پژوهش های علم و دین
پژوهش های علم و دین سال هشتم پاییز و زمستان 1396 شماره 2 (پیاپی 16) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نامه های مسیحی مانند نامه به عبرانیان ( Letter to the Hebrews ) و نامه به غلاطیان ( Epistle to the Galatians ) از جمله متونی هستند که برای تحلیل و بررسی آنها روش های مختلفی به کار گرفته شده است. در نقد رتوریکی کتاب مقدس نیز پژوهشندگان برای تحلیل چنین نامه هایی روش های مختلفی به کار گرفته اند. در نتیجه نقد رتوریکی در چند دهة اخیر به عنوان شیوه ای برای ارزیابی نامه های کتاب مقدس شناخته شده است. در این مقاله تغییر و تحولات نقد رتوریکی کتاب مقدس و مهم ترین دلایل تغییر گرایش های منتقدان را در این مطالعات ارزیابی می کنیم. در تاریخچة نقد رتوریکیِ کتاب مقدس گرایش های سبک شناختی منتقدان رفته رفته جای خود را به روش هایی می دهد که بر پایة نظریة خطابة باستان استوار است و سپس روش های دیگری مبتنی بر مطالعات میان رشته ای مطرح می شود که مطالعات نقد رتوریکی کتاب مقدس را وارد مرحلة جدیدی می کند. محدودیت های گرایش های سبک شناختی در این مطالعات که صرفاً بر جنبه های بلاغی نامه ها تأکید داشت از عمده ترین دلایل معرفی روش هایی بر اساس مبانی نظریة خطابة باستان است، امّا تردیدهایی که دربارة رابطة خطابه و نامه نگاری وجود داشت و محدودیت هایی که این روش ها بر تحلیل رتوریکی تحمیل کردند، باعث شد روش های دیگری مبتنی بر مطالعات میان رشته ای مطرح شوند.
استدلال پیچیدگی تقلیل ناپذیر: نقدی بر دیدگاه مایکل بیهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه ی پیچیدگی تقلیل ناپذیر حیات را مایکل بیهی برای نقد نظریه ی تکامل داروین با تکیه بر یافته های بیوشیمی بکار برده است. وی آن را سازگانِ یکپارچه ای تعریف می کند که اجزای آن لزوماً در عین متعامل و هدفمندبودن، کارکرد ویژه ای دارند. بیهی با تشریح دسته ای از واکنش های بیوشیمیایی که در طبیعت رخ می دهد، انتخاب طبیعی را نقض پذیر معرفی می کند. وی با استناد بر روش شناسی علمی و همچنین پیش فرض های موجود در فلسفه ی علم خود، استدلال پیچیدگی تقلیل ناپذیر حیات را معرفی کرده است و به پاسخگویی علمی به نقدهای تجربی و روش شناختی تکامل گرایان می پردازد. بیهی حیات را به دو بخش تقلیل پذیر و تقلیل ناپذیر تقسیم می کند. وی بنابر نظریه ی خود مبنی بر تقلیل ناپذیربودن حیات در سطح مولکولی و بنیادی، نظریه ی تکامل را که فرایند تدریجی دارد در بخش مولکولی حیات ابطال شده معرفی می کند. روی هم رفته، با توجه به گزارش ها و پژوهش های علمی گوناگون انجام گرفته توسط بیهی و پیروان نظریه ی وی، استدلال پیچیدگی تقلیل ناپذیر در حال حاضر مصداقِ استدلال از طریق بهترین تبیین است که می تواند راهکار علمی مناسبی برای تبیین منشأ حیات ارائه داده، و هدایت و طراحی شدگی آن را نشان دهد.
رابطه تجربه زیبایی شناختی با تجربه دینی به روایت آلفرد مارتین و شلایرماخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جیمز آلفرد مارتین، فیلسوف و اندیشمند معاصر دین، با نگاهی به تجربیات دینی و زیبایی شناختی دوره های تاریخی و طرح نظریات مختلف به دنبال نشان دادن ارتباط تجربیات دینی و زیبایی شناختی در قرون مختلف است. این ارتباط در یک ساحت گفتمانی مورد بحث قرار می گیرد. این گفتمان علاوه بر پرداختن به مفهوم چیستی هنر و دین به این مساله می پردازد که تا چه اندازه دین می تواند در تعیین معیارهای زیبایی و هم چنین آفرینش آثار هنری نقش اساسی داشته باشد و هم چنین هنر چه نقش تعیین کننده ای در تجربیات دینی بشری داشته است. این پژوهش همچنین کوشیده تا با نگاهی به سیر تاریخی بحث به تئوری های مطرح شده از جمله اندیشه های فیلسوف آلمانی، شلایرماخر، پرداخته و تعاریف متفاوت او از چیستی دین، تجربه دینی و هنر و گفتمان میان این مفاهیم را بررسی کند. در مقاله، در پاسخ به سوال ذکرشده، این مطلب مورد بحث واقع شده است که به نظر جیمز آلفرد مارتین، این گفتمان در نهایت به هدفی واحد می انجامد که همانا درکی از واقعیت حقیقی و راستین است. زیرا به همان میزانی که تجارب دینی بشری دارای بنیان های عمیق حسی است، تجارب زیبایی شناختی نیز منبعث از ادراک حسی مشارکتی مفهوم زیبایی بین مخاطب و اثر هنری است.
تأملی در شبهه «انحصار علم ارزشمند در علوم دینی و بی ارزش تلقی شدن علوم تجربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از منتقدان [i] با استناد به آیه:﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هلْ یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لَا یعلَمونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾ [ii] و سایر آیات و احادیث مدعی شده اند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم دینی است. با نگرش درآیات و روایات معلوم می گردد که هدف قرآن بیان جزئیات تمام علوم بشری نیست و علم ارزشمند را منحصر در علوم دینی نمی داند، آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص) نه تنها به همه علوم ازجمله علوم تجربی توجه کرده اند، بلکه تذکر داده اند که هنگام مطالعات تجربی به آفریدگار طبیعت، آسمان و... نیز توجه کنید که جمع بین ایمان و علم مطلوب است و با همدیگر منافاتی ندارند. در این مقال و مجال درصدد پاسخ گویی به شبهه مطرح شده با استناد به آیات و احادیث با بهره گیری از منابع معتبر هستیم. 1. دکترسها [ii]. آیا چنین کسی باارزش است یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است، بگو آیا کسانی که می دانند باکسانی که نمی دانند یکسان اند؟ تنها صاحبان مغز متذکر می شوند. (زمر/ 9)
نقدی بر رویکردهای امکان و تولید علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موافقان علم دینی با رد دیدگاه مخالفین و استدلال مبنی بر اینکه ابزار علم دینی منحصر در تجربه نبوده و گزاره های دینی معرفت زاست و ارزشها نیز ریشه در عالم واقع دارند بر امکان تولید علم دینی تاکید می کنند و در این راستا رویکردهای مختلفی مطرح کرده اند که هر یک از آنها با انتقاداتی روبروست. رویکرد تهذیب ضمن پذیرش چارچوب کلی علم مدرن، با تصحیح و تکمیل گزاره های علمی، درصدد ایجاد تعامل میان علم و دین است.رویکرد مبناگرا که به عنوان بخشی از رویکرد تاسیسی معتقد است تولید علم دینی باید متناسب با مبانی بنیادین در علوم انسانی باشد با اشکالاتی روبروست از جمله اینکه علم در تولید شده در این روش فلسفی است نه دینی و از سویی ارتباط بین فلسفه های مضاف مه علم مبتنی بر آنهاست مشخص نیست. رویکرد فرا مبنا نیز به عنوان بخش دیگری از رویکرد تاسیسی، با تاکید بر نقش فاعل شناسا در علم، تولید علم دینی را مبتنی بر انسان دینی می داند. اما مهمترین اشکال این رویکرد، ابهام در روش تولید علم دینی است. این پژوهش، با رویکرد تحلیلی، نظری و انتقادی، به نقد و بررسی رویکردهای امکان و تولید علم دینی می پردازد.
باز تعریف علم نزد متفکران نوگرای مصری در قرن نوزده م. و تأثیر آن بر نظام آموزشی مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا پیش از قرن نوزدهم میلادی، تعریف و تلقی رایج از علم در سرزمین های اسلامی، تحت تأثیر آیات واحادیث، میراث سلف نخستین و حاکمیت رویکرد نقل گرای مبتنی بر کتاب و سنت در نهادهای آموزشی، اغلب قلمرویی محدود و ماهیتی دینی داشت. با استناد بر پژوهش های انجام شده، رویارویی با غرب، مشاهده قدرت تکنولوژیکی علوم جدید و مقایسه پیشرفت کشورهای اروپایی با عقب ماندگی مزمن کشورهای اسلامی، چالش های ذهنی متعددی را در حوزه های مختلف، میان متفکران مسلمان برانگیخت. یکی از رویکردهای مشترک اندیشمندان مسلمان در مواجهه با چالش های ذهنی نوپدید، بازتعریف برخی مفاهیم سنتی، کلیدی و بنیادین در حوزه های گوناگون و انطباق آن با نیازها و مقتضیات جدید بوده است. مصر از دهه پایانی قرن هیجدهم میلادی به این سو، یکی از کانون های مواجهه با غرب و مدرنیته بود و تحولات گسترده ای را در عرصه های مختلف تجربه نمود. در جستار حاضر به مطالعه موردی تلقی متفکران مصری از علم، پس از مواجهه و آشنایی آنها با مدرنیته می پردازیم و ضمن مقایسه آن با تلقی آنان از علم در دوران پیشامدرنیته به بیان تفاوت ها و علل بازتعریف علم از سوی اندیشمندان مصری و ضرورت های آن خواهیم پرداخت