده شود، بیان نکات تأویلی، عرضه روایات بر قرآن و تشکیل خانواده حدیث و جمع بین روایات، و غیره است. البته شرح حدیث فلسفی و عرفانی نیز در این میان مسئله ای قابل بحث است؛ در مواردی هم فیض به نقد احادیث از باب مخالفت با عامه پرداخته و در جهت ترجیح روایات به مواردی از قبیل موافقت آن حدیث با کتاب و سنت و نیز شهرت روایت و عدالت و وثاقت راوی ها می پردازد.
۴.

بررسی نگرش کریشنامورتی به دانش با تکیه بر آموزه های اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اندیشه کریشنا مورتی اسلام علم دانش جهل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۵۲۹
کریشنا مورتی به عنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلی ترین مولفه های فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوت های زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش به صورت تطبیقی و به روش کتابخانه ای مقایسه شده و به روش توصیفی-تحلیلی پردازش گشت و مسجل شد با اینکه دیدگاه ایشان به دانش در مواردی همسان با دیدگاه اسلام است اما در بیشتر موارد نگاهشان به دانش کاملاً متفاوت با نگاه اسلام بوده و حتی در مواردی نیز متضاد است. از دید کریشنا مورتی دانش علت کرختی ذهن، جنگ ها و ویرانی ها، بی ثباتی انسان، اسارت ذهن، شرطی شدن و مانع تغییر روانی، همراه با جهالت، مانع خرد و آزادی انسان بوده و مطرود است. این در حالی است که هدایت انسان بوسیله علم طبق آیات و روایات ائمه معصومین مورد تاکید اسلام است. قرآن، پرورش عقل و اندیشه را یکی از عوامل و عناصر سازنده انسان می داند که سبب تکامل او می شود. بنابر آموزه های اسلام آنچه موجب بی ثباتی و سردرگمی انسان می شود جهل و ندانستن است. بر اساس قرآن، نظر کریشنا مورتی مبنی بر اینکه دانشی که به عنوان وسیله ای برای هدایت انسان در درون به کار گیرد مانعی برای کشف محسوب می-شود، مردود است. لذا اندیشه و نگاه مورتی به دانش در کل از دید اسلام مطرود و غیرقابل قبول است.
۵.

مطالعه تطبیقی مصادیق «شاهد» و «بینه» در آیه ی 17 سوره هود از منظر علامه طباطبایی و رشیدرضا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهد بینه صاحب بینه علامه طباطبایی رشیدرضا مطالعه تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۳ تعداد دانلود : ۲۴۳
آیه 17 سوره هود از جمله آیاتی است که به دلیل ارتباط آن با ولایتِ امام علی (ع) و نیز ابهام در مصادیق واژگان « شاهد » ، « بینه » و « صاحب بینه » در میان دانشمندان مورد بحث قرار گرفته است. گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای و پردازش آن ها به روش تطبیقی و تحلیلی است. در این مقاله پس از بررسی مبانی فکری و اعتقادی و رویکرد علامه طباطبایی و رشیدرضا و نیز بستر و پیشینه ی فکری این دو مفسر شیعه و سنی، به مصادیق واژه های مذکور پرداخته شده است. بر این اساس علامه طباطبایی با تکیه بر ادله برون متنی و درون متنی بر این باور است که مصداق « شاهد » از باب تطبیق، امام علی(ع) بوده و مراد از « بینه » مطلق بصیرت الهی می باشد و نیز جمله « أفَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّه » ِ را منطبق بر رسول خدا(ص) دانسته و « صاحب بینه » را منحصر در رسول خدا نمی داند. در مقابل، رشیدرضا « بینه » را به معنای حجت عقلی و نور فطری دانسته و معتقد است که مراد از « صاحب بینه » کسانی هستند که در زندگی خود چیزی غیر از لذات و زینتهای دنیا را نمی خواهند. همچنین او یکی از مصادیق « شاهد » را قرآن دانسته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان